شینید اوکانر: هیچکس از من نپرسید چه رؤیایی دارم
شینید اوکانر، خواننده ایرلندی که در دهه ۱۹۹۰ با آهنگ پرطرفدار «هیچچیز با تو قابلمقایسه نیست» شهرت بسیاری یافته بود اخیراً در سن ۵۶ سالگی درگذشت.
سر تراشیده و صورت رنجدیده شینید اوکانر تصویری است که از او همیشه در ذهنها مانده و این حالات به همراه لباسهای از ریختافتادهای که انتخاب میکرد، آشکارا تصورات غالب از زنانگی و جنسیت در فرهنگعامه را به چالش کشید بهطوریکه او تصویر زن در موسیقی را برای همیشه تغییر داد.
هیچچیز با تو قابل نیست
شینید اوکانر درصحنه جهانی موسیقی با اثر بهیادماندنی «هیچچیز با تو قابل نیست»[۱] درخشید، اثری که ترانه آن را «پرینس» نوشته بود و در کلیپ آن نیز او مستقیم به دوربین خیره میشود و گریه میکند.
پس از اعلام مرگ شنید اوکانر، رادیو ملی ایرلند آهنگهای او را پخش کرد و نظرات مخاطبان خود درباره این خواننده را بازتاب داد.
مایکل دی. هیگینز، رئیسجمهوری ایرلند، در بیانیهای گفت: «ما و همهکسانی که افتخار آشنایی با او را داشتهایم، همواره از عمق تعهد و نگاه شجاعانه او نسبت به مسائل مهمی که او را در کانون توجه عمومی قرار داده بود، شگفتزده میشدیم، حال مهم نیست که چقدر این حقایق ممکن است ناراحتکننده باشد.»
«میفهمم رؤیاهای اطرافیانم را بههمریختهام؛ اما آنها رؤیاهای من نبودند. هیچکس هیچوقت از من نپرسیده چه رؤیایی دارم؛ فقط از این عصبانی هستند که آن طوری نیستم که آنها میخواستند باشم.»
وی افزود: «کسی که ایرلند او را از دست داد، آنهم درحالیکه هنوز تقریباً جوان بود، یکی از بزرگترین و بااستعدادترین آهنگسازان، ترانهسراها و هنرمندان ما در دهههای اخیر است.»
اوکانر که چهار بار ازدواجکرده بود در سال ۱۹۹۹ توسط یک گروه که از مذهب کاتولیک جداشده بود، بهعنوان کشیش منصوب شد و در سال ۲۰۱۸ نیز به اسلام گروید و نام خود را به «شهدا صداقت» تغییر داد، اگرچه همچنان با نام شنید اوکانر به فعالیت هنری خود ادامه میداد.
او روز ۱۲ ژوئیه در صفحه فیسبوک خود نوشت که در حال تکمیل یک آلبوم موسیقی است و قصد دارد یک تور موسیقی در اواخر ۲۰۲۴ تا اوایل ۲۰۲۵ برگزار کند.
رسانههای ایرلندی میگویند، این آلبوم که نخستین آلبوم او طی تقریباً یک دهه به شمار میرفت، آماده انتشار بود.
روح عصیانگر
شینید اوکانر خوانندهای جنجالی در دهۀ ۱۹۹۰ در اعتراض به نابرابری جنسیتی زنان موهایش را از ته تراشید، هنگامیکه نامزد دریافت جایزۀ گرمی شد این جایزه را بایکوت کرد و در دهۀ دوم قرن حاضر به اسلام گروید.
شینید اوکانر اوایل ۲۰۲۳ جایزۀ آلبوم موسیقی کلاسیک ایرلندی را دریافت و آن را به پناهندگان ایرلند تقدیم کرد: «به ایرلند خوشآمدید. شما را از صمیم قلب دوست دارم و برایتان آرزوی خوشبختی میکنم.»
شینید اوکانر کتاب خاطراتی هم با عنوان یادآوریها نوشت و از بدرفتاریهای مادر و مشکلات روانی خودش گفت. او در مصاحبهای گفته است برای خانهاش صندلیهای ناراحت میگیرد تا کسی زیادی راحت نباشد و زودتر تنهایش بگذارد.
شینید مری برنادت اوکانر در ۸ دسامبر ۱۹۶۶ در گلنگری به دنیا آمد که منطقهای مرفه در حومۀ دوبلین است. او سومین فرزند از پنج فرزندشان اوکانر و همسرش مری بود. رابطۀ پرآشوب این زوج در هشتسالگی شینید به پایان رسید.
برادرش جوزف مادرشان را زنی بهشدت غمگین و آشفته و مستعد آزار جسمی و روحی فرزندانش توصیف میکرد. بالاخره هم نزد پدرش ساکن شد اما اغلب از مدرسه درمیرفت تا از مغازهها جنس بدزدد.
مدتی را در مرکز آموزش گرینن گذراند که محل رختشویخانههای بدنام مگدلین بوده و در اصل به این قصد تأسیسشده بود که محل حبس دختران جوانی باشد که بیعفت تلقی میشدند. یکی از راهبهها کشف کرده بود: «راه مهار نوجوان آشوبگر این است که گیتاری بخرند و معلم موسیقی برایش بیاورند.»
هرچند اوکانر را بیشتر با جنجالهایش میشناختند اما صدای پراحساس و تکاندهندهاش بود که تحسین جهانیان را برانگیخت. در ترانۀ «هیچچیز با تو قابل نیست» که پرینس آن را نوشته بود، با صدایی تأثیرگذار روی «دولورس اریوردن» گروه کرنبریز ایرلندی، کلهای از ته تراشیده که تمام صفحه را گرفته و نگاه معصوم و غمگین عاشقی رهاشده به دوربین خیره است و در فواصلی سرش را باحالتی مغموم پایین میاندازد.
اما برخلاف دولورس که با ترانۀ «زامبی» به بمبگذاری ارتش جمهوریخواه ایرلند و کشتار سه کودک واکنش نشان داد، شینید با ابراز حمایت از این ارتش خشم همگانی را برانگیخت.
سالها بعد نظرات خودش را «احمقانه» خواند. اظهارنظر و حمایت از ارتش جمهوریخواه بلافاصله بعد از اجرای اولین ترانهاش، «قهرمان زن»، برای فیلم فراموششدۀ «اسیر» (۱۹۸۶) بود. سلسلۀ جنجالآفرینیهای او به همینجا ختم نشد.
اعتراض به کلیسای کاتولیک
در نمایش ستردی نایت لایو سال ۱۹۹۲، عکس پاپ را پاره کرد. با سه حرکت سریع عکس را درید و به بینندگان گفت «با دشمن واقعی بجنگند». تکهها را روی زمین پرت کرد و به دوربین خیره شد. تماشاگران در سکوت نشسته بودند که تصویر قطع شد. آشوب به پا شد. شینید خشم جهانی را برانگیخته بود. او بدون اطلاع تهیهکنندگان یا تبلیغاتچی خودش پیام سیاسی خود را علیه کلیسای کاتولیک ابراز کرده بود.
اعتراض او در اوج فعالیت موسیقیاش و بیش از یک دهه قبل از افشای آزار جنسی و مخفیکاریهای کلیسا صورت گرفت. پیامدهای این حرکت از سوی رسانهها، کاتولیکها، هنرمندان دیگر، آمریکاییها، ظاهراً زندگی حرفهای هرکسی را نابود میکرد؛ اما نه برای اوکانر. سه دهه بعد در بیوگرافیاش نوشت: «همه ستارۀ پاپ میخواهند، میفهمید؟ اما من خوانندۀ معترض هستم. حرف دلم را میزنم. خیلیها میگویند یا فکر میکنند پاره کردن عکس پاپ مرا از مسیر حرفهایام خارج کرد. من اینطور حس نمیکنم… من از ریل خارج نشدهام. مسیر حرفهای است که از نو ریلگذاری شده.»
حتی در کتاب تکاندهنده و صریحش که یادآور خاطرات دردناکی است، انگیزههایش از این حرکت چندان روشن نیست. اوکانر در کتابش با نام «یادآوریها»، قصۀ بالیدن خود را در شهر دوبلین در خانوادهای نابسامان و بدرفتار بازگو میکند.
شینید اوکانر به موسیقی پناه میبرد. موسیقی را درمان کودکی متلاطم خود میبیند. حملات گروههای محلی ایرلندی را تعریف میکند؛ در روایت زندگیاش میبینیم شینید که هشتماهه حامله است اولین آلبومش را آماده میکند، با اعضای رستافاری که جنبشی مذهبی-اجتماعی با تفسیری خاص از انجیل است، در ایست ویلیج میچرخد و با ترانه «هیچچیز با تو قابل نیست» به محبوبیتی غیرقابلتصور میرسد.
بعدازاین موفقیت است که جایزۀ گرمی را بایکوت میکند.
اعتراض به گرمی، طردشدگی
وقتی نامزد دریافت چهار جایزۀ گرمی شد، نامهای به این آکادمی ضبط ترانه نوشت و گفت بااینکه یک جایزه گرفته دیگر جوایزشان را نمیپذیرد. نظرات کوبندۀ او دربارۀ وضعیت جوایز گرمی و صنعت موسیقی دنیای رسانه را حیرتزده کرد. در بخشی از نامۀ اوکانر به آکادمی آمده است: «آنها عمدتاً سویۀ تجاری هنر را به رسمیت میشناسند. عمدتاً به سود مادی اهمیت میدهند، چون دلیل عمدۀ وجود خودشان همین است. بین هنرمندان هم ملاحظۀ شدید سود مادی را به وجود آوردهاند- بهاینترتیب که وقتی ما هنرمندان به سود مادی دست پیدا میکنیم، گرمی از ما تمجید و تجلیل میکند و کسانی را که به سود مادی نرسیدهاند نادیده میگیرد.»
اما اوکانر بعد از حرکتش در برنامۀ ستردی نایت لایو بلافاصله مجازات شد. هنگام خروج از ساختمان ان.بی.سی. به سمت او تخممرغ پرت کردند. هر جا میرفت مردم باوقاری نمایشی به او پشت میکردند. آلبوم او در اعتراضات پخش میشد. هفتهها بعد که در کنسرت بزرگداشت باب دیلن حاضر شد، غوغا به پا کرد. کریس کریستوفرسن به دفاع از او برخاست، درحالیکه دیلن بیتفاوت تماشا میکرد.
شینید اوکانر، این ستارۀ پاپ نوظهور که رفتاری عجیب اما منطقی داشت، یکشبه مطرود شد. شاید بهترین تصویر این طرد کلماتی باشد که خود او در خاطراتش مینویسد: «میفهمم رؤیاهای اطرافیانم را بههمریختهام؛ اما آنها رؤیاهای من نبودند. هیچکس هیچوقت از من نپرسیده چه رؤیایی دارم؛ فقط از این عصبانی هستند که آن طوری نیستم که آنها میخواستند باشم.»
خاطرات تلخ مادر
اوکانر بعدازاین اتفاق نوشتن «یادآوریها» را متوقف کرد. در سال ۲۰۱۵، بعد از هیسترکتومی دوباره به سراغش میرود. صفحات ابتدایی کتاب که از زبان کودک نوشتهشدهاند، بدرفتاری حسی و جسمی مادرش را بهتفصیل بیان میکنند: «مادرم دختر کوچولوها را دوست ندارد.»
شینید اوکانر بدرفتاری مادر را دستکم گرفته است. مادرش علیالظاهر روزها او را در اتاقش حبس میکرد، بیرحمانه کتکش میزد و یک بار هم عمداً درحالیکه شینید داخل اتومبیل بود با اتومبیلهایی که از روبرو میآمدند شاخبهشاخ میشود. بالاخره هم مادر در تصادفی میمیرد.
عکسهای کتاب روایتی تصویری از داستان زندگی شینید میگویند: کودکی که درنهایت خشم از مادرش را متوجه همگان میکند: «نمیتوانستم پیش خودم اعتراف کنم از او عصبانی هستم، به همین خاطر خشمم را سر دنیا خالی میکردم و هر پلی را که از رویش میگذشتم پشت سرم خراب میکردم.»
شینید اوکانر در هجدهسالگی اولین قرارداد ضبط ترانهاش را امضا کرد، در نوزدهسالگی سرش را از ته تراشید و در بیستسالگی اولین فرزندش را به دنیا آورد. در بیستویکسالگی به شهرت رسید و در ۲۴ سالگی شهرتش را از دست داد.
شاید تنها درسی که از این خاطرات ستارۀ پاپ میگیریم این باشد که شهرت همهجا و در حق همه یکسان عمل میکند. تو را با خودت بیگانه میکند. در مورد اوکانر که با تنهایی، ترس از صحنه، آگروفوبیا و اختلال استرس پس از تروما در کشمکش بود، شهرت تأثیر جانفرساتری داشت.
گرایش به دین اسلام
کتاب یادآوریها ساختاری خطی ندارد. اوکانر از تجربۀ ناخوشایندش با پرینس مینویسد. از اینکه الهیات میخواند، به اسلام گرویده، از چهار بار ازدواج و طلاقش. در سال ۲۰۱۸، بعدازاینکه مسلمان شد، در صفحۀ توییترش نوشت: «حجاب به سر کنید، همین و بس.[۲]»
بعد از گرویدن به اسلام، در اظهارنظری گفته بود: «میخواهم حرفی بزنم آنقدر نژادپرستانه که فکرش را هم نمیکردم چنین احساسی داشته باشم؛ اما واقعاً دیگر دلم نمیخواهد با سفیدها وقت بگذرانم (اگر غیرمسلمانها را سفید بدانیم). حتی یکلحظه و به هر دلیلی. آنها حالم را به هم میزنند.»
برادران و خواهران مسلمان در صفحات مجازی شینید اوکانر را با آغوش باز پذیرفتند.
برگرفته از گاردین، ایندپندنت، واشنگتنپست
[۱]. Nothing Compares 2 U
[۲]. Wear Hijab, Just do it!