طاووس خیال
دکتر حبیبالله صادقی استاد دانشگاه و عضو پیوسته فرهنگستان هنر
با بهار و سرود حیات و تجلی جهانی دوباره ایرانیان، مردمان سرزمین آگاهی، شور و عشق، عارفان عطر دلانگیز بهار را که به مشام قلب و وجودشان حیاتی مجدد میبخشد را آغاز میکنند.
دلدادگان شور و عشق و شیدایی به جهان و آغاز حیات توجه دارند. حکمت خالق را مردم این سرزمین میشناسند آن زمان که نقاش ازل از تعادل تناسب و ترکیب سه عنصر برجسته ارزشمند الهی و سرود دلنشین وحی را در قالب بیان و گفتن درمییابد فاصله بین تعین و توصیف، تجربه و درک و دریافت زیبایی مطلق و درک معرفت شهودی و باطنی را در تجلی دوباره حیات مییابد و حاصل این حکمت زیبا شناخت را در توصیفی عرفانی و عاشقانه بر اساس درک نقطه علیا و کشف آفرینشی مجدد و حیرتی که از کشف و جستجو روایت میکند شعلهوری بیان و درک زیبایی را در ماه سرآغاز، روایت میکند و تفسیر و بیان جهان از حکمت فزاینده ادراکی و تعالی خواه روایت میکند. انسان همدلی و حقیقت را در جلوهای دیگر در مییابد.
بهار آغاز درک مجدد تجلی و حیات است، سرود عشق و حیات را در لابهلای رنگهای طاووس خیال میبیند و عطر شکوفهها و رنگهای دلانگیز بهاری را با نگاهی دوباره به جهان و خود، نوید یافتن مجدد و تأویلی از تجلی حیات و جهان تجربه میکند.
به تجربههای نیاکان ایرانیان نگاه مجدد میافکنیم و نو شدن طبیعت را در وجوه خود تجربه مینماییم. شعر، فلسفه، حکمت و هنر را که در تجلیگاه شهودی ایرانی تجربه نمودیم را دوباره درمییابیم که سرود تعالی و حیات را در منظری دیگر ببینیم.
سال نو را به همه شما عزیزان و گرامیان تبریک عرض میکنم و آرزوی این ادراک نو و آسمانی را برای همگان دارم.
آرزو میکنم سایه جنگ و نفرت بر زمین نباشد…
دکتر حسین فرخی، نویسنده، کارگردان و استاد دانشگاه
سه سالی میشود که رنگ و بوی بهار انگار با سالهای پیش از آن دگرگونه شده است. سالهای پیشتر، اسفندماه که آغاز میشد از همان روزهای آغازین اسفند، همهجا حرف از شب عید میشد، سوار ماشین که میشدی و میخواستی کرایهات را حساب کنی راننده به بهانه شب عید و آمدن بهار با لبخند درخواست پول بیشتری میکرد. بقالی و چغالی و فروشگاهها هم همه به بهانه شب عید قیمتهایشان را بالا میبردند و از همه مهمتر سلمانیها که هر کس از اول اسفند برای اصلاح به سلمانی میرفت با اعداد و ارقام شب عیدی مواجه میشد.
حال و هوای چند سال پیش اسفند و شب عید و بهار و نوروز چیز دیگری بود و حس و حال خاصی داشت، بهار رنگ و بوی دیگری داشت، طعمی متفاوتتر و حس و حال بهتری حاکم بود. بهار ۱۴۰۰ هم از راه رسید ولی دست که بر قلم میبری تا درباره رنگ و بوی بهار بنویسی، گویی قلم هم خشکیده است و از آن چیزی بیرون نمیآید. باید انگار به دنبال واژها چرخید، سبزی و طبیعت و عشق و محبت و زیبایی و رنگ و شکوفهها دیگر از مرکب قلم بیرون نمیآیند.
کلمات انگار خجالت میکشند در این عصر آهن و دود و میروند گوشهای خودشان را مخفی میکنند، گویی درونمان یخزده است و مغزمان کشش ندارد و هنوز نتوانستهایم باور کنیم و به خودمان بقبولانیم در این سه سال پرهیاهو بر ما چه گذشت در این سه سالی که با کرونا آغاز شد و اینک چندهفتهای است با یورش روسها به سرزمین اوکراین تبدیل به جهنمی نفرتآور شده است.
در لابهلای همه این نامردمیها، اوضاع جهان روزبهروز تلختر و آسیبپذیرتر میشود و مناسبات انسانی هرروز به ورطه نابودی کشیده میشود.
بهار که میآید دوست داریم شکوفههای عشق و محبت جای عداوت و کینهها را پر کند و لبخند بر لب انسان بنشیند. بهار که میآید آرزو میکنیم سایه جنگ و نفرت بر زمین نباشد و آرامش سایهگستر خاک باشد. کینه و نفرت موجود در درون سیاستمداران جایش را به لطافت برگ گل بدهد و مهربانی کلام واژه هستی باشد.
بهار که میآید خبری از فقر و گرسنگی و ظلم و فساد نباشد و نوروز نسخه همه پلشتیها را با خود ببرد و پرتاب کند بهجایی خیلی دور دور. جایی که دیگر هیچوقتی و در هیچ زمانی هیچ دستی نتواند آنها را لمس کند.
به امید رسیدن بهارهای سبز
بیست و چهارم اسفند ۱۴۰۰، لسآنجلس
شروعی تازه
حمیده وطنی، دبیر تحریریه سلیس نیوز
یکقدم مانده به صبح
به طلوع خورشید
به شروعی تازه
به شکوه جمشید
عیدتان مبارک
بهارتان شاد
روز و روزگارتان خوش
امید؛ گوهری بیهمتا
مریم نورافشان، دبیر بخش سبک زندگی سلیس نیوز
برخیز که باد صبح نوروز
در باغچه میکند گلافشان
خاموشی بلبلان مشتاق
در موسم گل ندارد امکان
آواز دهل نهان نماند
در زیر گلیم عشق پنهان
بوی گل بامداد نوروز
و آواز خوش هزاردستان(سعدی)
درود و شادباش نوروزی به رنگ بهار و دلپذیری آسمان پرسخاوت بر شما همراهان عزیز.
قدم گذاشتهایم بر فرش پر از گل و رنگ و طراوت بهاری نگاهمان به آسمان و مهر درخشانش است و سینه هامان لبریز از هوا و رایحه دلانگیز بهاری است، روزی نو آغازشده و چه رسم زیبایی است که با نو شدن روزگار ما ایرانیان جامه نو، پاکیزه و رنگارنگ بر تن میکنیم، طبیعت را بر سر سفرههایمان میآوریم و در دلهایمان برای خود و دیگران نیکی میخواهیم.
ما از خزان و بیبرگی زمستان گذر کردیم و به جوانه زدن درختان و به رویش دوباره شکوفهها شک نکردیم! چراکه طبیعت اولین آموزگار ما که نتیجه استقامتش بهار است برایمان از امید میگوید:
هرگز ز دل امید گل آوردنم نرفت
این شاخ خشک زنده به بوی بهار توست(هوشنگ ابتهاج)
در دنیایی که از کدورتش هم گفتن دلگیر است، امید همچون گوهری بیهمتا میدرخشد، امید برای زیستن، تلاش کردن و جوانه زدن، امید برای بودن و به بار نشستن. شیوه تفکر ما نسبت به اتفاقات زندگی بسیار مهم است و امیدواری یکحالتی در ذهن است که با توجه به دیدگاه ما نسبت به وقایع زندگی تغییر میکند.
برای داشتن امید، ذهن و فکر را باید تازه کرد و تغییر داد. به گفته انیشتین «عمیقاً به طبیعت بنگرید، پسازآن است که همهچیز را بهتر درک خواهید نمود» این درک و تغییر نگرش راهی برای رسیدن امید در دل ایجاد میکند، امیدی که دلهایمان را گرم میکند و نگاهمان را چراغی میکند برای روشن کردن دل همنوعانمان. پس از طبیعت یاد بگیریم و طرز فکر امیدوارانه را جایگزین ناامیدی کنیم، باید کاری انجام دهیم تا حالمان بهتر باشد و منتظر نمانیم تا حالمان بهتر شود تا کاری را بخواهیم انجام دهیم یا در انتظار کسانی نمانیم تا برایمان کاری انجام دهند.
در سال نو هدف و خواستههایمان را انتخاب کنیم، نقشه راه را طراحی کنیم و با تمام وجود و امیدوار قدم درراه گذاریم.
کاری که ازو امید داری
باشد سبب امیدواری(نظامی)
باهم بودنهای شیرین و دلپذیر در نوروز و سال نو برایمان برقرار باشد.
زندگیمان سرشار از امید، مهر، روزی فراوان و پیروزی باشد.
تندرست و شادمان باشید
سال نو فرخنده باد