نگاهی به فیلم «نگهبان شب» ساخته رضا میر کریمی

نگهبان شب

نگهبان شب، شورشی بزرگ‌

«نگهبان شب»، فیلمی مینی‌مال با محوریت درامی درونی است که آدمی ساده و معمولی را در قامت یک قهرمان قاب می‌کند؛ آن‌هم به‌واسطه نگاهی موشکافانه به جامعه، افراد عادی و روابطی که به بهانه غیردراماتیک‌بودن، همواره از پرده سینما حذف‌شده‌اند.

رضا میر کریمی دهمین فیلم سینمایی کارنامه خود را همچون بخش اعظم آثارش در تعامل و مشارکت با یک فیلم‌نامه‌نویس؛ محمد داوودی، نوشته و کارگردانی کرده است. حاصل این همکاری همان‌طور که انتظار می‌رود، کنجکاوی برانگیز و مهم‌تر از آن؛ غیرتکراری است.

کافی است اسامی را ازنظر بگذرانیم؛ «کودک و سرباز»، «زیر نور ماه»، «اینجا چراغی روشن است»، «خیلی دور، خیلی نزدیک»، «به همین سادگی»، «یه حبه قند»، «امروز»، «دختر»، «قصر شیرین» و حالا «نگهبان شب». هرکدام از این فیلم‌ها در عین منحصربه‌فرد بودن و اهمیتی که در تکمیل شمایل یک فیلم‌ساز تجربه‌گرا دارند، روی الگوی موفقیت یکدیگر حرکت نمی‌کنند، اما ناگفته پیداست بر دوش تجربه‌های هم سوارند.

آثاری که بعد از چهار دهه فیلم‌سازی، جسارت میر کریمی را در میدان دادن به قهرمانانی غیر کلاسیک بر بستری غیر دراماتیک با روایتی ساختارشکن در مرکز توجه قرار می‌دهند. این بار فیلم‌ساز از قهرمانان مرسوم و غیرمرسوم فیلم‌های قبلی‌اش؛ سرباز وظیفه، پسربچه، طلبه مردد، روستایی شیرین‌عقل، جراح خداناباور، زن خانه‌دار، دختر دم‌بخت، راننده تاکسی، زن باردار، دختر دانشجو، پدر بی‌مسئولیت و… باقدرت عبور کرده است.

او با انتخاب رسول (تورج نگهبان)، به‌عنوان یک کارگر روزمزد شهرستانی در هیاهوی کلان‌شهر تهران، گامی بلندتر برای پرورش کاراکتری غیر دراماتیک بر بستری آرام و کم قصه برداشته که چالشی مهم برای خودش به‌عنوان نویسنده و کارگردان بوده است. «نگهبان شب»، نه قهرمان متعارف و تعیین‌کننده‌ای دارد، نه خط درامی پرشور و کنجکاوی برانگیز و نه حتی جغرافیا و اتمسفری چشم‌نواز و درگیر کننده.

نگهبان شب
«نگهبان شب» به‌اتفاق آراء به‌عنوان نماینده سینمای ایران در مراسم اسکار سال ۲۰۲۴ انتخاب‌شده است

هرچه هست حاصل روزمرگی‌های رسول در گرداب روابط و مناسبات مغشوشِ ابر شهری است که همچون یک دام برای صید او پهن‌شده است؛ اما آنچه صیاد طمع شکار آن را دارد؛ به‌رسم مألوفِ موقعیتِ حضور یک شهرستانی در شهری بزرگ، نه‌فقط سادگی و معصومیت و بکارت روح کاراکتری همچون رسول بلکه انعطاف‌پذیری و مَنشی است که دایی (علی‌اکبر اصانلو) در یک جمله آن را بیان می‌کند: (جَنَم یعنی هرکی هرچی گفت؛ نگی چشم!).

روی دیگر سکه‌ای که قرار است رسول در این سفر درونی و بیرونی از دست بدهد؛ آگاهی و اشراف به سکوت، بی‌کنشی و انفعالی است که همواره او را عقب نگه‌داشته و متضررش کرده است. حالا او فرصتی دارد تا در آینه‌ای تمام‌قد به تماشای خود بنشیند و این بار از شکار شدن، بهره ببرد؛ بهره‌ای به‌اندازه مواجهه با ترس‌ها، سکوت‌ها، انفعال‌هایش و حذف آنها!

این زاویه نگاه منحصربه‌فرد به موقعیتی آشنا و تکراری است که منجر به خوانشی تازه و متمایز از کاراکتر، شرایط و درامی کم اتفاق در لایه بیرونی شده که در درون یک انفجار را انتظار می‌کشد؛ انفجاری که با (نه) گفتن آغاز و به یک شورش در نوع خودش بدل می‌شود!

نگهبان شب
«نگهبان شب»، فیلمی مینی‌مال با محوریت درامی درونی است که آدمی ساده و معمولی را در قامت یک قهرمان قاب می‌کند

درواقع این انفجار درونی به‌مثابه سفری است که رسول را در دو بعد جغرافیای درون و برون به حرکت وامی‌دارد؛ سکون و رکودی که با گام‌ نهادن در راه سفر به تهران، ابعاد جغرافیایی آن تأمین‌شده و به‌تدریج منجر به شکافی درونی برای حرکت از نقطه امن و خروج او از انفعال می‌شود.

میر کریمی که مهارت خاصی در خلق و پردازش خطوط فرعی داستانی برآمده از زندگی روزمره مردمان عادی دارد، در «نگهبان شب» این چالش را بر بستری از تضادها و تقابل‌های آشنا بسط داده و توانسته حال‌وهوایی تازه به آنها بدمد تا منحنی شخصیتی قهرمانش واجد نقاط اوج و فرود شود.

همچنان که رابطه منفعت‌طلبانه با برج‌ساز تیپیکال (محسن کیایی)، رسول را به سقوط بیرونی (زندان) می‌کشاند، رابطه همدلانه با دایی که نسخه‌ای احیاشده از پیر و مراد راه است، او را مستعد ارتقای درونی می‌کند. تلنگرها کوتاه اما کاری هستند به‌خصوص جایی که پیرمرد او را به کم بودن فرصت‌های زندگی برای قهر و آشتی توصیه می‌کند.

این بده بستان‌ها بر بستر درامی که دیالوگ واقعی جاری بین کاراکترها اندک است، حکم چندین صفحه گفت‌وگو را دارد که چکیده آن در تک جملاتی که معمولاً برگشت هم ندارد جاری می‌شود و اثر خود را بر بطن کاراکتر و تحول شخصیتی او می‌گذارد.

 نگهبان شب
پرواز پایانی رسول فقط قرار گرفتن در شمایل پسر ازدست‌رفته پیرمرد نیست، بلکه سکوی پرتاب او برای غلبه بر همه ترس‌ها و انفعال‌هایش است

به‌این‌ترتیب است که رابطه رسول و دایی به‌واسطه تلاقی خطوط قصه‌شان به‌گونه‌ای جذاب و غیرقابل‌پیش‌بینی، بسط و گسترش پیداکرده و روند تبدیل‌شدن رسول به پسر ازدست‌رفته ‌دایی به شکلی ظریف و ملموس پیش می‌رود.

با چنین پیش‌زمینه‌ای؛ پرواز پایانی رسول فقط قرار گرفتن در شمایل پسر ازدست‌رفته پیرمرد نیست، بلکه سکوی پرتاب او برای غلبه بر همه ترس‌ها و انفعال‌هایش است؛ ترس از ارتفاع تا ترس از مقابله و مخالفت با دیگران که او را در حاشیه امن پوشالی قرار داده بود… این سرآغازی است بر (نه) گفتن‌ها و شورش‌های بزرگ‌تر…

گفتنی است با اعلام کمیته انتخاب نماینده سینمای ایران به آکادمی اسکار، فیلم سینمایی «نگهبان شب» به کارگردانی رضا میر کریمی از میان سه نامزد نهایی، به‌اتفاق آراء به‌عنوان نماینده سینمای ایران در مراسم اسکار سال ۲۰۲۴ انتخاب‌شده است.

سحر عصرآزاد

نگهبان شب

آیتم های مشابه

نگاهی به پنج دهه حضور سعید راد در عرصه سینما

مدیر

یاد آن سال‌ها به خیر…

ناصر سهرابی

یادداشتی درباره فیلم‌های اکران نوروز ۱۴۰۳

مدیر