جاز یک روش زندگی است؛ یک شیوه بودن، یک روش فکر کردن
۳۰ آوریل مصادف بود با روز جهانی موسیقی جاز (جز). در سال ۲۰۱۲ سازمان یونسکو برای نخستین بار اعلام کرد که این روز را بهعنوان روز جهانی جاز نامگذاری کرده است تا اهمیت فرهنگی، هنری و همچنین ریشههای این رشته از موسیقی یادآوری شود.
یونسکو بهعنوان یکنهاد آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد حدود یک دهه پیش یک روز را بهعنوان «روز جهانی جاز» در تقویم این سازمان گنجاند، این سازمان برای بالا بردن آگاهی از ارزشهای جاز همچون ابزاری آموزشی و نیرویی برای صلح، گفتوگو و افزایش همکاری میان مردم، این تاریخ را بهعنوان روز جهانی جاز انتخاب کرد.
در این زمینه از کشورهای عضو یونسکو خواستهشده تا بهگونهای فعال در بزرگداشت روز جهانی (موسیقی) جاز در سطوح مختلف محلی، ملی و منطقهای فعالیت کنند و بر حضور فعال کمیسیونهای ملی یونسکو، سازمانهای غیردولتی و موسسههای مرتبط خصوصی و دولتی تأکید شده است.
همچنین از مجمع عمومی سازمان ملل نیز خواستهشده که این روز را به رسمیت بشناسد و در گرامیداشت آن بکوشد و کشورهای عضو سازمان ملل را به پاسداشت آن تشویق کند. ایده نامگذاری این روز از سوی موزیسین و سفیر حسن نیت یونسکو، هربی هنکاک، مطرح شد. آنطور که گفته میشود هرساله نزدیک به ۲۰۰ کشور در روز جهانی جاز فعالیت میکنند و این روز را گرامی میدارند.
جاز در جستوجوی دموکراسی و حقوق مدنی
بنا به آنچه در منابع مختلف درباره فرهنگ موسیقی جاز آمده، باید گفت که این نوع از موسیقی ویژگیهای آزاداندیشانه و روادارانهای که جهان امروز بهشدت به آن نیاز دارد، برجسته است. خصلتهایی مثل تحمل «دیگری» و خودداری از تعصب بر عقاید شخصی.
در وبسایت یونسکو نیز زیر عنوان روز جهانی جاز آمده است: «همانطور که نینا سیمون بزرگ میگوید: «جاز فقط موسیقی نیست، یک روش زندگی است، یک شیوه بودن، یک روش فکر کردن است.» داستان جاز در جستوجوی کرامت انسانی، دموکراسی و حقوق مدنی نوشتهشده است. به مبارزه با تبعیض و نژادپرستی قدرت بخشیده است. یونسکو به قدرت جاز بهعنوان نیرویی برای صلح، گفتوگو و درک متقابل اعتقاد دارد و به همین دلیل است که در نوامبر ۲۰۱۱، کنفرانس عمومی یونسکو ۳۰ آوریل را بهعنوان روز جهانی جاز اعلام کرد. هدف از این روز افزایش آگاهی از فضایل جاز بهعنوان یک ابزار آموزشی و نیرویی برای همدلی، گفتوگو و افزایش همکاری در بین مردم است. بسیاری از دولتها، سازمانهای جامعه مدنی، مؤسسات آموزشی و شهروندان خصوصی که در حال حاضر درگیر ترویج موسیقی جاز هستند، از این فرصت برای پرورش قدردانی بیشتر نهتنها از موسیقی، بلکه برای کمکی که میتواند در ایجاد جوامع فراگیرتر داشته باشد، استقبال خواهند کرد.»
چرا جاز؟
در تاریخچه موسیقی جاز مطالب جالبتوجهی آمده است اینکه چرا توجه به موسیقی جاز مهم شمردهشده است و اینکه چرا این موسیقی را به دموکراسی و کرامت انسانی مرتبط میدانند. در وبسایت ایران موزیکولوژی درباره تاریخچه جاز آمده است: «در قرن شانزدهم، دورهای که تبعیض نژادی و قومی به شکلی عریان در روابط بین فرهنگها دیده میشد، امپراتوریهای قدرتمند اروپا، یک مسیر دریایی مشخص را برای تجارت برده انتخاب کردند؛ از مرکز و غرب آفریقا، به قاره امریکا و غرب اروپا. بردههای آفریقایی در مزارع نیشکر، قهوه و تنباکو و همچنین معادن طلا و نقره به کار گرفته میشدند. در آن زمان به دلیل شیوع مالاریا، امید به زندگی اروپاییان در صحرای آفریقا به زیر یک سال رسیده بود و بهغیراز پرتغال -که مستقیماً در اسیر کردن بردهها شرکت داشت- باقی کشورها بردههایشان را از تاجران برده غرب آفریقا یا از طریق دیگر کشورهای اروپایی تأمین میکردند. این تجارت پررونق تا چند سده ادامه داشت تا اینکه در قرن نوزدهم روندِ ممنوع سازی بردهداری در کشورهای مختلف دنیا آغاز شد؛ این موج در امریکا به جنگ داخلی چندساله انجامید و سرانجام در سال ۱۸۶۵، بردهداری رسماً ممنوع شد. البته از منظر قانون اساسی، تمایز گذاری عریان بین سیاهپوستان و سفیدپوستان تا صدسال بعد نیز برجای ماند.
در سال ۱۸۶۵، نیمی از جمعیت لوئیزیانا، یکی از ایالتهای جنوبی کشور ایالاتمتحده را سیاهپوستان تشکیل میدادند و شهر نیو اُرلینز -یا نیواورلئان- یکی از محلهای مهم تجارت برده به شمار میرفت؛ همان شهری که بهعنوان مهد موسیقی جاز (جز) نیز شناخته میشود. افزایش تدریجی جمعیت سیاهپوستان آفریقا در کشور امریکا سبب شد عناصر فرهنگی متنوعی وارد کشور میزبان شوند. آفریقاییها با ریتمهای پرتکاپو و سنکپدار و همچنین مُدهای مخصوص به خودشان، موسیقی کارِ فردی و گروهی، موسیقی مذهبی و بالادهایی با روایت ساده اجرا میکردند.»
شاید بتوان موسیقی جاز را محصولِ کنار هم قرار گرفتن سنت موسیقی آفریقایی و هارمونی اروپایی قلمداد کرد. اولین استفاده از اصطلاح جاز به اوایل قرن بیستم بازمیگردد. این ژانر موسیقی از همان ابتدا توانست جایگاه برجستهای بین دوستداران موسیقی پیدا کند و این علاقه صرفاً به تهیهکنندگان و آهنگسازان موسیقی مردمپسند محدود نبود؛ آهنگسازانی مثل گرشوین، کاپلند و حتی استراوینسکی نیز تحت تأثیر ریتمها و رنگهای صوتی موسیقی جاز قرار گرفتند.
آنچه در تاریخچه موسیقی جاز آمده و آن را جالبتوجه میکند شاید دقیقاً همین موضوع باشد که همزیستی هنری انسانها در هر شرایطی خود را بروز میدهد، هنر بدون مرز و بهدوراز سیاست و حتی جنگها سیر رها و آزادانه خود را دارد و بهخودیخود یک گفتمان میسازد و موسیقی که بهنوعی یکزبان جهانی است در این عرصه نقش بلامنازع خود را ایفا میکند.
اما رامین صدیقی نیز که یکی از فعالان حوزه موسیقی و نشر است، در بخشی از یادداشتی که در عصر ایران منتشرشده بود، به این پرسش که چرا جاز و بهنوعی وجه اشتراک آن بافرهنگ ایرانیان، اینطور پاسخ داده: «جاز امروزه به یک خردهفرهنگ تبدیلشده است. هنرمندان این عرصه دارای آداب و سنتهایی هستند که شاید در بسیاری از عرصههای رایج موسیقی (مثل پاپ، راک، کلاسیک و…) کمتر به چشم آید. آدابی که بیشک برای یونسکو نیز اقناعکننده بود. در فرهنگ جاز، خصلتهایی انسانی چون پذیرش، احترام متقابل، روحیه همکاری گروهی و عدم تعصب بر عقاید شخصی بسیار برجسته است. خصوصیاتی که فراتر از محتوای موسیقی یا جغرافیای فرهنگی و بالطبع برای مردم تمام نقاط دنیا ملموس و قابلاحترام است. همواره موسیقی را بهعنوان هنر و پدیدهای شناختهایم که زبانش جهانی است و شاید موسیقی جزو یکی از مناسبترین نمایندههای آن باشد. برای ما ایرانیان که بخش مهمی از فرهنگ بومیمان بر خونگرمی و میهماننوازی استوار است و موسیقیمان به بداههنوازی و به دنبال «آن» رفتن توجه دارد، شاید این خصایص برایمان قابلدرکتر باشد.»
او همچنین در بخش دیگری از این یادداشت به هدف روز بینالمللی جاز اشارهکرده و گفته بود که نزدیک کردن جوامع و اقوام گوناگون به یکدیگر، همزیستی توأم با احترام متقابل و گفتمان سازنده علیرغم پذیرش تفاوتها هدف این نامگذاری است.
صدیقی همچنین در بخش پایانی یادداشت خود عنوان کرده بود که «فارغ از اینکه این روز تا چه حد بتواند در بلندمدت بر شعارهای خود استوار بماند، تسلیم نگرشهای سیاسی نشود و توسط مناسبات اقتصادی و تجاری مصادره نگردد، اما نباید انکار کرد که هدف اولیه آن قابلاحترام بوده و میتواند در روزگاری که «دیگران هراسی» و «برخورد تمدنها» به جریانی غالب تبدیلشده و جان آدمی بیارزشتر از همیشه، به جنبشی صلحطلب مبدل شود که زبان موسیقی را برای گفتمان انتخاب میکند و هدف آن نه نابودی، بلکه سازندگی است.»
مهد موسیقی و عصر جاز
نیواورلئان بهعنوان زادگاه موسیقی جاز شناخته میشود و امروزه نیز این شهر یک شهرِ مهم و مشهور موسیقی است و البته موسیقی جاز روح این شهر است. تعداد بیشماری کانون موسیقی در خیابان بوربن، اجراهای زنده خیابانی که از بهترین اجراهای خیابانی هستند، فستیوال و رژه در این شهر وجود دارد که باعث زندهبودن آن با موسیقی میشوند.
هنرمندانی مانند لویی آرمسترانگ و هری کانیک جونیور کار خود را از نیواورلئان آغاز کردند. اما جالب است بدانید که جاز تنها موسیقی نیست بلکه یک فرهنگ به شمار میرود و حتی عصری با این عنوان شناخته میشود که اهمیت آن را دوچندان میکند؛ «عصر جاز[۱] دورهای در دهه ۱۹۲۰ بود که با رکود بزرگ پایان یافت. در این دوره، رقص و موسیقی جاز خصوصاً در امریکا و البته در بریتانیا، فرانسه و برخی کشورهای دیگر بسیار محبوب شد و با تغییرات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نیز همراه بود. تاریخ این نوع موسیقی چنان بافرهنگ امریکا عجین شد که بسیاری دهه ۱۹۲۰ را عصر جاز نامیدند.»
ویژگی موسیقی جاز
آنطور که گفته میشود جدا از تناوبهای آکورد خاص، ساختار و فاصلههای بهکاررفته در آکوردهای موسیقی جاز هم پیچیدگی بیشتری نسبت به آکوردهای مرسوم در آثار بدنه موسیقی مردمپسند و حتی خیلی از آثار موسیقی کلاسیک غربی دارد.
نوازندگان موسیقی جاز توانایی بالایی در دگرگون کردن ریتم عبارتهای موسیقایی دارند، به شکلی که در خیلی از قطعههای رپرتوار جز مترهای پیچیده، همزمانی چندریتم و تغییر متر به ایدههای موسیقایی قطعات، صلابت بیشتری میدهد. بهجز اینیکی از خصوصیات موردعلاقه اجراکنندگان موسیقی جاز، آزادی آنها در بداههپردازی و اجرای عبارتهای خلاقانه است. در بداههپردازیهای مبتدیانه، ایدههای موسیقایی کمرنگتر هستند و در همراهی قطعه، اجرای گام، ابزار اصلی نوازنده است.
سیمین سلیمانی
آشنایی با نامآوران موسیقی جاز
لویی آرمسترانگ (Louis Armstrong)
لویی «ساچمو» آرمسترانگ (۱۹۷۱-۱۹۰۱) یکی از مشهورترین اسطورههای جاز در سراسر دنیاست. ترانههایی چون «چه دنیای شگفتانگیزی»[۲] و «سلام عزیزم»[۳] نام او را بهعنوان نوازنده ترومپت و خواننده فراموشنشدنی ساختهاند.
اعتبار و جذابیت آرمسترانگ برای طرفدارانش هم به دلیل کار هنریاش در عرصه جاز بود و هم به خاطر فعالیتش در زمینههای حقوق مدنی و رفع تبعیض نژادی. در وبسایت خانه ترومپت ایران نیز درباره آرمسترانگ نوشته است: «هنر بالنده آرمسترانگ نهتنها خود او بلکه همه همنژادهایش را نیز به پیشرفت در جامعهای مملو از تبعیض نژادی دلگرم کرد. بااینحال آرمسترانگ هیچگاه شخصیت سیاسی نبود و بیشتر تصویر هنرمندی با یک نیروی کاریزماتیک از خود بهجای گذاشت. او از مشهورترین موسیقیدانهای جاز، از برترین نوازندگان ترومپت و به عقیده بسیاری از منتقدان، بزرگترین شخصیت موسیقی غرب در قرن بیستم به شمار میرود. نوازندگی او به خاطر نوسانهای ریتمیک پیچیدهاش شهرت یافت و همچنین زمینهای قوی برای خلق تکنوازی در موسیقی جاز فراهم آورد. از سوی دیگر آرمسترانگ موسیقی جاز را از یک موسیقی حاشیهای به یک موسیقی تخصصی و جدی مبدل کرد.»
الا فیتز جرالد (Ella Fitzgerald)
الا فیتزجرالد، معروف به «بانوی اول جاز» (۱۹۹۶-۱۹۱۷) نهتنها با ترانهها و صداخوانیهایش الگوهای جدیدی برای خواندن در سبک جاز ارائه کرد، بلکه از طریق همکاریهای گستردهاش با تمامی شخصیتهای سرشناس جاز در سراسر دنیا به شهرتی کم مانند رسید.
او در عمر خود سیزده بار جایزه گرمی را دریافت کرد. بسیاری از بزرگان جاز مثل لویی آرمسترانگ و دوک الینگتون و کاونت بیسی و نت کینگ کول و فرانک سیناترا و دیزی گیلیسپی و بنی گودمن با او برنامه اجرا کردهاند. «یک رودخانه برایم گریه کن» و «فصل تابستان» ازجمله تک آهنگهایی هستند که با اجرای او از آنها شهرت و محبوبیت یافته است.
دیزی گیلسپی (Dizzy Gillespie)
جان برکس «دیزی» گیلسپی (۱۹۹۳-۱۹۱۷) نوازنده ترومپت و از پایهگذاران سبک پرشتابی از موسیقی جاز به نام سبک بیباپ بود. یکی از سبکهای مهم جاز که در دهه ۱۹۴۰ در محله فقیرنشین هارلم نیویورک شکل گرفت.
گیلسپی نوازندهای چیرهدست و در بداههنوازی ممتاز بود، او همراه با چارلی پارکر و ثلونیوس مانک بهسرعت در صدر مشهورترین هنرمندان موسیقی جاز قرار گرفت. طبع شوخ گیلسپی و نامزدی او برای انتخابات ریاستجمهوری امریکا تا امروز در خاطرهها بهجامانده است.
مایلز دیویس (Miles Davis)
مایلز دیویس (۱۹۹۱-۱۹۲۶) نماینده سبکی از جاز است که در آن شتاب و هیجان کمتر دیده میشود. گفته میشود که پیشرفتهایی که در عرصه موسیقی جاز بعد از جنگ جهانی دوم، روی داد بیشترش به این آهنگساز و نوازنده ترومپت آمریکایی برمیگشت.
نوازندگیهای او در مقایسه با دیگر چهرههای همعصرش، آرامتر و ملودیکتر است. او در سنین جوانی برای یافتن دیزی گیلسپی و چارلی پارکر به نیویورک رفت. عضو گروه چهار نفره پارکر شد و با او به سفر پرداخت تا همراه با او در سبک بیپاپ بنوازد.
دوک الینگتون (Duke Ellington)
ادوارد دوک الینگتون (۱۹۷۴-۱۸۹۹) یکی از آهنگسازان و پیانونوازان مشهور امریکا به شمار میآید. الینگتون در طول زندگی خود جوایز بیشماری را نیز به دست آورد، ازجمله موفق شد چندین بار جایزه گرمی و همچنین چند دکترای افتخاری را از آن خود کند. او در سبکهای متفاوت موسیقی آثار مهمی خلق کرد و بااستعدادهای جوان دوران خود نیز همکاری داشت و همین کارش او را الگویی برای آهنگسازان و نوازندگان جوان در دهههای گذشته کرد.
دوک الینگتون و گروه موسیقیاش کنسرتی در کابل نیز اجرا کردند که بعدها از آن بهعنوان خاطرهانگیزترین کار زندگیاش یاد کرد. باوجوداینکه الینگتون در اوج محبوبیت و شهرتش این کنسرت را در کابل اجرا کرد تقریباً همه آثار آن از بین رفته است. بیبیسی در گزارشی دراینباره نوشته که «برای فیض محمد خیرزاده که سازمان دهنده این کنسرت بود و صدها افغان دیگر که به تماشای کنسرت الینگتون آمدند این اتفاق یکی از خاطرات مهم زندگیشان در اوایل دهه شصت میلادی بود. خیرزاده میگوید برایش بودن الینگتون در کابل خیلی هیجانانگیز بود. او در آن زمان رئیس مرکز فرهنگی افغانستان بود. بلیتهای کنسرت مجانی بودند و حدود پنج هزار نفر به استادیوم آمدند تا آوای موسیقی جاز که برایشان بیگانه و تازه بود را بشنوند.»
الینگتون با «کاروان»[۴] شروع کرد و بعد با «دیگر زیاد دور نزنید»[۵] دنبال شد. خیرزاده به خاطر میآورد که «در میانه هر اجرا الینگتون به کنارههای سن میآمد و با مردم حرف میزد.» الینگتون و گروهش در آن تور به مصر، عراق، اردن، ایران و لبنان رفتند و در تاریخ ۲۲ نوامبر ۱۹۶۳ به ترکیه رسیدند.
بیلی هالیدی (Billie Holiday)
بیلی هالیدی (۱۹۵۹-۱۹۱۵) خواننده آمریکایی در سبک جاز و سوینگ بود. او در کنار الا فیتزجرالد یکی از موفقترین خوانندگان در تاریخ موسیقی جاز به شمار میآید. هالیدی نیز برنده چهار جایزه گرمی است که همگی پس از مرگ و برای «بهترین آلبوم تاریخی» به او تعلق گرفتند.
تاکنون چندین فیلم سینمایی درباره زندگی هالیدی ساخته و منتشرشده ازجمله میتوان به ایالاتمتحده در برابر بیلی هالیدی (۲۰۲۱) اشاره کرد.
چارلی پارکر (Charles Parker)
چارلی «برد» پارکر (۱۹۵۵-۱۹۲۰) یکی از پیشگامان سبک جاز بیپاپ به شمار میآید. او همراه با گروه جاز خود بهسرعت به شهرت جهانی دستیافت و در زمان حیاتش به اسطوره تبدیل شد. او نوازنده ساکسیفون آلتو و نابغه بیهمتای بداههنوازی جاز بود. آلبوم او Kind of Blue بهعنوان شاهکار در تاریخ موسیقی جاز ثبتشده است.
بنی گودمن (Benny Goodman)
بنی گودمن (۱۹۸۶-۱۹۰۹) نوازنده کلارینت و رهبر ارکستر جاز بود. او را با نامهایی مانند «استاد» و «پادشاه سوئینگ» و «پدرسالار کلارینت» یاد میکردند که همه اینها نشان مهارت و استادی او در نواختن کلارینت و تنظیم و اجرای نوع سوینگ موسیقی جاز بود.
کنسرت سال ۱۹۳۸ او در تالار کارنگی نیویورک توسط منتقد بروس ادر چنین توصیف شد: «یکی از بااهمیتترین و محبوبترین کنسرتهای جاز در تاریخ این موسیقی.» گروه گودمن حرفه خود را با عنوان موسیقی سبک جاز آغاز نمودند، او همچنین گروههای زیادی را سرپرستی نمود. وی تا پایان عمرش به اجرای موسیقی ادامه داد و علاقهاش به موسیقی کلاسیک را نیز وسعت بخشید. همچنین به نقل از گفتوگوی هارمونیک «او تحت تأثیر کلارینتنوازان جاز در شیکاگو بود بهویژه، جانی دادس، لئون روپلو و جیمی نون. گودمن سریع میآموخت و در سنین کم نوازنده متبحری بود، همچنین بسیار زود در گروههای حرفهای و مختلف توانست بنوازد. زمانی که گودمن ۱۶ ساله بود به گروههای برتر شیکاگو پیوست همچون، ارکستر بن پولاک که به همراه آن گروه اولین ضبطهایش را در سال ۱۹۲۶ عرضه کرد.»
درحالیکه جاز در ابتدا بهعنوان موسیقی «سیاهان» و عشرتکدهها مشهور بود، موسیقی سوئینگ جای خود را بهسرعت در میان گروههای اجتماعی گوناگون باز کرد. گودمن برای نخستین بار دست به ایجاد یک گروه ارکستر زد که رنگ پوست و تبار نوازندگان در آن بیاهمیت بود. گودمن امروزه بهعنوان آغازگر موسیقی سوئینگ شناخته میشود.
[۱]. The Jazz Age
[۲]. What a Wonderful World
[۳]. Hello Dolly
[۴]. Caravan
[۵]. Don’t Get Around Much Anymore