به هر قیمتی فیلم بد بازی نمیکنم
رضا بابک، یکی از بازیگران دوستداشتنی تئاتر، سینما و تلویزیون است. او اخیراً به مناسبت بزرگداشت روز ملی هنرهای نمایشی پیامی منتشر ساخت که در آن به تأثیر تئاتر در جامعه و اهمیت آن اشارهکرده است. به این بهانه مروری داریم بر کارنامه هنری این بازیگر ارزشمند.
رضا فشنگچی با نام هنری رضا بابک متولد ۱۳۲۴ در تهران است. او که در دوره کودکی با دیدن نمایشهای تخت حوضی در عروسیها، به کار نمایش علاقهمند شد، با بازی در تئاترهای مدرسه اولین حضور خود را در این عرصه را تجربه کرد. وی مدتی هم در تئاترهای جنوب کشور و شهرهای مسجدسلیمان و آبادان حضور مستمر داشت و با تأسیس اولین گروه هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به اجرای نمایش پرداخت.
رضا بابک سپس وارد دانشکده شد و در رشته بازیگری و کارگردانی به تحصیل پرداخت. او که فعالیت خود را در تئاتر پیش از ورود به دانشکده آغاز کرده بود، در دوران دانشجویی همراه با مرضیه برومند، بهرام شاه محمدلو، سوسن فرخنیا، علیرضا هدایی اولین گروه تئاتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را زیر نظر دان لافون، کارگردان سرشناس تئاتر و با همراهی بیژن و اردوان مفید تشکیل دادند. وی همچنین این شانس را داشت که نزد استادانی همچون پرویز ممنون، بهرام بیضایی، حمید سمندریان، محمد کوثر، داود رشیدی و … به آموزش تئاتر بپردازد.
رضا بابک در بسیاری آثار دانشگاهی و نیز نمایشهای کودک و بزرگسال که همه آثار موفق و درخشانی بودند، روی صحنه رفت که از آن میان میتوان به نمایشهای «ترب»، «کوتی و موتی»، «خورشید خانوم آفتاب کن» (که خودش نویسنده این کار هم هست)، «شاپرک خانوم»، «الدوز و کلاغها»، «عروسک سخنگو» و … اشاره کرد.
آخرین نمایشی که او کارگردانی کرده، نمایش «هملت شازده کوچولوی دانمارک» است که در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفت. حضور وی در تلویزیون منجر به خلق شخصیتهای خاطرهانگیزی در مجموعههای مانند «سلطان صاحبقران»، «خونه مادربزرگه»، «روزگار قریب»، «خانواده آقای رضایت»، «گل پامچال»، «قصههای تابهتا»، «آرایشگاه زیبا» و … شده و در تلهتئاترهای متعددی نیز بازی کرده است.
سیمای مرد هنرآفرین
رضا بابک اولین بار در سال ۱۳۵۴ با سریال «سلطان صاحبقران» به کارگردانی علی حاتمی جلوی دوربین رفت. سپس در سال ۵۶ با فیلم «چریکه تارا» وارد سینما شد. هنرنمایی رضا بابک در سینما میتوان در فیلمهایی چون «سفر عشق»، «چریکه تارا»، «ریحانه»، «ارثیه»، «لبه تیغ»، «کودکانی از آب و گل»، «گربه آوازهخوان»، «چشمهایم برای تو»، «عاشق فقیر»، «مرد آفتابی»، «به رنگ ارغوان»، «شوریده»، «دعوت» و… سراغ گرفت. در سالهای اخیر هم در بنفشههای آفریقایی و مهمانی از کارائیب نقشآفرینی کرده است.
از نویسندگی تا نقاشی
رضا بابک در سال ۱۳۶۴ با مجموعه «چتر باران» وارد عرصه صداپیشگی نیز شد و سپس در سال ۱۳۷۳ مجموعه «آقای شانس» با نویسندگی وی ساخته شد. از نوشتهها و نمایشنامههای او میتوان به «خورشید خانوم آفتاب کن»، «کلاه و شال و اره»، «گلباران»، «باران»، «باران»، «حکایت پررنج حامل» و… اشاره کرد. البته او طبع شاعرانه هم دارد و شعرهای زیبایی هم سروده است. ناگفته نماند او هنرمند نقاش صاحب سبکی است، اما خودش میگوید: «نمیخواهم نامم بهعنوان نقاش مطرح شود، نقاشیهای که میکشم حس و حال من است».
بازی در سریالهای محبوب
مگر میشود از نقشهای ماندگار رضا بابک صحبت کرد و از سریالهای دوستداشتنیای چون «آرایشگاه زیبا» و «آینه» یاد نکرد. همچنین در سریالهایی چون «حکایت مسافر گمنام»، «ماه پنهان است»، «عسل و مثل»، «هوای تازه»، «خونه عشق»، «خانه ما»، «گل بارونزده»، «یه وجب خاک»، «پاتوق»، «جستوجوگران» و… هم هنرنمایی کرده است. بازی در این سریالها او را در خاطره جمعی مخاطبان ماندگار کرده است. او میگوید: «البته من خودم ادعایی نمیکنم؛ اما بههرحال مجموعههایی خوبی در دهه ۶۰ و ۷۰ ساخته شد که یکی از آنها آرایشگاه زیبا ساخته مرضیه برومند و آن یکی سریال آینه ساخته غلامحسین لطفی بود. این سریالها چون حرف روز داشت و در شرایطی پخش شد که مردم به خاطر جنگ و مسائل پس از جنگ یک افسردگی عام داشتند، موردتوجه بود، البته تلویزیون هم دو تا شبکه بیشتر نداشت و برای همین خیابانها برای دیدن این آثار خلوت میشدند، خب طبیعی بود که آن سریالها باعث میشد مردم مقداری از فضای شعاری فاصله بگیرند و نیاز طبیعی به انبساط خاطر توجهشان را جلب کند. خاطرم هست خانم برومند برای ساخت آرایشگاه زیبا تیم خوبی را جمع کرده بود و به نظرم یک آلبوم از بهترین بازیگران قدیمی، کار بلد و متعهد دورهم بودند. از این بزرگان درسهای زیادی یاد گرفتم. آنهایی که نیستند یادشان زنده و آنهایی که هستند عمرشان پربرکت باشد».
خالق تلهتئاترهای نوستالژیک
برای بسیاری از مخاطبان تلویزیون، تماشای تلهتئاتر در دهههای گذشته با نام هنرمندانی چون رضا بابک گرهخورده بود. او گاهی در مقام بازیگر و گاهی در مقام کارگردان یا نویسنده، نمایشهای تلویزیونی را به خانههای مردم آورد و آنها را با هنر تئاتر آشنا کرد. تلهتئاترهایی چون «هنری چهارم»، «شکارچی شیر»، «جادوگران شهر سیلم»، «خلیل آهنگر»، «بازرس کل»، «خانههای اجارهای»، «بازپرس وارد میشود»، «نکراسف»، «بازرگان و پسران»، «اسکندر»، «حدیث روزگار»، «شام آخر» و… .
رضا بابک درباره اهمیت تلهتئاتر میگوید: «تلهتئاتر یک امتیاز خاصی دارد و آن این است که تماشاگران آن محدود نیستند. برای مثال در یکشب حدود ۳۰ میلیون نفر میتوانند تئاتر شما را ببینند و حتی در بازپخشهای مجدد این تلهتئاتر دیده شود. شما باید چه تعداد درصحنه اجرا کنید که اینهمه تماشاگر داشته باشید؟ اگر هم کار جذاب باشد بالطبع مخاطبان بیشتری هم خواهد داشت. من خاطرم هست قصههای قدیمی ایرانی که جنبههای نمایشی داشت را بهصورت تلهتئاتر ضبط میکردیم و از سوی مخاطب بسیار موردپسند قرار گرفت. مسعود فروتن و بیژن صمصامی هم در کارگردانی تلویزیونی این نمایشها همکاری داشتند. متأسفانه دیگر این تلهتئاترها از صداوسیما حذف شدند. یک کار نمایشی بود به نام «بازپرس وارد میشود» که من کارگردانی آن را انجام دادم. واقعاً انگیزه ما از ساخت این تلهتئاتر فقط عشق و علاقه بود و دستمزد بسیار ناچیزی از این کار عاید ما میشد. در این تلهتئاتر بازیگران تراز اولی همچون زندهیاد جمیله شیخی، زندهیاد احمد آقالو، فاطمه معتمدآریا، علی عمرانی و حمید امجد حضور داشتند که با کمترین چشمداشت و دستمزد همکاری کردند. هدف ما این بود که مردم علاقهمند بهویژه دانشجویان و قشر جوان و نوجوان را از این فرصت نمایش تلهتئاتر بهرهمند کنیم. کاری کنیم که مردم معمولی با تئاتر آشنا شوند و از آن لذت ببرند. البته مردم هم این تلهتئاترها را دوست داشتند و استقبال میکردند. بازتابهای زیادی از مردم عادی میدیدم که میگفتند از تماشای تلهتئاتر لذت بردهاند و روحیهشان خوب شده است.»
خاک صحنه خورده اما خستگیناپذیر
رضا بابک فعالیت هنری خود را با بازی در تئاتر آغاز کرد و سالنهای نمایش ایران هیچگاه هنرنمایی مردی چون رضا بابک را فراموش نخواهند کرد. تئاترهای صحنهای مانند «دشمن مردم»، «آموزگاران»، «شهر ما»، «ماجرای باغوحش»، «ترب»، «شاپرک خانوم»، «داستان ضحاک»، «بارگه داد»، «اولدوز و کلاغها»، «مهر و آینهها»، «آریا داکاپو»، «آخرین بازی»، «پل»، «تئاتر بیحیوان»، «اسبها» و… .
رضا بابک میگوید: «البته تئاتر همیشه مورد بیمهری قرار میگیرد. همه هنرها بهویژه تئاتر روی صحنه که نفس به نفس تماشاگر است، هنر بسیار شریفی است و کسی حق ندارد و نمیتواند آن را زیر سؤال ببرد. تئاتر انسانساز است و روح آدمی را جلا و صیقل میدهد. تئاتر در بسیاری از مواقع ناجی انسانهاست و تماشاگرش را درگیر میکند و به تفکر وا میدارد. تئاتر در دل قصههایش، مسائل انسانی و اجتماعیای چون ارزشمند بودن شرافت و عدالت و مذموم بودن ظلم به دیگران را مطرح میکند. گاهی برای خود من پیشآمده که بعد از تماشای یک تئاتر در تنهایی خودم درباره آن تئاتر، حرفهایی که زده شد و رنجهایی که کشیدند، فکر کردم و اشک ریختم؛ و البته از شادیشان خوشحال شدم. درنهایت عرض من این است تئاتر سرنوشتساز یک ملت است و اگر یک ملت، تئاتر آزاد داشته باشد جزء کشورهای پیشرفته و متمدن محسوب میشود. همانگونه که میبینیم بسیاری از کشورهای قانونمند که میزان افراد باسواد بیشتری دارند، جایگاه ویژه برای تئاتر در نظر گرفتهاند.»
از پیشتازان تئاتر کودکان
رضا بابک با تأسیس نخستین گروه هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سنگ اول این بنا را گذاشت. به همت زندهیاد داوود رشیدی و احترام برومند از او دعوت شد تا برای نخستین بار در تاریخ تلویزیون ایران، تئاتر تلویزیونی ویژه کودک و نوجوان بسازد. تئاترهایی چون «شال و کلاه و اره» «پنبهدانه»، «دزد و رنگ قرمز»، «خرس و کوزه عسل»، «بازی خونه»، «رنگینکمان»، «خونه مادر بزرگه»، «مدرسه موشها». اکنون بهارک بابک، دخترش مسیر او را ادامه داده و با برگزاری کلاسهای حضوری و آنلاین برای کودکان در زمینه تئاتر، قصهخوانی، شعرخوانی و… فعال است.
مهمانی از کارائیب
رضا بابک مدتی است بازی در فیلم «مهمانی از کارائیب» نخستین اثر سینمایی بهزاد فراهانی را به پایان رسانده. فیلمی که گفته میشود قصهای ناب و عاشقانه دارد. او میگوید: «هم قصه و هم رفاقت چندین ساله من با بهزاد عزیز مرا به بازی در این فیلم سینمایی ترغیب کرد. رفاقت ما با بهزاد به حدود ۴۵ سال پیش برمیگردد؛ زمانی که من در دانشکده هنرهای زیبا دانشجو بودم و بهزاد هم در دانشکده هنرهای دراماتیک درس میخواند. از همانجا دوستی و همکاریمان شروع شد. درباره داستان مهمانی از کارائیب هم باید بگویم بیشتر داستان درونمایه عاشقانه دارد. البته رگههای اجتماعی هم در آن دیده میشود ولی مثل بنفشه آفریقایی، عاشقانه است. یک فیلم عاشقانه شریف، ناب و خاص. امیدوارم توانسته باشم وظیفه خودم را در این فیلم بهخوبی انجام داده باشم.»
دشواری کار
رضا بابک بهعنوان یک پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون آنهم با مجموعهای از نقشهای ماندگار همواره در دل مردم جا دارد. او دراینباره میگوید: «این اعتبار و آبرویی که میان مردم کسب کردهایم بزرگترین سرمایه هنری ماست. مگر این اعتبار مردمی چیز کمی است. بههرحال ما پیامهایی را در کارها، تئاترها، فیلمها، نوشتهها و شعرهایمان به مردم میدهیم.»
رضا بابک درباره دشواری کار در شرایط فعلی میگوید: «گاهی به من پیشنهادهایی میشود و میگویند اصلاً مشکل دستمزد نداریم شما فقط نقش را بپذیرید؛ اما من قصه را دوست نداشتهام و پیشنهاد دستمزد بالا را رد کردهام؛ زیرا وقتی میخواهم در قالب هنر بازیگری چیزهایی را به مردم ارائه بدهم باید دوست داشته باشم. البته در سینمای ایران اغلب سازندهها، تیم کاری خودشان را دارند و برای دعوت از بازیگران، بهانهتراشی میکنند. خیلی از نقشها بوده که من یا همنسلهای من مثل زندهیاد پورحسینی میتوانستیم بازی کنیم اما به دلایلی بهانهتراشی کردهاند».
به هر قیمتی فیلم بد بازی نمیکنم
رضا بابک میگوید: «در این ۲۰ سال اخیر تعداد بسیار محدودی در سینما بازی داشتهاند. بازیگران این سالها خیلی تکراری شدهاند؛ زیرا برخی مسئولان در انتخاب بازیگر ورود کرده و خواسته و ناخواسته ما را کنار میگذاشتند. حتی من شاهد این بودم که کارگردان من را برای بازی میخواست اما به او میگفتند که بیمارم یا خارج از کشور هستم، درصورتیکه اصلاً اینگونه نبود. بههرحال ما کار خودمان را کردهایم، خدا را شکر، هنوز هم داریم کار میکنیم؛ اما ترجیح میدهم به هر قیمتی فیلم بد بازی نکنم».