معرفی فیلمهای پرفروش هفته دوم مهرماه ۱۴۰۴
امتیاز فیلم در سایت آی ام دی بی 8.۱۰
فروش فیلم: ۳۵ میلیون دلار (یک هفته)
نویسنده و کارگردان: پل توماس اندرسن
موسیقی: جانی گرینوود
بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، شان پن، بنیسیو دل تورو، رجینا هال، تیانا تیلور، چیس اینفینیتی، وود هریس، آلان هیم.
محصول: آمریکا
ژانر: جنایی، درام، هیجانانگیز
مدتزمان: ۱۶۱ دقیقه

در حاشیه فیلم یک نبرد پس از دیگری
بهطور جداگانه، فیلمهای لئوناردو دیکاپریو و پل توماس اندرسن معمولاً در گیشه موفق بوده و منتقدان را راضی میکنند؛ بنابراین تنها میتوان تصور کرد که اولین همکاری آنها، «یک نبرد پس از دیگری»، چه چیزی در چنته دارد. این فیلم که از رمان «واینلند» اثر توماس پینچن (۱۹۹۰) الهام گرفتهشده، بخشی طنز سیاسی، بخشی کمدی سیاه و بخشی اکشن بلاکباستر است.
گفته میشود بودجه فیلم «یک نبرد پس از دیگری» حدود ۱۴۰ میلیون دلار بوده است که چندان قابلتوجه نیست مگر اینکه بدانیم اندرسن معمولاً فیلمهای بزرگ بلاکباستر نمیسازد. باید دید نتیجه این سرمایهگذاری چه خواهد شد!
آیا از جنگیدن خسته نشدهاید؟ فیلم تازه پل توماس اندرسون با نام «یک نبرد پس از دیگری» درست در برههای از تاریخ جهان عرضه میشود که گویی نزاع و کشمکش، وظیفه روزانه است. او رمان «واینلند» نوشته توماس پینچن را به داستانی عمیقاً انسانگرایانه درباره شورش و مقاومت بدل کرده است؛ داستانی که اگرچه هیچگاه از اصطلاحاتی مانند «ماگا» یا «آنتیفا» استفاده نمیکند، اما بهطور ناگزیر بهمثابه تفسیری سیاسی برای دهه ۲۰۲۰ خوانده خواهد شد.
فیلمنامه خیرهکننده اندرسون، روایتی بیزمان از مقاومت است که با طنز و بازیگوشی، هم از ماجرای واقعی گروه زیرزمینی «Weather Underground» الهام میگیرد و هم از بازنماییهای سینمایی شورش و درعینحال اثری پرتحرک، سرگرمکننده و درنهایت تأثیرگذار درباره انسانهایی است که در چرخدندههای ماشینی پر هرجومرج گرفتارشدهاند. فیلم مانند سیم برقی پرجوشوخروش است که از نخستین صحنه رها میشود و تا ۱۶۲ دقیقه بعد جرقه میزند.
گفتن اینکه این فیلم «فیلمی برای زمانه ماست» شاید سادهانگارانه باشد. بله، اندرسون تحت تأثیر وضعیت امروز است، اما دلیلش برای ارجاع به «نبرد الجزایر» یا حتی گناهان پدران بنیانگذار آمریکا، همین است: «ما مدتهاست که در حال جنگیدن هستیم».

داستان فیلم یک نبرد پس از دیگری
فیلم «یک نبرد پس از نبرد دیگر» در تاریخ ۲۶ سپتامبر ۲۰۲۵ (۴ مهر ۱۴۰۴) روی پرده سینماها رفت. فیلم با انرژیای آغاز میشود که معمولاً برای اوج یک فیلم اکشن کنار گذاشته میشود و از همانجا بهسختی آرام میگیرد.
گروه انقلابیای با نام «فرانسه ۷۵» عملیاتی در مرز مکزیک و آمریکا را آغاز میکند: افسران را گروگان میگیرند و مهاجران در انتظار را آزاد میسازند. رهبر گروه، «پرفیدیا بورلی هیلز» (با بازی تِیانا تیلور) نیرویی آتشین و خشمگین است. او سرهنگ «استیون جی. لاکجا» (با بازی شان پن) را مییابد و پیش از بیرون بردن او از پایگاه، تحقیرش میکند.
این ماجرا ذهن بیمار لاکجا را شعلهور کرده و او را دچار وسواس روانی نسبت به پرفیدیا میکند؛ زنی که او هم تحقیرش میکند چون نژادپرست است و هم میخواهد تحت سلطهاش درآورد. لاکجا شروع به تعقیب پرفیدیا میکند، درحالیکه پرفیدیا با شریکش «باب فرگوسن» (لئوناردو دیکاپریو) به رهبری مقاومت ادامه میدهد و سپس صاحب دختری به نام «ویلا» میشوند.
۱۶ سال بعد، ویلا (چیس اینفینیتی) نوجوان است و باب که اکنون پدر مجرد است، همچنان درگیر انقلاب اما نگران آینده دخترش نیز هست. لاکجا همچنان در تعقیب آنهاست و با حملاتی پیدرپی به اعضای «فرانسه ۷۵»، شرایط را بحرانیتر میکند. این بار «دیآندرا» (با بازی رجینا هال)، همرزمی پیشین پرفیدیا، وارد عمل میشود و ویلا را از یک مهمانی دبیرستانی بیرون میکشد.
در همین حال، باب برای گریز از نیروهای لاکجا به کمک استاد رزمی «سرجیو سنت کارلوس» (بنیسیو دل تورو) نیاز دارد، اما مشکل اینجاست که او رمزهای ملاقات مخفی را به خاطر نمیآورد. حتی انقلابیها هم گاهی فراموشکار میشوند!

بازیگران فیلم یک نبرد پس از دیگری چه کسانی هستند؟
لئوناردو دیکاپریو نقش یک فعال حقوق مدنی را بازی میکند. او اجرایی کنترلشده و چندلایه ارائه میدهد؛ و شاید رهبر کامل جنبش نباشد، اما بهواسطه عشق پدرانه به دخترش، شخصیتش استوار و باورپذیر است. صحنههای مشترک او با «اینفینیتی» قلب فیلماند.
«تیانا تیلور» و «رجینا هال» همانگونه که انتظار میرود درخشاناند و نقش همراهان دیکاپریو در گروه فعالان را بازی میکنند.
اما غافلگیری بزرگ، بازی «شان پن» است؛ بهترین اجرای او در سالهای اخیر. او با غرش و خشم، شخصیتی خلق میکند که در مرز کاریکاتور و واقعیت حرکت میکند: هیولایی مضحک که عطش ویرانگریاش نهفقط متوجه اکنون، بلکه تاریخ نیز هست.
درباره فیلم «یک نبرد پس از دیگری»
فیلم «یک نبرد پس از دیگری» متأسفانه بهمثابه سندی از لحظهای است که تمدنی بزرگ – ایالاتمتحده آمریکا، با تمام خطاها و بیرحمیهایش – سرانجام فرو میپاشد. اثری پر از فریاد خشم، طنز تلخ و کنایهای گزنده به وضعیت کنونی. فیلم در زمانی کلید خورد که پس از نخستین دولت ترامپ، لحظهای کوتاه از امیدواری در دوره بایدن پدید آمده بود؛ اما اکنون، درست در لحظه فروپاشی، اکران میشود.
این نقد بیشتر ناظر بهسرعت سقوط اوضاع است تا خود فیلم. اینکه چنین پروژهای با بودجه بالا و در قالب یک بلاکباستر استودیویی ساختهشده، حیرتانگیز است. تصور تکرار آن در آینده نزدیک دشوار است.

اندرسون فیلمنامه را بسیار آزادانه از رمان «واینلند» ۱۹۹۰ اقتباس کرده است. درحالیکه رمان از دهه شصت به دهه هشتاد مینگرد، فیلم در دوران امروز جریان دارد.
فیلم روایت فروپاشی فردی و جمعی است: چگونه همهچیز از هم میپاشد و چه میکنیم تا خود را حفظ کنیم یا نکنیم. ترکیبی است از طنز سیاه، وحشت سیاسی و اکشن. صحنه تعقیبوگریز نهایی در خودرو شاهکار است.
مانند دیگر شاهکارهای اخیر اندرسون («خون به پا خواهد شد»، «ریسمان شبح»)، شخصیتها چندان دوستداشتنی نیستند، اما همین سقوط شخصیشان ما را مسحور میکند. سفری خشن و دیوانهوار است.


حمیده وطنی
حمیده وطنی گرگری کارشناس ارشد پژوهش هنر، نویسنده و منتقد سینما، فعالیت پژوهشی خود را با نشریه علمی پژوهشی نگره بهعنوان مدیر داخلی نشریه و فعالیت رسانهای سینمایی را با ماهنامه سینما آغاز کرد مقالات او در نشریات متعددی ازجمله مهر، سینما ویدئو، روزنامه اعتماد ... چاپشده است، او پیشتر دبیر تحریریه نشریه «دایره» بود و هماکنون دبیر تحریریه رسانه رسمی فرهنگی هنری سلیس نیوز و دبیر سرویس سینمایی است.




