تولد دوباره سینما در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر
بازهم یک بهمنماه دیگر و برپایی بزرگترین رویداد فرهنگی، هنری ایران. بدون هیچ تردیدی این جشنواره فیلم فجر بعد از چهلودو دوره برگزاری به بلوغ و پیشرفت قابلتوجهی رسیده و قابلستایش است.
جشنواره فیلم فجر سالهای بسیاری است که تنها جشن ملی سینمایی کشورمان محسوب میشود و در سطح جهانی نیز در رده فستیوالهای جهانی بااعتبار از آن یاد میشود.
جشنواره فیلم فجر مجالی است برای ارزیابی تولیدات یکساله سینمای ایران. در این ایام شور و شوق خاصی اهالی سینما را فرامیگیرد؛ التهابات به اوج میرسد، سینما گران میکوشند هر چه سریعتر فیلمهای جدیدشان را برای شرکت در این رویداد بزرگ آماده کنند. بسیاری از این آثار به جشنواره میرسند و مورد بازبینی قرار میگیرند و بسیاری نیز به دلیل ممیزی و صلاحدید مدیران از جشنواره کنار گذاشته میشوند.
در این دوره نیز فیلمهای مهران مدیری و رامبد جوان نتوانستند شرایط حضور در جشنواره را کسب کنند و از دایره رقابت بیرون ماندهاند. دراینبین بازار شایعات داغ داغ است. حرف و حدیثهای زیادی در محافل سینمایی شکل گرفته و هر کس برای نرسیدن این آثار به جشنواره دلیل توجیهکنندهای پیدا میکند ولی ماجرای این دوره چیز دیگری است.
گویا امسال با جشنواره آرام و بهدوراز هرگونه جنجالی روبرو هستیم و نباید منتظر اثر خاص و پر سروصدایی بود. اغلب فیلمها توسط بنیاد سینمایی فارابی، مرکز اوج و سازمان سینمایی سوره تهیه و تولیدشده و بخش خصوصی هم حضور چشمگیری ندارد.
جدا از تمام این مباحث، جشنواره فیلم فجر تبدیل به میهمانی یا دورهمی هرساله اهل سینما شده است. عاشقان سینهچاک گرد هم میآیند تا این میعاد دوباره را جشن بگیرند. دیدارها تازه میشود، رفاقتهای جدیدی شکل میگیرد، خاطرات سالهای گذشته زنده میشود و این از محاسن مهم جشنواره فیلم فجر است.
نگارنده این سطور همیشه سینما را به خاطر ماهیت اصلی خودش دوست داشته است: قصههای تأثیرگذار، بازیهای بهیادماندنی و سکانسهای فراموشنشدنی که سالهای سال میتوان با آنها زندگی کرد.
جشنواره فیلم فجر برای من تبدیل به جزئی لاینفک از زندگی شخصیام شده! امسال سه دهه از حضورم در این جشن سینمایی میگذرد. یاد سالهای نهچندان دور به خیر، ایستادن در صفهای طولانی و بحثهای گرم و پر از چالش سینمایی که بعضی وقتها به درگیری ختم میشد.
در این سالهای جدید شرایط جشنواره بهکلی تغییر کرده و مخاطبان نیز تغییر نگرش خاصتری نسبت به آن سالها دارند. جمع قدیمی جای خود را به جوانان تازهنفسی داده که گویا حساستر و موشکافانهتر به این مقوله مهم هنری نظر دارند.
امسال برخلاف سالهای گذشته با جشنواره جوان، پربار و دیدنی روبرو هستیم. حضور فیلمسازان جوان فیلم اولی در کنار پیشکسوتان سینما قابلاعتنا و ستودنی است. جشنواره ثابت کرده که این نسل متفکر را باید جدی گرفت و باحوصله آثارشان را مورد تحلیل و بررسی قرار داد. چهبسا شگفتیهای جشنواره چهل و دوم با همین چهرههای جدید و ناآشنا شکل بگیرد و تنور این جشن بزرگ سینمایی داغ شود.
تولد دوباره سینما را به فال نیک میگیریم و تبریک میگوییم. مشتاقانه منتظر میمانیم گرمای جشنواره تمام وجودمان را در برگیرد تا بازهم سرمای بهمنماه همچون نسیمی بگذرد و سر تعظیم به این جشن بزرگ سینمایی فرود آورد.
آثاری دور از انتظار
پس از تماشای فیلمهای ضعیف «شکار حلزون»، «ظاهر»، «دروغهای زیبا»، «تابستان همان سال» و … در روزهای اول و دوم جشنواره فیلم فجر، فیلمهای روز سوم «تمساح خونین» و «صبحانه با زرافه» بالاخره کمی حالمان را بهتر کرد.
متأسفانه برخی آثار راهیافته به جشنواره امسال فاقد کیفیت و استاندارهای معمولی و رایج سینما است و ایکاش دستاندرکاران و هیئت انتخاب با تأمل و دقت بیشتری عمل میکردند.
اکنون پس از چهلودو دوره برگزاری جشنواره آنهم در سطح جهانی این آثار دور از انتظار و بسیار مبتدی نشان میدهد. تماشاگرانی که این روزها سریالهای جذاب و فیلمهای روز جهان را باکیفیت و بهراحتی تماشا میکند و لذت میبرد در مواجه با این فیلمهای درج «جه» و بدون مخاطب و کارکرد بیشتر سرخورده میشود.
تمساح خونی
-
ناصر سهرابی، عضو انجمن نویسندگان و منتقدان سینمای ایران
«تمساح خونی» نخستین ساخته جواد عزتی به تعبیری توانست چراغ اول جشنواره چهل و دوم را روشن کند و واکنش مثبت منتقدان و تشویقهای مداوم آنها نشان داده فیلم توانسته انتظارات آنان را برآورده سازد. ایکاش جواد عزتی پس از بازی در فیلمهای متعدد کمی هم از دنیای بازیگری فاصله بگیرد و در عرصه کارگردانی حضور پررنگتری داشته باشد.
او در اولین حضورش پشت دوربین بسیار توانمند و موفق نشان میدهد. سالها تجربه بازیگری در کنار کارگردانهای مختلف به کمکش آمده و فیلم استاندارد و خوش ریتمی ساخته است. یک کمدی شرافتمند که بهخوبی با تماشاگران ارتباط برقرار میکند و دو ساعت خنده بیوقفه.
تمساح خونین فیلمنامه خاص و عجیبوغریبی ندارد و کاملاً با تمرکز بر زوج جواد عزتی و عباس جمشیدی شکلگرفته است و تا پایان هم تماشاگران را با خود همراه میسازد.
بدون تردید یکی از نکات مثبت این فیلم همراهی زوج عزتی و جمشیدی است که کاملاً انتخاب درست و هوشمندانهای به نظر میرسد. در این میان نباید از حضور چهرههای سرشناسی همچون کامبیز دیرباز، پژمان جمشیدی، مهران غفوریان، هومن حاج عبداللهی و مهدی حسینی نیا نیز غافل شد که در سکانس مهم پوکر برای عزتی سنگ تمام گذاشتند و حضور قابلتأملی دارند.
جواد عزتی در اولین ساختهاش شعار نمیدهد و بدون زیادهگویی قصه سرراستش را به تصویر کشیده و تماشاگران را راضی نگه میدارد.
تمساح خونین ویژگیهای یک اثر جذاب و پرفروش را دارد و بدون شک یکی از آثار پرمخاطب سال آینده سینمای ایران در سال آینده خواهد بود و از هماکنون میتوان آن را بهعنوان یکی از گزینههای مناسب اکران نوروز در نظر گرفت.
نگاهی به فیلم تمساح خونی ساخته جواد عزتی
یک کمدی سرگرمکننده
-
حسین تقیپور، عضو انجمن نویسندگان و منتقدان سینمای ایران
یکی از فیلمهای جشنواره که اشتیاق زیادی برای دیدنش داشتم «تمساح خونی» اولین ساخته جواد عزتی، بازیگر محبوب و شناختهشده سینمای ایران است که با ساخت این فیلم بهعنوان کارگردان نیز به دنیای سینما قدم گذاشته است. این تغییر نقش برای او و مخاطبان میتواند هم جذاب و هم مخاطرهآمیز باشد چراکه بسیاری منتظر بودند تا ببینند که عزتی در پشت دوربین چه عملکردی خواهد داشت.
او پیشازاین بارها گفته بود که همیشه به کارگردانی علاقهمند بوده و دوست داشته ایدههای خود را بهصورت کامل در یک فیلم پیاده کند. عزتی با بازی در فیلمهای مختلف، تجربیات ارزشمندی کسب کرده و به درک عمیقی از سینما رسیده و اکنون میتوان تبلور آن را در فیلم تمساح خونی دید.
فیلم «تمساح خونی» یک کمدی اکشن است و داستان آن دربارهی دو دوست صمیمی است که درگیر ماجراهای طنزآمیز و البته پرهیجانی میشوند. این داستان در نگاه اول ممکن است کلیشهای و تکراری به نظر برسد، اما عزتی توانسته با روایتی جذاب و دیالوگهای طنزآمیز، این داستان آشنا را برای مخاطب جذاب کند.
استفاده از موقعیتهای کمدی و تعقیب و گریزهای اکشن، ریتم فیلم را بالا نگهداشته و باعث میشود مخاطب در طول فیلم خسته نشود.
تمساح خونی داستانی مدرن و پر از تنشهای اجتماعی را روایت میکند که میتواند نمایندهای از مشکلات امروزی جامعه ایران باشد. شخصیت اصلی، در دنیایی پر از آشفتگی و فشار، در تلاش است تا به زندگی خود سروسامان بدهد. داستان حول محور تلاشهای او برای مقابله با چالشهای زندگی میچرخد. هرچند که داستان از روایت مشخصی پیروی میکند، اما جزییات و پیچیدگیهای موجود در شخصیتها آن را از یک داستان خطی و ساده فاصله میدهد.
شخصیتهای فیلم بهخوبی طراحیشدهاند و هرکدام با داستان و پسزمینههای خاص خودشان، به روایت غنیتر کمک میکنند. شخصیت اصلی، با مشکلات فردی و اجتماعی دستوپنجه نرم میکند و بیننده بهراحتی میتواند با او همذاتپنداری کند.
شخصیت اصلی فیلم، بهنوعی تجسمی از انسان معاصر است که با بحرانهای هویتی و اجتماعی مواجه شده است. فیلم بهخوبی تضادهای بین شخصیتها را به نمایش میگذارد. این تضادها میتواند به تفکیک نسلها، تفاوتهای اقتصادی و همچنین احساسات متضاد درون فرد (مانند امید و ناامیدی) اشاره داشته باشد. این جابجاییها و چالشها به بیننده نشان میدهد که چگونه جامعه بهطورکلی، به تقابلهای درونی و بیرونی مشغول است.
سایر شخصیتهای فرعی نیز بهخوبی به داستان افزودهشدهاند و هرکدام نمایندگانی از اقشار مختلف جامعه هستند که نشاندهنده چالشهایی هستند که به آنها برخورد کردهاند.
جواد عزتی بهعنوان کارگردان، نشان داده است که توانایی بالایی در هدایت داستان و استفاده از عناصر بصری دارد. فیلمبرداری این اثر با دقت و ظرافت انجامشده است. زوایای دوربین، نورپردازی و کادربندیها با توجه به وضعیت احساسات شخصیتها انتخابشده و به ایجاد فضایی خاص و تأثیرگذار کمک کرده است.
طراحی صحنه در «تمساح خونی» بهخوبی با موضوعات و فضای کلی فیلم همخوانی دارد. انتخاب لوکیشنها و طراحی جزییاتی مانند دکوراسیون و لباسها بهنوعی به بیننده کمک میکند که به واقعیت اجتماعی شخصیتها نزدیکتر شود.
گریم شخصیتها نیز به برقراری ارتباط مؤثرتر با احساسات آنها کمک کرده و واقعگرایی لازم را به تصویر کشیده است. موسیقی فیلم نقش بسیار مهمی در انتقال احساسات و تنشهای داستان دارد. استفاده از آهنگها و موسیقی متن بهخوبی با وضعیت روحی شخصیتها و روند داستان هماهنگ شده است. طراحی صدا نیز به تشدید احساسات درصحنههای کلیدی کمک کرده است و در ایجاد فضای مناسب برای تماشاگر مؤثر بوده است.
در یک نگاه کلی این فیلم بهطور خاص به بررسی معضلات اجتماعی ایران در سالهای اخیر میپردازد. از فساد اقتصادی گرفته تا نابرابریهای اجتماعی، همگی موضوعاتی هستند که در داستان گنجاندهشدهاند.
فیلم «تمساح خونی» بههمان اندازه که یک داستان انسانی را روایت میکند، یک آینه به جامعه میگذارد که در آن میتوان واقعیتهای تلخ و شیرین زندگی را مشاهده کرد.
تمساح خونی نهتنها یک تجربه سینمایی سرگرمکننده است، بلکه میتواند به یک سمبل برای آگاهیبخشی اجتماعی تبدیل شود.
درنهایت میتوان گفت که تمساح خونی فیلمی است که با داستان جذاب، کارگردانی قوی، بازیگری تأثیرگذار و موضوعات اجتماعی چالشبرانگیز، به یکی از آثار ماندگار سینمای ایران تبدیل میشود. جواد عزتی با این اثر، نهتنها بهعنوان یک کارگردان بلکه بهعنوان یک هنرمند سینما، قدرت خلاقیت و تواناییهای خود را بهخوبی به نمایش گذاشته است.
این فیلم میتواند به همگان یادآوری کند که سینما نهتنها یک ابزار تفریحی، بلکه یک وسیله برای تأمل و اندیشه به شمار میرود.
جواد عزتی بهعنوان بازیگر اصلی فیلم، در نقش خود بسیار درخشیده است. او با استفاده از تواناییهای کمدی خود، لحظات طنز زیادی را برای فیلم خلق کرده است. دیگر بازیگران فیلم نیز ازجمله عباس جمشیدیفر، الناز حبیبی و سعید آقاخانی، بازیهای قابل قبولی ارائه دادهاند و بهخوبی توانستهاند نقشهای خود را ایفا کنند.
فیلم تمساح خونی یک کمدی سرگرمکننده است که میتواند لحظات خوشی را برای مخاطب فراهم کند. جواد عزتی با ساخت این فیلم نشان داده است که استعداد خوبی در زمینه کارگردانی دارد.
صبحانه با زرافهها
-
ناصر سهرابی، عضو انجمن نویسندگان و منتقدان سینمای ایران
تا اینجای جشنواره «صبحانه با زرافهها»، دومین ساخته سینمایی سروش صحت یک سر و گردن بالاتر از فیلمهای دیگر جشنواره است. باید جهان ذهنی سروش صحت را بشناسید تا تماشای صبحانه با زرافهها، این گروتسک جذاب و دیدنی به دلتان بنشیند.
سروش صحت با اعتقادات درونیاش وقتی قرار باشد زندگی مدرن و ماشینی امروز را به هجو بکشاند، طبیعی است پایان تلخ فیلمش هم به دل مینشیند و مخاطب را جذب میکند.
سروش صحت با دستمایه قرار دادن یک رفاقت مردانه، خیلی ظریف قصهاش را تعریف میکند و با المانهای خاص خودش یک فضای طنز و کمیک به وجود میآورد.
صبحانه با زرافهها کاملاً در همان مسیر فیلم قبلی صحت «جهان با من برقص» پیش میرود. یک کمدی موقعیت دوستداشتنی که با تفکر و تأمل بسیار ساختهشده است.
فیلمنامه کاملاً خلاقانه و خاص نوشتهشده و با سینمای متداول این روزهای ما فاصله دارد. از کارگردانی که در کارنامه هنریاش آثاری مانند مجموعه «لیسانسهها»، «شمعدونی» و فیلم «جهان با من برقص» وجود دارد هم همین حال و هوا را انتظار میرود.
فیلم در برخی صحنهها یادآور آثار کمدی روز سینمای جهان هم هست.
از نکات قابلتوجه صبحانه با زرافهها میتوان به گروه موفق بازیگران فیلم اشاره کرد. پژمان جمشیدی چهره شناختهشده و موفق سینمای کمدی سالهای اخیر برخلاف آثار گذشتهاش بسیار متفاوت و دلنشین ظاهرشده است. بهرام رادان سعی میکند سیمای جدیدی از خود ارائه کند ولی بدون تردید برنده این گروه هادی حجازی فر در نقش دکتر است که همه نگاهها را متوجه خود میسازد و میتواند بهعنوان یکی از نامزدهای سیمرغ بازیگری نقش مکمل هم مطرح شود.
نگاهی به فیلم «صبحانه با زرافهها» ساخته سروش صحت
فیلمی غافلگیرکننده
-
حمیده وطنی، عضو انجمن نویسندگان و منتقدان سینمای ایران
سروش صحت در نخستین ساخته سینماییاش «جهان با من برقص» سینمای متفاوتی را به نمایش گذاشت و اکنون در فیلم «صبحانه با زرافهها» بار دیگر توانایی خود را در خلق دنیایی فانتزی و سورئال، همراه با داستانی پر از پیچوخم و شخصیتهای پیچیده، به نمایش گذاشته است. او در این فیلم، با زبان طنز و فانتزی، به موضوعات جدی و فلسفی همچون زندگی، مرگ، دوستی و معنای هستی میپردازد و تماشاگران را به سفری درونی و کشف خویش دعوت میکند.
داستان فیلم درباره چهار دوست است که در یک مهمانی عروسی گرفتار اتفاقات عجیبی میشوند. این اتفاقات آنها را به دنیایی سورئال میبرد که در آن، کوچکترین تصمیمات، عواقب بزرگی به دنبال دارند.
شخصیتپردازی قوی یکی از نقاط قوت این فیلم است. هر یک از شخصیتها با ویژگیهای منحصربهفرد خود، بهخوبی پرداختشدهاند و مخاطب میتواند با آنها همذاتپنداری کند. بازیهای درخشان بهرام رادان، پژمان جمشیدی، هوتن شکیبا و هادی حجازیفر نیز به عمق بخشیدن به شخصیتها کمک شایانی کرده است.
یکی از ویژگیهای بارز «صبحانه با زرافهها» ترکیب هوشمندانهی ژانرهای مختلف است. کمدی، فانتزی، درام و حتی کمی وحشت، همگی در این فیلم بهخوبی باهم آمیختهشدهاند. فضای فیلم بسیار سورئال و رویاگونه است. این فضا به مخاطب اجازه میدهد تا از واقعیت فاصله بگیرد و به دنیای خیالی فیلم قدم بگذارد.
و اما نکته مهم در پس داستان طنز و فانتزی فیلم، پیامهای فلسفی عمیقی نهفته است. سروش صحت با استفاده از نمادها و استعارهها، به مخاطب کمک میکند تا به سؤالات اساسی درباره زندگی پاسخ دهد.
«صبحانه با زرافهها» فیلم بهشدت غافلگیرکنندهای است. فیلمنامهنویسها از طریق طراحی رخدادهای غیرمنتظره و پایانهای غیرقابل حدس، موفق شدهاند تا قدرت پیشبینی را از مخاطب بستانند؛ تماشاگر بههیچوجه، حتی یکلحظه، بر فیلم مسلط نیست بلکه این فیلم است که از اولین پلان (نما) تا آخرین پلان، سلطه خود را بر تماشاگر حفظ میکند.
تماشاگر خیلی زود درمییابد با فیلم پیشبینیناپذیری روبرو است که اجازه کوچکترین حدسی را به وی نمیدهد. همین ویژگی است که به یکی از برجستهترین امتیازات و جذابیتهای فیلم تبدیل میشود و بهشدت توجه تماشاگر را معطوف به خود میکند.
ویژگی دیگری که تماشاگر را جلب ِ فیلم میکند فقدان تعمدی شخصیت مرکزی است. ما در این فیلم، دلنگران و پی جوی همه کاراکترها هستیم نهفقط یک یا دو شخصیت. کنشها و واکنشهای همه آنها برای ما مهم است. این هموزن کردن شخصیتها ازنظر بار دراماتیک و تقسیم زمان بهطور مساوی بین نقشها، فوقالعاده دشوار است اما صحت و صفایی با دقت و ظرافتی کمنظیر توانستهاند از پس این وظیفه خطیر برآیند. آنها عامدانه خود را وارد این جاده پر از سنگلاخ و دشوار کردهاند تا توانمندیهای خود را در حوزه فیلمنامهنویسی، خلق شخصیت، خلق موقعیتنمایشی و شخصیتپردازی بیازمایند.
حاصل کار این دو درنهایت، کم نقص و قابل دفاع از آب درآمده است. سروش صحت در فیلم «صبحانه با زرافهها» نسبت به آثار قبلی خود، گامی روبهجلو برداشته و جسارت بیشتری در خلق دنیایی فانتزی و سورئال از خود نشان داده است. اگر به آثار قبلی او مانند سریالهای «ساختمان پزشکان»، «پژمان» و «لیسانسهها» نگاهی بیندازیم، متوجه میشویم که صحت در این آثار بیشتر به کمدی موقعیت و دیالوگهای طنزآمیز تکیه میکرد.
در «صبحانه با زرافهها»، صحت به دنیای فانتزی و رؤیاپردازی ورود کرده و از عناصر سورئال و نمادین بیشتری استفاده کرده است. این در حالی است که آثار قبلی او بیشتر بر اساس واقعیت و موقعیتهای روزمره ساختهشده بودند.
شخصیتهای فیلم «صبحانه با زرافهها» پیچیدهتر و چندبعدیتر هستند و در طول فیلم تحولات قابلتوجهی را تجربه میکنند. این در حالی است که شخصیتهای آثار قبلی او اغلب تیپیکالتر بودند. او همچنان در شخصیتپردازی مهارت دارد و شخصیتهای باورپذیر و جذابی را خلق کرده است.
«آبی روشن» ساخته بابک خواجهپاشا
-
ناصر سهرابی، عضو انجمن نویسندگان و منتقدان سینمای ایران
فیلم «آبی روشن» اولین ساخته بابک خواجهپاشا کامل در رسای حضرت امام رضا (ع) ساختهشده و در جایگاه سینمای معرفتی قرار میگیرد. فیلم خیلی ساده و روان قصه تکراریاش را تعریف میکند و در سطح یک ملودرام امتحان پس داده مخاطب را درگیر میکند.
انتخاب لوکیشن شمال و جغرافیای بکر آن منطقه در پیشبرد داستان نقش بسیار مثبتی دارد و تصاویر چشمنواز خطه سرسبز شمال کشور برای تماشاگران لذتبخش است. مهمترین رکن فیلم «آبی روشن» حضور مهران احمدی و مهران غفوریان است که سطح فیلم را ارتقا میدهند. مهران احمدی بازیگر تیپیکال سالهای دور اینجا با یک بازی درونگرا و کنترلشده، نقشآفرینی چشمگیری دارد. مهران غفوریان، بازیگر سریال طنز «زیر آسمان شهر» را فراموش کنید. او با حضور کوتاهش در سریال «قورباغه» ثابت کرد در نقشهای جدی نیز حرفهایی برای گفتن دارد. غفوریان در این فیلم در همان چند سکانس کوتاه چنان میدرخشد که نمیتوان فراموشش کرد.
کل فیلم آبی روشن یکطرف و بازی خیرهکننده غفوریان در طرف دیگر. او در ارائه نقش یک شخصیت شکستخورده بسیار موفق ظاهرشده است. اینجا دیگر خبری از غفوریان بذلهگو و شوخ طب نیست و اوج اندوه و استیصال را میتوانیم در چشمانش مشاهده کنیم. زمانی که یقه برادرش مهران احمدی را در کنار ساحل میگیرد و با بغض و گریه فریاد میزند، غمی بزرگ وجودمان را فرامیگیرد.
تا روز هشتم جشنواره تقریباً اغلب فیلمهای مهم و شاخص این دوره را دیدهام ولی آیا بضاعت سینمای ایران پس از چهل و دوره برگزاری جشنواره فیلم فجر همین است؟ آیا از میان تولیدات امسال سینمای ایران میتوان تمامقد پای فیلمی ایستاد و دیدن آن را به دیگران توصیه کرد؟
هرساله چالش اصلی جشنواره فجر بحث کیفیت آثار راهیافته به بخش سودای سیمرغ و مسابقه سینمای ایران است. در این دوره فیلمهایی وجود دارد که حتی حداقل استاندارهای یک اثر سینمایی را هم ندارند اما از سوی هیئت انتخاب پذیرفتهشدهاند. فیلمهایی که حتی تماشاگران معمولی هم به تماشای آنها ننشستند.
جدا از فیلمهای «تمساح خونین»، «صبحانه با زرافه»، «بهشت تبهکاران»، «آغوش باز» و «بی بدن» که بهنوعی آبروداری کردند و به ویترین جشنواره رونق بخشیدند دیگر آثاری که تا به امروز به نمایش درآمدند چنگی به دل نمیزدند و بهنوعی در همان سطح باقی ماندند.
نگاهی به فیلم «آبی روشن» ساخته بابک خواجه پاشا
سقوط به ورطه شعارزدگی
-
حسین تقیپور، عضو انجمن نویسندگان و منتقدان سینمای ایران
فیلم «آبی روشن»، دومین تجربه کارگردانی بابک خواجه پاشا، پس از «در آغوش درخت» است که سال گذشته حضور موفقی در جشنواره داشت.
«آبی روشن»، تجربه دیگری از این کارگردان است که در آذربایجان غربی کشورمان فیلمبرداری شده و داستان آن نیز بر اساس مقتضیات و ویژگیهای اقلیمی و مردمی همان منطقه دراماتیزه شده است.
بابک خواجه پاشا تلاش کرده با روایتی جادهای و گفتگو محور، به عمق مفاهیمی چون بخشش، گذشت و معنویت دست پیدا کند. بااینحال، این فیلم دررسیدن به هدف خود با چالشهای جدی مواجه میشود و بهجای ارائه یک اثر تأثیرگذار، به ورطهی شعارزدگی میافتد.
اگرچه «آبی روشن» در فرم، قاببندی، تصویر و طراحی میزانسن تابع و تحت تأثیر سینمای اروپای شرقی است اما در داستانپردازی و شخصیتپردازی کاملاً وامدار فرهنگ ایرانی است. ما با فیلمی کاملاً ایرانی و بومی مواجهیم که داستانی جهانشمول دارد و میتواند با تمام ملیتها بالأخص مردم شرق دور ارتباط عاطفی برقرار کند.
فیلم آبی روشن میخواهد به مفاهیمی چون بخشش، گذشت و معنویت بپردازد، اما در این راه موفق نیست. پرداختن به این مفاهیم، نیازمند داستانی پیچیده و شخصیتهایی چندبعدی است که بتوانند این مفاهیم را بهصورت عمیق و باورپذیر تجربه کنند. درحالیکه فیلم آبی روشن تلاش میکند تا به این مفاهیم بپردازد، اما درنهایت به سطحینگری و شعارزدگی بسنده میکند.
روایت فیلم نیز بهشدت خطی و پیشبینی پذیر است و هیچ پیچش داستانی یا غافلگیری خاصی در آن وجود ندارد. این روایت ساده و بدون پیچیدگی، جذابیت فیلم را کاهش میدهد.
کارگردانی فیلم نیز از نقاط ضعف آن است. استفادهی بیشازحد از نماهای بسته، عدم ایجاد تنوع در میزانسنها و استفادهی تکراری از موسیقی متن، باعث شده است که فیلم ریتم یکنواختی داشته باشد و مخاطب را خسته کند. موسیقی متن نیز با وجود تلاش برای ایجاد فضایی معنوی، به کلیشههای این ژانر تکیه کرده و نتوانسته است بهخوبی با فضای فیلم همخوانی داشته باشد.
یکی از امتیازات بارز فیلمنامه توجه به نقش ساختاری اشیاء و متعلقات شخصیتها در پیشبرد ماجراهاست؛ وسایلی که مدام بین شخصیتها دستبهدست میشوند هرکدام معنا و کاربردی دور از انتظار به خود میگیرند ضمن آنکه مسیر روایت را هم عوض میکنند مثلاً چاقویی که سبب پاره شدن تور شکارچیها و رها شدن آهوی به دام افتاده در تور میشود یا انگشتری که گم و پیدا شدنش سبب عوض شدن مسیر پرونده قتل میشود. کردار و رفتار و عقاید شخصیتها نیز بسیار دقیق در تاروپود داستان تنیده شدهاند و تناقضهای دراماتیک جذابی را پدید میآورند که مدام تمرکز تماشاگر بر ماجراها را تشدید مینمایند مثلاً کمتر کسی انتظار دارد که اداره یک امامزاده به فردی قمارباز سپرده شود اما این اتفاق در فیلم میافتد و نتیجه اخلاقی بسیار مثبت و دلنشینی هم به بار میآورد.
تمهیداتی که فیلمنامهنویس برای نزدیک کردن دو همسفر به هم اندیشیده، فیلم را بهشدت جذاب کرده است بهعنوانمثال شکارچیها وقتی ستاره را میبینند از درگیر شدن با حاج یونس میپرهیزند چون فکر میکنند ستاره فرزند حاج یونس است و دلشان به رحم میآید یا به گردن گرفتن اتهام قتل از جانب حاج یونس برای نجات همسر فراری ستاره.
فیلم آبی روشن، باوجود داشتن پتانسیلهای خوب، نتوانسته است به یک اثر سینمایی ماندگار تبدیل شود. تکرار کلیشهها، عدم تعادل در پرداختن به مفاهیم، ضعف در کارگردانی و مقایسه با آثار مشابه، ازجمله عواملی هستند که باعث شدهاند این فیلم نتواند نظر منتقدان و مخاطبان را به خود جلب کند.
فیلم آبی روشن را میتوان با فیلمهای دیگری که به موضوعات مشابه میپردازند مقایسه کرد. فیلمهایی مانند «رستگاری در شاوشنک» و «زندگی زیباست» که به موضوعاتی مانند بخشش، امید و معنویت میپردازند، با روایتهای پیچیده، شخصیتپردازیهای عمیق و پایانبندیهای تأثیرگذار، توانستهاند به آثار ماندگاری تبدیل شوند. در مقابل، فیلم آبی روشن نتوانسته است به این سطح از پیچیدگی و عمق دست پیدا کند.
«قلب رقه» ساخته خیرالله تقیانی پور
-
ناصر سهرابی، عضو انجمن نویسندگان و منتقدان سینمای ایران
در بین فیلمهایی که توسط ارگانها ساختهشدهاند آثار ارزشمندی وجود دارد که بهراحتی نمیشود از کنارشان عبور کرد. «قلب رقه» ساخته خیرالله تقیانی پور یکی از مهمترین فیلم اولیهایی است که در زمان تولید چالشهای بسیاری را پشت سر گذاشته و انصافاً یکی از آثار شاخص این دوره جشنواره به شمار میرود.
«مجنون» ساخته مهدی شاهمحمدی
-
ناصر سهرابی، عضو انجمن نویسندگان و منتقدان سینمای ایران
«مجنون» ساخته مهدی شاهمحمدی از تولیدات سازمان سینمایی اوج که داستان یکی از عملیات موفق دوران دفاع مقدس را در جزیره مجنون به فرماندهی شهید مهدی زینالدین به تصویر کشیده یکی دیگر از فیلمهای مهم و قابلتوجه جشنواره محسوب میشود.
مهدی شاهمحمدی پس از سالها مستندسازی در نخستین تجربه سینماییاش اثری موفق و چشمگیری را به سرانجام رسانده است. سجاد بابایی در نقش شهید زینالدین یکی از نقاط قوت این فیلم است و بدون شک نامش را در فهرست نامزدهای جایزه بازیگری خواهیم دید.
مجنون برخلاف آثار مشابه دفاع مقدس فضاسازی جدیدی را ارائه میکند و در لحظاتی نیز یادآور فیلمهای زندهیاد رسول ملاقلی پور است. تا به اینجای جشنواره مجنون در میان فیلمهای جشنواره یک سر و گردن بالاتر نشان میدهد. این فیلم استحقاق نامزدی در رشتههای کارگردانی، بهترین فیلم، بازیگری، موسیقی و تولید را دارد و بدون شک با دستپر جشنواره چهل و دوم فجر را ترک میکند.
نگاهی به فیلم «بهشت تبهکاران» ساخته مسعود جعفری جوزانی
روایتی پرفرازونشیب از یک دوره تاریخی
-
حمیده وطنی، عضو انجمن نویسندگان و منتقدان سینمای ایران
مسعود جعفری جوزانی یکی از چهرههای شاخص و پیشرو سینمای ایران است که با آثاری ماندگار، تأثیر بسزایی در سینمای ایران داشته است.
آثار جعفری جوزانی معمولاً دارای مضامین اجتماعی و تاریخی هستند و او بهخوبی توانسته در آثار خود به بررسی مسائل و مشکلات جامعه بپردازد. جعفری جوزانی در آثار خود به روایتهای قوی و شخصیتپردازی دقیق توجه ویژهای دارد.
او در آثار خود از نمادها و مفاهیم بسیاری استفاده میکند که به عمق و پیچیدگی داستانها میافزاید. همچنین به تاریخ و فرهنگ ایران علاقهمند است و در بسیاری از آثار خود به این موضوع پرداخته است.
«بهشت تبهکاران» جدیدترین ساخته مسعود جعفری جوزانی است که در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و با روایتی پرکشش از دوران ملی شدن صنعت نفت، مخاطبان را به دل حوادث و پیچیدگیهای آن عصر میبرد. «بهشت تبهکاران» یک اثر درام اجتماعی است که به بررسی چالشهای اخلاقی و اجتماعی شخصیتهای خود در یک بستر مدرن میپردازد.
این فیلم همچنان به نقد رفتارهای انسانی و اجتماعی در جامعه ایرانی پرداخته و به تناقضات عمیق آن میپردازد.
داستان فیلم بهشت تبهکاران حول محور یک کارمند جوان شرکت نفت آبادان میچرخد که به تهران میآید و ناخواسته وارد ماجراهایی پیچیده میشود. این فیلم در سال ۱۳۲۹ روایت میشود، سالی که احمد دهقان، روزنامهنگار و مدیر تئاتر نصر، به قتل میرسد.
شخصیتهای فیلم عمیق و چندوجهی هستند. هر یک از شخصیتها با چالشهای شخصی و اجتماعی خود دستوپنجه نرم میکنند. این عمق به تماشاگر فرصتی میدهد تا باانگیزهها و درگیریهای آنها همدلی کند. نقشهای اصلی و فرعی بهخوبی توسعهیافتهاند، بهطوریکه تماشاگر میتواند تغییرات احساسی و اخلاقی آنها را در طول فیلم دنبال کند.
فیلم بهخوبی مشکلات اجتماعی و اقتصادی در جامعه را به نمایش میگذارد و تلاش میکند تا علل بروز فساد و جرم را بررسی کند. مشکلاتی مانند فقر، بیکاری و نبود فرصتهای برابر بهطور ملموس در داستان وجود دارد که از زوایای مختلف موردبررسی قرار میگیرد.
یکی از ویژگیهای مهم فیلم بهشت تبهکاران فضاسازی بصری و تکنیکی در کنار کارگردانی به شدت تأثیرگذار است. استفاده از نورپردازی در صحنههای مختلف کمک میکند تا احساسات شخصیتها بهتر منتقل شود. فضای روایت فیلم بهخوبی با موسیقی و جلوههای بصری مکمل شده که موجب ایجاد یک تجربه احساسی عمیق برای تماشاگر میشود.
بهشت تبهکاران اما دچار نواقصی هم هست ازجمله ریتم داستان که در برخی از نقاط، ریتم فیلم به کندی پیش میرود و صحنههای کم اهمیت میتواند موجب حواسپرتی تماشاگر شوند. این کندی میتواند تجربه تماشاگر را تحت تأثیر قرار دهد و تنش داستانی را کاهش دهد.
فیلم با پیچیدگیهای اضافی در روایت روبهرو است و همین موضوع میتواند برای تماشاگران گیجکننده باشد. وجود چند شخصیت فرعی و روایتهای موازی ممکن است این احساس را به وجود آورد که در برخی جاها داستان از خط اصلی خود منحرفشده است.
پایان فیلم به شکلی باز و مبهم باقی میماند که ممکن است هم برای برخی تماشاگران مثبت باشد و هم منفی. این امر ممکن است به سؤالات تازهای دامن بزند اما میتواند احساس نارضایتی در برخی بینندگان ایجاد کند که تمایل دارند داستان به یک نتیجه واضح برسد.
«بهشت تبهکاران» فیلمی است که در عین نمایش واقعیتهای تلخ اجتماعی، به بررسی شخصیتهای انسانی و چالشهایی که در دنیای مدرن با آن مواجهاند، میپردازد. با وجود برخی نواقص، این فیلم میتواند تماشاگر را به تفکر و تعمق در مورد مسائل اجتماعی و اخلاقی وا دارد. این اثر مسعود جعفری جوزانی نمایانگر یک نگاه عمیق به پدیدههای موجود در جامعه و تأثیرات آن بر زندگی فردی افراد است.
نگاهی به فیلم «نوروز» ساخته سهیل موفق
در تجلیل از نوروز و آیینهای باستانی
-
حسین تقیپور، عضو انجمن نویسندگان و منتقدان سینمای ایران
سینمای ایران همواره نگاه ستایشآمیزی به آئینهای نمایشی و قدیمی داشته و در این میان نوروز قدمتی دیرینه در سرزمین ما و تاریخ ادبیات نمایشی شرق دارند. این آئینها باوجود گذشت قرنها همچنان پایداری، جذابیت و ارزشهای خود را حفظ کردهاند.
فیلم «نوروز» به کارگردانی سهیل موفق، اثری است که با روایتی فانتزی و ماجراجویانه، سعی دارد تا به جشن باستانی نوروز و اهمیت آن در فرهنگ ایرانی بپردازد.
فیلم در پسصحنههای جذاب و رنگارنگ داستانی غنی و دوستداشتنیای را ارائه میدهد و بهخوبی توانسته روح جشن نوروز را منتقل کند. فیلم با زاویه دیدی خلاقانه، به بررسی عناصر مختلف این جشن ازجمله فرایند قبل از نوروز، آدابورسوم و معنای تازه آن در دنیای امروز میپردازد. این رویکرد، با بهکارگیری عناصر فانتزی، به مخاطب این فرصت را میدهد که از طریق یک ماجرای جذاب، با مفهوم عمیقتری از نوروز آشنا شود.
سهیل موفق در مقام فیلمنامهنویس و کارگردان در این فیلم توانسته است با استفاده از دیدگاهی نو، تصویری زنده و پویا از جشن نوروز خلق کند. کارگردانی او در ایجاد فضاهای جادویی و به تصویر کشیدن آدابورسومی که بهنوعی فراموششده بودند، تحسینبرانگیز است.
سهیل موفق تلاش کرده تا فیلمی با حال و هوای ایرانی برای مخاطب جهانی بسازد. او برای دستیابی به این هدف، طبعاً راه دشواری را پیش رو داشته است زیرا بسیاری از تماشاگران غیر ایرانی با نوروز و آئینهای آن و شخصیتهای مرتبط با این آئینها ازجمله عمو نوروز، حاجیفیروز، ننه سرما و… آشنایی چندانی ندارند. موفق ضمن حفظ و گسترش شاخصههای دراماتیک ملی و بومی تلاش کرده تا داستان فیلمش را با زبانی فرا سرزمینی و بینالمللی تصویر کند. او برای برآورده ساختن این هدف در بخشهای زیادی از فیلم از ترفندهای کامپیوتری و فنّاوری روز سینما سود جسته و توانسته فضای باستانی نوروز را با حال و هوای ایران معاصر بهخوبی تلفیق کند. ما با فیلمی مواجهیم که شخصیتهایش از ایران باستان برآمدهاند اما در فضایی مدرن و امروزی داستان را پیش میبرند. فیلم ساختاری فانتزی دارد و در لحظاتی به سبک رئالیسم جادویی نزدیک میشود.
استفاده خلاقانه کارگردان و طراح صحنه از عناصر چهارگانه آب، باد، خاک و آتش در سراسر فیلم اقدامی بسیار شایسته و همخوان با رخدادهای فیلمنامه و فضای حاکم بر فیلم است. تقابل دراماتیک این چهارعنصر در بسیاری از لحظات، وجه اسطورهای و باستانی فیلم را تقویت کرده است.
عنصر خلاقیت در طراحی صحنه فیلم کاملاً مشهود است. اوج این طراحی را میتوان در خانه یخزده ننه سرما سراغ گرفت که کف، سقف و تمام دیوارها و پنجرههایش پوشیده از برف است. تماشاگر در سکانسهای خانه ننه سرما خود را در محاصره برف و یخ مییابد.
بازیگران فیلم، بهویژه علی نصیریان، با اجرای قوی خود و تجسم عمیق شخصیتها، توانستهاند به روایت عمق بیشتری ببخشند. نصیریان، با شکوهی خاص، نقش خود را ایفا کرده و بهنوعی نماد روشنفکری و فرهنگ دوستی در فیلم است. سایر بازیگران نیز بهخوبی در نقشهای خود قرارگرفته و احساسات را به شکلی ملموس به تماشاچی منتقل میکنند.
یکی از جذابیتهای اصلی فیلم، پرداختن به فرهنگ و سنتهای ایرانی است. «نوروز» بهخوبی توانسته است ارتباط بین سنت و مدرنیته را نشان دهد و این سؤال را مطرح کند که چگونه میتوانیم میراث فرهنگی خود را در دنیای در حال تغییر حفظ کنیم. این فیلم همچنین به بررسی چالشهایی که افراد در برگزاری رسوم سنتی در دنیای مدرن با آن روبرو هستند، میپردازد.
با اینکه «نوروز» بهعنوان یک اثر فانتزی و فرهنگی درخشان است، اما برخی نقاط ضعف نیز دارد. در بعضی لحظات، داستان به سمت ملودرام رفته و ممکن است احساسهای اغراقشدهای را ایجاد کند که به انسجام کلی فیلم لطمه بزند. همچنین، در برخی مواقع، عمق شخصیتها کمتر از آنچه میتواند باشد، احساس میشود و این موضوع میتواند در درک بهتر مخاطب از احساسات آنها تأثیر بگذارد.
درنهایت، «نوروز» میتواند توجه مخاطبان را به خود جلب کند و بهعنوان یک اثر فرهنگی با محتوای غنی شناخته میشود.
این اثر نهتنها به جشنی چون نوروز اشاره دارد بلکه در پیوند فرهنگ، سنن و چالشهای مدرن، پیامی جامع و مفهومی به تماشاگران خود ارائه میدهد. «نوروز» یک دعوتنامهی جذاب به درک و جشن گرفتن ارزشهای فرهنگیمان است.
«نوروز» با همه نواقصش بهواسطه دیدگاه مثبتش به زندگی، بهاء دادن به آئینهای باستانی کشورمان، تبلیغ غیرمستقیم صلح و دوستی فارغ از نژاد، جنسیت، ملیت و… فیلم قابل دفاعی است. تولید اینگونه آثار که سبب حفظ میراث فرهنگی و آشنایی کودکان با آئینهای باستانی ملی و مردمی میگردند، جای تقدیر و تأمل دارد.
نگاهی به فیلم «پرویز خان» ساخته علی ثقفی
زندگی یک اسطوره فوتبال
-
حمیده وطنی، عضو انجمن نویسندگان و منتقدان سینمای ایران
فیلم «پرویز خان» به کارگردانی علی ثقفی، یک اثر بیوگرافی است که زندگی پرویز دهداری، اسطوره فوتبال ایران و سرمربی تیم ملی فوتبال ایران را در دهه شصت به تصویر میکشد. این فیلم با بازی درخشان سعید پورصمیمی در نقش پرویز دهداری، توانست توجه بسیاری از نویسندگان و منتقدان سینما و فوتبال را به خود جلب کند.
در میان فیلمهای زندگینامهای امسال جشنواره که البته تعدادشان هم کم نیست فیلم «پرویز خان» یک سر و گردن بالاتر از همه است.
فیلم پرویز خان، به بررسی دوران حرفهای و شخصیتی پرویز دهداری میپردازد. از دوران جوانی و شروع فوتبال تا روزهای اوج و افت این مربی محبوب که به معلم اخلاق فوتبال ایران مشهور است.
فیلم تلاش میکند تا علاوه بر نمایش صحنههای هیجانانگیز از بازیهای فوتبال، به درون شخصیت پرویز دهداری نیز نفوذ کند و چالشها و تصمیمات مهم زندگی او را به تصویر بکشد.
پرویز خان تنها یک فوتبالیست نیست؛ او نمادی است از نسل خود، نسلی که در میان تضادهای فردی و اجتماعی دست و پا میزند. او مردی است با گذشتهای مبهم و آیندهای نامعلوم که تلاش میکند هویت خود را در دنیایی که بهسرعت در حال تغییر است، بیابد.
فیلم با دقت فراوانی، روند تغییر و تحول شخصیت پرویز را از یک جوان پرشور و امیدوار به مردی سرخورده و تنها به تصویر میکشد. این تغییر، نتیجه عوامل متعددی ازجمله فشارهای اجتماعی، شکستهای ورزشی و تنهایی است.
پرویز خان در درون خود با تضادهای بسیاری دست و پنجه نرم میکند. از یک سو، او میخواهد بهعنوان یک قهرمان شناخته شود و از سوی دیگر، ترس از شکست و تنهایی او را به عقب میکشد. این تضاد درونی، یکی از جذابترین جنبههای شخصیت او است.
فیلم پرویز، تصویری تلخ اما واقعگرایانه از جامعهای ارائه میدهد که قهرمانانش را بهراحتی فراموش میکند و به آنها پشت میکند. فیلم بهخوبی به چالشهایی که پرویز دهداری در زندگی شخصی و حرفهای خود با آنها روبرو بوده میپردازد و نشان میدهد که یک قهرمان نیز انسان است و مشکلات خاص خود را دارد.
یکی از نقاط قوت فیلم، صحنههای پرانرژی و هیجانانگیز از بازیهای فوتبال است که با دقت و جزئیات بالایی ساختهشدهاند.
سعید پورصمیمی با گریم و بازی متفاوت خود، توانسته است بهخوبی شخصیت پرویز دهداری را به تصویر بکشد و مخاطب را با خود همراه کند.
با همه اینها اما فیلم عاری از نقص نیست، برخی از ابعاد زندگی پرویز دهداری در فیلم بهاندازه کافی موردتوجه قرار نگرفته است و نیز ضعف در پرداخت برخی از شخصیتها دیده میشود. همچنین به نظر میرسد برخی از صحنههای فیلم طولانی است و میتوانست کوتاهتر باشند.
اگر به فوتبال و زندگینامه افراد مشهور علاقه دارید، فیلم پرویز خان میتواند برای شما جذاب باشد. این فیلم علاوه بر اینکه یک اثر ورزشی هیجانانگیز است، به شما فرصت میدهد تا با یکی از بزرگترین اسطورههای فوتبال ایران بیشتر آشنا شوید و از زندگی پر فراز و نشیب او درس بگیرید.