نگاهی به فیلم «روزهای عالی» ساخته ویم وندرس

وندرس

در جست‌وجوی زیبایی

«روزهای عالی»، آخرین فیلم سینماگر کهنه‌کار آلمانی، ویم وندرس، ادای دینی دل‌چسب به استاد ژاپنی یاسوجیرو ازو است با داستانی به‌سادگی و گرمی آثار ازو و بافاصله بعید از جهان نمونه‌ای فیلم‌های وندرس در دوران اوج کاری‌اش؛ فیلم‌هایی درباره سرگردانی کیهانی شخصیت‌های پریشان و آشفته‌حال؛ همان قربانیان سازوکار بی‌رحم دنیای مدرن.

اما «روزهای عالی» به معنای واقعی کلمه فیلم پیرانه‌سری استاد آلمانی است؛ پس از عبور از سبک شبه باروک دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ او، سینمای متکی برنماهای بلند و حرکات پیچیده دوربین؛ سینمای مفتون چشم‌اندازها و نمایش تقابل ابدی طبیعت با تمدن.

جهان پرآشوبی که گویای تلاطم و آشوب ذهنی فیلم‌ساز در دوره جوانی و میان‌سالی است.

اما در «روزهای عالی» وندرس گویی به آرامش رسیده است. داستان ساده و سرراست هیرایاما، کارگر توالت شوی ژاپنی که با تعهد و عشقی مثال‌زدنی هرروز به بهانه نظافت توالت‌های عمومی توکیو بیدار می‌شود.

توالت‌های عمومی در توکیو به دلیل نظافت و تمیزی شگفت‌انگیزشان از مهم‌ترین عجایب و شگفتی‌های توکیو هستند.

روزهای عالی
اما «روزهای عالی» به معنای واقعی کلمه فیلم پیرانه‌سری استاد آلمانی است

وندرس که در سال ۲۰۲۱ برای بازدید از پروژه بازسازی توالت‌های عمومی توکیو و احتمالاً ساختن فیلمی کوتاه و تبلیغاتی درباره آن‌ها به ژاپن دعوت‌شده بود، چنان مفتون تفاوت‌های فرهنگی ژاپنی‌ها با کشورهای غربی در نظافت و تمیزی شد که ترجیح داد فیلمی بلند درباره این موضوع بسازد، در امتداد همان کنکاش همیشگی‌اش در تفاوت‌های فرهنگی-عاطفی، همان تفاوت یا تقابلی که حتی در عنوان شاهکار دهه ۱۹۸۰ خودش، پاریس-تگزاس هم تجلی‌یافته بود.

اما در هرجایی که در آنجا این تقابل در هیئت تفاوت فرهنگی اروپا و آمریکا تجسم‌یافته بود، در روزهای عالی تقابل در سطح کلان اما موضوعی خرد اجرا می‌شود، با کمک همکار فیلم‌نامه‌نویس ژاپنی‌اش تاکوما تاکاساکی و البته سبک و سیاقی بی‌آلایش و زاهدانه، همچون زندگی شخصیت اصلی فیلمش.

همچون هیرایامای توالت شوی (با بازی درخشان کوجی یاکوشو که جایزه بهترین بازیگر مرد را از جشنواره کن امسال برد) که با تعهدی مثال‌زدنی کوچک‌ترین و ریزترین جرم‌ها و کثافات را از سطح سفید توالت‌ها می‌آلاید، وندرس نیز در اجرای زندگی روزمره او تمامی آرایه‌های سبکی و بصری را وامی نهد تا جهانی به شفافی و تمیزی و بی‌آلایشی توالت ژاپنی خلق کند.

جهانی که تنها با قطعات موسیقی که هیرایاما هرروز در اتومبیلش گوش می‌دهد و ازقضا یکی‌شان ترانه مشهور لو رید «روز عالی» است که عنوان فیلم آشکارا برگرفته از آن است.

زندگی هیرایاما آرام و ساده است. روزها به شکلی ثابت برای او تکرار می‌شوند؛ اما این تکراری است که خود او موجد آن است.

روزهای عالی
وندرس که در سال ۲۰۲۱ برای بازدید از پروژه بازسازی توالت‌های عمومی توکیو و احتمالاً ساختن فیلمی کوتاه و تبلیغاتی درباره آن‌ها به ژاپن دعوت‌شده بود

علایق او محدود اما جدی است همچنان با نوار کاست موسیقی گوش می‌دهد و علاقه‌اش به عکاسی را با دوربین مکانیکی و غیر دیجیتالش دنبال می‌کند، با گرفتن عکس‌های ثابت از یک درخت، در یک ساعت روز برای دستیابی به تصویری آرمانی از لحظه گذر نور از میان شاخ و برگ‌ها، صدها عکس می‌گیرد تا شاید آن تصویر آرمانی بازتاب‌دهنده حال شخصی‌اش را درنهایت به دست آورد.

همان منش و خصلت باستانی هنر ژاپنی، همچون نقاشان قدیمی که صدها نسخه از یک گلدان ترسیم می‌کردند تا درنهایت به تصویر آرمانی گلدان، یا همان گلدان فی‌نفسه دست یابند.

گویی هدف هیرایاما از عکاسی و عکس‌های مکررش از یک موضوع، دستیابی به همان تصویر فی‌نفسه است که برای او البته نور و روشنایی است، همان سفیدی محضی که هرروز به امید دستیابی به آن توالت‌های سفید را با عشق و دقتی مثال‌زدنی تمیز می‌کند. از این منظر توالت شویی او تداوم همان فعالیت خلاقه هنری اوست و حتی کلی‌تر، زندگی روزمره او شکلی از کنش خلاقه است و ازاین‌روست که وندرس او را چنین می‌ستاید.

زندگی‌ای که هرلحظه‌اش مراقبه است، زندگی به‌مثابه ذن.

وندرس فیلمی با سادگی فریبنده ساخته است. او جزئیات کوچک یک زندگی معمولی را آن‌چنان صادقانه، روح‌افزا و همدلی برانگیز به تصویر می‌کشد که بدون آنکه تقریباً متوجه بشوید، قدرت احساسی فزاینده‌ای ایجاد می‌کنند

اما هیرایاما به‌راستی کیست؟ آیا او همان عاشق کتابی است که آپارتمان کوچک و درویشی‌اش پر از آن‌هاست؟ مرد جذاب و خوش‌رو و بافرهنگی است که تصادفاً درگیر حرفه توالت شویی شده است؟

وندرس ذره‌ذره و به‌تدریج او را در بافت و چشم‌انداز بزرگ‌تری نمایش می‌دهد به‌ویژه پس از حضور سرزده خواهرزاده جوانش در پشت در خانه او. به‌تدریج درمی‌یابیم که او خواهری دارد.

با حضور شبانه خواهرش، با اتومبیل و راننده‌اش نشان می‌دهد که او به خانواده‌ای ثروتمند و با جایگاه اجتماعی سطح بالا تعلق دارد. در گفت‌وگوی‌شان درمی‌یابیم که پدرشان دچار فراموشی شده و در بستر مرگ است. بااین‌حال باوجود خواهش خواهر، او تمایلی برای ملاقات با پدرش ندارد.

درعین‌حال وندرس تصاویر سیاه‌وسفید مبهمی از خواب‌های هیرایاما را نشان‌مان می‌دهد. تصاویر مبهم‌اند اما گویای گذشته‌ای شوم و دردناک‌اند که ظاهراً از آن گریخته و به این زندگی زاهدانه پناه آورده است.

وندرس به همین حد اکتفا می‌کند. مهم آن است که تماشاگر متوجه شود که او آزادانه و به اختیار این شغل را برگزیده است و هرروزش را با اجرای دقیق و وسواسی آن به‌روزی عالی تبدیل می‌کند.

توکیوی وندرس شباهت چندانی به تصاویر کلان‌شهرها در فیلم‌های پیشین او ندارد. وندرس فیلم‌سازی دل‌بسته تصاویر بزرگراه‌ها و آسمان‌خراش‌ها و عظمت کلان‌شهرهاست.

تصاویر او از تگزاس، برلین، نیویورک و لس‌آنجلس از نمونه‌ای‌ترین تصاویر سینماتوگرافیک کلان‌شهرها در تاریخ سینماست؛ اما توکیوی او این‌چنین نیست. باوجود زرق‌وبرق و عظمت کورکننده توکیو، وندرس تصویری غیر کلیشه‌ای از آن ارائه می‌کند.

روزهای عالی
سینمای متأخر وندرس به شکلی معنادار به زیبایی و صور مختلف آن کشش دارد

توکیوی محله‌ها، پارک‌ها و بچه‌مدرسه‌ای‌ها و مادرانی که کودکانشان را در پارک‌ها همراهی می‌کنند. توکیویی بی‌شباهت به بازنمایی نمونه‌ای‌اش در سینما. در سرتاسر فیلم هیرایاما مرد مجنونی را می‌بیند که بی‌اعتنا به فضای شلوغ و بی‌تفاوت شهر، درگیر جهان ذهنی خود است.

درخت‌ها را در آغوش می‌کشد و رفتارش واجد حکمتی است که گویی تنها برای هیرایاما معنایش روشن است.

شخصیت‌های مجنون، گمنام از موتیف‌های موردعلاقه وندرس است. نمونه مشهور آن را پیش‌تر در پاریس-تگزاس دیده بودیم. مردی که فریادش بر روی پل، حقیقتی در خود داشت که تنها تراویس عاشق از آن مطلع بود.

در «روزهای عالی» هم تصاویر گهگاه مرد مجنون چنین کارکردی دارد. مردی که گویی برای دیگران نامرئی است. کسی به او توجه نمی‌کند و تنها این هیرایاماست که باعلاقه و کنجکاوی مجذوب رفتارش می‌شود.

سینمای متأخر وندرس به شکلی معنادار به زیبایی و صور مختلف آن کشش دارد. گاه در به تصویر کشیدن یک گروه موسیقی کوبایی و گاه در نمایش پر جزئیات و سه‌بعدی رقص پینابوش.

سینمای متأخر او حکایت از دیدگاه پیرانه‌سر او دارد. سینماگری که حالا تنها چیز قابل‌اتکا در جهان را زیبایی می‌داند. فیلم‌سازی که سال‌ها در پی حقیقت، درگیر داستان‌ها و شخصیت‌های پیچیده می‌شد، اکنون صرفاً در جست‌وجوی زیبایی است؛ یافتن زیبایی حتی در کوچک‌ترین و جزئی‌ترین لحظات زندگی، حتی اگر این زیبایی همان ذوق و سلیقه‌ای باشد که در این پروژه توالت ژاپنی تحقق‌یافته باشد.

در پست‌ترین و پیش‌پاافتاده‌ترین مکان شهری. مکانی که تجربه زیبایی‌اش می‌تواند به‌اندازه شنیدن ترانه‌ای از پتی اسمیت و خواندن رمانی از ویلیام فاکنر آدمی را به وجد آورد. همان‌گونه که وندرس را به وجد آورد.

حسام نصیری

روزهای عالی
روزهای عالی ۲۰۲۳

گزیده‌ای از نظرات نویسندگان و منتقدان درباره فیلم روزهای عالی

یافتن زیبایی در چیزهای جزئی

روزهای عالی به‌عنوان شاهکار دیگری از ویم وندرس، قدردانی‌ای از قرابت‌های زندگی، جزئیات کوچکی که آن را ارزشمند می‌سازند و یافتن زیبایی در چیزهای جزئی و ازنظر دورمانده زندگی است.

سیدانت آدلاخا (ایندی‌وایر)

ادای احترام به یاسوجیرو ازو

آخرین فیلم ویم وندرس «روز‌های عالی» مثل نهایت ادای احترام او به هنرمند ژاپنی یاسوجیرو ازو است که شامل مستند وندرس درباره‌ی ازو محصول سال ۱۹۸۵ یعنی «توکیو-گا» هم می‌شود و در اینجا اشاره‌ای آشکار به تکریم زندگی و ریتم آن به سبک ازو است.

این فیلم درروند خود به اثری جذاب تبدیل می‌شود و ظاهراً از این حقیقت متولدشده است که هیچ فیلمی حتی این فیلم خویشتن‌دار نمی‌تواند چنان درام با فشار بالا را در خود جا دهد و تا نقطه‌ای که وندرس هیچ انتخابی ندارد پیش می‌رود، مگر اینکه اجازه دهد تا داستان ابدی هیرایاما از صفحه‌ی نمایش در سکانس صامت و نهایی بیرون بیاید که ارزش آن را دارد برای دیدن آن کل فیلم را تا پایان تماشا کنی.

راس بونیم (کلایدر)

نمایش یک زندگی معمولی

وندرس فیلمی با سادگی فریبنده ساخته است. او جزئیات کوچک یک زندگی معمولی را آن‌چنان صادقانه، روح‌افزا و همدلی برانگیز به تصویر می‌کشد که بدون آنکه تقریباً متوجه بشوید، قدرت احساسی فزاینده‌ای ایجاد می‌کنند.

دیوید رونی (هالیوود ریپورتر)

تأملی در معنای زندگی

ژاپن پیش‌ازاین هم منبع الهامی برای ویم وندرس بود، آن‌هم در مستند‌های سال‌های ۱۹۸۰ «توکیو-گا» و «دفتر یادداشتی درباره‌ی شهر‌ها و لباس‌ها». حالا کارگردان کهنه‌کار بار دیگر به توکیو بازگشته است تا فیلم‌سازی داستانی خود را بازآفرینی کند یا شاید هم تا حدی اقبال خود را بهتر کند.

فیلم «روز‌های عالی» که یک فیلم دوست‌داشتنی است و به زیبایی ساخته‌شده است که شاید از روی نگاه سرسری و به‌قول‌معروف فیلمی درباره‌ی هیچی باشد اما در حقیقت این فیلم تأملی فلسفی درباره‌ی یک‌چیز است و آن‌هم معنی زندگی است با یک نقش‌آفرینی درون‌گرا و بی‌اندازه دوست‌داشتنی از کوجی یاکوشو.

چیزی که در فیلم به‌وضوح وجود دارد روند کند آن، امتناع از داشتن شکل روایی محدود و مکاشفه‌ی دائمی آن در شهر توکیو است.

جاناتان رامنی (اسکرین دیلی)

جذاب و لذت‌بخش

مینیمالیسم محیطی روزهای عالی به‌اندازه شخصیت اصلی آن، جذاب و لذت‌بخش است، هرچند غیاب چیزی در این میان احساس می‌شود؛ زیرا ممکن است از این فیلم کم‌گوی که بیش‌ازحد خوددارانه عمل می‌کند، انتظار بیشتری داشته باشید.

بریانا زیگلر (پیست)

روزهای عالی
روزهای عالی به‌عنوان شاهکار دیگری از ویم وندرس، قدردانی‌ای از قرابت‌های زندگی، جزئیات کوچکی که آن را ارزشمند می‌سازند

فیلمی به‌یادماندنی

فیلم روزهای عالی، به طرز غافلگیرکننده‌ای اثری جذاب، به‌یادماندنی و تأثیرگذار ازکاردرآمده است که در خود طنینی آگاهانه از اسطوره سینمای ژاپن یاسوجیرو ازو دارد.

استیون دالتون (فیلم وردیکت)

 افسون شهری

فیلم جدید ویم وندرس تأمل درباره‌ی کاراکتری است که دارای خصلت‌‌های عجیب و در جستجوی آرامش است و تنها زمانی به‌طور کامل جان می‌گیرد که برداشت پایانی طولانی از چهره‌ی قهرمان فیلم اتفاق می‌افتد و بین شادی و غم از سمتی به سمت دیگر سرگردان است.

«روز‌های عالی» یک نوع افسون شهری فراگیر دارد و یاکوشو با حضور و ذکاوت عاری از مبالغه‌ی خود در حکم لنگری برای کشتی فیلم است. این فیلم عالی نیست اما به‌اندازه‌ی کافی آدم را درگیر می‌کند.

پیتر بردشاو (گاردین)

روزهای عالی

آیتم های مشابه

به بهانه زادروز «توشیرو میفونه»

ناصر سهرابی

گفت‌وگو با ویم وندرس و تاکوما تاکاساکی درباره فیلم «روزهای عالی»

مدیر

نقد فیلم «بیچارگان» ساخته یورگوس لانتیموس

مدیر