قصه جاهطلبی زنان
مینی سریال ۷ اپیزودی بانوی دریاچه که از ۱۹ ژوئن ۲۰۲۴ در اپل تی وی پلاس پخش شد و اخیراً به پایان رسیده است.
این مجموعه تلویزیونی در ژانر دلهرهآور- درام و خانوادگی با کارگردانی و نویسندگی آلما هارئل ساخته شد. سریال، اقتباسی از کتابی به همین نام اثر لورا لیپمن است که در سال ۲۰۱۹ منتشر شد و مورد تائید منتقدان قرار گرفت.
ناتالی پورتمن، موزی اینگرام، یلان نوئل، برت گلمن، بایرن باورز و نوآ جون در این مجموعه هنرنمایی میکنند.
داستان در اواسط دهه ۱۹۶۰ در بالتیمور آمریکا میگذرد و به زندگی موازی دو زن میپردازد. زنی سفیدپوست که با ترک همسرش وارد روزنامهنگاری تحقیقاتی میشود و دیگری زن سیاهپوستی است که با سختکوشی سعی میکند خود را وقف پیشبرد برنامه ترقی سیاهپوستان شهر کند و حالا زندگی این دو زن به هم گره میخورد.
نویسنده رمان از دو قتل واقعی که در جوانی برای او اتفاق افتاده بود، برای نوشتن کتابش الهام گرفته است. اولین مورد ربوده شدن و قتل استر ۱۱ ساله، دختربچه یهودی سفیدپوست که مرگ او بهشدت سروصدا کرد و دومین مرگ مربوط به یک زن سیاهپوست ۳۳ ساله به نام شرلی پارکی بود که جسدش در مخزن فواره پارک در ویدهیل پیدا شد.
خانم هارئل، بهعنوان کارگردان زن تازهکار که پیش از آن در موزیک ویدیو دستی داشت با ساخت نخستین اثرش، مینی سریال بانوی دریاچه، حسابی سروصدا کرد. فیلم در خلال سالهای ۱۹۶۷-۱۹۶۶ میگذرد در کل حدود ۵، ۶ ماه، در سالهایی که موج دوم جنبش فمینیسم و اوج نژادپرستی غوغا میکرد، داستان روایت میشود و سازنده در به تصویر کشاندن این مسائل اغراق نکرده است و در فیلم پیچشهای داستانی و خصیصههای شخصیتی را نیز بهخوبی خلق کرده است.

ما در این میان با دو زن مواجه هستیم:
یک. مدلین شوارتز یک زن خانهدار یهودی و مادری ناامید که با همسری تاجر ازدواجکرده است. او دوست دارد از زندگی یکنواخت خود رهایی یابد و به دنبال هدف خود، روزنامهنگار شدن برود.
دو. در طرف دیگر شهر، زن سیاهپوستی به نام کلیو جانسون، که همسرش استندآپ کمدی ناموفق است و کلیو روزها بهعنوان مدل زنده ویترین فروشگاه بزرگ بارتینگ و شبها به نگهداری از حسابوکتابهای یک گانگستر مشغول به کار است و برای یک زندگی بهتر برای دو فرزندش و نجات دادن جان خود حاضر است دست به هر کاری برند.
درواقع کلیو درصحنه آغازین سریال، داستان را روایت میکند که پایان او به آغاز مدلین تبدیل میشود.
این زنان، دنیایشان در روز شکرگزاری به هم گره میخورد. ما درواقع از طریق این کاراکترها، رنج زنان را میبینیم. زن سیاهپوست برای آنکه به مرحله فمینیسم برسد اول باید خودش را در دالان تاریک مردان سیاهپوست و قانونگذاران مردان سفیدپوست بهعنوان اینکه یک زن است، نشان دهد و سپس وارد جنبش فراگیر آن دوره شود.
درواقع از طریق زندگی مدلین و کلیو سریال ما را بهجایی میرساند که نشان میدهد که هر دو تلاش دارند خودشان را بشناسند و به این جواب برسند، من کی هستم؟
اگر بخواهیم این مینی سریال را در یک جمله توصیف کنیم باید بگوییم داستان درباره جاهطلبی زنان است.
فیلم در اپیزود نخست با گمشدن یک دختربچه یهودی سفیدپوست آغاز میشود که جسدش توسط مدلین پیدا میشود و اینجا نقطه شروع داستان است.
مدلین دیگر همسر و زندگی مرفهاش را نمیخواهد و در اینجا میبینیم که کارگردان با ظرافت در دههای که اوج جنبشهای مدنی و جنبش زنان فمینیسم بود مدلین را از زندگی قبلیاش جدا میکند و وارد یک دفتر معتبر روزنامه میکند و سرانجام او تا جایی موفق میشود که رمان بانوی دریاچه را مینویسد.

رنج این دو تا زن در دو اجتماع مختلف را هارئل با ایجاز و ضرباهنگ ملایم به تصویر میکشاند. نمایش با اینکه پیچیده، لایه به لایه و چندخطی است اما برای مخاطب قابلهضم است و روایت جدیدی را ارائه میدهد. میتوان گفت شیوه قصهگویی برای بیان رنجها، آشفته و مسحورکننده است.
درواقع مینی سریال بانوی دریاچه، داستان زنانی است که از تعریف شدن با محدودیتهایی که جامعه برایشان قائل شده است، خودداری میکند.
با تماشای این اثر باید گفت قصه تعریف نمیشود بلکه تاریخ مرور میشود و کارگردان همذاتپنداری و تعصب را گدایی نمیکند.
فیلمبرداری، تدوین و کارگردانی عالی است و ما با چند امضای بصری مواجه نیستیم.
در اپیزود ششم، مالیخولیای ذهن مدلین و سورئالیسم داستان به اوج میرسد و این قسمت را تماشایی میکند.
در این قصهپردازی باید گفت بازیها بسیار عالی هستند و ناتالی پورتمن در نقش مدلین مانند همیشه میدرخشد اما یکی از ایراداتی که میتوان به او گرفت این است که در طول فیلم، لهجه وی دائماً در حال تغییر است.
تماشای این داستان غمانگیز که دست روی یکی از پرتنشترین موضوعات آن دوره یعنی نژادپرستی و فمینیسم گذاشته، دیدنی است.
مینی سریال بانوی دریاچه نشان داد در هنر، سانسور و محدودیت وجود ندارد و جامعه از طریق هنر است که به پویایی میرسد.
فرزانه متین