پادکست شماره ۱ (چارلز بوکوفسکی)

چارلز بوکوفسکی

تلاش نکنید!

هاینریش چارلز بوکوفسکی، (زاده‌ی ۱۶ اوت ۱۹۲۰ و درگذشته‌ی ۹ مارس ۱۹۹۴) شاعر و داستان‌نویس آمریکایی بود.

بوکوفسکی در شهر آندرناخ آلمان به دنیا آمد. بعد از فروپاشی اقتصاد آلمان در پی جنگ جهانی اول، خانواده‌ی او در سال ۱۹۲۳ به بالتیمور رفتند. بوکوفسکی بعد از فارغ‌التحصیل شدن از دبیرستان لس‌آنجلس، دو سال را در دانشگاه شهر لس‌آنجلس گذراند و در دوره‌های هنر، روزنامه‌نگاری و ادبیات شرکت کرد.

او در ۲۳ سالگی، اولین داستان کوتاه خود را در مجله‌ای به چاپ رساند. بوکوفسکی در اوایل دهه‌ی ۱۹۵۰ در اداره‌ی پست لس‌آنجلس به‌عنوان پستچی مشغول به کار شد و بعد از دو سال و نیم، آن را رها کرد. او در سال ۱۹۵۵ به خاطر زخم معده‌ای تقریباً وخیم بستری شد. بوکوفسکی پس از ترک بیمارستان، دوباره شروع به نوشتن شعر کرد.

او در سال ۱۹۵۷ با شاعر و نویسنده‌ای به نام «باربارا فیری» ازدواج کرد، اما آن‌ها در سال ۱۹۵۹ از هم جدا شدند. در پی این جدایی، بوکوفسکی دوباره به الکل رو آورد و به نوشتن شعر ادامه داد.

چارلز بوکوفسکی در ۹ مارس ۱۹۹۴ در سن پدروی کالیفرنیا در سن ۷۳ سالگی، اندکی بعد از تمام کردن آخرین رمانش، به خاطر ابتلا به بیماری سرطان خون درگذشت. مراسم تدفین او به‌وسیله‌ی راهبان بودائی انجام شد. بر روی سنگ‌قبر بوکوفسکی این عبارت نوشته‌شده «تلاش نکنید».

پرنده آبی
پرنده آبی

شعری از چارلز بوکوفسکی

پرنده آبی

پرنده‌ای آبی در قلب من هست

که می‌خواهد پر بگیرد

اما درون من خیلی تنگ و تاریک است برای او

می‌گویمش، آنجا بمان، نمی‌گذارم کسی ببیندت

پرنده‌ای آبی در قلب من هست

که می‌خواهد بیرون شود

اما من بیشتر از این‌ها زیرک‌ام

فقط اجازه می‌دهم، شب‌ها گاهی بیرون برود

وقت‌هایی که همه خوابیده‌اند

توی چشم‌هایش نگاه می‌کنم

می‌گویمش، می‌دانم که آنجایی

غمگین مباش

آن‌وقت فرو می‌دهمش

اما او آنجا کمی آواز می‌خواند

نمی‌گذارمش تا کاملاً بمیرد

و ما باهم به خواب می‌رویم

انگار که با عهد نهانی‌مان

و این آن‌قدر نازنین هست

که مردی را بگریاند

اما من نمی‌گریم

تو چطور؟

چهلمین جشنواره فیلم فجر

آیتم های مشابه

پادکست ۲ (لودویگ وان بتهوون)

مدیر