سینمای ایران و رقابتی نابرابر
در هیچ دورهای از جشنواره کن، مانند این دوره، سینمای ایران این قدر موردتوجه قرار نگرفته و منتقدان ایرانی و خارجی در موردش اظهارنظر نکرده بودند. بعد از عباس کیارستمی، مجید مجیدی، بهمن قبادی، جعفر پناهی، محسن مخملباف و…که آثارشان در جشنوارههای خارجی موردتقدیر قرار گرفتند و جوایز باارزشی هم برای سینمای ایران به ارمغان آوردند، این روزها نسل جدید و جوان سینماگر ایرانی رویکرد جدیدی را در پیشگرفته و سعی میکند جلوه جدیدی از مناسبات جامعه ایرانی را در فیلمهایش به نمایش بگذارد. حال در این امر مهم و حساس چه عملکردی را رقمزده احتیاج به زمان بیشتری است تا بهطور کامل و تخصصی موردنقد و بررسی قرار گیرد.
همه موفقیت جهانی سینمای امروز را مرهون آثار واقعگرا و نئورالیستیاش میدانند. با مروری بر فیلمهای راهیافته و بعضاً موفق ایرانی به جشنوارههای خارجی درمییابیم که اغلب این آثار روایتی از زندگی و اتفاقات ساده و روزمره آنها بودهاند. با این توضیح، آیا هرگز اندیشیدهایم که معدود کالاهای صادراتی سینمای ایران چه محتوایی را در برگرفتهاند؟ فقر، خرافات، بیسوادی و مانند اینها، درپوششی از عشق وستایش زندگی بر پرده سینمای سرزمینهای دیگر به نمایش درمیآیند و منتقدان خارجی جسارت فیلمسازانمان را در ترسیم این واقعیتها تحسین میکنند. در نظر آنها، سینما بازتاب جامعه است و در جامعه ایرانی بر مبنای خواندههایشان در رسانههای مغرض نوشتاریشان جز فلاکت و تنگدستی نیست. آنها مبهوت تصاویر پیش رویشان، این ذهنیت را میبینند و به استعدادهای «شجاع و جسوری» تبریک میگویند که در این بحبوحه قادر به ساخت اثرشان هستند. حتی گاه با گشادهدستی جوایز بزرگ و ارزشمندشان را نیز به خالقان این آثار تقدیم میکنند.
کن لوچ، فیلمساز صاحبنام انگلیسی درباره آثار نئورئالیستی میگوید: «اروپا خالق نئورئالیسم در سینماست و از معدود آثار ساختهشده با این سبک، بشدت حمایت میکند. بهاینترتیب گاهی حتی آثار ضعیف قارههای دیگر به دلیل نزدیکی به سینمای موج نو فرانسه و واقعگرائی در جشنوارههای کن و برلین و… موردتقدیر و ستایش قرار میگیرند.» تعریفی که پیروان این نوع تفکر از نئورئالیسم دارند، روایتی صرفاً واقعی و مستند گونه است. روبرتو روسلینی زمانی بنیانگذار این سبک شد که دوربینش را در ویرانههای جنگ قرار داد و بازیگرانش را از بین مردم واقعی برگزید. بااینحال، موفقیتهای او زمانی پایان یافت که ویرانهها آباد شدند و روسلینی مجبور شد فیلمهای بعدیاش را در دکور و فضای واقعی خلق کند. پس اتفاقاتی که در فیلمهای ایرانی راهیافته به جشنوارهها به وقوع میپیوندد، ازنظر تماشاگران خارجی حقیقی و واقعیاند حتی اگر این رویدادها برای تماشاگر این مرزوبوم ناملموس باشد!
از سوی دیگر ورود به بازار سینمای جهان نیازمند ابزار و صنعت است. سینمایی که همواره با یارانههای دولتی زنده است، نمیتواند صنعتگران قابلی پرورش دهد. تجارت جهانی در سینمای امروز ما مفهوم چندانی ندارد و استفاده از ابزار نوین سینما هم چندان رایج نیست. درحالیکه حتی سینمای شرق آسیا برای رسیدن به استانداردهای نوین سینما، به عرضه سازوکار دیجیتال روی آورده و در این راه نیز تااندازهای موفق بوده است؛ اما سینمای ایران در زمینه فناوری روز دنیا هیچ حرفی برای گفتن و رقابت ندارد.
در چنین شرایطی آثار وارداتی غرب بیشازاندازه قدرت میگیرند. اینک فرهنگ آنها در پس آثار پرزرقوبرق سینمایی با بهرهگیری از پیشرفتهترین فنّاوریهای روز جهان به نمایش درمیآیند و همهچیز را تحت تأثیر خود قرار میدهند. دیر نیست زمانی که قهرمانان با سوپرمن، هالک و بتمن به یاد آورده شوند و هیولاهای شرقی از جنس کتابهای تخیلی غربی باشند.
وقتی نتوانستیم رستم و کوروش را به دنیا عرضه کنیم، باید قهرمان و ضدقهرمانهای غربی را بپذیریم که شمایلی آشنا و پذیرفتنی دارند. حیات فیلمسازی و حضور بینالمللی آثار ما تنها در حیطه فیلمهایی میگنجد که سیاستگذاران آنسوی دنیا میپسندند و سهم ناچیزمان هم در رقابتی نابرابر همه آن چیزهایی است که برایمان در نظر گرفتهشده است. وقتی توان عرضه فرهنگ و سنت قدیمی این مرزوبوم را نداریم، تنها مصرفکنندهای صرف از بازاری بزرگ میشویم، بازاری مکاره و ملون که همهچیز، حتی فساد جوامع خود را در پوشش جذابیت، به تمام دنیا صادر میکنند.
غرفههای کوچک سینمای کشورهایی نظیر ایران در این بازار بزرگ، محدود به فیلمهایی میشود که با واقعیت جوامع خود همخوانی و نزدیکی ندارند. این روزها جشنوارههای خارجی همچنان آغوش گرم خود را برای آثار واقعگرای ایران گشودهاند و ما غافل از ترسیم هویت یک ملت کهن و سرافراز، تنها به لوحها و جوایز بلورین دلخوش کردهایم و شاید تنها آرزوی بزرگ فیلمسازانمان ایستادن جلوی فلاش عکاسان بر روی فرش قرمز خوش آب و رنگی است که سالهاست برای سینمای این مرزوبوم تدارک دیدهاند.
ناصر سهرابی
نویسنده، بازیگر و کارشناس سینما. فعالیت در مطبوعات را از سال ۱۳۷۵ با ماهنامه فیلم و هنر... آغاز کرده و مقالات او در نشریات سینما ویدئو، فیلم و سینما، هفت نگاه، سینما تئاتر، فیلم و سینما، همشهری، اعتماد ملی، مردمسالاری و... منتشرشده است.