گفت‌وگو با نوری بیلگه جیلان به بهانه نمایش فیلم «درباره علف‌های خشک»

بیلگه جیلان

فیلمی درباره ناامنی‌های درونی آدم‌ها

نوری بیلگه جیلان یکی از کارگردان‌های سرشناس سینمای ترکیه است که شهرت جهانی دارد و اغلب ساخته‌هایش در جشنواره‌های بین‌المللی خوش درخشیده است.

«درباره علف‌های خشک» فیلم جدید نوری بیلگه جیلان اولین نمایش خود را با موفقیت در هفتاد و ششمین جشنواره فیلم کن پشت سر گذاشت. در جدیدترین اثر این فیلم‌ساز ترک نیز همچون فیلم‌های پیشین‌ او، تعلیق، میل، تنش و اضطراب، از آغاز تا پایان فیلم سایه انداخته است.

«درباره علف‌های خشک» فیلمی سه ساعت و نیمه و پر از جزئیات است. بااین‌حال، جیلان می‌گوید که قسمت‌های زیادی از آن را حذف کرده است. این فیلم نقدهای مثبت بسیاری دریافت کرده و یکی از بخت‌‌های ربودن نخل طلای این جشنواره است.

جشنواره فیلم کن، جشنواره شگفتی‌های سینمایی است. یکی از شگفتی‌های امسال که نقدهای مثبت بسیاری دریافت کرده و توانسته است بیننده را بیش از سه ساعت روی صندلی سینما میخکوب کند، فیلم تازه «نوری بیلگه جیلان»، کارگردان اهل ترکیه است.

«درباره علف‌های خشک» نیز مثل دیگر فیلم‌های این کارگردان، فیلمی فلسفی و اگزیستانسیال است که تا عمیق‌ترین لایه‌های روانی شخصیت‌های روایتش و تضادهای درونی آن‌ها را کنکاش می‌کند.

بیلگه جیلان
«درباره علف‌های خشک» فیلم جدید نوری بیلگه جیلان اولین نمایش خود را با موفقیت در هفتاد و ششمین جشنواره فیلم کن پشت سر گذاشت

این فیلم در یک جامعه روستایی دورافتاده و پوشیده از برف می‌گذرد و داستان معلمی را روایت می‌کند که از استانبول به این روستا منتقل‌شده است تا در مدرسه روستا هنر تدریس کند. او خسته و کلافه، دنبال راهی می‌گردد تا از این محیط کوچک و سرد فرار کند؛ اما این ظاهر ماجرا است؛ چراکه در لایه‌های عمیق‌تر وجودش، چیزی او را با محیط پیوند می‌دهد.

به نظر من، همه ما یک شخصیت منفی درون خود داریم و اگر منتقدی بخواهد شخصیت این فیلم را منفی بداند، خودش را فریب می‌دهد. همه ما معمولاً و کم‌وبیش همین کارها را انجام می‌دهیم، ولی در زندگی واقعی آن را در هزار لایه پنهان می‌کنیم. در بیشتر فیلم‌های من، ازنظر دیگران، شخصیت‌ها منفی‌اند، ولی واقعاً این‌طور نیست

سبک تدوین فیلم نیز به‌گونه‌ای هدفمند، به تقویت تمام این احساسات کمک می‌کند.

بر کسی پوشیده نیست که نوری بیلگه جیلان بسیار تحت تأثیر ادبیات روس است. او می‌گوید که از زمان نوجوانی که داستایوسکی را خوانده و شناخته است، دیگر در وجودش احساس آرامش نمی‌کند.

نوری بیلگه جیلان در «خواب زمستانی» از چخوف و داستایوسکی الهام گرفته بود و در فیلم تازه‌اش، ردپاهایی از رمان «لولیتا»، اثر ولادیمیر ناباکوف، دیده می‌شود: معلمی که با یکی از شاگردانش که دختربچه است، رابطه‌ای عاطفی و فراتر از ارتباط معمول بین معلم و شاگرد، برقرار می‌کند؛ هرچند، جیلان خطوط قرمز را خوب می‌شناسد و نمی‌گذارد احساس معذب بودن و ناراحتی حول این ارتباط که در طول فیلم به بیننده دست می‌دهد، عمیق شود.

 بیلگه جیلان
بیشتر زمان من در ساخت این فیلم، به طراحی بازی دلخواهم در رفتارها و چهره بازیگران گذشت

نوری بیلگه جیلان درباره اینکه آیا در فیلم «درباره علف‌های خشک» از «لولیتا» الهام گرفته است یا خیر، می‌گوید: «من تاکنون چیزی از ناباکوف نخوانده‌ام، اما فیلم لولیتا را دیده‌ام. بااین‌حال، هنگام ساختن فیلم به آن فکر نمی‌کردم. این فیلم درواقع از دست‌نوشته‌ها و خاطرات یکی از فیلم‌نامه‌نویسان الهام گرفته که تجربه‌ مشابهی داشته است. من خاطرات و یادداشت‌های او را خواندم که البته خیلی طولانی بودند. در آغاز نمی‌خواستم این فیلم را بسازم، چون فیلم قبلی‌ام نیز درباره یک معلم بود و نمی‌خواستم دوباره این کار را بکنم؛ اما یک‌سری از جزئیات در این یادداشت‌ها، قلقلکم می‌داد و نمی‌توانستم آن‌ها را فراموش کنم؛ بنابراین، سه فیلم‌نامه‌نویس، یعنی من، همسرم و نویسنده یادداشت‌ها، دورهم جمع شدیم تا فرصتی به این فیلم بدهیم. سپس به ایده‌های جدیدی رسیدیم و درنهایت، یک فیلم‌نامه بسیار بلند، شاید دو برابر فیلم‌نامه «خواب زمستانی»، پیش رو داشتیم. نمی‌خواستم فیلم‌نامه را کوتاه کنم؛ بنابراین، کل فیلم‌نامه را فیلم‌برداری کردیم و درنهایت و در مرحله تدوین، بخش‌‌هایی از آن را حذف کردیم.»

طبیعت، نقش مهمی در فیلم‌های نوری بیلگه جیلان دارد و اغلب همچون بازتابی از درونیات انسان و استعاره‌ای برای تعریف شخصیت‌ها عمل می‌کند.

جیلان غالباً تعاملات بین افراد و جهان طبیعی را بررسی می‌کند و آن را برای انتقال مضامین وجودی به کار می‌گیرد. در فیلم‌های او، طبیعت به صورتی خیره‌کننده به تصویر کشیده و به بخش جدایی‌ناپذیری از داستان تبدیل می‌شود که بر انزوای شخصیت‌ها، درون‌نگری و تلاش آن‌ها برای یافتن معنا در زندگی تأکید می‌کند.

بیلگه جیلان
طبیعت، نقش مهمی در فیلم‌های نوری بیلگه جیلان دارد و اغلب همچون بازتابی از درونیات انسان و استعاره‌ای برای تعریف شخصیت‌ها عمل می‌کند

«درباره علف‌های خشک» نیز با طبیعت آغاز می‌شود، در طبیعت جریان می‌یابد و در انتها با طبیعت تمام می‌شود؛ اما در میان همه نشانه‌های طبیعت، گویی زمستان و برف جلوه‌های دلخواه جیلان‌اند. فیلم جدید او نیز در زمستان روایت می‌شود و داستان درجایی یکسر سفیدپوش می‌گذرد تا در پایان به تابستان برسد؛ همان‌طور که شخصیت اول فیلم نیز می‌گوید: «اینجا فقط دو فصل دارد. زمستان و تابستان.»

نوری بیلگه جیلان درباره ارتباط طبیعت و فیلم تازه‌اش می‌گوید: «برف را انتخاب کردم، چراکه من را به یاد کودکی‌ام می‌اندازد و از طرفی، زمستان، ترس و احساس جدایی از محیط را بهتر نشان می‌دهد. ولی تصمیم گرفته‌ام در فیلم‌های جدیدم کمتر روی طبیعت و بیشتر روی درونیات انسانی تأکید کنم. راستش را بخواهید، زیبایی را فراتر از طبیعت، در چهره انسان‌ها پیداکرده‌ام. به همین دلیل هم در فیلم جدید بیشتر از طبیعت، چهره‌ها را نشان می‌دهم.»

چهره آدم‌ها، چیزی که خود نوری بیلگه جیلان هم توجهش را به آن معطوف کرده، از ویژگی‌های فیلم تازه او است؛ چهره‌هایی که تغییر حالات آن‌ها کاملاً منطبق بر تغییرات درونی کاراکترها در لحظه است و نگاه‌هایی که هنرمندانه و بدون بزرگنمایی، در لحظه‌لحظه فیلم، ذهن بیننده را شگفت‌زده می‌کند.

نوری بیلگه جیلان که پیش از  رو آوردن به سینما، عکاس بوده است، هنر عکاسی‌اش را در این فیلم نیز به رخ بیننده می‌کشد و «درباره علف‌های خشک» مملو از قاب‌های عکاسی پرتره از افرادی است که لزوماً نقشی هم در فیلم ایفا نمی‌کنند؛ اما فقط چهره‌ها نیستند که ارتباط عمیق ما را باشخصیت‌ها رقم می‌زنند؛ فیلم تازه به‌شدت دیالوگ محور است؛ دیالوگ‌هایی طولانی که بعضاً به نیم ساعت هم کشیده می‌شوند.

بیلگه جیلان
نوری بیلگه جیلان که پیش از رو آوردن به سینما، عکاس بوده است، هنر عکاسی‌اش را در این فیلم نیز به رخ بیننده می‌کشد

نوری بیلگه جیلان دراین‌باره می‌گوید: «بیشتر زمان من در ساخت این فیلم، به طراحی بازی دلخواهم در رفتارها و چهره بازیگران گذشت. مثلاً یک سکانس را فیلم‌برداری می‌کردیم و من آن را بارها نگاه و تحلیل می‌کردم و بعد آن‌ها را دوباره و دوباره تغییر می‌دادم.»

شخصیت اصلی فیلم منفی است، ولی منفی بودنش بیننده را از او متنفر نمی‌کند. نوری بیلگه جیلان می‌گوید: «به نظر من، همه ما یک شخصیت منفی درون خود داریم و اگر منتقدی بخواهد شخصیت این فیلم را منفی بداند، خودش را فریب می‌دهد. همه ما معمولاً و کم‌وبیش همین کارها را انجام می‌دهیم، ولی در زندگی واقعی آن را در هزار لایه پنهان می‌کنیم. در بیشتر فیلم‌های من، ازنظر دیگران، شخصیت‌ها منفی‌اند، ولی واقعاً این‌طور نیست. مثل شخصیت‌های رمان‌های‌ داستایوفسکی که بااینکه کارهایی منفی انجام می‌دهند، خودشان منفی نیستند و نویسنده فقط طرف تاریک آن‌ها را نمایان می‌کند. من هم در فیلم‌هایم تقریباً همین کار را می‌کنم.»

نوری بیلگه جیلان می‌افزاید: «این فیلم درواقع درباره ناامنی‌های درونی آدم‌ها صحبت می‌کند. همه ما کم‌وبیش ناامنی‌هایی داریم و احساس ناامنی بخش بزرگی از وجودمان را درگیر کرده است. ما ناامنی را درون خودمان می‌سازیم، چون به آن نیاز داریم. همان‌طور که عشق را ساختیم، ناامنی هم ساخته دست ما است.»

«درباره علف‌های خشک» که نهمین فیلم بلند جیلان است، یکی از بخت‌های ربودن نخل طلای امسال به شمار می‌رود و باید دید که نام این کارگردان صاحب سبک اهل ترکیه، نیز قرار است به فهرست کسانی افزوده شود که بیش از یک نخل طلا را از آن خود کرده‌اند، یا خیر.

بیلگه جیلان

نوری بیلگه جیلان در یک نگاه:

نوری بیلگه جیلان کارگردان و عکاس اهل ترکیه متولد ۱۹۵۹ است. همسر او، اِبرو جیلان، فیلم‌ساز، عکاس و بازیگر است که در فیلم اقلیم‌ها (۲۰۰۶) با یکدیگر همبازی بودند. فیلم‌های سه میمون (۲۰۰۸)، روزی روزگاری در آناتولی (۲۰۱۱) و خواب زمستانی (۲۰۱۴) موفق‌ترین آثار جیلان به شمار می‌روند که اولی جایزه بهترین کارگردان جشنواره فیلم کن ۲۰۰۸، دومی جایزه گرندپری جشنواره فیلم کن ۲۰۱۱ و سومی جایزه بهترین فیلم جشنواره فیلم کن ۲۰۱۴ را نصیب او کرد. فیلم «روزی روزگاری در آناتولی» به‌عنوان نماینده سینمای ترکیه در جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان ۲۰۱۱ معرفی‌شده بود.

فیلم «روی علف‌های خشک» جدیدترین اثر کارگردان خوش‌نام ترک نوری بیلگه جیلان، ۱۹ می ۲۰۲۳ (۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲) در هفتادوششمین دوره جشنواره‌ کن اکران شد. این چندمین بار است که جیلان در جشنواره‌ کن حضور پیدا می‌کند و پیش‌ازاین در سال ۲۰۰۲ برای فیلم «اوزاک» برنده‌ی جایزه‌ی بزرگ هیئت‌داوران، در سال ۲۰۰۸ برای فیلم «سه میمون» برنده‌ی جایزه‌ی بهترین کارگردانی، در سال ۲۰۱۱ برای فیلم «روزی روزگاری در آناتولی» برنده‌ی جایزه‌ی بزرگ هیئت‌داوران و در سال ۲۰۱۴ برای فیلم «خواب زمستانی» برنده‌ی نخل طلا شده بود.

سلیس نیوز

آیتم های مشابه

به بهانه زادروز «توشیرو میفونه»

ناصر سهرابی

گفت‌وگو با ویم وندرس و تاکوما تاکاساکی درباره فیلم «روزهای عالی»

مدیر

نقد فیلم «بیچارگان» ساخته یورگوس لانتیموس

مدیر