به بهانه زادروز زنده‌یاد داریوش مهرجویی

داریوش مهرجویی

مهرجویی؛ ماندگار در تاریخ هنر و فرهنگ ایران‌زمین

داریوش مهرجویی یکی از کارگردان‌های پیشرو سینمای ایران و یکی از چهره‌های شاخص موج نوی سینما بود که نقش بسزایی در رشد و گسترش سینمای مدرن و مستقل داشت.

او که یکی از مهم‌ترین کارگردان و فیلم‌نامه نویسان سینمای ایران به شمار می‌رفت در نخستین ساعات بامداد یکشنبه ۲۳ مهرماه همراه با همسرش وحیده محمدی‌فر به قتل رسیدند.

انتشار این خبر با موجی از اندوه و تأثر سینماگران و علاقه‌مندان به این فیلم‌ساز بلندآوازه مواجه شد و در سطح جهان نیز واکنش‌های بسیاری را به همراه داشت.

پرونده قتل این زوج اگرچه گره‌گشایی شده و قاتلانش هم معرفی‌شده‌اند اما هنوز بخشی از این ماجرای دهشتناک در پرده ابهام قرار دارد.

پایان تلخ

سال‌های پایانی زندگی داریوش مهرجویی دوران خوبی برای او نبودند. مشکلات نمایش آخرین ساخته‌اش «لامینور» او را حسابی عصبانی کرده بود و انتشار آن ویدیوی معروف که واکنش‌های متفاوتی را به همراه داشت فیلم‌ساز رنجور از زمانه را آرام نساخت. نمایش عمومی لامینور هم دری نگشود و خستگی بر تن مهرجویی باقی ماند. آیا سینمای او به انتها رسیده بود؟

شروع یک زندگی

داریوش مهرجویی متولد ۱۳۱۸ در تهران است. از همان دوره کودکی شیفته موسیقی سنتی ایرانی شد و به نواختن سنتور پرداخت؛ اما خیلی زود به موسیقی کلاسیک غربی روی آورد و شروع به آموختن پیانو کرد، به‌طوری‌که حتی برای این ساز چند قطعه هم ساخت.

اگرچه موسیقی او را اقناع می‌ساخت اما خیلی زود دریافت سینما جذاب‌تر است و برای فراگیری آن به آمریکا سفر کرد.

داریوش مهرجویی در لس‌آنجلس وارد دانشگاه شد و مدتی به تحصیل در رشته سینما پرداخت اما سودایی فلسفه باعث شد تغییر رشته دهد و سرانجام از دانشگاه یوسی‌ال‌ای مدرک کارشناسی فلسفه دریافت کرد.

علاقه‌مندی‌اش به ادبیات او را به‌سوی روزنامه‌نگاری سوق داد و مدتی به کار انتشار نشریه پرداخت و در سال ۱۳۴۴ سردبیر نشریه «پارس ریویو» در لس‌آنجلس شد اما یک سال بعد تصمیم گرفت به ایران بازگردد و فیلم بسازد.

داریوش مهرجویی
پرونده قتل این زوج اگرچه گره‌گشایی شده و قاتلانش هم معرفی‌شده‌اند اما هنوز بخشی از این ماجرای دهشتناک در پرده ابهام قرار دارد

«الماس ۳۳»

در سال ۱۳۴۵ داریوش مهرجویی پس از بازگشت به ایران تحت تأثیر سینمای رایج آن دوران اولین فیلم سینمایی خود را با نام «الماس ۳۳» ساخت.

الماس ۳۳ داستان مردی است که ادعای کشف فرمول ساخت الماس از نفت را دارد، اما در تهران به قتل می‌رسد و برادرزاده‌اش که یک جاسوس بین‌المللی به نام لینداست، به تهران می‌آید تا فرمول را پیداکرده و آن را از ایران خارج کند.

فیلم «الماس ۳۳» فیلمی جنایی اکشن بود و مهرجویی برای ایفای نقش اصلی زن آن از یک بازیگر سریال‌های تلویزیونی آمریکایی به نام «نانسی کووک» دعوت به همکاری کرد اما نتیجه چندان راضی‌کننده نبود و با شکست در گیشه روبه‌رو شد.

رضا فاضلی، کتایون، تقی ظهوری و حمیده خیرآبادی دیگر بازیگران این فیلم بودند.

شکستی تمام‌عیار

گفته می‌شود هزینه تولید این فیلم حدوداً دو میلیون تومان بوده که در آن سال مبلغ قابل‌توجهی به شمار می‌آید، اما نتوانست مخاطب زیادی را جذب سینماها کند و در عمل، اولین فیلم داریوش مهرجویی شکستی تمام‌عیار برای او بود.

از سویی منتقدان هم فیلم را نپسندیدند و همین موضوع باعث شد مهرجویی برای ادامه کارش در سینما راهی دیگر را برگزیند که بعدها موج نوی سینمای ایران نامیده شد.

داریوش مهرجویی
برخلاف الماس ۳۳، فیلم گاو بسیار موردتوجه نویسندگان و منتقدان ایرانی و خارجی قرار گرفت و آن را تحسین کردند

«گاو»

داریوش مهرجویی که از دوره تحصیل در آمریکا با آثار غلامحسین ساعدی، نویسنده و نمایشنامه‌نویس فقید ایرانی آشـنا بود پس از بازگشت به ایران از او شنید قصه‌ای از داستان «عزاداران بیل» در تلویزیون اجراشده و پیشنهاد ساعدی بود که فیلم سینمایی هم از آن ساخته شود.

مهرجویی هم که این پیشنهاد را فرصت مناسبی برای تحقق سینمای ایده آلش می‌دید دست‌به‌کار شد و از خود ساعدی نیز برای نگارش فیلم‌نامه کمک گرفت. در «عزاداران بیل» روایت داستان از مردن گاو و شیون و خاکسپاری شروع می‌شود اما مهرجویی از چند داستان دیگر مجموعه «عزاداران بیل» عناصری وارد ساختار داستان «گاو» کرد و آغاز و پایان متفاوتی به آن داد.

همان‌طور که انتظار می‌رفت نتیجه فیلم‌نامه‌ای بود بدیع و متفاوت از یک داستان به‌غایت سیاه و گزنده.

داستان فیلم گاو درباره یک مرد روستایی به نام «مش حسن» است که تنها دل‌خوشی‌اش گاوی شیردهی است که روزی او و خانواده‌اش را تأمین می‌کند. علاقه مش حسن به گاوش، علاقه‌ای معمولی نیست، علاقه‌ای غیرعادی و توام با مالیخولیا و جنون است. با او حرف می‌زند، قربان صدقه‌اش می‌رود، با دست به حیوان آب می‌دهد، او را در رودخانه می‌شورد و همه زندگی‌اش در حضور و وجود این گاو خلاصه می‌شود.

داستان گاو

از بخت بدِ مش حسن و اهالی روستایش، در سفری که مش حسن به شهر دارد، گاو بی‌هیچ دلیل موجهی می‌میرد. زن مش حسن آشفته و پریشان‌حال از اهالی روستا کمک می‌خواهد که مش حسن را از این اتفاق شوم باخبر کنند.

اهالی روستا گاو را در حیاط خانه مش حسن دفن می‌کنند و تصمیم می‌گیرند که به‌دروغ بگویند که گاو فرار کرده است. در بازگشتِ مش حسن از شهر، اول از همه به طویله سر می‌زند تا حال گاوش را بپرسد اما از گاو خبری نیست. اهالی سعی دارند به او کمک کنند تا خبر فرار گاو را قبول کند اما مش حسن نمی‌پذیرد و خشمگین و عصبانی به اهالی روستا حمله می‌کند.

اهالی مجبور می‌شوند دلیل نبود گاو را این بار به‌درستی بگویند که گاو مرده است اما مش حسن معتقد است که «بلوری‌ها» گاو او را دزدیده‌اند. (بلوری‌ها گروهی از روستاییان هستند که برای امرارمعاش دزدی می‌کنند.)

کم‌کم علائم جنون در مش حسن نمودار می‌شود. او خود را گاو مش حسن می‌پندارد، شروع به خوردن علوفه می‌کند و صدای گاو از خودش درمیاورد؛ و این سرانجامِ مردی سرخوش و پر از رؤیاست که درنهایت به قل و زنجیر بسته‌شده و پایانی تلخ و تکان‌دهنده را به تصویر می‌کشد.

داریوش مهرجویی
مهرجویی برای ســاخت فیلم «گاو» سراغ بازیگران شاخص تئاتر ازجمله عزت‌الله انتظامی، علی نصیریان، جمشید مشایخی، جعفر والی، پرویز فنی‌زاده، محمود دولت‌آبادی و… رفت
تیغ سانسور

نمایش عمومی فیلم گاو دومین تجربه فیلم‌سازی داریوش مهرجویی، پس از «الماس ۳۳» در ابتدا با مشکل ممیزی روبه‌رو شد اما با این شرط توانست روی پرده سینما بیاید که اول فیلم نوشته شود: «داستانی که در این فیلم ازنظر تماشاچیان محترم می‌گذرد، مربوط به چهل سال قبل است.»

نمایش روستایی فقیر ۶ سال پس از اصلاحات ارضی، باب میل رژیم پهلوی نبود که ادعا می‌کرد ایران را به کشوری مدرن تبدیل کرده است. قراردادی در ۱۴ خرداد ۱۳۴۷ بین اداره کل امور سینمایی کشور و غلامحسین ساعدی و داریوش مهرجویی برای ساخت فیلم «گاو» امضا شد که حق‌الزحمه کارگردانی، نگارش فیلم‌نامه، امتیاز کتاب و دستمزد بازیگران و یک فیلم‌بردار جمعاً به مبلغ ۱.۴۵۰.۰۰۰ ریال معادل ۱۴۵ هزار تومان بود.

مهرجویی برای ســاخت فیلم «گاو» سراغ بازیگران شاخص تئاتر ازجمله عزت‌الله انتظامی، علی نصیریان، جمشید مشایخی، جعفر والی، پرویز فنی‌زاده، محمود دولت‌آبادی، مهین شهابی و… رفت.

ساعدی روستایی در حوالی تبریز را برای لوکیشن فیلم پیشنهاد داد اما وزارت فرهنگ و هنر با دیدن عکس‌های روستا نپذیرفت تا اینکه روستایی در حوالی قزوین انتخاب شد که به گفته مهرجویی بازهم ایراد گرفتند.

او دراین‌باره می‌گوید: «آن‌ها معتقد بودند خیلی ویرانه است. آخر آن روزها مدام محمدرضا پهلوی صحبت از عبور از دروازه تمدن بزرگ می‌کرد به همین خاطر اجازه نمی‌دادند مکانی نا آباد به مردم نشان داده شود. گفتند بروید قدری درودیوار آنجا را رنگ کنید، شکلش را سامان دهید بعد بیایید ببینیم چه‌کار باید بکنیم. ما هم رفتیم. چند دیـوار آنجا را رنگ کردیم، یک حوض بزرگ وسط میدان آنجا ساختیم و به‌این‌ترتیب موافقت شــد تا فیلم «گاو» ساخته شود.»

استقبال منتقدان

برخلاف الماس ۳۳، فیلم گاو بسیار موردتوجه نویسندگان و منتقدان ایرانی و خارجی قرار گرفت و آن را تحسین کردند. «هوشنگ کاووسی» منتقد سخت‌گیر و مشهور که از مخالفان سرسخت سینمای تجاری و اصطلاحاً «فیلم فارسی» بود، فیلم گاو را یک شاهکار نامید و در بسیاری ازنظرسنجی‌های منتقدان ایرانی، فیلم گاو جزو ده فیلم برتر تاریخ سینمای ایران قرار داشت.

فیلم «گاو» نه‌تنها در فستیوال‌های معتبری جهانی ازجمله کن، برلین، لس‌آنجلس و مسکو شرکت کرد، بلکه توانست جوایز معتبری هم کسب کند مثل جایزه ویژه هیئت‌داوران جشنواره بین‌المللی فیلم برلین در سال ۱۹۷۲، نامزد هوگوی طلایی جشنواره بین‌المللی فیلم شیکاگو در سال ۱۹۷۱، جایزه فیپرشی جشنواره ونیز و جایزه بهترین فیلم‌نامه جشنواره سینمایی سپاس در سال ۱۳۴۸.

داریوش مهرجویی
نمایشنامه «هالو» که داستان مردی بازهم روستایی و ساده‌لوح اما این بار در شهر بود

«آقای هالو»

داریوش مهرجویی برای ساخت دومین فیلم خود سراغ نمایشنامه‌ای از علی نصیریان رفت. نمایشنامه «هالو» که داستان مردی بازهم روستایی و ساده‌لوح اما این بار در شهر بود.

فیلم‌نامه‌ی فیلم که نام «آقای هالو» بر خود گرفت توسط خود کارگردان و علی نصیریان نوشته شد و در سال ۱۳۴۹ جلوی دوربین رفت.

علی نصیریان خود در این فیلم نقش آقای هالو را بازی می‌کند. مردی دلپاک اما بسیار ساده‌اندیش که از روستای خود به تهران می‌آید تا معامله‌ای انجام دهد اما دل درگرو دختری بدنام به نام مهری می‌بندد. نقش مهری را فخری خوروش بازی می‌کند. زوج خوروش-نصیریان بازی ماندگاری در این فیلم ارائه داده‌اند که بخشی از آن هدایت درست توسط مهرجویی، کارگردان اثر است.

«پستچی»

در «پستچی» سومین فیلم داریوش مهرجویی که فیلم‌نامه آن توسط خود او و بر اساس نمایشنامه «ویتسک» نوشته کارل گئورگ بوشنر، نمایشنامه‌نویس آلمانی قرن نوزدهم نوشته شد بازهم علی نصیریان نقش نخست را بازی کرد.

این فیلم که در سال ۱۳۵۱ ساخته‌شده داستان «تقی پستچی»، مردی ثروتمند و متمول است که از مشکلات زناشویی رنج می‌برد و با ورود برادرزاده تقی آقای پستچی، مهندس علی‌اکبر خان، وارد بحران می‌شود.

در این فیلم بازیگران صاحب نامی چون عزت‌الله انتظامی و ژاله سام بازی‌ می‌کنند. همچنین احمدرضا احمدی شاعر نامدار ایرانی در نقش مهندس علی‌اکبر خان اولین و آخرین بازی سینمایی خود را ارائه می‌دهد. بهمن فرسی، نمایشنامه‌نویس معروف ایرانی هم ایفاگر نقش دامپزشک و همان دکتر معالج تقی پستچی است.

نمایش «پستچی» با استقبال منتقدان روبه‌رو شد و توانست نظر جوامع سینمایی بین‌المللی را به خود جلب کند. فیلم جایزه «اینترفیلم» جشنواره برلین را گرفت و در شب کارگردانان فستیوال کن به روی پرده رفت.

داریوش مهرجویی
«دایره مینا» که توانست وجه دیگری از بازیگری چون فروزان را در یک فیلم روشنفکرانه، نمایش دهد، در گیشه هم به فروش بالایی دست‌یافت

«دایره مینا»

توفیق «پستچی» باعث تثبیت جایگاه حرفه‌ای داریوش مهرجویی شد و او توانست برای ساخت فیلم بعدی‌اش سراغ مضمونی اجتماعی و بسیار تلخ برود.

«آشغالدونی» از مجموعه «گور و گهواره» داستان کوتاهی از غلامحسین ساعدی دستمایه‌ای شد تا مهرجویی «دایره مینا» را بر اساس آن بسازد. او برای نگارش فیلم‌نامه دوباره از ساعدی دعوت به همکاری کرد و نتیجه این همکاری اگرچه فیلمی بسیار تأثیرگذار بود اما تا سه سال بعد، یعنی سال ۱۳۵۶، اجازه نمایش عمومی نیافت.

داستانِ «دایره مینا» داستان قاچاق خون در بیمارستان‌های تهران است. علی (سعید کنگرانی) که در آن زمان تنها ۲۰ سال دارد، همراه پدر بیمارش در حاشیه‌های تهران زندگی فقیرانه‌ای دارند. علی پدرش را به پایتخت آورده تا شاید درمانی برای او پیدا شود. بیمارستان پدر علی را پذیرش نمی‌کند و آن‌ها مجبورند کنار بیمارستان بمانند تا شاید راهی برایشان باز شود. علی با مرد ثروتمند میان‌سالی به نام سامری آشنا می‌شود.

سامری که در کار قاچاق خون از مردم فقیر و نیازمند و رساندن آن به بیمارستان است، علی را در این راه به کار می‌گیرد و به او حقوق خوبی می‌دهد.

از سوی دیگر بین علی و زهرا، (فروزان) پرستار بیمارستان رابطه‌ای شکل می‌گیرد. علی اما جذب کار و پول شده و حتی دیگر مرگ پدرش او را چندان تحت تأثیر قرار نمی‌دهد.

«دایره مینا» که توانست وجه دیگری از بازیگری چون فروزان را در یک فیلم روشنفکرانه، نمایش دهد، در گیشه هم به فروش بالایی دست‌یافت.

فیلمی که نگاهی نقادانه به یک معضل اجتماعی در ایران داشت و توانست با داستانی تأثیرگذار، ازنظر سینمایی هم فیلمی معتبر را در کارنامه هنری کارگردانش ثبت کند.

فیلم «دایره مینا» جوایز متعددی از فسیتوال معتبر جهانی گرفته است. ازجمله جایزه ویژهٔ بین‌المللی کاتولیک‌ها، جشنوارهٔ جهانی فیلم برلین در سال ۱۹۷۸ و جایزهٔ منتقدین بین‌المللی از فستیوال فیلم برلین در همان سال.

این فیلم همچنین باعث تأسیس «سازمان انتقال خون ایران» شد که اتفاقی مهم و حیاتی برای جامعه ایران بود.

 داریوش مهرجویی
داریوش مهرجویی در بهار سال ۱۳۶۰ به دنبال پذیرش فیلم «حیاط پشتی مدرسه عدل آفاق» در بخش دو هفته کارگردانان فستیوال کن همراه با خانواده خود راهی فرانسه شد
«حیاط پشتی مدرسه عدل آفاق»

فیلم بعدی داریوش مهرجویی هم کم حاشیه نداشت و به سرنوشت فیلم‌های گذشته او دچار شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی او سراغ داستانی از «فریدون دوستدار» رفت که برخلاف غلامحسین ساعدی، کمتر شناخته‌شده بود. داستانی به نام «حیاط پشتی مدرسه عدل آفاق» که درنهایت فیلمی از آن ساخته شد به نام «مدرسه‌ای که می‌رفتیم»، نوشته مشترک آقای دوستدار و داریوش مهرجویی.

این فیلم توسط «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» تهیه شد و داستان ناظم مدرسه‌ای به نام امیر پازوکی، با بازی علی نصیریان را به تصویر می‌کشد که سر ناسازگاری با دانش‌آموزان مدرسه دارد.

دانش‌آموزان مدرسه که از شرایط حاکم بر فضای مدرسه‌شان ناراضی‌اند، اقدام به اجرای یک نمایش می‌کنند که با تنبیه ناظم مدرسه روبرو می‌شوند. در اقدام بعدی، یک روزنامه دیواری درست می‌کنند و انتقادات خود را مطرح می‌کنند اما این بار کتابدار مدرسه و معلمی دیگر در اعتراض به فضای سخت‌گیرانه مدرسه، کنار دانش‌آموزان می‌ایستند.

این فیلم تا ده سال امکان نمایش نیافت و سرانجام با تدوین مجدد روی پرده رفت.

داریوش مهرجویی در بهار سال ۱۳۶۰ به دنبال پذیرش فیلم «حیاط پشتی مدرسه عدل آفاق» در بخش دو هفته کارگردانان فستیوال کن همراه با خانواده خود راهی فرانسه شد.

فیلم در فستیوال کن به نمایش درنیامد و مهرجویی از سفر به ایران خودداری کرد و تا سال ۱۳۶۵ در فرانسه ماند.

تلاش برای کار

داریوش مهرجویی طی دوران مهاجرتش به فرانسه سعی کرد به فیلم‌سازی ادامه دهد. او همراه با غلامحسین ساعدی که مانند مهرجویی ترک دیار و کاشانه کرده بود مشغول نوشتن چند فیلم‌نامه شدند که ازقضا هیچ‌کدام این فیلم‌نامه‌ها برای ساخت به نتیجه نرسیدند.

در این شرایط داریوش مهرجویی با بودجه‌ای از تلویزیون فرانسه فیلمی درباره شاعر شناخته‌شده، آرتور رمبو با نام «سفر به سرزمین آرتور رمبو» ساخت. او همچنین در نشریه «الفبا» که به همت ساعدی منتشر می‌شد با نام مستعار احمد هامون مقالاتی منتشر کرد.

داریوش مهرجویی
«اجاره‌نشین‌ها» یک کمدی دراماتیک و اجتماعی است که به لحاظ نوع کمدی با دیگر اثر کمدی موقعیت مهرجویی یعنی «آقای هالو» متفاوت است
«اجاره‌نشین‌ها»

داریوش مهرجویی بهار سال ۱۳۶۴ به تشویق برخی سینماگران ازجمله زنده‌یاد عزت‌الله انتظامی و محمدمهدی دادگو به ایران بازگشت و یک سال بعد «اجاره‌نشین‌ها» ساخت که از آن به‌عنوان یکی از مهم‌ترین فیلم‌های کارنامه هنری‌اش نام می‌برند.

«اجاره‌نشین‌ها» یک کمدی دراماتیک و اجتماعی است که به لحاظ نوع کمدی با دیگر اثر کمدی موقعیت مهرجویی یعنی «آقای هالو» متفاوت است.

در این فیلم گروهی از بهترین بازیگران ایرانی، بهترین بازی‌های خود را ارائه می‌دهند. ازجمله عزت‌الله انتظامی در نقش عباس‌آقا، یکی از ماندگارترین نقش‌های خود را ایفا می‌کند. از دیگر بازیگران این فیلم مهم تاریخ سینمای ایران می‌توان به اکبر عبدی، حمیده خیرآبادی، فریماه فرجامی، ایرج راد، حسین سرشار، رضا رویگری و فردوس کاویانی اشاره کرد که در هرکدام در نقش خود درخشان و به‌یادماندنی هستند.

«اجاره‌نشین‌ها» در سال ۱۳۶۶، پرفروش‌ترین فیلم سال شد و با استقبال گسترده منتقدان هم روبرو شد.

داریوش مهرجویی
در سال ۱۳۶۸، داریوش مهرجویی یکی دیگر از مطرح‌ترین فیلم‌های کارنامه هنری خود را به نام هامون ساخت
هامون، خسرو شکیبایی و بیتا فرهی

در سال ۱۳۶۸، داریوش مهرجویی یکی دیگر از مطرح‌ترین فیلم‌های کارنامه هنری خود را ساخت. فیلم «هامون» با درخشش بی‌چون‌وچرای خسرو شکیبایی در نقش «حمید هامون».

او در این فیلم سورئالیستی، نقش مرد پریشان‌احوال و مجنونی را بازی می‌کند که عاشق همسرش مهشید است؛ اما مهشید که طی یک عشق آتشین با حمید هامون ازدواج‌کرده، دیگر تحمل رفتارهای همسرش را ندارد و او را به همراه پسر کوچکشان ترک‌ می‌کند.

خسرو شکیبایی که پیش از بازی در نقش حمید هامون، چندان در سینما شناخته‌شده نبود و بیشتر روی صحنه‌های تئاتر ظاهر می‌شد، بعدازاین نمایش این فیلم، تبدیل به ستاره سینمای ایران شد.

او با ایفای نقش حمید هامون توانست سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد هشتمین جشنواره فیلم فجر را از آن خود سازد. همچنین فیلم توانست سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی، فیلم‌نامه، فیلم‌برداری و بهترین تدوین را از آن خود کند و همین‌طور جایزه ویژه هیئت‌داوران را.

بیتا فرهی که اولین بازی خود را در نقش مهشید همسر هامون ارائه می‌دهد، با این فیلم به سینمای ایران معرفی شد و توانست در فیلم بعدی مهرجویی، بازهم در نقش اصلی ظاهر شود.

فیلم «هامون» که پر از صحنه‌های رؤیا و کابوس مرد روشنفکر ایرانی و درگیری او با خود و جامعه خویش است، هم ستایشگران بسیاری دارد و هم مخالفان بسیاری که شخصیت هامون را، کاریکاتوری از روشنفکر ایرانی می‌دانند.

داریوش مهرجویی
خود مهرجویی معتقد بود که فیلم «بانو» ادامه فیلم هامون و قصه زن آن فیلم است

«بانو»

در سال ۱۳۷۰، داریوش مهرجویی با برداشتی آزاد از فیلم «ویریدیانا» شاهکار لوئیس بونوئل «بانو» را ساخت. در این فیلم نیز دو بازیگر فیلم هامون حضور داشتند اما این بار جای آن‌ها با یکدیگر عوض‌شده بود و این بیتا فرهی بود که حضوری پررنگ داشت.

مریم (بیتا فرهی) زن متمول و مهربانی است که همسرش محمود با بازی خسرو شکیبایی او را ترک کرده تا با زن دیگری زندگی می‌کند.

مریم برای رفع احساس تنهایی خود، باغبان باغ بزرگ خانه‌اش را همراه با همسرش به داخل خانه مجلل و اشرافی خود می‌آورد و آن‌ها هم پای کسان دیگری را به خانه اشرافی باز ‌می‌کنند، ازجمله قربان سالار با بازی عزت‌الله انتظامی که دست‌کج دارد و از خانه بانوی عمارت مجلل دزدی می‌کند.

خود مهرجویی معتقد بود که فیلم «بانو» ادامه فیلم هامون و قصه زن آن فیلم است. زنی اهل هنر و ادبیات که خانه‌اش پناه فقیران و مستمندان می‌شود اما نه‌تنها خانه‌اش رو به ویرانی می‌رود، بلکه آرامش و آسایشش را هم از دست می‌دهد.

بانو و برداشت‌هایی که از آن شد باعث توقیف فیلم شد و تا هفت سال بعد به نمایش درنیامد اما حضور یک زن قوی و مستقل که درنهایت تنها خود برای زندگی‌اش تصمیم می‌گیرد، مهرجویی را به سمتی برد که در سه فیلم بعدی خود تصویری حقیقی و روشن از زن ایرانی ارائه دهد.

داریوش مهرجویی
سارا برداشتی آزاد از نمایشنامه «خانه عروسک»، نوشته هنریک ایبسن است

«سارا»

داریوش مهرجویی جزو معدود سینماگران ایرانی است که توجه ویژه‌ای در آثارش به زنان و نقش حقیقی و مؤثر آنان در خانواده و جامعه داشته است. این توجه ویژه، مخصوصاً در سه فیلم او که در دهه هفتاد ساخته‌شده‌اند، بسیار عیان و محسوس است.

سارا، پری و لیلا، سه شخصیت قوی و محوری سه فیلم مهرجویی هستند که به ترتیب در سال‌های ۱۳۷۱، ۷۳ و ۷۶ ساخته‌شده‌اند. سه فیلم که سه نقش ماندگار تماماً زنانه در تاریخ سینمای ایران خلق کردند. زنانی با پیچیدگی‌های عمیق روحی و ذهنی و توانایی‌های ژرف در انتخاب و به دست گرفتن مسیر زندگی خود.

سارا مادر- همسری خانه‌دار است که برای پرداخت هزینه درمان شوهرش، حسام که رئیس بانک است، مجبور به قرض از همکار همان بانک، گشتاسپ، شده و به‌دروغ گفته ارث پدری‌اش بوده است. او برای پرداخت قرض خود، مجبور شده شب‌ها روی لباس‌های عروسی سوزن‌دوزی و منجوق‌دوزی کند، طوری که همسرش اصلاً خبردار هم نشود.

اما درنهایت با اصرار گشتاسپ، راز سارا برملا می‌شود؛ اما همسرش به‌جای تشکر از او، او را برای جعل امضا سرزنش کرده و او را حتی لایق مادر بودن نمی‌داند. درنهایت سارا چمدانش را برمی‌دارد و با کودکش خانه را ترک می‌کند. وقتی از داخل تاکسی سر برمی‌گرداند و آن نگاه عجیب را به پشت سرش می‌کند، احساس کسی را به نمایش می‌گذارد که چه قدر خانه‌اش را دوست می‌داشت و برای حفظ آنچه تلاش‌ها که نکرد ولی اکنون مجبور است که آن را ترک کند.

این فیلم برداشتی آزاد از نمایشنامه «خانه عروسک»، نوشته هنریک ایبسن است. در این فیلم نیکی کریمی، ستاره سینمای ایران در دهه هفتاد، بازی درخشانی ارائه می‌دهد. فیلم «سارا» جوایز متعددی را برای مهرجویی از داخل و خارج از ایران به ارمغان آورده است.

«پری»

داریوش مهرجویی برای ساخت فیلم بعدی خود سراغ دو داستان کوتاه «فرانی و زویی» از جی. دی. سلینجر، نویسنده فقید آمریکایی رفت.

در این فیلم پری، دختر کوچک یک خانواده مرفه اما متفاوت است که با خواندن یک کتاب کوچک از یک عارف قرن پنجم هجری، دچار سرگردانی و گم‌گشتگی می‌شود.

نیکی کریمی این بار هم در نقش اصلی فیلم ظاهر می‌شود و خسرو شکیبایی در دو نقش اسد و صفا، دو بازی درخشان ارائه می‌دهد و علی مصفا در سومین نقش سینمایی خود نقش داداشی را به زیبایی بازی می‌کند. طوری که او را به‌عنوان بازیگری توانا و متفاوت به سینمای ایران معرفی می‌کند.

داریوش مهرجویی
داریوش مهرجویی «لیلا» را در سال ۱۳۷۶ ساخت که پایانی بر سه‌گانه او در ارائه یک نقش تأثیرگذار و قدرتمند از زن ایرانی است

«لیلا»

داریوش مهرجویی «لیلا» را در سال ۱۳۷۶ ساخت که پایانی بر سه‌گانه او در ارائه یک نقش تأثیرگذار و قدرتمند از زن ایرانی است.

لیلا که اقتباسی از رمانی به همین نام نوشته مهناز انصاریان است داستان دختر جوانی را روایت می‌کند که عاشق همسر و زندگی شادمانه‌اش است اما ناباروری‌اش روی دیگر زندگی را به او نشان می‌دهد. در این میان ازدواج همسرش با زنی دیگر او را دچار بحران می‌سازد.

لیلا حاتمی و علی مصفا در لیلا خوش درخشیدند و فیلم توانست جوایزی را از جشنواره فیلم فجر آن سال کسب کند، ازجمله سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم زن برای جمیله شیخی.

«درخت گلابی»

داریوش مهرجویی فیلم «درخت گلابی» را در سال ۱۳۷۶ بر اساس داستانی به همین نام از «گلی ترقی» نویسنده صاحب‌نام ساخت.

نویسنده‌ای به نام محمود برای تمام کردن کتاب خود به باغ پدری‌اش در دماوند می‌آید. جایی که درخت گلابی قطور آن خشک‌شده و دیگر قادر به میوه دادن نیست. محمود طی اقامت خود در باغ پدری، یاد خاطرات کودکی‌اش می‌افتد. یاد میترا دخترعمه‌اش با بازی گلشیفته فراهانی و عشق شیفته‌وارش به او.

گلشیفته فراهانی که در زمان ساخت فیلم تنها ۱۴ سال داشت، اولین بازی حرفه‌ای خود را در این فیلم ارائه می‌دهد.

چهره شرقی زیبا و معصومانه او و شیطنت نهفته در چشم‌ها و خنده‌هایش، چنان روحی در نقش میترای فیلم می‌دمد که سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن جشنواره فیلم فجر را برایش به ارمغان می‌آورد.

 داریوش مهرجویی
«مهمان مامان» سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره فجر آن سال را نصیب مهرجویی کرد و با اقبال بسیار منتقدان و تماشاگران روبه‌رو شد
«مهمان مامان»

داریوش مهرجویی در سال ۱۳۷۸ فیلم «میکس» را ساخت و دو سال بعد فیلمی به نام «بمانی» را که چندان با اقبال روبه‌رو نشد.

او در سال ۱۳۸۲ یکی از ستایش‌شده‌ترین فیلم‌های خود را ساخت. «مهمان مامان» بر اساس داستانی از «هوشنگ مرادی کرمانی» و با حضور بازیگران مطرحی مانند گلاب آدینه، پارسا پیروزفر، حسن پورشیرازی، ژاله علو، فریده سپاه‌منصور و امین حیایی.

این فیلم داستان ساده‌ای دارد، قرار است برای یک خانواده که وضع مالی مناسبی ندارند، مهمان برسد. مادر که یخچال خانه‌اش خالی است، امید دارد که مهمانان یک‌ساعتی بنشینند و بروند؛ اما با اصرار پدر خانواده قرار می‌شود که شام بمانند و این تازه اول ماجراست.

مادر دست به دامان همسایه‌ها می‌شود تا شاید بتواند غذایی سر سفره مهمانان بگذارد. درنهایت همه همسایه‌ها کمک می‌کنند و سفره رنگینی برای مهمانان فراهم می‌شود.

فیلم ساختاری به‌شدت جذاب و گیرا دارد و همه بازیگران، حضوری صمیمی و درخشان دارند.

پارسا پیروزفر در نقش یک جوان متمول معتاد که وضعیتی فلاکت‌بار پیداکرده است، یکی از متفاوت‌ترین بازی‌های خود را ارائه می‌دهد.

«مهمان مامان» سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره فجر آن سال را نصیب مهرجویی کرد و با اقبال بسیار منتقدان و تماشاگران روبه‌رو شد.

«سنتوری»

«سنتوری» (۱۳۸۵) فیلم بعدی داریوش مهرجویی تجربه خوشایندی برای او نبود و چه‌بسا ادامه کار را هم برایش دشوار ساخت. این فیلم نیز به سرنوشت «بانو» دچار شد و برای همیشه توقیف شد.

مهرجویی «سنتوری» را بر اساس رمان «عقاید یک دلقک» نوشته هاینرش بل، نویسنده فقید آلمانی، ساخت. این فیلم داستان زندگی نافرجام علی، خواننده و نوازنده سنتور بااستعداد و خلاقی است که خانواده مذهبی‌اش مخالف فعالیت او در زمینه موسیقی هستند و وی ناچار می‌شود به خاطر علاقه‌اش به موسیقی قید خانواده‌ را بزند.

نقش علی را بهرام رادان بازی می‌کرد.

این فیلم هم توقیف شد و هرگز به نمایش عمومی درنیامد اگرچه سی‌دی‌های قاچاق آن در بازار به فروش می‌رسید.

درنهایت در سال ۱۳۸۹، مجوز نمایش ویدئویی آن صادر و در دسترس مخاطبین قرار گرفت.

ترانه‌های این فیلم که توسط اردوان کامکار و محسن چاووشی ساخته‌شده‌ و توسط محسن چاووشی خوانده‌شده‌اند، همچنان جزو ترانه‌های محبوب و پرمخاطب محسوب می‌شوند.

این فیلم همچنین سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای بهرام رادان و سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را برای داریوش مهرجویی به ارمغان آورد.

داریوش مهرجویی
داریوش مهرجویی از سال ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۸، شش فیلم دیگر ساخت اما فیلم‌هایش دیگر نتوانست نظر منتقدان را به خود جلب کند

دوران افول در سینما

داریوش مهرجویی از سال ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۸، شش فیلم دیگر ساخت اما فیلم‌هایش دیگر نتوانست نظر منتقدان را به خود جلب کند و همچنین در گیشه ناموفق بود. فیلم‌هایی چون «طهران، تهران»، «آسمان محبوب»، «نارنجی‌پوش»، «چه خوبه که برگشتی»، «اشباح» و «لامینور».

«طهران: روزهای آشنایی» در ادامه «مهمان مامان» تلاش دارد زشتی‌ها را بی پرده‌پوشی عیان کند اما از تذکر این نکته هم غافل نماند که در پس آن‌ها یک زیبایی هم نهان است.

داستان فیلم در مورد خانواده‌ای است که بعد از خرابی در خانه قدیمی‌شان تصمیم می‌گیرند در خانه نمانند و به گشت‌وگذار در شهر بپردازند که به‌طور اتفاقی با گروهی از سالمندان که آن‌ها هم قصد گردش در شهر را دارند برمی‌خورند و با آن‌ها هم‌سفر می‌شوند.

این فیلم مستند گونه با مجموعه‌ی بازیگران و روایت‌های مربوط به آن‌ها در خدمت معرفی بخشی از بناها و آثار فرهنگی پایتخت به‌مثابه قسمتی از هویت ملی و تاریخی ایران است.

«آسمان محبوب» (به نویسندگی وحیده محمدی‌فر) تکرار همان مضمون عشق به زندگی روستایی است.

پزشکی به نام شایان (با بازی علی مصفا) درمی‌یابد به تومور مغزی مبتلا شده. ابتدا قصد خودکشی دارد اما به روستا پناه می‌برد و به آرامش می‌رسد.

«نارنجی‌پوش» بیش و کم همین مضامین را پی می‌گیرد: یک عکاس خبری تلاش می‌کند با پاکیزه نگه‌داشتن فضای شهری، به پاکیزگی درونی برسد.

داریوش مهرجویی
فیلم «لامینور» آخرین ساخته داریوش مهرجویی در سال ۱۳۹۸، داستان دختر جوانی به نام «نادی»، با بازی پردیس احمدیه که عاشق موسیقی است

«لامینور»

فیلم «لامینور» آخرین ساخته داریوش مهرجویی در سال ۱۳۹۸، داستان دختر جوانی به نام «نادی»، با بازی پردیس احمدیه که عاشق موسیقی است اما پدرش با حضور او در عرصه موسیقی مخالف است.

در این فیلم علی نصیریان بعد از چهل سال دوباره با مهرجویی همکاری ‌کرد. وی درباره شخصیت داریوش مهرجویی می‌گوید: «مهرجویی خیلی با وسواس کار می‌کرد. من اخیراً با او کارکردم و دیدم باوجود بالا رفتن سن هنوز دقت قدیمش را دارد. حتی زمانی که با اهالی روستا بازی می‌کردیم، بارها کار و تمرین می‌کردیم».

نقش و تأثیر سینماگری به نام داریوش مهرجویی بر کلیت سینمای ایران چه درگذشته و چه در حال را نمی‌توان کتمان کرد.

او در سال‌های پایان عمرش، نتوانست فیلمی باقدرت و تأثیرگذاری فیلم‌های قدیمی‌ترش بسازد، اما با داشتن چندین فیلم مهم و مطرح در کارنامه‌ی سینمایی خود، نام خود را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین فیلم‌سازان تاریخ سینمای ایران ثبت کرده است.

فیلم‌سازی که در اقتباس سینمایی از آثار ادبی مهم ایران و جهان، توانایی شگفت‌آوری داشت و در اجرای مضمون و تکنیک در هنر سینما، از بهترین‌های تاریخ سینمای ایران بود. فیلم‌سازی که تعدادی از مهم‌ترین آثار تاریخ سینمایی ایران را خلق کرد و نامش را در تاریخ هنر و فرهنگ ایران‌زمین، ماندگار.

داریوش مهرجویی

درباره نویسنده
حمیده وطنی
حمیده وطنی
دبیر تحریریه

حمیده وطنی گرگری کارشناس ارشد پژوهش هنر، نویسنده و منتقد سینما، فعالیت پژوهشی خود را با نشریه علمی پژوهشی نگره به‌عنوان مدیر داخلی نشریه و فعالیت رسانه‌ای سینمایی را با ماهنامه سینما آغاز کرد مقالات او در نشریات متعددی ازجمله مهر، سینما ویدئو، روزنامه اعتماد ... چاپ‌شده است، او پیش‌تر دبیر تحریریه نشریه «دایره» بود و هم‌اکنون دبیر تحریریه رسانه رسمی فرهنگی هنری سلیس نیوز و دبیر سرویس سینمایی است.

آیتم های مشابه

نگاهی به نمایش «توافق‌نامه» کار کورش سلیمانی

مدیر

آیا رنگ مشکی دوباره به دنیای مد بازمی‌گردد؟

مدیر

به بهانه زادروز «توشیرو میفونه»

ناصر سهرابی