به بهانه درگذشت بیتا فرهی

بیتا فرهی

بیتا فرهی: احساس خوشبختی می‌کنم…

روز گذشته بیتا فرهی، بازیگر تئاتر، تلویزیون و سینما در ۶۵ سالگی به دلیل بیماری ریوی و قلبی در بیمارستان دی درگذشت.

او که طی چند هفته گذشته به دلیل عارضه ریه و قلب بستری بود، سرانجام ظهر دیروز در فاصله کوتاهی از بستری شدن در بیمارستان دیده از جهان فروبست.

بیتا فرهی اگرچه دانش‌آموخته رشته بازیگری نبود اما با هنر هم بیگانه نبود و در سال ۱۳۵۹ از مدرسه هنری جان پاورس آمریکا فارغ‌التحصیل شده بود. او که با ایفای نقش «مهشید» در فیلم «هامون» ساخته داریوش مهرجویی وارد عرصه بازیگری شده بود، طی سال‌های بعد علاوه بر همکاری‌های مکرر با مهرجویی، مقابل دوربین کارگردانان سرشناس دیگری همچون بهمن فرمان آرا، مسعود کیمیایی و رخشان بنی‌اعتماد نیز بازی کرد.

در سال‌های بعدی از دهه ۷۰، بیتا فرهی فعالیت هنری خود را با همکاری با کارگردانان بزرگی همچون احمدرضا درویش، بهمن فرمان آرا، مسعود کیمیایی و رخشان بنی اعتماد ادامه داد و آخرین حضورش در سریال سرزمین کهن است که هم‌اکنون در حال پخش است.

بیتا فرهی
گویی شخصیت مهشید دقیقاً متناسب با ویژگی‌های او نوشته‌شده بود
هامون و درخشش در نقش مهشید

سال ۱۳۶۸ داریوش مهرجویی برای ساخت فیلم «هامون» به دنبال بازیگری متفاوت و توانمند بود. این از آن فرصت‌های طلایی است که نصیب هرکسی نمی‌شود. از خوش‌اقبالی بیتا فرهی بود که در ضیافت یکی از بستگانش توسط ناصر چشم آذر به مهرجویی معرفی شد و توانست مهم‌ترین نقش دوران بازیگری‌اش را به دست آورد.

هامون بازیگر جدیدی به سینمای ایران معرفی کرد که تا آن زمان نمونه‌اش کم‌تر دیده‌شده بود. به تعبیر منتقدی فرهی را نمی‌شد در قالب زنی رنج‌کشیده و ناتوان تصور کرد، در چشم‌ها و لحنش صلابتی وجود داشت که حتی در اوج استیصال و در دعوای لفظی‌اش با حمید، مغرور و بااراده به نظر می‌رسید و از جنس زنان سینمای ایران در دهه شصت و حتی زنانی که در سینمای پیش از پیروزی انقلاب دیده بودیم، نبود؛ زنانی که هویتشان را از دنیای مردانه طلب می‌کردند، مهشید، از جنس دیگری بود.

بیتا فرهی درباره انتخابش برای بازی در نقش مهشید گفته: «پیش‌ازآن هیچ برنامه‌ای برای بازیگری نداشتم و کاملاً اتفاقی در این مسیر قرار گرفتم، بدون هیچ تجربه‌ای. اصلاً فکر می‌کنم بازیگری به‌نوعی غریزی است. خاطرم هست که نگران بودم و به مهرجویی گفتم در بازیگری هیچ پیشینه‌ای ندارم، اما ایشان به من اطمینان خاطر دادند که تو از پس این کار برمی‌آیی. ضمن اینکه در «هامون»، جلسه دور خوانی و تمرین هم نداشتیم و مهرجویی با راهنمایی‌های دقیق و مدبرانه‌اش به‌نوعی خودم را جلوی دوربین برد. من آن زمان به‌خوبی قدر کار با ایشان را می‌دانستم.»

گویی شخصیت مهشید دقیقاً متناسب با ویژگی‌های او نوشته‌شده بود و همین کاراکتر آینده بیتا فرهی را تضمین و جایگاه او را در سینمای ایران تثبیت کرد.

«عده‌ای معتقدند در فیلم‌ «هامون» خود «مهشید» جلوی دوربین رفته است و کاری با بازیگر صورت نگرفته است. هرچند با من هیچ تمرینی نشد، اما نقش برایم جاافتاده بود و انگار شخصیت را می‌شناختم.»

بیتا فرهی
وقتی هامون را کار می‌کردیم تا حدی متوجه بودم که این فیلم می‌تواند سرنوشتم را تغییر دهد

بیتا فرهی از آن روزها را به این شکل یادکرده است: «من به تقدیر اعتقاددارم. از این نظر تمام اتفاقاتی که برای من افتاده، تقدیرم بوده. درواقع اگر آن شب در منزل دایی‌ام ناصر چشم آذر دعوت نبود و متوجه علاقه‌ام به سینما نمی‌شد، بعد هم نمی‌توانست مرا به داریوش مهرجویی معرفی کند. در آن صورت شاید من حتی امروز هم وارد سینما نشده بودم و فقط یک تماشاگر سینما بودم.»

نمایش فیلم «هامون» در سال ۱۳۶۸ و استقبال گسترده از آن به‌ویژه بازی‌های درخشان دو بازیگر اصلی فیلم باعث شد تا فرهی تازه‌کار خیلی زود به قله شهرت برسد و راه برای ادامه فعالیت در عرصه بازیگری هموار شود.

حضور این بازیگر جوان در فیلم هامون و دریافت دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول زن در همین فیلم در هشتمین جشنواره فیلم فجر، توانست توجه بسیاری از کارگردان‌های سینمای ایران را به خود جلب کند.

فرهی در مصاحبه‌ای گفته: «وقتی هامون را کار می‌کردیم تا حدی متوجه بودم که این فیلم می‌تواند سرنوشتم را تغییر دهد. البته شاید نه در این حد. بااین‌حال، کتمان نباید کرد که در کنار کارگردان بزرگ و مهم سینمای آن سال‌ها بودیم و بی‌شک قرار بود کار پخته و سنجیده‌ای از آب درآید. ولی بیشتر از این را نه. حتی می‌توانم بگویم که در آن دوران جوان‌تر از این حرف‌ها بودم که بخواهم پیش‌بینی کنم که مثلاً قرار است «هامون» بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران لقب گیرد.»

بیتا فرهی
درخشش بیتا فرهی در هامون، داریوش مهرجویی را ترغیب کرد تا در فیلم «بانو» هم از او دعوت به همکاری کند

همکاری با بازیگران مطرح سینما

بیتا فرهی برای اولین بار در سن ۳۱ سالگی، با فیلم «هامون» در کنار هنرمندان برجسته‌ای همچون عزت‌الله انتظامی و خسرو شکیبایی جلوی دوربین رفت. او که در اولین تجربه سینمایی‌اش با خسرو شکیبایی همبازی شده بوده است، شکیبایی را بهترین همبازی می‌دانست: «بسیار زیاد از او کمک می‌گرفتم. همراه بسیار خوب و بهترین همبازی بود. هرگز نمی‌توانم یاری‌هایش را در فیلم «هامون» فراموش کنم. بعدازآن هم در چهار فیلم دیگر همبازی شدیم.»

خاطره تلخ خسرو شکیبایی

ماجرای سیلی‌ای که بیتا فرهی از خسرو شکیبایی در بخشی از فیلم خورد، برای بسیاری از دوستداران بیتا فرهی و هامون بازان همیشه سؤال بود؛ در گفت‌وگوی مانی حقیقی با داریوش مهرجویی که در کتابی با عنوان «کارنامه چهل‌سالگی» به چاپ رسیده است.

مهرجویی درباره این سکانس و سیلی گفته بود: «در سکانسی از فیلم «هامون»، مهشید دیروقت به خانه می‌آید، ما در این سکانس برای اینکه صحنه‌ای طبیعی داشته باشیم به بیتا فرهی نگفتیم که قرار است سیلی بخورد! بعد از گرفتن این پلان، زنده‌یاد خسرو به گوشه‌ای از لوکیشن رفت و زارزار گریه کرد. به کنارش رفتم تا او را دلداری بدهم. خسرو گفت، من که می‌دانستم قرار است سیلی بزنم.»

بیتا فرهی در مصاحبه‌ای درباره این سکانس گفته: «در آن لحظه که شوکه شدم و بعد از کات، چون گوشه لب‌ام شکافته شده بود و خون می‌آمد، همکاران یخ می‌آوردند که کنار لب‌ام بگذارم. بعد از آن‌هم مهرجویی عذرخواهی کرد که قبلاً به من نگفته قرار است سیلی بخورم.»

بیتا فرهی
به گفته مهرجویی بانو درواقع ادامه یا تحول و رشد همان تم هامون است
بانو و ادامه همکاری با داریوش مهرجویی

درخشش بیتا فرهی در هامون، داریوش مهرجویی را ترغیب کرد تا در فیلم «بانو» هم از او دعوت به همکاری کند.

فضای فیلم بانو بسیار متفاوت با هامون بود و داستان آن درباره زنی متمول است که سرخورده و دل‌شکسته از خیانت همسرش، آگاهانه خانه اعیانی‌اش را مآمن فقرا و درماندگان می‌کند تا از این طریق زندگی نابسامان و تنهایی پراندوهش را جبران کند.

این روند نه‌تنها به زن کمک نمی‌کند بلکه براثر فریبکاری این افراد تمام اندوخته‌اش را هم از دست می‌دهد و ازنظر روحی به زوال و فروپاشی می‌رسد.

بیتا فرهی درباره پیشنهاد بازی در فیلم بانو گفته: «بعد از فیلم «هامون» که برای من و سینمای ایران یک اتفاق بود، آقای مهرجویی بلافاصله پیشنهاد همکاری در فیلم «بانو» را داد. بعد از دو کار شاخص برایم سخت بود هر کاری را بپذیرم پیشنهاد بسیاری می‌آمد، اما سعی می‌کردم دست‌به‌عصا و حساب‌شده عمل کنم.»

به گفته مهرجویی بانو درواقع ادامه یا تحول و رشد همان تم هامون است. بانو درواقع، هامون زن است و فیلم سرگذشت رنج او.

فیلم‌برداری بانو زمستان سال ۶۹ به پایان رسید و برای شرکت در دهمین جشنواره فیلم فجر آماده‌شده بود که خبر رسید فیلم در بازبینی‌های جشنواره رد شده است.

بیتا فرهی در بانو به‌خوبی توانست شمایل شکننده زنی اصیل و شکست‌خورده اما مهربان و پذیرنده را ایفا کند و به همین دلیل به موفقیت فیلم بسیار دل‌بسته بود اما خبر توقیف بانو برای بیتا فرهی بسیار ناخوشایند بود به‌طوری‌که فرهی توقیف آن را ضربه سختی به آینده کاری خود دانست.

اگرچه فیلم به مدت هفت سال توقیف شد اما برای فرهی اتفاقی مهم بود و به گفته خودش باعث شد کارنامه درستی داشته باشد.

بیتا فرهی
بیتا فرهی در فیلم کیمیا کمی از نقش‌های روشنفکرانه‌ گذشته‌اش فاصله گرفته بود و به دنبال تجربه کاراکترهای جدید و متفاوت بود

کیمیا

بیتا فرهی پس از بازی در دو فیلم مهم و مطرح دیگر نمی‌خواست هر پیشنهادی را بپذیرد. «به‌هرحال، بعد از دو کار شاخص از فیلم‌سازی مانند مهرجویی دیگر نمی‌توانستم در هر فیلمی بازی کنم، به‌خصوص که ایشان درجایی اشاره داشتند که فیلم‌نامه «بانو» را با توجه به شخصیت خود من نوشته‌اند.»

در سال ۱۳۷۳ فرهی به توصیه دوست نزدیکش پروانه پرتو، در فیلم «کیمیا»ی احمدرضا درویش بازی کرد.

او در این فیلم نقش «دکتر شکوه» را بازی می‌کرد که در بحبوحه جنگ ایران و عراق کودک تازه به دنیا آمده زنی را از مهلک بمباران نجات می‌دهد و با خود به شهرش می‌برد اما پس از سال‌ها پدرش در جستجوی فرزند به دکتر شکوه مراجعه می‌کند و دکتر که به کودک وابسته است از بازگرداندن آن به پدرش خودداری می‌کند. بیتا فرهی در این فیلم کمی از نقش‌های روشنفکرانه‌ گذشته‌اش فاصله گرفته بود و به دنبال تجربه کاراکترهای جدید و متفاوت بود.

او درباره ایفای نقش در فیلم «کیمیا» گفته: «این هم از فیلم‌های ماندگار آن سال‌هاست. ببینید، من در هشت سال جنگ ایران نبودم، اما بازی در این فیلم را یک‌جور ادای دین می‌دانستم بابت آن نبودن؛ اما گذشته از این، دو چیز در این فیلم خیلی مهم است و باعث ماندگاری آن شده. یکی تصویر زمان جنگ است و دیگری داستان زن نازایی که در قصه حضور دارد. یکی از دلایل ماندگاری آن‌هم حضور گروه بازیگران این فیلم است.»

بیتا فرهی
«خانه‌ای روی آب» (۱۳۸۰) ساخته بهمن فرمان آرا

همکاری با مسعود کیمیایی و بهمن فرمان آرا

بیتا فرهی پس از دو فیلم متوسط «هتل کارتن» (۱۳۷۵) سیروس الوند و «زندگی» (۱۳۷۶) اصغر هاشمی، نقش منیژه مجدی را در فیلم «اعتراض»(۱۳۷۸) مسعود کیمیایی بازی کرد.

منیژه مجدی در قیاس با نقش‌های پیشین فرهی بسیار متفاوت بود، او در این فیلم در نقش زنی جنوب شهری ظاهر شد که ازنظر لحن صحبت کردن، راه رفتن و… تفاوت‌های اساسی با کاراکترهای قبلی‌اش داشت.

بیتا فرهی که از کلیشه شدن گریزان بود این فیلم را ارزشمند می‌داند و درباره همکاری‌اش با مسعود کیمیایی هم گفته: «شخصیتم در «اعتراض» را بسیار دوست دارم، چون تفاوت زیادی با دیگر نقش‌هایم داشت. دوست ندارم کلیشه شوم و همیشه نقش زن‌های مرفه را بازی کنم و دلم می‌خواهد شخصیتی بسیار دورتر از این نقش‌ها را تجربه کنم.»

همکاری با بهمن فرمان آرا در فیلم‌های «خانه‌ای روی آب» (۱۳۸۰) و «خاک آشنا»(۱۳۸۶) تجربه‌های ارزشمندی برای بیتا فرهی به شمار می‌رود. او اعتقاد داشت فرمان آرا یکی از متشخص‌ترین کارگردان‌های ایران است که برایش احترام بسیار قائل بود و از همکاری با او خوشحال بود.

فیلم‌های دیگر بیتا فرهی اگرچه هرگز به موفقیت مهشید در هامون نرسیدند اما او همواره فاصله‌اش را با سینمای تجاری حفظ کرد. شخصیت‌هایی که بازی کرد اغلب یک کیفیت نداشتند، اما سعی می‌کرد، تن به روزمرگی در بازیگری ندهد.

 بیتا فرهی
به دلیل اینکه مادرم و دخترم را عاشقانه دوست دارم همیشه یک پلان از «خون بازی» در ذهنم می‌درخشد

همکاری با اولین کارگردان زن

بیتا فرهی پس از چند فیلم متوسط این توفیق را یافت تا با حضور در فیلمی از «رخشان بنی اعتماد»، نخستین همکاری‌اش با یک کارگردان زن را تجربه کند.

«سفر رؤیا» یا «خون بازی» (۱۳۸۵) وجه دیگری از توانایی‌های بازیگری فرهی را به نمایش گذاشت و او توانست یکی از مادران متفاوت سینمای ایران را به نمایش بگذارد.

بیتا فرهی ماندگارترین پلانی را که بازی کرده در همین فیلم می‌دانست: «پلان‌های ماندگار زیادی در ذهنم دارم، اما به دلیل اینکه مادرم و دخترم را عاشقانه دوست دارم همیشه یک پلان از «خون بازی» در ذهنم می‌درخشد. آن‌هم جایی که روی کاپوت ماشین مرد رهگذر می‌کوبم و فریاد می‌زنم که بچه‌ام را پیاده کند. بارها و بارها این سکانس تکرار شد و من هر بار با درماندگی بیشتری بازی می‌کردم تا درنهایت به اوج استیصال رسیدم و آن سکانس گرفته شد.»

فرهی «خون بازی» را بسیار دوست می‌داشت و آن را تجربه‌ای درجه‌یک می‌دانست: «خون بازی را بسیار دوست می‌دارم. از رخشان بنی اعتماد بسیار آموختم و امیدوارم بازهم شانس همکاری با او را داشته باشم.»

«دوران عاشقی»

بیتا فرهی از اول گزیده‌ کار بود و درگذر سال‌ها گزیده‌ کارتر هم شد. می‌دانست که باید سنجیده‌تر عمل کند. بلندی و کوتاهی نقش هم برایش اهمیت نداشت و معتقد بود که بازیگر کسی است که بتواند حتی به نقش‌های کوتاه اعتبار و هویت بدهد و این‌گونه بود که نقش کوتاه خود را در فیلم «دوران عاشقی» (۱۳۹۳) علیرضا رئیسیان دوست می‌داشت.

بیتا فرهی
بیتا فرهی از اول گزیده‌ کار بود و درگذر سال‌ها گزیده‌ کارتر هم شد. می‌دانست که باید سنجیده‌تر عمل کند

زندگی خارج از سینما

بیتا فرهی در جوانی ازدواج کرد و صاحب دختری بنام مهسا شد. مهسا قریشی دختر بیتا فرهی متأهل است و دختری بنام تسا دارد. تنها فرزند بیتا فرهی در پاریس زندگی می‌کند و او هرازگاهی برای دیدار آن‌ها راهی سفر می‌شد.

احساس خوشبختی

بیتا فرهی سال ۱۳۹۶ در برنامه «دورهمی» مهران مدیری در پاسخ به این پرسش که آیا احساس خوشبختی می‌کند؟ گفت: «بله، برای اینکه بی‌نیازم. چون احساس بی‌نیازی می‌کنم. چیز زیادی از خداوند نمی‌خواهم و از روزگار هم طلبکار نیستم. نه از کسی و نه از چیزی.»

بیتا فرهی در پی این نبود که خیلی در مجامع هنری حضور پررنگی داشته باشد. تمایل چندانی هم به گفتگو و مصاحبه نداشت. خانه‌اش را با گلدان‌هایی زیبا زینت داده بود و جای‌جای خانه تابلوهایی زیباتر رخ‌نمایی می‌کردند و دری که خود یک اثر هنری بود و فرهی اشعار عطار و مولانا را با خط خوش خویش بر آن نوشته بود و نقاشی‌های دوستش نیز زیبایی این در را دوچندان کرده بود.

بیتا فرهی
خیلی دوست داشتم سرمایه‌ای می‌داشتم، کتاب‌فروشی کوچکی راه می‌انداختم که در آن کافه و یک گل‌فروشی کوچک هم بود

دریکی از گفتگوهایش از او سؤال شد اگر آن روز به‌طور اتفاقی به داریوش مهرجویی معرفی نمی‌شد، اگر «مهشید» «هامون» نمی‌شد، ممکن بود هرگز بازیگر نشود و او گفته بود: «بله واقعاً ممکن بود. همیشه خیلی دوست داشتم سرمایه‌ای می‌داشتم، کتاب‌فروشی کوچکی راه می‌انداختم که در آن کافه و یک گل‌فروشی کوچک هم بود. همیشه این سه را باهم می‌خواستم، اما هیچ‌کدام نمی‌شود. سرمایه ندارم‌، گل‌ها هم می‌پلاسند و هیچ‌کس هم کتاب نمی‌خواند. زندگی خیلی کوتاه است. باید قدرش را دانست و از هرلحظه‌اش استفاده کرد. اگر مرگ را در کنار زندگی ببینیم، می‌توانیم انسان باشیم و از هرلحظه آن بهره ببریم. چون زندگی همان‌قدر که زیباست، کوتاه و ناپایدار است.»

به تعبیر یکی از نویسندگان بیتا فرهی، در دهه هفتاد ستاره‌ای بود بافاصله از ستاره‌های سینمای تجاری و عامه‌پسند، بازیگری مناسب نقش‌های خاص و ترکیب‌های تازه، گزینه‌ای برای کارگردان‌هایی که سیمایی دیگر از زن ایرانی در ذهن داشتند؛ بازیگری که تاریخ سینمای ایران، او را از یاد نخواهد برد.

و نترسیم از مرگ

مرگ پایان کبوتر نیست

بیتا فرهی

درباره نویسنده
حمیده وطنی
حمیده وطنی
دبیر تحریریه

حمیده وطنی گرگری کارشناس ارشد پژوهش هنر، نویسنده و منتقد سینما، فعالیت پژوهشی خود را با نشریه علمی پژوهشی نگره به‌عنوان مدیر داخلی نشریه و فعالیت رسانه‌ای سینمایی را با ماهنامه سینما آغاز کرد مقالات او در نشریات متعددی ازجمله مهر، سینما ویدئو، روزنامه اعتماد ... چاپ‌شده است، او پیش‌تر دبیر تحریریه نشریه «دایره» بود و هم‌اکنون دبیر تحریریه رسانه رسمی فرهنگی هنری سلیس نیوز و دبیر سرویس سینمایی است.

آیتم های مشابه

نگاهی به نمایش «خارشتر» کار سیدعلی موسویان

مدیر

یادداشتی درباره نمایشگاه نقاشی «اسبگاه» با آثاری از کمال طباطبایی

مدیر

واکاوی جهان ادبی سهراب سپهری

مدیر