گابریل گارسیا مارکز و داستان «زن شگفت‌انگیز»

گابریل

«همدیگر را در اوت خواهیم دید» رمان جدید گابریل گارسیا مارکز منتشر می‌شود.

انتشار کتاب‌های جدیدی از گابریل گارسیا مارکز نویسنده بزرگ و فقید کلمبیایی جان تازه‌ای به بازار جهانی ادبیات می‌دهد.

قرار است رمان منتشرنشده «همدیگر را در اوت خواهیم دید[۱]» نوشته مارکز هم‌زمان با نود و هفتمین سالگرد تولد این نویسنده در روز ۱۶ اسفند امسال برابر با ششم مارس ۲۰۲۴ منتشر شود.

گابریل گارسیا مارکز معروف به «گابو» خالق رمان معروف «صدسال تنهایی» است که در سال ۱۹۸۲ برنده جایزه نوبل ادبیات شد و در سال ۲۰۱۴ در هشتادوهفت‌سالگی درگذشت.

رمان و نه داستان

«همدیگر را در اوت خواهیم دید» که کتابی ۱۵۰ صفحه‌ای است، قرار بود یک داستان باشد نه یک رمان. پس از بازنویسی‌های متعدد و انتشار گزیده‌هایی از آن در مطبوعات، این اثر ابعاد بیشتری به خود گرفت تا اینکه به پیش‌نویس یک رمان تبدیل شد.

این رمان از ۵ داستان کوتاه که مستقل هستند، تشکیل‌شده و درمجموع یک داستان واحد را تشکیل می‌دهند.

شخصیت اصلی رمان، آنا ماگدالنا باخ، زنی است که هر شانزدهم ماه اوت، با قایق به جزیره‌ای می‌رود که مادرش در آنجا دفن شده است. او این کار را به مدت ۲۰ سال انجام داده است.

انتخاب یک زن به‌عنوان شخصیت اول داستان، از همان اول انتخابی به سبک مارکز بود و آنا ماگدالنا باخ را به مجموعه‌ای از شخصیت‌های زن جذاب رمان‌های این نویسنده کلمبیایی اضافه می‌کرد.

آنا ماگدالنا به روایت گابریل گارسیا مارکز

آنا ماگدالنا باخ زنی بافرهنگ و هنوز زیباست و در آستانه پیری بر مزار مادرش از روابط زناشویی خود می‌گوید.

اولین بار سال ۱۹۹۹ بود که مشخص شد مارکز چنین اثری را نوشته است؛ در آن موقع این نویسنده یکی از این داستان‌ها را در جلسه‌ای با حضور فیلیپه گونزالس نخست‌وزیر وقت اسپانیا و ماریانو راخوی دیگر سیاستمدار اسپانیایی در مادرید روخوانی کرد و آن را به‌عنوان یک قطعه و نقطه شروعی بر رمانی متشکل از ۵ داستان معرفی کرد.

مارکز آن زمان ۷۲ ساله بود و تازه بر سرطان غلبه کرده بود. این داستان چنین آغازشده بود: او ۱۶ اوت با کشتی به جزیره بازگشت در ساعت ۳ بعدازظهر. یک پیراهن چهارخانه، شلوار جین، کفش‌های پاشنه‌کوتاه ساده و بدون جوراب پوشیده بود و یک چتر ساتن و یک کیف به‌عنوان تنها چمدانش در دست داشت.

در صف تاکسی‌های اسکله مستقیم به سراغ یک مدل قدیمی رفت و راننده مثل یک آشنای قدیمی با او حال و احوال کرد و او در شهر فقیر با خانه‌های خشتی و سقف‌هایی پوشیده از نخل، از خیابان‌های پوشیده از شن سفید در موازات دریای سوزان گذر کرد.

گابریل
گابریل گارسیا مارکز معروف به «گابو» خالق رمان معروف «صدسال تنهایی» است

تشویق گابریل گارسیا مارکز

پس از پایان روخوانی این قطعه، حضار مارکز را تشویق کردند ولی این نویسنده از آن‌ها خواست سکوت کنند و آرام باشند تا صدایشان خواب کسانی را که حوصله‌شان سر رفته بود، به هم نریزند. با این شوخی، صدای خنده و تشویق حضار بیشتر شد.

نسخه‌ای از یکی از این داستان‌ها که سومین داستان این مجموعه است، سال ۲۰۰۳ در روزنامه ال پایس چاپ مادرید منتشر شد و می‌توان آن را در آرشیو روزنامه با عنوان «شب خسوف» خواند: «برای آنا ماگدالنا باخ، رازهای دیگر این هتلِ عجیب‌وغریب به‌سادگی این یکی نبود. سیگارش را که روشن کرد، دستگاه تنظیم نور و صدا به کار افتاد، آوایی آمرانه به سه زبان یادآوری کرد که سیگار کشیدن در این اتاق ممنوع است…»

وضعیت ناگوار گابریل گارسیا مارکز

مارکز در آن سال‌ها این مجموعه را نیمه‌تمام گذشته و خاطرات خود را که بعداً با عنوان «زندگی‌ام تا روایت کنم» در اولویت قرار داده بود که سال ۲۰۰۲ منتشر شد و موفقیت زیادی در جهان به‌ویژه بازار کتاب آمریکا کسب کرد.

در سال ۲۰۰۴ «خاطرات روسپیان غمگین من» به‌عنوان آخرین اثر داستانی او منتشر شد و کتاب نیمه‌تمام «همدیگر را در اوت خواهیم دید» که می‌توانست همان زمان منتشر شود، در کشورهای اتاق مارکز به حال خود رها شد.

روزنامه ال‌پائیس نوشت که یکی از دلایل ناتوانی مارکز در پرداختن به این رمان، می‌تواند این باشد که وضعیت حافظه او به‌مرور بدتر شد و وخامت حالش از این نظر تا زمان درگذشتش هرروز بیشتر می‌شد.

مارکز در سال ۲۰۰۴ در مصاحبه‌ای از پیشرفت ماجراهای قهرمان داستان این رمان ابراز رضایت کرد، اما ویراستار او یک سال پس از مرگش فاش کرد که پایان‌بندی رمان مارکز را قانع نکرده بود.

پس از پایان یافتن نسخه اولیه، او بار دیگر طبق عادت معروف خود به بازنویسی رمان‌ پرداخت تا زمانی که رضایت کاملش را جلب کند.

معمولاً مارکز بارها کتاب‌هایش را بازنویسی می‌کرد و این وسواس، انتشار این رمان را پیچیده کرد و درنهایت بایگانی شد و ناتمام ماند.

در سال ۲۰۱۴، یک هفته پس از درگذشت مارکز، روزنامه اسپانیایی لاونگوردیا چاپ بارسلون فصل اول این رمان منتشرنشده او را منتشر کرد؛ متنی که پیش از آن هرگز منتشرنشده بود.

واکنش مثبت اهالی ادبیات

در همان زمان، نویسندگان و دیگر اهالی ادبیات که لاوانگواردیا از آنها خواسته بود فصل اول این رمان را نقد کنند، در ارزش ادبی آن اتفاق‌نظر داشتند، اما انتشار یا عدم انتشار کل کتاب بر عهده وارثان مارکز بود.

پس از انتشار فصل اول، یکی از منتقدان اسپانیایی گفت که این رمان مثل «یک نوشیدنی خوب» به پختگی رسیده، به خاطر همین است که ما «از اولین جرعه، این خط اول، طعم خاصی را درک می‌کنیم که ما را جذب می‌کند و ما را به خواندن بقیه تشویق می‌کند».

پس از درگذشت مارکز، پیش‌نویس «همدیگر را در اوت خواهیم دید» در آرشیو شخصی نویسنده در مرکز هری رنسوم دانشگاه تگزاس در شهر آستین مرکز ایالت تگزاس آمریکا نگهداری شد.

این مرکز همه آثار، یادداشت‌ها و اسناد باقی‌مانده از مارکز را که در ۲۰ جعبه مقوایی در خانه‌اش در مکزیک بود، به مبلغ دو میلیون و دویست هزار دلار خریداری کرد؛ ازجمله ۱۰ نسخه‌ای که این نویسنده از رمان «همدیگر را در اوت خواهیم دید» نوشته بود.

این آثار در سال ۲۰۱۵ به‌صورت طبقه‌بندی‌شده در دسترس محققان قرار گرفت و در سال ۲۰۱۷ به‌صورت دیجیتالی درآمد.

انتشار رمان جدید گابریل گارسیا مارکز

رودریگو و گونزالو گارسیا بارچا، پسران مارکز، به مناسبت ده‌سالگی درگذشت پدرشان تصمیم گرفتند این رمان را منتشر کنند.

آنان گفتند: «همدیگر را در اوت خواهیم دید ثمره آخرین تلاش برای تداوم خلاقیت برخلاف همه موانع بود. تقریباً ۱۰ سال پس از مرگ او [مارکز] یک‌بار دیگر آن را خواندیم، متوجه شدیم که متن مزیت‌های متعدد و بسیار لذت‌بخشی دارد و هیچ‌چیز مانع از لذت بردن ما از برجسته‌ترین جنبه‌های کار گابو نمی‌شود: ظرفیت او برای خلق ادبی، زبان شاعرانه، روایت گیرا، درک او از انسان‌ها و علاقه‌اش به تجربیات و اتفاقات ناگوار برای انسان‌ها، به‌ویژه در عشق، احتمالاً موضوع اصلی همه کارهای اوست.»

گابریل
پس از درگذشت گابریل گارسیا مارکز، پیش‌نویس «همدیگر را در اوت خواهیم دید» در آرشیو شخصی نویسنده نگهداری شد

آخرین شهادت‌نامه گابریل گارسیا مارکز

برخی منتقدان ادبی، کتاب جدید مارکز را «آخرین شهادت‌نامه» نویسنده‌ای توصیف کرده‌اند «که تاریخ ادبیات را تغییر داد».

انتظار می‌رود چاپ هم‌زمان این کتاب به زبان‌های مختلف، بازار جهانی ادبیات را متحول کند. گابریل گارسیا مارکز پر خواننده‌ترین نویسنده آمریکای لاتین و نویسنده‌ای است که در دهه‌های اخیر، در میان نویسندگان اسپانیایی‌زبان بیشترین ترجمه از آثار او شده است.

مؤسسه سروانتس اعلام کرده که مارکز حتی نویسنده رمان «دن کیشوت» را نیز که از پایه‌های ادبیات جهان به شمار می‌رود، پشت سر گذاشته است.

گارسیا مارکز این توانایی را داشت که به‌وضوح زیبایی بی‌نظیر کلمبیا را در آثارش به تصویر بکشد و درعین‌حال تاریخ غم‌انگیز و خونین چرخه‌های درگیری‌ در این کشور روایت کند.

شخصیت اصلی رمان، آنا ماگدالنا باخ، زنی است که هر شانزدهم ماه اوت، با قایق به جزیره‌ای می‌رود که مادرش در آنجا دفن شده است. او این کار را به مدت ۲۰ سال انجام داده است

منتقدان ادبی معتقدند که باگذشت زمان، اهمیت کار او بیشتر می‌شود. آریل کاستیلو، استاد دانشگاه در کلمبیا و کارشناس آثار مارکز معتقد است که این نویسنده مانند داستایوفسکی، جویس و سروانتس، سبک و دیدگاه منحصربه‌فردی برای دیدن جهان داشت و بر کل جهان تأثیر گذاشته است.

میراث گارسیا مارکز در هیچ کجا به‌اندازه کشور زادگاهش کلمبیا قابل‌مشاهده نیست. کاستیلو گفته که مارکز مردمان کشورهای آندی را در نقشه ادبی جهان قرار داد اما دیدگاه خودشان را نیز نسبت به خودشان تغییر داد.

گابو با نوشتن برخی از محبوب‌ترین رمان‌های جهان، عقده حقارت کلمبیایی‌ها را از بین برد و همچنین تصویر این کشور منطقه دریای کارائیب را تغییر داد. این منطقه مدت‌هاست که به دلیل پایین بودن ازنظر فرهنگی مورد تحقیر قرار می‌گرفت، اما گابو فرهنگ منحصربه‌فرد و زیبایی طبیعی آن را برجسته کرد.

کاستیو به روزنامه گاردین گفته است: «دو فرهنگ کلمبیایی وجود دارد: یکی قبل از گابریل گارسیا مارکز و دیگری بعدازآن.»

با چالش بزرگی روبه‌رو هستیم

بااینکه خبر انتشار کتاب جدیدی از مارکز هیجان زیادی در میان اهالی ادبیات ایجاد کرده، اما این پرسش را نیز مطرح کرده که آیا باید کار ناتمام یک نویسنده را پس از مرگ منتشر کرد؟

بلانکو گفته است: «مارکز همیشه به افراد نزدیک خود اعتماد می‌کرد و قبل از انتشار هر چیزی آن را با دقت بررسی می‌کرد، بنابراین ما با چالش بزرگی روبه‌رو هستیم.»

اما خوان گابریل واسکز، نویسنده کلمبیایی در این زمینه گفته است: «برای من این یک خبر عالی است. شما باید بدانید که چگونه آن را بخوانید: این یک کار تمام‌شده نیست و مارکز یک صنعتگر بسیار دقیق بود؛ اما ما می‌توانیم از آن به همان اندازه که هست لذت ببریم: یک کار ناتمام از یک هنرمند بزرگ. دلیلی وجود ندارد که ما خود را از این لذت محروم کنیم.»

[۱]. En agosto nos vemos

گابریل

درباره نویسنده
حمیده وطنی
حمیده وطنی
دبیر تحریریه

حمیده وطنی گرگری کارشناس ارشد پژوهش هنر، نویسنده و منتقد سینما، فعالیت پژوهشی خود را با نشریه علمی پژوهشی نگره به‌عنوان مدیر داخلی نشریه و فعالیت رسانه‌ای سینمایی را با ماهنامه سینما آغاز کرد مقالات او در نشریات متعددی ازجمله مهر، سینما ویدئو، روزنامه اعتماد ... چاپ‌شده است، او پیش‌تر دبیر تحریریه نشریه «دایره» بود و هم‌اکنون دبیر تحریریه رسانه رسمی فرهنگی هنری سلیس نیوز و دبیر سرویس سینمایی است.

آیتم های مشابه

نمایش گنجینه ۴۰ ساله دولچه و گابانا

مدیر

واکاوی جهان ادبی سهراب سپهری

مدیر

به بهانه انتشار ترجمه جدیدی از «شازده کوچولو»

مدیر