آیا ایده فیلم «قهرمان» اصغر فرهادی سرقتی است؟
نیویورکر در گزارشی مفصل، به پرونده جنجالی فیلم «قهرمان» و چند نمونه دیگر پرداخته است.
نشریه معروف «نیویورکر»، در شماره اخیرش به اصغر فرهادی پرداخته و در قالب بررسی اتهام «سرقت ادبی» تلاش کرده کاوشی عمیق بر شخصیت این نویسنده و کارگردان داشته باشد. آزاده مسیحزاده، عباس جهانگیریان، علی خودسیانی، مانی حقیقی، گلشیفته فراهانی، ترانه علیدوستی، نگار اسکندرفر و تعدادی زیادی از منابع و مشاوران در کنار خود آقای فرهادی افرادی هستند که در این نوشته با آنها گفتوگو شده است. برخی اظهارنظرها در این نوشته برای نخستین بار بیان شده و بسیار بحثانگیز هستند. بهویژه اظهارنظرهای مانی حقیقی و ترانه علیدوستی.
اصغر فرهادی تنها کارگردانی است که در دو دهه گذشته موفق شده است دو بار جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی را کسب کند؛ اما موفقیتهای او همواره با حواشی نیز همراه بوده است. نیویورکر در گزارشی مفصل به قلم ریچل آویو به پرونده جنجالی فیلم «قهرمان» پرداخته است. آنچه در ادامه میآید بخشهایی از این گزارش است.
آزاده مسیحزاده اولین فیلم کوتاهش را در سال ۲۰۱۳ در سن ۳۴ سالگی ساخت که فیلمی صامت از یک مسابقه بوکس بود و به بیش از ده جشنواره فیلم راه یافت. سال بعد، متوجه شد که اصغر فرهادی یک کارگاه فیلمسازی در موسسه فرهنگی هنری کارنامه تهران دایر کرده است. مسیحزاده یکی از ۱۸ هنرجویی بود که در کارگاه پذیرفته شد.
در جلسه اول، فرهادی اعلام کرد که کارگاه در مورد مستندسازی خواهد بود. او بریده خبرها در مورد افرادی را آورد که پول یا شیء ارزشمندی پیداکرده بودند و آن را به صاحبش بازگرداندند. او هنرجوها را به گروههای کوچک تقسیم کرد و گفت میخواهد به این ایده بپردازد که چطور فردی به جایگاه قهرمان میرسد. پیشبینی احتمال همکاری با فرهادی هنرجوها را به رقابت واداشت.
مسیحزاده که در هیچیک از گروهها احساس راحتی و تعلق نمیکرد، با موافقت فرهادی، قرار شد بهتنهایی کار کند و قصه خودش را بیابد. او به دنبال ایده، سراغ زادگاهش شیراز رفت و گزارش تلویزیون محلی از ماجرای یک زندانی به نام محمدرضا شکری را شنید که به دلیل بدهی به پنج سال حبس محکومشده بود، اما وقتی از زندان به مرخصی آمده بود، یک ساک پول پیداکرده و آن را به صاحبش برگردانده بود.
دریکی از جلسههای کلاس که بهصورت ویدیویی ضبط شد، مسیحزاده ایدهاش را شرح داد و گفت از مراجع ذیربط اجازه فیلمبرداری از داخل زندان را گرفته است. حدود سه ماه بعد، مسیحزاده بخشی از مستندش را در کلاس نمایش داد. فرهادی به هنرجویان گفت نامش در فهرست عوامل فیلم نخواهد آمد چون این کار و اثر آنها است. دو ماه بعد، مسیحزاده بخش پایانی فیلمش را در کلاس نمایش داد. کارگاه برخلاف انتظار، بهجای ده جلسه در پنج جلسه به پایان رسید و فرهادی به هنرجوها پیشنهاد داد یک مستند کامل بسازند و بعد بر اساس آن فیلمنامه بنویسند.
با اجازه فرهادی و مدیر موسسه کارنامه، مسیحزاده مستندش را برای جشنوارههای فیلم فرستاد. در سال ۲۰۱۸، فیلمش با عنوان «دو سر برد، دو سر باخت» برنده جایزه ویژه هیئتداوران جشنواره فیلم شیراز شد. پسازآنکه مستند مسیحزاده در جشنوارهای دیگر نامزد جایزه شد، زنی از موسسه بامداد، مرکزی آموزشی با مدیریت همسر اصغر فرهادی، با او تماس گرفت و گفت فیلمی بر اساس فیلمنامههای کارگاه آموزشی ساخته میشود و نام فرهادی در فهرست عوامل فیلم میآید، بهشرط اینکه او از نمایش مستندش در جشنوارهها خودداری کند. مسیحزاده از اکران مستندش در جشنواره ایتالیا انصراف داد.
قاضی شکایتهای فرهادی و شکری را رد کرد اما در ادعای مسیحزاده نکاتی پذیرفتنی دید، ازجمله ۴۴ بریده فیلم «قهرمان» که به مستند مسیحزاده یا یادداشتهای تحقیقش شباهت داشت. او فرهادی را به اتهام نقض حقوق مالکیت فکری هنرجویش مجرم شناخت و پرونده را به دادگاه کیفری ارجاع داد تا در این مورد تصمیم بگیرد.
در سال ۲۰۱۹، مسیحزاده در کارگاه فیلمنامهنویسی فرهادی در موسسه بامداد ثبتنام کرد. در اوت ۲۰۱۹، دریکی از آخرین کلاسها، فریده شفیعی، مدیر موسسه، به مسیحزاده گفت فرهادی در دفتر موسسه منتظر او است. فرهادی به مسیحزاده گفت که دارد روی فیلم جدیدش به نام «قهرمان» کار میکند که در شیراز اتفاق میافتد و از او پرسید مایل است در فیلمش بازی کند. مسیحزاده به او گفت استعدادی در بازیگری ندارد اما میتواند بهعنوان دستیارش کار کند. سپس، شفیعی کاغذی مقابلش گذاشت که مسیحزاده ابتدا تصور کرد قرارداد رسمی کار است، اما روی کاغذ نوشتهشده بود:
«اینجانب آزاده مسیحزاده فرزند… به شماره ملی… ساکن…، در صحت و سلامت عقل و اراده اعلام میدارم مستند دو سر برد، دو سر باخت بر اساس طرح و ایدهای از آقای اصغر فرهادی است که در کارگاه مستندسازیاش ارائه کرد.»
در پاسخ درخواست مسیحزاده برای صحبت در این مورد، فرهادی گفت: «فعلاً امضا کن و شماره ملیات را درست بنویس تا بتوانیم برایت بلیت هواپیمای شیراز بخریم.»
مسیحزاده از او پرسیده بود آیا فیلم «قهرمان» به مستند او مرتبط است و فرهادی گفته بود او فیلمنامهاش را قبل از ساخت مستند مسیحزاده نوشته بود. سپس گفته بود که تمامروز تدریس کرده و خسته است و مسیحزاده دارد وقت تلف میکند و این فقط نوشتهای ساده بین خودشان است.
مسیحزاده در آن شرایط کاغذ را امضا کرد، اما هفته بعد به موسسه بامداد رفت و قبل از کلاس، به فرهادی گفت اگر ممکن است متنی را که امضا کرده بود اصلاح کنند. فرهادی در پاسخ گفت این میتواند برایش درس عبرتی باشد تا دفعه بعد که کسی کاغذی مقابلش گذاشت امضا کند، از وکیل کمک بگیرد تا دچار استرس نشود. فرهادی در ادامه گفته بود از ظاهرش مشخص است اضطراب دارد و خوب نخوابیده است و با این وضعیت، باید در مورد همکاری مسیحزاده در ساخت فیلم «قهرمان» دوباره فکر کند.
یک سال بعد، در سپتامبر ۲۰۲۰، مسیحزاده در آلمان بود که مطلع شد فرهادی در شیراز مشغول فیلمبرداری است. مسیحزاده بلافاصله به ایران بازگشت و به شیراز رفت. فرهادی را در مدرسهای در خیابان قصرالدشت پیدا کرد و در حیاط به یکی از عوامل فیلم گفت میخواهد با فرهادی صحبت کند. آن فرد داخل ساختمان رفت و وقتی بازگشت، به او اطلاع داد فرهادی گفته است فردی به اسم مسیحزاده را نمیشناسد. اصرار مسیحزاده به ملاقات با فرهادی بهجایی نرسید و با توجه به اینکه محل فیلمبرداری در مدرسه بود، خودش را قانع کرد که فیلم «قهرمان» به مستند او ربطی ندارد.
ده ماه بعد، «قهرمان» در جشنواره فیلم کن اکران شد و فرهادی گفت در فیلمش از بازیگران حرفهای استفاده نکرده است تا «دقیقاً شبیه زندگی» و «به مستند نزدیکتر باشد». به گفته مسیحزاده، چند سطر در «قهرمان» تقریباً مشابه سخنان شکری، شخصیت مستند او، است. شخصیت رحیم در «قهرمان»، مانند شکری مردی لاغراندام و نحیف است که طلاق گرفته و یک فرزند دارد، در زندان بهعنوان نقاش کار میکند، همیشه لبخند بر لب دارد و یکی از اعضای خانوادهاش لکنت زبان دارد؛ اما در هیچ جای فهرست عوامل فیلم، کوچکترین اشارهای به نام مسیحزاده نشده بود. مسیحزاده میگوید: «اگر جایی، با حروف بسیار کوچک، از هنرجویی در کارگاهش در سال ۲۰۱۴ تشکر کرده بود، برای همیشه ساکت میماندم.»
در کن، فرهادی در پاسخ به خبرنگار بیبیسی در مورد ایده فیلم، گفت کارگاهی با «هدف تحقیق» برگزار کرده بود و هنگام نوشتن فیلمنامه، عناصری از خبرهایی که هنرجویانش میآوردند در داستان میگنجاند، «مثلاً از داستان شخصی در شیراز، تصمیم گرفتم در شیراز فیلمبرداری کنمــ گرچه شخصیت فیلم با آن شخصیت شیرازی کاملاً تفاوت دارد.»
فرهادی سالها برای رادیو و تلویزیون دولتی ایران نیز نوشته است. عباس جهانگیریان، نویسنده و نمایشنامهنویس، میگوید در دیدار با فرهادی، از داستانی گفته بود که دارد مینویسد: مرد جوانی شاگرد یک مارگیر است و ماری سمی انگشتش را نیش میزند. تصمیم گرفتند روی اقتباس سینمایی آن کار کنند و جهانگیریان کار تحقیق را آغاز کند. جهانگیریان منتظر دریافت قرارداد بود تا نوشتن فیلمنامه را آغاز کند، اما از فرهادی خبری نشد. در سال ۲۰۰۳، جهانگیریان داور جشنواره فیلمی بود که اولین فیلم بلند فرهادی، «رقص در غبار»، در آن اکران شد. به گفته جهانگیریان، داستان همان داستان بود بدون اینکه نام او ذکر شود. مدتی بعد، فرهادی از جهانگیریان عذرخواهی کرد و نام او را به نسخهای که از تلویزیون پخش شد اضافه کرد.
نویسنده مقاله در ادامه به دو فیلم «چهارشنبهسوری» و «درباره الی» اشاره میکند که فیلمنامه هر دو با همفکری فرهادی و مانی حقیقی، بازیگر و کارگردان، شکل گرفت؛ در اولی نام مانی حقیقی بهعنوان کسی که در نوشتن فیلمنامه نقش داشته است میآید اما در دومی، به او اشارهای نمیشود و فقط بهعنوان بازیگر در فهرست عوامل فیلم حضور دارد.
فرهادی فیلمنامهنویسی را به «یافتن کتوشلوار برای یک دکمه» تشبیه میکند، نقطه آغاز اغلب یک تصویر است. ایده فیلم «جدایی نادر از سیمین» با خاطرهای از برادرش آغاز شد که وقتی پدربزرگ بیمارشان را حمام میکرد، میگریست. فرهادی روی آن تصویر کار کرد و داستان مردی را نوشت که تعهدش به نگهداری از پدر بیمارش به ازهمپاشیدگی زندگی مشترکش منجر میشود. «جدایی نادر از سیمین» اولین فیلم ایرانی بود که برنده اسکار شد.
پس از اکران «جدایی نادر از سیمین» در ایران، مصطفی پورمحمدی که در سال ۲۰۰۹ در کارگاه فیلمنامهنویسی فرهادی شرکت کرده بود، متوجه شباهتهای این فیلم با فیلم کوتاهی شد که در کلاس فرهادی ساخته بود. مدتی بعد، فرهادی به مانی حقیقی گفت که فیلمنامهای با عنوان «گذشته» نوشته است و خلاصهای از آن را شرح داد. حقیقی یکه خورد زیرا داستان بخشی از زندگی او را به تصویر کشیده بود، زمانی که او به کانادا رفته بود تا طلاقش را نهایی کند. او در بازگشت به ایران، تمام ماجرا را با جزئیات برای فرهادی تعریف کرده بود. فرهادی به حقیقی گفته بود او را برای نقش اصلی در نظر دارد. هرچند برای حقیقی عجیب بود در فیلمی با الهام از زندگی خودش بازی کند، شش ماه کلاس زبان فرانسوی رفته بود تا برای نقش آماده شود؛ اما فرهادی درنهایت تصمیم گرفت نقش را به فرد دیگری بدهد. پس از اکران فیلم، فرهادی گفت داستان با الهام از ماجرای یک دوست است، اما اسمی از حقیقی نیاورد.
پرونده فیلم «قهرمان» همچنان باز است. همکلاسیهای مسیحزاده در بیانیهای او را به دروغگویی متهم کردند. در سپتامبر ۲۰۲۱، مسیحزاده از طریق وکیل پیامی برای فرهادی فرستاد و خواستار گفتوگو و مصالحه شد. به این درخواست او هیچ پاسخی داده نشد. یک ماه بعد، مسیحزاده به جلسهای در خانه سینما دعوت شد و منوچهر شهسواری، رئیس وقت خانه سینما و کاوه راد، وکیل فرهادی، آنجا حضور داشتند. راد به مسیحزاده گفت طبق قانون، او مرتکب تهمت و افترا شده است و برای جلوگیری از شکایت قضایی، باید تمام پستهای مرتبط را از صفحه اینستاگرامش پاک کند.
دیدار بعدی او در خانه سینما با فرهادی بود، اما ثمری نداشت و فرهادی گفت قضیه مثل این است که او به هرکدام از هنرجویانش یک نهال داده و به آنها یاد داده است کجا آن را بکارند و کی و چگونه آبیاریاش کنند و درنهایت، به مسیحزاده گفت اگر به اتهامزنی ادامه دهد، میتوانند او را تحت تعقیب قضایی قرار دهند.
پس از اکران «جدایی نادر از سیمین» در ایران، مصطفی پورمحمدی که در سال ۲۰۰۹ در کارگاه فیلمنامهنویسی فرهادی شرکت کرده بود، متوجه شباهتهای این فیلم با فیلم کوتاهی شد که در کلاس فرهادی ساخته بود. مدتی بعد، فرهادی به مانی حقیقی گفت که فیلمنامهای با عنوان «گذشته» نوشته است و خلاصهای از آن را شرح داد.
چند روز پس از جلسه دوم، رئیس خانه سینما مسیحزاده را دعوت کرد تا برای بار سوم به آنجا برود اما او ازلحاظ روحی در شرایطی نبود که در جلسه شرکت کند. نمایندهای از خانه سینما با وکیل مسیحزاده تماس گرفت و بابت مشارکت مسیحزاده در فیلم «قهرمان» مبلغی معادل ۱۶۰۰ دلار پیشنهاد داد، فیلمی که بیش از ۲.۸ میلیون دلار فروش داشت و همچنین گفت نام او بهعنوان «عضو گروه تحقیق» در فهرست عوامل فیلم ذکر میشود؛ اما مسیحزاده این پیشنهاد را رد کرد و گفت میخواهد نامش بهعنوان کسی ذکر شود که فیلم با الهام از مستند او ساختهشده است. خانه سینما حکم داد که ادعای مسیحزاده کذب و «حرکتی غیرفرهنگی» است. چند هفته بعد، فرهادی به دادگاه فرهنگ و رسانه شکایت و مسیحزاده را به افترا و پخش اخبار جعلی متهم کرد.
در نوامبر ۲۰۲۱، جلسه اول دادگاه فرهنگ و رسانه برگزار شد. قاضی به مسیحزاده گفت متنی که امضا کرده بود ازلحاظ قانونی بیمعنی است.
در ۳۰ نوامبر ۲۰۲۱، حدود یک ماه بعد از شکایت فرهادی، مسیحزاده نیز شکایت متقابلی به اتهام «سرقت ادبی، سرقت مالکیت فکری و منفعت غیرقانونی از طریق تقلب یا سوءاستفاده از جایگاه و موقعیت» ثبت کرد. شکری نیز که هنوز در زندان است و هنگام ساخت مستند از مسیحزاده خواسته بود برادرش که دچار لکنت بود به تصویر کشیده نشود، با مشاهده فیلم «قهرمان» و پسر رحیم که دچار لکنت است، از فرهادی به اتهام «افشای اطلاعات شخصی و محرمانه» شکایت کرد. او علاوه بر این در شکایتش ذکر کرد اجازه انحصاری ساخت فیلم زندگیاش را به مسیحزاده داده بود، نه فرهادی.
در مارس ۲۰۲۲، پس از جلسات متعدد در یک بازه زمانی پنجماهه، قاضی نظرش را در ۱۸ صفحه ارائه داد. او اعلام کرد فیلم ضبطشده از کلاس نشان میدهد که مسیحزاده ایده داستان شکری را مطرح میکند و توضیح میدهد که دو خبر در این مورد در روزنامهها منتشرشده است؛ اما این خبرها بهصورت آنلاین در دسترس عموم نیست.
قاضی شکایتهای فرهادی و شکری را رد کرد اما در ادعای مسیحزاده نکاتی پذیرفتنی دید، ازجمله ۴۴ بریده فیلم «قهرمان» که به مستند مسیحزاده یا یادداشتهای تحقیقش شباهت داشت. او فرهادی را به اتهام نقض حقوق مالکیت فکری هنرجویش مجرم شناخت و پرونده را به دادگاه کیفری ارجاع داد تا در این مورد تصمیم بگیرد.
پس از جلسه اول دادگاه کیفری در ژوئن ۲۰۲۲، یکی از وکلای فرهادی پیشنهاد کرد او و فرهادی یک نشست مطبوعاتی مشترک برگزار کنند و بگویند سوءتفاهمی پیشآمده بود؛ اما مسیحزاده گفت در صورتی شکایتش را پس میگیرد که فرهادی بگوید انسان جایزالخطاست و من هم انسانم و خطا کردم.
توافقی حاصل نشد و اکنون پنج ماه است که این پرونده در دادگاه کیفری در جریان است و شاید مدت بیشتری طول بکشد تا قاضی به تصمیم نهایی برسد.
فرهادی اکنون در لسآنجلس است و روی فیلم بعدیاش کار میکند.