به بهانه درگذشت ژان لویی ترنتینیان

ژان لویی ترنتینیان

من به گذشته‌ام نگاه نمی‌کنم، فقط به آینده فکر می‌کنم

ژان لویی ترنتینیان بازیگر نامدار فرانسوی و از اسطوره‌های سینمای این کشور روز جمعه ۲۷ خرداد در ۹۱ سالگی دیده از جهان فروبست. او یکی از چهره‌های جهانی سینمای فرانسه بود که در طول چند دهه فعالیت درخشان هنری موفق به دریافت جوایز ارزنده‌ای شد. جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن در سال ۱۹۶۹ برای هنرنمایی در فیلم «زِد» ساخته کوستا گاواراس و جایزه سزار بهترین بازیگر مرد در سال ۲۰۱۳ برای نقش‌آفرینی در فیلم «عشق» اثر میشل هانکه ازجمله افتخارات سینمایی او هستند.
ژان لویی ترنتینیان همراه با ژان پیر لنو و ژان پل بلموند ازجمله بازیگران برجسته «موج نو» سینمای فرانسه محسوب می‌شوند. وی در بیش از ۱۳۰ فیلم، ازجمله «یک مرد و یک زن» ساخته کلود للوش بازی کرد که در سال ۱۹۶۶ جایزه نخل طلای جشنواره کن را دریافت کرد.
ژان لویی ترنتینیان زندگی شخصی پرفرازونشیبی داشت ‌ و پس از مرگ دخترش ماری ترنتینیان در سال ۲۰۰۳ ضربه روحی سختی خورد. ماری ترنتینیان که او نیز بازیگر مطرحی بود، در جریان درگیری با نامزدش برتراند کانتات، خواننده یک گروه راک فرانسوی به‌شدت مضروب شد و درگذشت. کانتات که دادگاه او را به قتل عمد محکوم کرده بود، در سال ۲۰۰۷ از زندان آزاد شد.

ژان لویی ترنتینیان
ژان لویی ترنتینیان همراه با ژان پیر لنو و ژان پل بلموند ازجمله بازیگران برجسته «موج نو» سینمای فرانسه محسوب می‌شوند.

 دلم می‌خواست بازیگری مخفی باشم

ژان لویی ترنتینیان، بازیگر بزرگ فرانسوی نزدیک به شصت سال در سینما و تئاتر اروپا به کار پرداخت و با ایفای نقش‌های شخصیت‌های سرد و رمزآلود به‌نوعی الگویی برای بازیگری ساخته که در نقطۀ مقابل الگوی غالب آمریکایی قرار می‌گیرد.

در سال‌هایی که سلیقۀ عام به «آرتیست‌‌بازی» به سبک آمریکایی خو گرفته بود، به نظر عجیب می‌آمد که بازیگری مثل ژان لویی ترنتینیان در فیلم‌های پلیسی بازی کند. نه قد بلندی داشت نه هیکل ورزیده‌ای، نه زدوخورد جیمز باندی بلد بود، نه قاطعیت و تحکم نقش اول‌های آمریکایی را داشت. نامفهوم حرف می‌زد، مردد و متزلزل بود. با نگاه‌های دزدیده و رفتار معذبش خیال تماشاگر را ناراحت می‌کرد. در بعضی نقش‌ها به‌شدت دورو و موذی به نظر می‌آمد. تکلیف شخصیت‌هایش روشن نبود؛ مثل بازپرس فیلم «زد» با آن عینک دودی که تا وسط‌های فیلم معلوم نبود بالاخره شخصیت مثبت است یا منفی.

کلید حضور رمزآمیز و چندگانۀ ژان لویی ترنتینیان در مقابل دوربین شاید در جمله‌ای از خود او نهفته باشد: «دلم می‌خواست بازیگری مخفی باشم»… مقابل دوربین قرار گرفتن همراه با میلی عمیق به پنهان ماندن و دور از چشم دیگران بودن. حضوری پرتردید که به عقیدۀ روزنامۀ لوموند ریشه در «خجالت بیمارگونه»ی ترنتینیان داشت.

گستاخی و بی‌حیایی لازم را نداشتم!

پیچیدگی شخصیت‌های ژان لویی ترنتینیان با سینمای تجاری رایج در دنیا تناسبی نداشت. هرچند که نقش‌های بی‌معنا ازجمله در وسترن‌های ایتالیایی هم بازی کرده بود، اما خودش کششی به سینمای آمریکا نداشت. نه بازی در فیلم «اینک آخرالزمان» را پذیرفته بود و نه فیلم «برخورد نزدیک از نوع سوم» را (نقشی که سرانجام فرانسوا تروفو ایفا کرد). سناریوی «کازانووا»ی فلینی را هم نپسندیده بود؛ اما در مورد پیشنهاد برتولوچی برای بازی در «آخرین تانگو در پاریس» گفته بود: «از شخصیت اصلی سناریو خیلی خوشم می‌آمد. ولی برای من سخت بود. گستاخی و بی‌حیایی لازم را نداشتم». آن نقش عاقبت نصیب مارلون براندو شد و جنجالی را در پی داشت که هنوز فراموش نشده است.

ژان لویی ترنتینیان
ژان لویی ترنتینیان زندگی شخصی پرفرازونشیبی داشت

یکی از بهترین نقش‌ها

اما همین برتولوچی یکی از بهترین نقش‌ها را برای ژان لویی ترنتینیان آفرید: فیلم «کونفورمیست» که گاه در منابع فارسی «دنباله‌رو» ترجمه‌شده، حکایت آدمی بی‌اخلاق، تودار، مزور و خودبین است که جذب سازمان امنیت رژیم فاشیست موسولینی می‌شود و در پایان، درست بعد از سقوط رژیم، در خیابان‌ها فریاد می‌زند تا همکاران سابق را لو دهد و خود را از مهلکه برهاند. ژان لوک دوئن، خبرنگار سینمایی لوموند می‌نویسد که ترنتینیان در این فیلم مثل «خواب‌زده‌ها» بود.

چهره‌ای مطلقاً بی‌حالت… بعدها معلوم شد که دختر کوچک ترنتینیان که کمتر از یک سال داشت، در روزهای فیلم‌برداری همین فیلم، به علت برگرداندن شیر در خواب خفه‌شده بود. ترنتینیان به همسرش گفته بود: «یا باید هر دو خودکشی کنیم، یا به خاطر ماری به زندگی ادامه دهیم»؛ اما ماری، دختر بزرگ هم حدود سی سال بعد، زیر مشت و لگد نامزدش کشته شد. فاجعه‌ای که تمامی جامعۀ فرانسه را تکان داد. آخر ماری ترنتینیان خود بازیگری شناخته‌شده‌ بود و نامزدش نیز ستارۀ گروه راک «نوار دِزیر» بود که با ترانۀ «باد ما را خواهد برد» به محبوبیت زیادی دست‌یافته بود.

همیشه برای خودکشی وقت هست!

بعدازاین حادثۀ تلخ، ژان لویی ترنتینیان نزدیک به ده سال از سینما کناره گرفت. سال‌ها بعد گفته بود که این دوره را با وسوسۀ دائم خودکشی از سر گذرانده است. بالاخره در سال ۲۰۱۲، ترنتینیان ٨۲ ساله با فیلم «عشق»، ساختۀ میشل هانکه دوباره جلو دوربین رفت. این فیلم نخل طلای جشنواره فیلم کن را از آن خود کرد و نام ژان لویی ترنتینیان را که به‌تدریج از یادها می‌رفت، زنده کرد. وی درباره انگیزه حضور در فیلم «عشق» گفت: «به نظرم میشل هانکه بهترین کارگردان جهان است. وقتی‌که او به من پیشنهاد داد در این فیلم بازی کنم، حال روحی‌ام اصلاً خوب نبود. راستش را بخواهید قصد داشتم خودم را بکشم. تولیدکننده فیلم اما به من گفت همیشه برای خودکشی وقت هست. اگر الآن در این فیلم بازی نکنی، بعدها پشیمان خواهی شد. این بود که قبول کردم. بازی در فیلم او برای من تجربه درخشانی بود، بااین‌حال لحظات دردناکی هم وجود داشت. شاید هم من خودآزارم.»

نقش‌های بی‌ارزش

ژان لویی ترنتینیان اگرچه میلی به بازی در فیلم‌های آمریکایی‌ نداشت، ولی کار با سینماگران بزرگ اروپا را بسیار می‌پسندید: کیشلوفسکی لهستانی، هانکۀ اتریشی، کوستا گاوراس یونانی و البته بیش از همه کارگردانان ایتالیایی از حضور سرد و نگران‌کنندۀ او بهره گرفته بودند. خود او بازی در فیلم ایتالیایی «سبقت» (۱۹۶۲)، اثر دینو ریزی را اولین کار «آبرومند»ش می‌دانست. از آن زمان به بعد، ترنتینیان هیچ‌گاه سینماگران ایتالیایی را ترک نکرد: اتوره اسکولا، برتولوچی، مونیچلی و البته زورلینی که او را به ایران آورد تا در ارک بم، صحنه‌هایی از «صحرای تاتارها» را بازی کند.

البته قبل از فیلم «سبقت»، ترنتینیان در سال ۱٩۵۶ در  فیلم افسانه‌ای «و خدا زن را آفرید» بازی کرده و ناگهان به شهرت رسیده بود. واقعیت این است که فیلم روژه وادیم فقط به لطف حضور بریژیت باردو شهرت جهانی یافت و امروزه به شکلی غم‌انگیز کهنه‌شده است. ترنتینیان نیز خود کاملاً آگاه بود که به‌رغم شهرت ناگهانی، بازی‌اش در آن فیلم چندان ارزشی ندارد.

کار روی صحنه

پس‌ازاین فیلم، ژان لویی ترنتینیان به خدمت سربازی رفت و دوباره عملاً فراموش شد. او بعدها حکایت کرده بود که در آن سال‌های نخست نه‌تنها خجالتی که «شرمسار» بوده است. انگار که خود را لایق بازیگری نداند. او جای دیگری گفته است که از صدای خود خجالت می‌کشید. صدایی فروخورده و نامفهوم که به‌زحمت برای مخاطب نزدیک قابل‌شنیدن بود؛ اما سال‌ها کار بی‌وقفه و سرسختی در تمرین باعث شد تا ترنتینیان کم‌کم به یکی از «صدا»های شاخص سینمای فرانسه تبدیل شود. می‌گویند میشل دوویل، کارگردان فرانسوی به کوبریک توصیه کرده بود که برای دوبلۀ فرانسوی فیلم «درخشش»، از صدای ترنتینیان بهره ببرد (به‌جای جک نیکلسون)

ژان لویی ترنتینیان در سال‌های آخر عمر چند بار روی صحنه ظاهر شد تا نشسته پشت میز، متن‌هایی از نویسندگان بزرگ را بخواند. بخش‌هایی از شاهکار عظیم مارسل پروست، «در جستجوی زمان ازدست‌رفته» نیز با صدای ترنتینیان ضبط‌شده است.

ژان لویی ترنتینیان
در سال ۲۰۱۲، ترنتینیان ٨۲ ساله با فیلم «عشق»، ساختۀ میشل هانکه دوباره جلو دوربین رفت.

زیاد از حد روی بازیگری تأکید کرده‌ام

ژان لویی ترنتینیان در پاسخ به این پرسش که چرا این‌قدر در کار بازیگری شما وقفه افتاده گفت: «دلم می‌خواست در تئاتر بازی کنم. علاوه بر این اصلاً دوست ندارم تصویرم را بر پرده سینما ببینم. «عشق» اولین فیلمی ‌بود که من در آن بازی کردم و با رغبت خودم را بر پرده سینما تماشا کردم. می‌دانید، من معمولاً فقط به ضعف‌هایم فکر می‌کنم و این خب، زندگی را غیرقابل‌تحمل می‌کند. مثلاً گاهی فکر می‌کنم زیاد از حد روی بازیگری تأکید کرده‌ام.»

ژان لویی ترنتینیان ایام پیری را در ملک خود در جنوب فرانسه و با پرورش گل می‌گذراند. او هرگز راضی نمی‌شد فیلم‌های قدیمی‌ خود تماشا کند. می‌گفت: «نه. من به گذشته‌ام نگاه نمی‌کنم، بلکه فقط به آینده فکر می‌کنم. هرچند که آینده‌ای هم در انتظارم نیست. مرگ، آینده من است.»

روز جمعه ۱۷ ژوئن نزدیکان وی اعلام کردند که او در همان‌جا، در میان جمع خانواده و در آرامش چشم از جهان بسته است.

خاتون

سلیس نیوز

درباره نویسنده
حسین تقی پور
حسین تقی پور

حسین تقی پور، نویسنده و منتقد سینما و کارشناس رسانه فعالیت در مطبوعات را با نشریه سینما تئاتر آغاز کرد و مقالات او در نشریات کیهان هوایی، مهر، سینما ویدئو، هفته‌نامه سینما ورزش، روزنامه ابرار، روزنامه توسعه و... منتشرشده است. او سردبیر نشریه سینما تئاتر و نشریه «دایره» است.

آیتم های مشابه

نگاهی به نمایش «توافق‌نامه» کار کورش سلیمانی

مدیر

آیا رنگ مشکی دوباره به دنیای مد بازمی‌گردد؟

مدیر

به بهانه زادروز «توشیرو میفونه»

ناصر سهرابی