ادای دین به جایگاه رفیع زن ایرانی
در یک عصر زمستانی اولین ساخته مستانه مهاجر جوجهتیغی را دریکی از سالنهای مرکز شهر تماشا کردم. سالن تا حدودی پرشده بود. مردم با لبخندی بر لب و رضایت کامل سالن را ترک میکردند.
به آمار و ارقام فروش فیلم رجوع کردم. این اثر خوشساخت و مخاطب پسند فروش قابل قبولی را در گیشه سینماها تجربه نکرده بود و راحت بگویم شکستخورده بود. برخلاف سینمای جهان، آثاری که در سینمای ایران با محوریت زن ساخته میشود جدی گرفته نمیشوند و به حاشیه میروند.
پس از انقلاب در موارد معدودی به جایگاه زن ایرانی توجه شد و فیلمهای قابلتوجهی نیز ساخته شد که تعدادشان به انگشتان دودست هم نمیرسد. سینمایی که قهرمانش زن باشد و درام با محوریت او شکل بگیرد گویا در ایران معنایی ندارد.
به سر در سینماها توجه کنید، این چهرههای مردها هستند که خودنمایی میکنند و بدون هیچ جذابیتی مخاطبان را به سالنها میکشانند.
سالها پیش فیلمنامهای مطالعه کردم به نام «خانم اصلاحطلب، آقای اصولگرا». آنجا خانم سودای وزیر فرهنگ و هنر شدن در سر میپروراند و همسرش از تمام قدرتش استفاده میکرد تا خانم در این مسیر ناکام بماند. «جوجهتیغی» اولین ساخته مستانه مهاجر با همین فرمول، البته این بار زن ایرانی را در مسیر رئیسجمهور شدن قرار میدهد. در نگاه اول اگر قرار بود این فیلم سه یا چهار سال پیش اکران شود، مطمئناً با ممیزی بسیار سنگینی روبر میشد و چهبسا روند کلی فیلم تغییر پیدا میکرد و شاید هیچوقت رنگ پرده را به خود نمیدید.
چندی پیش کارگردان در مصاحبهای گفت: «فقط با تغییر دادن یک خط، پروانه نمایش فیلم صادر شد.» این نگاه و تعامل درست حاکی از این است که سازمان سینمایی، نگاه مسئولانه و حمایتی به آثار ساختهشده دارد و دوست ندارد در حق فیلمی اجحاف صورت بگیرد و سرمایه سوزی در سینمای ایران شکل بگیرد.
محمد خزاعی، رئیس سازمان سینمایی در همین دوران کوتاه مدیریتش، تمام قدرت و تلاشش را به کار گرفته تا این سینمای شریف در مسیر والا و ارزشمندش قرار بگیرد و روزبهروز به رشد و پویایی برسد.
بالاخره یک زن در ایران رئیسجمهور میشود! این شعار تبلیغاتی جوجهتیغی اثر خوشساخت مستانه مهاجر است که با رویکردی حساس و کنجکاوی برانگیز قصهاش را در یک فضای کاملاً زنانه تعریف میکند. واقعاً اگر روزی یک زن رئیسجمهور ایران شود، زمام امور چگونه رقم خواهد خورد؟! آیا زنها به جایگاه اصلی خود دست پیدا میکنند و به شکوفایی میرسند؟ آیا نگاه طبقاتی که در جامعه دیده میشود تعدیل مییابد و آنها همپای مردها میتوانند در رشد و تعالی ایران مفید و جریان ساز باشند؟
فیلم پاسخ تمام این سؤالها را نمیدهد ولی سعی میکند در فضایی شاد و بهدوراز هرگونه ابتذال حرف دلش را بگوید و موقعیتهای جدیدی از زن ایرانی را به تصویر بکشد. البته فیلم در بعضی موارد کاملاً مردها را منفعل و ناکارآمد حتی در امور خانواده نشان میدهد.
جوجهتیغی فیلمنامه خاص و عجیبوغریبی ندارد و همان فرمول همیشگی، کمدی موقعیت با چاشنی دیالوگهای طنز را سرلوحه کارش قرار میدهد.
از نکات قابلتوجه فیلم میتوان به تدوین و ریتم درست آن اشاره کرد که اصلاً خستهکننده نشان نمیدهد و مخاطب راضی سالن سینما را ترک میکند.
گروه بازیگران همگی بهدرستی در نقشهایشان قرارگرفتهاند و لحظات شادی را خلق میکنند.
جوجهتیغی فارغ از تمام کاستیهایش، بهعنوان اولین اثر مستانه مهاجر نمره قبولی میگیرد و در کنار ادای دین به جایگاه رفیع زن ایرانی، فیلمی خوشرنگ و لعاب و گیشه پسند نشان میدهد. موردی که این روزها سینمای ایران نیاز مبرمی به آن دارد.
ناصر سهرابی
نویسنده، بازیگر و کارشناس سینما. فعالیت در مطبوعات را از سال ۱۳۷۵ با ماهنامه فیلم و هنر... آغاز کرده و مقالات او در نشریات سینما ویدئو، فیلم و سینما، هفت نگاه، سینما تئاتر، فیلم و سینما، همشهری، اعتماد ملی، مردمسالاری و... منتشرشده است.