نزهت امیری و جایگاهش در آموزش موسیقی به کودکان

کتاب جدید نزهت امیری ثمره‌ سال‌ها زندگی و عشق به انسان و انسانیت است

نزهت امیری زاده ۲۲ آذر ۱۳۳۹ در کهگیلویه و بویراحمد رهبر ارکستر و از موسیقی‌دانان معاصر ایران است.

نزهت امیری رهبر ارکستر و از موسیقی‌دانان معاصر از او به‌عنوان تنها رهبر ارکستر زن ایرانی ساکن ایران و یکی از اولین بانوان ایرانی در زمینه رهبری ارکستر نام برده می‌شود. امیری همچنین نخستین زنی است، که به‌عنوان رهبر میهمان ارکستر ملی ایران، این ارکستر را در ۸ شهریور ۱۳۹۷ در تالار وحدت رهبری کرد. در کودکی با ساز «ملودیکا» متعلق به برادر بزرگ‌ترش با موسیقی آشنا شد و پس از مدتی قطعات موسیقی را از طریق شنیدن با این ساز می‌نواخت.

در ۱۳ سالگی به تهران آمد. اولین معلم موسیقی او، معلم پیانو «میری» بود. پس‌ازآن به کلاس‌های «پرویز منصوری» راه یافت و سال‌ها از آموزش‌های او در زمینه تئوری موسیقی، هارمونی، کنترپوان و ارکستراسیون بهره برد. «محمدرضا درویشی» در زمینه فرم و آنالیز و «هوشنگ کامکار» در زمینه سلفژ از دیگر استادان او بودند.

نزهت امیری
نزهت امیری رهبر ارکستر و از موسیقی‌دانان معاصر از او به‌عنوان تنها رهبر ارکستر زن ایرانی ساکن ایران و یکی از اولین بانوان ایرانی در زمینه رهبری ارکستر نام برده می‌شود.

پس از پایان تحصیلات متوسطه، با شروع انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه‌ها و مراکز موسیقی، از ادامه تحصیل بازماند. او از سال ۱۳۵۸ یادگیری ساز «سه تار» را نزد «فرخ مظهری» آغاز و پس‌ازآن نزد «حسین علیزاده» پی گرفت و در سال ۱۳۶۸ به دانشگاه راه یافت و دوره کارشناسی موسیقی را نزد استادان موسیقی ازجمله «فرهاد فخرالدینی» به پایان رساند. امیری با پیشنهاد «شریف لطفی» تحصیلات عالی موسیقی خود را پی گرفت و بعد از تحصیل زیر نظر حسین دهلوی به تدریس دروس «تلفیق شعر و موسیقی» وی و همچنین «مبانی و اصول اجرا» و «آواز جمعی» در همان‌جا مشغول شد.

نزهت امیری با اعتقاد به اینکه رهبری ارکستر نیز همچون سایر شاخه‌های هنری، زنانه و مردانه ندارد، بر علاقه‌اش پای فشرد. علاقه‌ای که از ابتدای فعالیت موسیقایی‌اش در او وجود داشت و بالاخره به ثمر نشست. البته او علاوه بر رهبری ارکستر، بیش از سه دهه است که در حوزه آموزش موسیقی به کودکان نیز فعالیت دارد و دغدغه عمیقش در این حوزه، او را بر آن داشت تا متد آموزشی برای کودکان را در ۵ جلد تدوین کند و به چاپ برساند. این پیشکسوت آموزش موسیقی به کودکان ورود و آموزش این هنر به مدارس را یک ضرورت می‌داند؛ ضرورتی انکارناپذیر که تنها راه تضمینِ آینده‌ موسیقایی جامعه است. 

سرانجام نتیجه ۳۳ سال تلاش نزهت امیری، رهبر ارکستر و پیشکسوت آموزش موسیقی به کودکان به انتشار رسید: پنج جلد کتاب که با دقت و ریز‌بینی کم‌نظیری، کودکان ما را ابتدا با موسیقی و درنهایت با جامعه‌ای سرشار از صلح و دوستی آشنا می‌کند. درس‌های این مجموعه کتاب‌ها برگرفته از سال‌ها تدریس و آزمون‌وخطای این بانوی هنرمند و هنرمند پرور است. این مجموعه به‌نوعی پیرو اسلوب آموزشی آهنگساز و مدرسِ موسیقی بزرگ آلمانی کارل ارف است.

نزهت امیری با اعتقاد به اینکه رهبری ارکستر نیز همچون سایر شاخه‌های هنری، زنانه و مردانه ندارد، بر علاقه‌اش پای فشرد. علاقه‌ای که از ابتدای فعالیت موسیقایی‌اش در او وجود داشت و بالاخره به ثمر نشست.

درباره آموزش موسیقی به کودکان دو گرایش متفاوت وجود دارد؛ اولی آموزش موسیقی را همگانی می‌خواهد و با اینکه مخالف تربیت موسیقیدان حرفه‌ای نیست، در اسلوب آموزشی خود، الزامی هم در تربیت موسیقیدان حرفه‌ای نمی‌بیند؛ در گرایش دوم، آموزش تنها برای موسیقیدان حرفه‌ای شدن است و نه آشنایی عمومی با موسیقی.
از دل گرایش اول، روش آموزشی کارل ارف به شهرت جهانی رسیده است و گرایش دوم نیز از قدیم در جریان بوده و آموزش موسیقی را با تمام مشکلات و دشواری‌های آن، از ابتدا در مقابل هنرجو قرار می‌دهد و راهی را مقابل او می‌گذارد که در انتهای آن، افراد انگشت‌شماری قابلیت موسیقیدان شدن را می‌توانند داشته باشند.
اگر ما «هنر» را امری «غیرمبتذل» (مبتذل به معنی «پیش‌پاافتادگی» یا «چیزی را دائم به کار داشتن») بدانیم، پس «هنر» را فراتر از دسترسی عامه مردم دانسته‌ایم. تا اینجا یکی از مهم‌ترین ارکانِ «هنر» را که همان «فن» است، برشمرده‌ایم.

نزهت امیری
آموزش موسیقی کودک بخشی از پداگوژی دوران کودکی ا‌ست.

با این توصیف، ظاهراً تنها گرایش اول می‌تواند بی‌کم‌وکاست و کاست نسلی از هنرمندانِ جدیدِ عرصه موسیقی را به معنی واقعی کلمه تربیت کند؛ پرسش اینجاست که پس ایده «همگانی کردن موسیقی» که در روش‌هایی همچون ارف و پیروان آن مانند همین بانوی موسیقیدان (نزهت امیری) پیگیری می‌شود چه خاستگاهی دارد؟ مگر نه این است که اصولاً در عرصه هنر، لشکری از هنرمندان بی‌معنا و مخالفِ نفس و معنی هنر است؟
پاسخ به این پرسش بنیادین را می‌توان در این پنج جلد کتاب جست‌وجو کرد. در این مجموعه ابتدا آموزش موسیقی به‌صورت بسیار ساده و همراه با حرکات طبیعی بدن تدریس می‌شود؛ در دانش اتنوموزیکولوژی هم ابتدایی‌ترین پرکاشن‎ها، همین بادی درام‌ها[۱] بوده‌اند، درنتیجه این نوع از پرکاشن‌ها که از کودکی در تمام انسان‌ها شناخته‌شده و راهی است برای ورود به عرصه شناخت ریتم، در ادامه استفاده از صدا و ساز و درنهایت آموزش نت خوانی آموزش داده می‌شود. در انتهای هر فصل یک کنسرت در نظر گرفته‌شده است؛ این کنسرت‎ها چندین خصوصیت مثبت را به همراه دارند که مهم‌ترین آن‌ها شکل گرفتن اجتماعات کودکان به همراه والدینشان است، آن‌طور که در برنامه همه کنسرت‌های این کتاب مقررشده، این اجتماع همراه با حضور فعال والدینشان است، به این صورت که در هر کنسرت، بخشی برای هنرنمایی والدین کودکان در نظر گرفته‌شده که اول ارتباط اجتماعی دو نسل را شکل می‌دهد، دوم برای کودکان پنجره‌ای به هنر در نسل گذشته گشوده می‌شود.
فواید این کنسرت‌ها (که جدا از محتوای موسیقی آن، به قول فیلسوف فقید کشورمان محسن قانع بصیری، نوعی «فضاهای ارتباطی» است) به‌قدری زیاد و عمیق است که یادداشتی مجزا می‌طلبد. کنسرت یک ارکستر، تمثیل یک حرکت هماهنگ اجتماعی است، اجتماعی از عاشقان هنر که قرار است پیام همبستگی و زیبایی انسانی را منتقل کنند؛ این تشکل انسانی با همخوانی گروهی از بلبلان متفاوت است، چراکه یک اجتماع خودخواسته و خودآگاه است و مانند اجتماعی از بلبلان، غریزی و ناخودآگاه نیست، موسیقی نیز با آواهای طبیعی مانند صدای جویبار و نغمه بلبل به همین دلیل متفاوت است.

درنتیجه، فعلِ موسیقی به‌خودی‌خود، ازنظر انسانی، عملی متعالی و تنها در کفِ نوعِ بشر است و به‌طریق‌اولی «شناختِ عمیقِ موسیقی برای عامه مردم»، باید یکی از اهداف اهالی این هنر باشد. اینجاست که متوجه می‌شویم بزرگان موسیقی کلاسیک همچون: کارل ارف، زولتان کودای، لئورنادو برنشتاین، شینیچی سوزوکی و… چرا تا این حد بر گسترش موسیقی در بین مردم همت ورزیده‌اند.
قطعاً همگی آن‌ها از جایگاه یگانه هنرمندان و عدم امکان «تولید انبوهِ هنرمند» باخبر بوده‌ا‌ند ولی تمام تلاش خود را بر آشنایی عموم مردم با هنرِ موسیقی به‌ کار بردند چراکه اعتقاد داشتند، جامعه‌ای که با هنر بیگانه است، جامعه‌ای غیرانسانی و حتی ضد انسانی می‌تواند باشد. مجموعه پنج‌گانه‌ای که به قلم نزهت امیری امروز به بازار موسیقی آمده، تلاشی با ارزش در این عرصه است و سعی دارد، ابتدا انسان و درنهایت موسیقیدان تربیت کند و چه خوش‌اقبالی است برای حوزه موسیقی که چنین هدفی به قلم چنین شخصیتی به منصه ظهور می‌رسد و نه کاسبان هنر که از جمعیت کودکان، تنها منبعی از درآمد را می‌بینند و نه انسان‌سازی برایشان اهمیت دارد و نه هنرِ متعالی.
در هر صفحه این کتاب‌ها از تصاویر و اشعار گرفته تا توصیه‌های آموزشی آن، عشق، محبت، همبستگی و شادی برای تربیت نسل جدید موج می‌زند؛ روحی که این کتاب‌ها را شکل داده، ثمره‌ سال‌ها زندگی و عشق به انسان و انسانیت است و بهترین نمونه تربیت در این مکتب، انبوهی از مردان و زنانی‌اند که امروز یا هنرمند یا هنرشناس و به‌واقع سرمایه حقیقی «انسانی» برای کشور ما هستند.

سجاد پورقناد

نزهت امیری
نزهت امیری

گفت‌وگو با نزهت امیری درباره رهبری ارکستر و آموزش موسیقی به کودکان

موسیقی کودک باید به بخشی از آموزش عمومی تبدیل شود

شما در مقام بانویی که کار رهبری ارکستر انجام می‌دهد، تجربه ویژه در عرصه موسیقی ایران دارید. می‌خواهم کمی درباره‌ رهبری ارکستر صحبت کنید. خصوصاً که از اولین و معدود زنان رهبر ارکستر در ایران هستید که به‌صورت حرفه‌ای این کار را انجام داده و می‌دهد. از آغاز فعالیت خود در حوزه‌ موسیقی تا رهبری ارکستر بیشتر با مخاطبان ما بگویید و اینکه خود شما نزد چه کسانی و کجا آموزش رهبری ارکستر را دیده‌اید.
رهبری ارکستر یکی از شاخه‌های موسیقی‌ است و شاید دشوارترین آن. با نگاهی به تاریخ موسیقی می‌بینید که زنان درراه رسیدن به این مقام از موسیقی چه سختی‌هایی را به جان خریده‌اند. شاید باور نکنید که اولین رهبر ارکستر زن در سال ۱۹۳۰ روی صحنه رفت. هنوز هم تعداد رهبران ارکستر زن در دنیا بسیار اندک هستند. من از آغاز راهِ موسیقی، دوستدارِ رهبری ارکستر بودم. از آنسامبل‌های کوچکی که در منزل استادم «پرویز منصوری» رهبری کردم تا گروه‌های کرِ دانشجویی در دانشکده‌ هنرهای زیبای دانشگاه تهران و بعدها حضور در تمرینات ارکستر سمفونیک تهران، همه نشان از علاقه‌ من به این شاخه از موسیقی داشتند. در کنار آن، من سال‌ها -بیش ‌از ۳۳ سال- از عمرم را در دنیای موسیقی کودک گذرانده‌ام. بی‌شک رهبری قطعات تنظیم‌شده ایرانی و کلاسیک با اجرای کودکان و نوجوانان، توان مرا در این راه افزایش داد. شاید باورتان نشود که اجرای قطعه‌ای از اپرای «کارمن» اثر ژرژ بیزه، با سازهای کودکان و با بیش از ۵۰ نوازنده‌ کودک، چقدر می‌تواند دشوار باشد. بعدترها، دوره‌ کوتاه رهبری را در مستر کلاس استاد «منوچهر صهبایی» دیدم و در سال ۱۳۸۴ ارکستر مضرابی استاد دهلوی را با آثار او در تالار وحدت و فرهنگسرای بهمن رهبری کردم و رسماً به باشگاه زنان رهبر جهان پیوستم.
به نظر شما علاقه‌مندان به رهبری ارکستر با چه چالش‌هایی روبه‌رو هستند؛ آیا بستر آموزش در ایران برای علاقه‌مندان مهیا است؟
در ایران تقریباً بستری برای آموزش رهبری ارکستر وجود ندارد. علاقه‌مندان به این شاخه از موسیقی باید در کنار تلاش و تحقیقِ مستمر، به هر چه در این عرصه‌ هنری می‌بینند چنگ بزنند: از رهبرانِ بنامِ کشور تا شرکت در اجراها و تمرینات زنده ارکسترها. من امیدوارم که روزی مراکز موسیقی ما دپارتمانی را به رهبری ارکستر اختصاص دهند و ما شاهد خروج رهبران جوان و تحصیل‌کرده از این مراکز باشیم.
مشخصاً درباره موانع پیش روی زنانی که در رهبری ارکستر فعالیت می‌کنند، سخن بگویید.
زنانی که آغازگر رهبری ارکستر در جهان بودند، دشواری‌های زیادی را تحمل کردند. تصور اینکه زنی بتواند بااقتدار، رهبری یک گروه از مردان وزنان نوازنده و مدعی و صاحب‌نام را به ‌عهده بگیرد دشوار بود. زن که مادر است. زن که همسر است و زن که اغلب حرف‌شنو است؛ حالا با یک باتون (چوب رهبری) همه را به اطاعت می‎خواند؛ اما زنان این عرصه را نیز فتح کردند و با شایستگی به رهبری پرداختند. من نیز از این باغ آتش گذشتم و امروز می‌توانم به همه‌ دختران وزنان میهنم نوید بدهم که این راه نیز همچون سایر شاخه‌های هنری، زنانه- مردانه ندارد.

نزهت امیری
یادگیری موسیقی در کودکی، علاوه بر تأثیر آن بر ذهن و خلاقیت کودک، زیرساختی پایدار برای آینده هنری اوست.

من از شما هر جا مطلبی خواندم تأکیدی بر حس مادرانگی داشته‌اید؛ جایی هم خوانده بودم که شما خود را مادر جامعه می‌دانید. حتی در عنوان ارکستر هم از واژه مادر استفاده کرده‌اید؛ این احساس در ارتباط بین شما و اعضای گروه و هنرجویانتان چگونه نمود پیدا می‌کند.
زن مادر است. مادر می‌آموزد. مادر تربیت می‌کند. مادر تشویق می‌کند. مادر تنبیه می‌کند. مادر هدایت می‌کند. مادر حمایت می‌کند و همه‌ این‌ها بخشی از هنر و موسیقی به شمار می‌رود. سال‌ها تلاش من در حوزه موسیقی کودک، این حس را در من تقویت کرده است. حتی سرزمین من و هنر سرزمین من هم مادر من است. من این نام را با این نگاه برگزیدم.
پیش‌تر اشاره فرمودید به تفکیک‌های جنسیتی و کلیشه‌های مردانه و زنانه؛ بسیاری از افراد یک رهبر ارکستر را همیشه به قاطعیت و جدی بودن و همان اقتداری که از آن یادکردید، می‌شناسند و از سوی دیگر مادرانگی را یک حس لطیف؛ شاید برای برخی این سؤال باشد که این‌ها را چگونه باهم جمع می‌کنید. البته که می‌دانم به‌هیچ‌عنوان این دو در تقابل باهم نیستند؛ اما می‌خواهم برخوردتان را با آن دسته از افراد جامعه با این مسئله، از نگاه خودتان بیان بفرمایید.
واقعیت این است که زمانی فکر می‌کردند زن نمی‌تواند بجنگد: «گُردآفرید» جنگید. زمانی فکر می‌کردند زن نمی‌تواند فرمانده باشد: «ژاندارک» شد. زمانی فکر می‌کردند زن نمی‌تواند فضانورد باشد: «ترشکوا» به فضا رفت. زمانی فکر می‌کردند زن نمی‌تواند جایزه‌ نوبل را تصاحب کند: «مادام کوری» دو جایزه نوبل برد. زمانی فکر می‌کردند زن نمی‌تواند بر صحنه بخواند: «قمر» خواند و در گل‌های صحنه غرق شد. زمانی فکر می‌کردند زن نمی‌تواند بر قله‌های علم بایستد: «مریم میرزاخانی» ایستاد و زمانی فکر می‌کردند زن نمی‌تواند رهبر ارکستر شود: اما شد.

نزهت امیری
من کتاب‌های آموزش موسیقی کودک را که نخستین متد آموزشی برای کودکان است، در ۵ مجلد تدوین کردم و به چاپ سپردم.

بخش دیگر پرسش‌ها را به حوزه کودکان اختصاص دهیم که تخصص شماست. خانم امیری شما در حوزه کودکان هم فعالیت گسترده‌ای داشته و دارید؛ شاید کمتر کسی به حوزه‌ مهم آموزش کودکان به‌صورت جدی وارد شود ولی شما به‌طورجدی وارد این حوزه شده‌اید، قدری از اهمیت ورود به این حوزه صحبت کنید.
من و جمعی از دوستان هنرمند، اولین کسانی بودیم که در سال ۱۳۶۷ برای نخستین بار پس ‌از انقلاب، موسیقی کودک را در ایران راه ‌انداختیم. مهدکودکی در حاشیه خیابان طالقانی، سازهای شکسته‌بسته‌ اُرف و خانواده‌ها و کودکانی که شاهد استقبالشان بودیم. این نهال به‌سرعت پا گرفت و جنگل شد. امروز کمتر خانواده‌ای را می‌شناسید که موسیقی کودک را نشناسد یا به آن بی‌اعتنا باشد.
جایگاه آموزش موسیقی کودکان را در ایران چگونه می‌بینید؛ ازنظر شما که در این حوزه تخصص دارید، چرا باید به این مقوله به‌صورت ویژه و تخصصی پرداخت.
آموزش موسیقی کودک بخشی از پداگوژی دوران کودکی ا‌ست. یادگیری موسیقی در کودکی، علاوه بر تأثیر آن بر ذهن و خلاقیت کودک، زیرساختی پایدار برای آینده هنری اوست، ازاین‌رو من معتقدم که موسیقی کودک در ایران باید به بخشی از آموزش عمومی تبدیل شود؛ درسی از دروسِ مدارس شود و در کنار سایر هنرها آموخته شود.
درواقع ورود موسیقی را به آموزش‌وپرورش و مدارس یک ضرورت می‌دانید.
بله، قطعاً. تنها از این راه است که آینده‌ موسیقایی جامعه تضمین می‌شود.

اخیراً هم در این زمینه، یعنی در زمینه متد آموزش موسیقی به کودکان، کتاب منتشر کرده‌اید، در این زمینه هم توضیحاتی داشته باشید.
من در این ۳۳ سال حضورم در عرصه‌ موسیقی کودک، همواره در فکر تدوین متدی برای آموزش موسیقی به کودکان بودم. نوشتن متد، کار دشواری است. در ایران، تنها بزرگانی چون خالقی، صبا، پایور و… توانسته‌اند متد آموزش موسیقی تدوین کنند. من کتاب‌های آموزش موسیقی کودک را که نخستین متد آموزشی برای کودکان است، در ۵ مجلد تدوین کردم و به چاپ سپردم که به‌زودی به دستِ کودکان خواهند رسید. این کتاب‌ها بخشی از نگاشته‌های من در این سال‌ها هستند. امیدوارم عمری در پیش باشد تا دیگر نوشته‌هایم را نیز بتوانم به مرحله چاپ برسانم.
متشکرم از شما خانم امیری، در پایان اگر سخنی هست،  بفرمایید.
از همین‌جا برای مردم سرزمینم آرزوی روزهای بهتر را دارم. برای زنان میهنم نیز دستیابی به قله‌های والای هنر و علم را آرزومندم. امیدوارم دختران جوان گام درراه بگذارند و ادامه‌دهنده این راه‌ها باشند تا همچون گذشته قله‌های موفقیت را فتح کنند.

سیمین سلیمانی

[۱]. Body Drum

درباره نویسنده

آیتم های مشابه

«میخک‌ها» پینا باوش؛ نمایشی درباره عشق‌های شکست‌خورده

مدیر

رکوردشکنی تیلور سویفت در گرمی ۲۰۲۴

مدیر

گزارشی از کنسرت جدید علیرضا قربانی در رویال هال هتل اسپیناس دی ۱۴۰۲

مدیر