تو نیز خواب مرا تعبیر کن…
کتاب «لهجهی صلح» اثر زکریا سمائی جابلو، مجموعه شعر سپید شامل سه دفتر، با نامهای «عکسی از دیوارهای پوسیده»، «لال واژه» و «ژوان» است که در سال ۱۴۰۲ توسط انتشارات (شب چله) چاپ و روانه بازار گردید.
زکریا سمائی دوست نادیده من از عکاسان حرفهای و با سابقه شمال کشور و استان مازندران است که در حوزه عکاسی فعالیتها بیشمار و نمایشگاههای متعددی داشته است.
لهجه صلح اولین مجموعه شعر سمائی است که البته با وجود فعالیت در هنر عکاسی از شعر و جلسات ادبی و نقد نیز دور نبوده است.
در نگاه اول وجود سه دفتر مجزا و در ۸۲ صفحه نظر مخاطب را جلب میکند. چراکه میبینیم در سالهای اخیر شاعران جوان معمولاً هر دفتر شعر را مستقل و در یک کتاب چاپ میکنند اما گویا سمائی هنوز پیرو یا علاقهمند شیوه چاپ کتاب در دهههای گذشته است و این اولین ویژگی سمائی و شعرش است.
در مطالعه و برخورد با شعر سمائی چند نکتهای بهشدت مشهود و برجسته است؛ اول اینکه، تکلفها و حرکات زبانی شاعر برای تشخص بخشی به زبان که از حذف فعلها و ارکان جمله گرفته تا ساخت ترکیبات اضافی، همه حاکی از تلاش شاعر برای فاصله گرفتن از زبان معیار است.
دهان سرخ پنجره
سایه پرواز پرستو
و محدود جزیره
آنسوی رود بزرگ (ص ۱۳)
پرواز روح
از بوتههای سوخته
در تپههای کور (ص ۱۶)
واژهی لال
در امتداد راز است
که گشودن را میشکند (ص ۵۱)
دومین نکته، علاقه شاعر به طبیعت و روابط و عناصر طبیعت با جهان پیرامون شاعر است.
بهار گلولهای از لرزیدن است (ص ۵۸)
چروک دست
لابهلای صخرههای شاخدار
بالا میرود (ص ۳۸)
جاده را به آغوش میکشد
دست تکان میدهد به ماه (ص ۲۶)
شراب نوشیدن از دهان خاک (ص ۳۶)
و نخلها از متون به آشفتگی برمیخیزند (ص ۳۵)
همه اینها حاکی از تسلط عناصر طبیعت بر ذهن شاعر است و ازایندست موتیفها در این مجموعه بسیار میتوان یافت.
سومین نکته، استفاده از اسطورههای باستانی مخصوصاً اسطورههای حوزه مدیترانه است که گویای علاقه شاعر به دنیای اسطورههاست. مؤلف اسطوره را ماهرانه به قرن حاضر آورده و کارکرد تازه از آن کشیده است.
دوباره بازمیگردم
تا گاو زرد را به آغوش کشم (ص ۸۲)
خورشید و ماه در دستانم
اگر خاموش شوند (ص ۷۸)
تو نیز خواب مرا تعبیر کن به رؤیای یوسف (ص ۷۶)
از سینا
تا رود نیل
برای شکستن
استخوان لازم نیست (ص ۷۰)
فراموش نکن درخت زیتون
آنسوی مدیترانه
خوابهای لجوج زیبا
ابرهای ازهمگسیختهی باد است (ص ۶۶)
رؤیای بیشهزار بود
درخت معلق (ص ۱۲)
چهارمین نکته که احتمالاً شاعر قبلاً نیز بازتاب آن را توسط مواجه منتقدین با شعرش دریافت کرده است رگههای مؤلفههای شعر حجم است؛ اما به نظر نگارنده اشعار این مجموعه شامل ویژگیهای شعر حجم نیست چراکه در این مجموعه نه از نگاه تجربی و شناخت گرا و دستگاه متافیزیک ادموند هوسول خبری هست و نه از تعلیق شیء و شکل عینی، نه از آن پریدنهای سهبعدی و نه از آن واقعیت و مظاهر واقعیت و در کل از ویژگیهای خاص و برجسته شعر حجم، نشان پررنگ و خاصی نیست و نمیتوان اشعار این کتاب را تحت عنوان شعر حجم دستهبندی کرد.
شاخههای آویخته
به گیسوان ابلیس آغشته است
کنار دوشیزگانی که در ساحل
پا میکوبند (ص ۶۶)
آرزوی چهل گیاه
کدام دشت است
چهلتکهی کدام آلاچیق
موریانهای که میان اوراق شعر میگذرد
از خیابان
از کوچه (ص ۴۳)
عکسی از دیوارهای پوسیده» دفتر اول مجموعه شامل ۲۹ شعر در ۳۹ صفحه است. در این دفتر با شاعری مواجه هستیم با شعرهایی کوتاه و موجز که در تمام شعرهای این دفتر بهوفور میتوان عناصر طبیعت را یافت.
البته طبیعتی نوساخته و تغییر کرده توسط مؤلف که بهشدت به آن علاقه دارد، سبب شده عناصر طبیعی و مادی را بهدلخواه خود تغییر دهد و ما با طبیعتی تازه و ساخت ذهن شاعر- آنگونه که دوست دارد-روبهرو میشویم. در طبیعت ساختهشده توسط شاعر، صخره، آسمان را برهنه در آغوش میکشد و بادها با نگاه معشوق تاب میخورند.(ص ۱۱)
و او وقتی بوی کاه نمکشیده و مدفوع حیوانات را از جنگل حس میکند دچار هذیانی زیبا میشود. (ص ۱۶) اسبها در هیاهوی معجزه میرقصند و خورشید بیتاب بیتوتهی ابر است.(ص ۲۴)
نکته قابلتوجه دیگر، در دفتر اول راوی لحن اشعار است در اکثر شعرها مؤلف با خویش واگویه میکند انگار در آینه خیره شده و جهان ذهنیاش را برای خودش شرح میدهد.
از شهر میگریزم
سوخته از ترانه به ریز گرد
به باران
نفرین طلسم
و بادهای شمال (ص ۲۱)
زمستان امسال
پیشانیام یخزده
و موهایم سپیدتر از دیروز (ص ۱۵)
ناگفته نماند در تمام سه دفتر این مجموعه گزارههای خبری بسیار، ترکیبات اضافی، ترکیبهای ذهنی باعث شده زبان بهکندی حرکت کند و گاه بایستد و حتی گاه، گنگی به همراه بیاورد اما شاعر با جسارت و البته آگاهانه تن به این خطر داده و اتفاقاً در بعضی موارد موفق هم بوده است.
وجود ترکیبهایی از قبیل ضربان ریل زخمها، محزون سبز، رطوبت خاک، بال شفاف، گلواژهی باد و بسیار ترکیبهای خوب و گاه ناموفق دیگر در سرتاسر این مجموعه گواه این امر است.
«لال واژه» در ۱۸ صفحه و ۱۸ شعر دفتر دوم مجموعه لهجهی صلح است.
در این دفتر زبان شاعر از تکلفهای زبانی دفتر اول دور شده و تغییرات زبان و تشخص زبانی شاعر از تغییرات ظاهری زبان در نحو و دستور حاصل نمیشود و شاعر سعی در تغییر در ذات زبان خود دارد.
بر آوار تنم دست بکش
که محزون سبز است چشمهایت
مثل زلزلهای مهیب
که از تبار نور میآید (ص ۵۵)
اسب سفید
به حصار مزرعه گم شد
نیامد
پیچک به بام خانه
پرستو به آغوش ابر
به برف نیامد (ص ۴۷)
واژهی لال
در امتداد راز است
که گشودن میشکند (ص ۵۱)
تمام شعرهای این دفتر با گزارهای خبری یا جملهای امری شروع میشود که مخاطب را درگیر میکند سپس مؤلف تلاش دارد با تصویر عینی ضربه نهایی معنا را در پایان شعر منتقل کند.
پشت دیوار کاهگلی بلند
زنی مرده
امشب زنی زنده نیست
ایستاده… (ص ۴۴)
زمستان است
و بهار گلولهای از لرزیدن
گوش چپم صدای انفجار میشنود
آتشی ازل… (ص ۵۸)
برهنه به دشت بیا
به سحرگاه شبنم
به ماه بیا و
بایست
و به نیامدن تبسم کن (ص ۵۰)
دفترم سوم اما به نظر نگارنده شامل بهترین شعرهای این مجموعه است. زبان منعطف و نرم، تصاویر ملموس، دخل و تصرفهای کاملاً باورپذیر و عینی شاعر در طبیعت، ارجاعات برونمتنی مناسب و تخیل جاری و اجراشدهی شاعر در این دفتر قابلتوجه است.
دهان بازکن
برای آمرزش درخت
و بخوان به نام خاک
دوباره بازمیگردم
تا گاو زرد را در آغوش بکشم
در این دشت وحشی
باران لال
از لبانم
به لهجهی صلح
جاری است (ص آخر)
کمی آن پنجره را بازکن
تا آواز من بلغزد
تا چشمان سیاه ابلیس
تا استخوان پوسیده در خاک
تا روز رستاخیز
بدرقه کند
طعم لبانت را (ص ۷۴)
در این دفتر شاعر در هنگام روایت نه جای خودش و یا مخاطب خود (مانند دفتر اول و دوم) بلکه بهجای تمام مخاطبین حرف میزند. وجود ضمیر اولشخص جمع در این مجموعه ارتباط مخاطب با متن را بهشدت افزایش داده است.
گندم کاشته بودیم
شبیخون میزدند بر دهان آفتاب
کلاغها
تابستان را درو میکردند
و خون دانههای آفتزده را
در سکوت
و شعر را
در هاون میکوبیدند (ص ۶۰)
وجوه اشتراک شاعر و مخاطبها در این دفتر و ۱۷ شعر آن بیش از دو دفتر دیگر خودنمایی میکند و همین امر ارتباط و هم ذات پنداری مخاطب با متن را افزایش داده است.
شاعر در اشعار این مجموعه بازتاب کلی از تجربیات و فضاهای احساسی خود را بدون شخصیسازی ارائه داده است تغییرات مشهود و متفاوت در حوزهی زبان و تکنیکها، گویای آن است شاعر در مدت فعالیت ادبی خود همواره در حال تغییر و تکامل شناختش از شعر بوده و این نویدبخش آن است مجموعههای بعدی مؤلف از تکرار جهانبینی «لهجه صلح» به دور باشد آسیبی که گریبان گیر بسیاری از شاعران روزگار ماست.
امید چاوشی
عکسها از زکریا سمائی جابلو