معرفی فیلمهای پرفروش جهان
(۲۰۲۳) Indiana Jones and the Dial of Destiny
امتیاز فیلم در سایت آی ام دی بی: ۸/۶ *
فروش فیلم: ۱۷۲ میلیون دلار
کارگردان: جیمز منگولد
بازیگران: هریسون فورد، پل فیبی والر، مدس میکلسن، بوید هالبروک، جان ریس دیویس، آنتونیو باندراس، توبی جونز و توماس کرچمان
محصول: آمریکا
ژانر: حادثهای و ماجراجویی
داستان فیلم ایندیانا جونز و گردانه سرنوشت:
داستان فیلم «ایندیانا جونز و گردانه سرنوشت» در سال ۱۹۶۹ و زمانی که آمریکا با روسیه در رقابت فضایی بود، میگذرد.
ایندیانا جونز باستانشناس و ماجراجوی آمریکایی که قرار است با سرنوشت خودش در این قسمت مواجه شود، در پسزمینهی یک مسابقهی فضایی قرار میگیرد.
جونز از این واقعیت ناراحت است که دولت آمریکا نازیهای سابق را برای کمک به شکست اتحاد جماهیر شوروی در رقابت برای رسیدن به فضا به خدمت گرفته است. دخترخواندهاش، هلنا شاو (فیلی والر بریج)، او را در این ماجرا همراهی میکند. در همین حال، یورگن وولر (مدس میکلسن)، یکی از اعضای ناسا و نازی سابق که درگیر برنامهی فرود بر روی ماه بود، مایل است جهان را بهجایی بهتر تبدیل کند.
یورگن وولر در قالب یک شیطان بسیار آشنا به شکل رقیب قدیمی ایندیانا جونز بازگشته و اکنون او باید کلاه خود را بر سر بگذارد و یکبار دیگر شلاقش را بردارد تا مطمئن شود که شیئی باستانی و قدرتمند به دست فرد اشتباهی نمیافتد.
در حاشیه فیلم ایندیانا جونز و گردانه سرنوشت:
برای آنها که با مجموعه فیلمهای محبوب و مهیج ایندیانا جونز خاطرهای بسیار شیرین و جذاب دارند نمایش قسمت جدید آن حتماً لذتبخش خواهد بود.
«ایندیانا جونز و گردانه سرنوشت» پنجمین و جدیدترین فیلم از فرنچایز «ایندیانا جونز» محسوب میشود که برخلاف فیلمهای قبلی توسط استیون اسپیلبرگ ساخته نشده و کارگردانی آن را جیمز منگولد بر عهده داشته است.
همچنان مانند چهار فیلم گذشته هریسون فورد، ستاره پرفروغ فیلم در نقش ایندیانا جونز آخرین حضورش را رقمزده است.
نخستین بار فیلم ایندیانا جونز و گردانه سرنوشت در هفتادوششمین دوره جشنواره کن (اردیبهشت ۱۴۰۲) و در بخش خارج از مسابقه به نمایش درآمد و هریسون فورد به خاطر دریافت جایزهی نخل طلای افتخاری از مدیر جشنواره، بسیار احساساتی شد.
نزدیک به ۱۵ سال از زمان اکران چهارمین فیلم «ایندیانا جونز و قلمرو جمجمه بلورین» میگذرد. فیلمی که به انتظار ۱۹ ساله مخاطبان این مجموعه پاسخ درخوری نداد؛ اما اکنونکه با ایندیانا جونز ۵ مواجهیم. فیلمی که باید پایانی مناسب برای یکی از دوستداشتنیترین شخصیتهای تاریخ سینما رقم بزند.
در کارنامه سینمایی استیون اسپیلبرگ مجموعه فیلمهای ایندیانا جونز آثاری بسیار درخشان به شمار میروند و همواره با استقبال روبرو شدهاند.
اولین فیلم این مجموعه، «مهاجمان صندوق گمشده» که در سال ۱۹۸۱ اکران شد، اغلب در رده بهترین فیلمهای اکشن و ماجراجویی تمام دوران در نظر گرفته میشود. مهاجمان با داستانی از فیلیپ کافمن و جرج لوکاس، خالق افسانهای جنگ ستارگان و فیلمنامهای از لارنس کاسدان، نمونهای بارز از تواناییها و استعدادهای نسل جدید هالیوود بود. این فیلم در اسکار آن سال در بخشهای زیادی ازجمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی نامزد شد و درنهایت پنج جایزه دریافت کرد.
دومین فیلم این فرانچایز، «ایندیانا جونز و معبد مرگ» در سال ۱۹۸۴ اکران شد. اگرچه معبد مرگ بهاندازه مهاجمان بلافاصله موردتوجه قرار نگرفت، اما همچنان یک موفقیت بزرگ بود و همانند مهاجمان یکی از نشانههای سینمای اکشن دهه هشتاد محسوب میشود.
درنهایت پنج سال بعد، سهگانه اصلی با «ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی» در سال ۱۹۸۹ به پایان رسید. سومین فیلم این مجموعه نسبت به معبد مرگ با استقبال بسیار بهتری روبرو شد و اضافه شدنشان کانری در نقش پدر جونز، دستاوردهای تازهای برای فیلم به همراه داشت.
اسطوره زنده هریسون فورد در گردانه سرنوشت، برای پنجمین و آخرین بار در نقش این شخصیت حضور دارد. در طول سالها، بسیاری از طرفداران به این فکر میکردند که در غیاب فورد چه کسی میتواند جانشین شایستهای برای نقش ایندیانا جونز در یک دنباله باشد؛ اما او یکبار در مصاحبهای قول داد که با رفتن او داستان این شخصیت هم نیز به پایان میرسد
پس از موفقیت بزرگ سهگانه ایندیانا جونز در دهه هشتاد، در دهه نود تلاشهایی برای زنده نگهداشتن مجموعه انجام شد، حتی اگر فورد در آنها نقشی نداشت. قابل اشارهترین این تلاشها، سریال تلویزیونی «سرگذشت ایندیانا جونز جوان» بود که ماجراجوییهای شخصیت ایندیانا را در دوران جوانیاش قبل از مهاجمان صندوق گمشده به تصویر میکشید.
البته این سریال نتوانست توجه یا تحسین زیادی را جلب کند و تنها دو فصل به طول انجامید.
گفتوگو درباره ساخت چهارمین فیلم تقریباً همزمان با تولید مجموعه ایندیانا جونز جوان آغاز شد. لوکاس علاقهمند بود که از طریق یک داستان علمی تخیلی که در دهه پنجاه اتفاق میافتاد، سراغ ایندیانا برود؛ اما در آن زمان، فورد و اسپیلبرگ میخواستند روی پروژههای دیگری کار کنند. درنهایت تیم برای تولید قسمت چهارم این مجموعه، «ایندیانا جونز و قلمرو جمجمه بلورین»، گرد هم آمدند.
این فیلم در سال ۲۰۰۸ و تقریباً ۲۰ سال بعد از آخرین جنگ صلیبی، به نمایش درآمد.
پس از فیلم چهارم، اسپیلبرگ، لوکاس و فورد، همگی علاقهمند بودند که هرچه زودتر برای یک ماجراجویی دیگر ایندیانا جونز گرد هم بیایند. بااینحال این فرایند کمی طول کشید و سپس با خرید لوکاس فیلم توسط دیزنی در سال ۲۰۱۲، این پروژه به تعویق افتاد. درنهایت بعد از گذشت بیش از یک دهه، پنجمین فیلم این مجموعه، ایندیانا جونز و گردانه سرنوشت، ماجراجوییهای فورد را که با فناوریهای پیری زدایی جوان شده، در دهه شصت به تصویر میکشد.
پایان کار یک اسطوره
هریسون فورد همواره بهترین گزینه برای نقش ایندیانا جونز محسوب میشود. از زمان شروع این فرانچایز در سال ۱۹۸۱، تنها یک بازیگر این شخصیت را به تصویر کشیده است.
اسطوره زنده هریسون فورد در گردانه سرنوشت، برای پنجمین و آخرین بار در نقش این شخصیت حضور دارد. در طول سالها، بسیاری از طرفداران به این فکر میکردند که در غیاب فورد چه کسی میتواند جانشین شایستهای برای نقش ایندیانا جونز در یک دنباله باشد؛ اما او یکبار در مصاحبهای قول داد که با رفتن او داستان این شخصیت هم نیز به پایان میرسد.
«هنگامیکه فیلمنامه نوشته شد، ایندیانا در آن نمیمرد، بنابراین نیازی به صحبت درباره آن نداشتیم. در طول فیلمبرداری چندین بار صحبت آن مطرح شد اما جیمز منگولد گفت نمیخواهد کسی باشد که مرا میکشد. من فکر میکنم پایانی که برای او طراحیشده، انتخاب خوبی است. بسیاری از مشکلات او حلوفصل شدهاند. او به فرمی بازمیگردد که فکر میکنم دوست داریم او را در آن ببینیم.»
هریسون فورد علیرغم افزایش سنش با تکرار نقش ایندیانا جونز در گردانه سرنوشت، همچنان ارادت خود را به معروفترین و مهمترین نقش کارنامه حرفهایاش نشان داد. او دراینباره میگوید: «بیش از چهل سال است که مفتخرم ایندیانا جونز شما باشم. هرلحظه از این ماجراجویی برای شما طرفداران ساختهشده و اینیکی از بزرگترین لذتهای دوران حرفهای من بوده است. از شما برای استقبال از این شخصیت طی همهی این سالها متشکرم. اشتراک گذاشتن ایندیانا با همه شما برای من یک دنیا ارزش دارد.»
این دنباله درواقع جدیدترین فیلم از انبوه فیلمهایی است که فورد درصحنه فیلمبرداری آنها دچار سانحه شده (در حین تمرین یک صحنه اکشن به کتف او آسیب رسید)، اما خوشبختانه درنهایت بهبود یافت تا تولید ادامه یابد. جالب است بدانید که در سکانس ابتدایی اکشن فیلم که در سال ۱۹۴۴ رخ میدهد با استفاده از فناوریهای پیری زدایی، هریسون فورد را در سنی نزدیکتر به زمان حضورش در سهگانه اصلی ایندیانا جونز ملاقات میکنیم.
هریسون فورد میگوید: «من میخواستم که آخرین فیلم یک اثر جاهطلبانه باشد. منظورم این نیست که ما قبلاً فیلمهای جاهطلبانهای نساختهایم، زیرا آنها نیز به طرق مختلف بلندپرواز بودند؛ اما نه لزوماً آنقدر که میخواستم شخصیت در فیلم آخر جاهطلبانه باشد. ما به پایان دوران ایندیانا جونز در این سیاره نزدیک میشویم و من میخواستم نتیجهای از داستان او ببینم که با واقعیت عصر او سازگار باشد؛ و اینکه این واقعیت بر این شخصیتی که سالهاست او را میشناسیم چه تأثیری دارد… داستان به نحوی به پایان رسیده است که واقعاً برای من رضایتبخش بود. امیدوارم که دیگران نیز آن را بهاندازه من راضیکننده بدانند.»
جیمز منگولد کیست؟
جیمز منگولد، نویسنده و کارگردان آمریکایی متولد ۱۹۶۳ در نیویورک است. والدینش هر دو هنرمند بودند و همسرش، کتی کانرد، تهیهکنندگی هفت فیلمش را بین سالهای ۱۹۹۷ و ۲۰۱۰ بر عهده داشت.
از آثار مهم جیمز منگولد میتوان به «سرزمین پلیس» (۱۹۹۷)، «دختر»، «ازهمگسیخته» (۱۹۹۹)، «سربهراه باش» (۲۰۰۵)، «ولورین» (۲۰۱۳) و «لوگان» (۲۰۱۷) اشاره کرد. او برای لوگان نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی شد.
او در سال ۲۰۱۹ کارگردانی و تهیهکنندگی فیلم «فورد در برابر فراری» را بر عهده داشت که برایش نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم شد.
در سال ۲۰۲۰ پسازاینکه استیون اسپیلبرگ از ساخت پنجمین قسمت فیلم ایندیانا جونز منصرف شد جیمز منگولد سکان را به دست گرفت و تولید فیلم را آغاز کرد.
اگرچه خبر کنارهگیری اسپیلبرگ باعث نگرانی بسیاری از طرفداران ایندیانا جونز شد، اما انتخاب جیمز منگولد این باور را ایجاد کرد که فیلمساز مناسبی برای هدایت ایندیانا جونز و گردانه سرنوشت انتخابشده است.
نقد فیلم ایندیانا جونز و گردانه سرنوشت
بررسی آرا نویسندگان و منتقدان سینما درباره فیلم ایندیانا جونز و گردانه سرنوشت
به نظر میرسد پنجمین قسمت از مجموعه فیلمهای ایندیانا جونز با عنوان «ایندیانا جونز و گردانه سرنوشت» چندان به مذاق منتقدان سینمایی خوش نیامده و نقدهای منتشرشده نشان میدهد نمرات متوسطی دریافت کرده است.
جان ناگنت (امپایر)
بهعنوان اولین ماجراجویی که اسپیلبرگ آن را کارگردانی نکرده است، تمام نشانههای قسمتهای قبل وجود دارد. تمام جزییاتی که طرفداران این مجموعه دوست دارند حفظ شود، مانند گنجینههای باستانی، یک سیستم مبتکرانه و غارهای تودرتو، نقشه و تعداد زیادی نازی آماده برای درگیری، همه و همه در این قسمت هم به چشم میخورند؛ اما اندوه و حسرتی هم هست، مردی که زمانش به پایان میرسد و حالا در حال بازنگری ویرانههای زندگیای است که پشت سر گذاشته. لحنی که گاهی برای این نوع فیلمهای پرفروش ناخودآگاه غمانگیز به نظر میرسد.
نکتهی مهم این است که ایندی بهعنوان یک شخصیت صادق نمایش داده میشود. در پایان، به نظر میرسد که این فیلم بههیچوجه نه دربارهی ثروت و شکوه، بلکه دربارهی یافتن جایگاه هرچند کوچک خود از تاریخ بود؛ که درنهایت ایندی، به هر طریقی، آن را پیداکرده است. جدال نهایی ایندی با سرنوشت، پایانی تلخ دارد که ممکن است در بینندگان دودستگی ایجاد کند، اما اگر در این ماجراجویی به او بپیوندید، یک خداحافظی درخور احترام با مقبره دزد محبوب سینما کردهاید!
دانا استیونز (اسلیت)
اگرچه اکشن فیلم اغلب به شکل هوشمندانهای تخیل و طراحیشده است، اما هیچکس نمیتواند کارگردانی استادانه جیمز منگولد را با فیلمسازی غریزی و پویای اسپیلبرگ در نحوه قرار دادن و حرکت دادن دوربین، یکسان در نظر بگیرد. بااینحال، گردانه سرنوشت با ریتم خوبی پیش میرود، بهطوریکه در مدتزمان ۲ ساعت و ۲۲ دقیقهای خود بهندرت از نفس میافتد.
روری اوکانر (استیج)
فیلم اغلب به همان اندازه که کسلکننده میشود، اوج میگیرد؛ اما فیلم حداقل میتواند به یک آنتاگونیست برجسته که بهاندازه کافی پرداختهشده است، شخصیت دکتر وولر مدس میکلسن، ببالد. چراکه او برخی از این شکافها و گسستهای فیلم را پوشش میدهد.
جیمز براردینلی (ریل ویوز)
اگرچه هیچچیزی در گردانه سرنوشت نیست که به میراث شخصیت ایندیانا جونز لطمه وارد کند، اما بهاندازه هر فیلمی از یک فرانچایز دیگر در سالهای اخیر، وجود آن غیرضروری است. زمان ایندیانا گذشته است. وقت آن است که به او اجازه بدهیم با ما خداحافظی کند.
مایک رایان (آپروکس)
اینیک فیلم فوقالعاده سرگرمکننده است…اما سیر تحول شخصیتی ایندیانا تلخ و حزنانگیز است.
جفری مک نب (ایندیپندنت)
طرفداران فرنچایز هنوز هم چیزهای زیادی برای لذت بردن از این فیلم پیدا خواهند کرد. ایندیانا و هلنا با حشرات درگیر و از بال هواپیما آویزان میشوند. صحنههایی از غواصی در اعماق دریا و سکانسهایی در غارها وجود دارد. بااینحال، فیلمنامهی جز باترورث، جان هنری باترورث و دیوید کوپک، گاهی اوقات شبیه ترکیبی از عناصر فیلمهای قدیمیتر به نظر میرسد که با تصاویر پراکنده کنار هم قرارگرفتهاند. در حلقهی پایانی، فیلم کاملاً به پوچی میگراید. هریسون فورد هنوز هم قهرمان است. او هرگز نه اخم خود را کنار میگذارد و نه سرسختیاش را. او حتی ضعیفترین صحنهها را با قاطعیت و طنزی خشک بازی میکند. سن بههیچوجه نمیتواند او را از تواناییهایش بازدارد. این پایان خوبی برای فرنچایز است.
مورین لی لنکر (انترتینمنت ویکلی)
گردانه سرنوشت دقیقاً مانند سهگانه اصلی در قلب خود یک ماجراجویی هیجانانگیز است که بیشتر از بلاک باسترهای امروزی از زبان سینمایی فیلمهای شمشیربازی عصر طلایی وام گرفته است.
استیو پوند (وارپ)
اگر این آخرین فیلم ایندیانا جونز باشد، همانطور که بهاحتمالزیاد خواهد بود، خوشبختانه پایانی موفق و مناسب برای این فرانچایز است.
اوون گلیبرمن (ورایتی)
«گردانهی سرنوشت» حداقل مجموعه را به سمتوسوی جدیدی سوق میدهد، زیرا اولین فیلم «ایندیانا جونز» است که بر اساس واقعیت تأثیرگذار عصر هریسون فورد ساختهشده است. او اکنون یک ۸۰ سالهی سرحال، هنوز خوشتیپ و لاغر، با موهای خاکستری و صدایی آرامتر و روانتر و همچنین بدنی ورزیده است که حالا متینتر به نظر میرسد.
سفر در زمان، در «ایندیانا جونز و گردانهی سرنوشت»، واقعاً یک استعارهی ناخودآگاه است، زیرا این فیلمی است که میخواهد به گذشته برگردد و رابطهی عاشقانهی ما را با نقش تعیینکنندهی هریسون فورد در فیلمهای اکشن مستحکم کند. حداقل بهصورت انتزاعی، دقیقاً بر اساس معیارهای احساسی یک پایان تأثیرگذار، این کار را انجام میدهد، اما تنها این نکته را یادآور میشود که حتی اگر ویژگیهای اکشن قسمتهای گذشته را دوباره روی صحنه ببرید، بازگرداندن آن هیجان بسیار سختتر خواهد بود.
ریچل لابونته (اسکرین رنت)
اگرچه ایندیانا جونز و گردانه سرنوشت با فیلمهای برجستهای که قبل از آن آمدهاند کاملاً قابل قیاس نیست، اما با اجرای مطمئن و قدرتمند فورد در مرکز آن، همچنان یک فیلم سرگرمکننده و نوستالژیک است.
لورن جی. کوتس (ای. وی. کلاب)
نکته ناامیدکننده درباره ایندیانا جونز و گردانه سرنوشت این است که چقدر بهوضوح میخواهد سحر و جادوی پیشینیان خود را دوباره احضار کند، درحالیکه اساساً از نحوه نزدیک شدن به دنبالهای که ازلحاظ زمانی بسیار جدا از بقیه فرانچایز قرار میگیرد، درک درستی ندارد.
دیوید رونی (هالیوود ریپورتر)
اینیک فیلم بزرگ و پرطمطراق است که گویی از روی رفع تکلیف ساختهشده و در این مسیر هرگز سرگرمی و لذت زیادی ارائه نمیدهد. هرچند موسیقی متن متعهدانه جان ویلیامز مدام حس نوستالژی ما را تحریک میکند و سعی دارد ما را متقاعد سازد که در یک ماجراجویی هیجانانگیز هستیم.
آخرین قرار ملاقات ایندی با سرنوشت، رقم زنندهی پایان تلخی است که بین مخاطبان دودستگی ایجاد میکند. بااینحال اگر با سفر او همراه شوید، حس یک وداع درخور با دزدِ مقبرهی محبوب سینما را احساس خواهید کرد.