روایتی دستدوم از یک پرونده جنایی!
پس از «تابستان داغ»، «عنکبوت» دومین فیلم سینمایی «ابراهیم ایرج زاد» است که در سی و هشتمین دوره از جشنواره سینمایی فجر شرکت داشت.
«عنکبوت» روایت پرونده جنایی سعید حنایی قاتل زنجیرهای سالهای ۸۰-۷۹ زنان خیابانی در مشهد است. فیلمی شخصیت محور با بستر داستانی جنایی که ۱۵ دقیقه ابتدایی فیلم به معرفی خلقوخوی ظاهری، شغل و خانواده حسن، شخصیت اصلی میگذرد.
داستان زمانی آغاز میشود که حسن (سعید حنایی) از قصد تعرض یک راننده به همسرش باخبر میشود، مخاطب انتظار دارد با ذهنیتی که از پرونده قتل سعید حنایی از پیش داشته این حادثه محرک تبدیل به یک موقعیت دراماتیک شده و وارد فضایی با ژانر جنایی شود اما بااینکه کانسپت فیلم انتقام است هیچ گره یا درگیری در این رابطه که منجر به خلق ماجرایی شود تا کشمکش به وجود بیاورد یا اینکه معمایی طرح شود تا ایجاد تعلیق بکند یا مظنونی که شخصیتی مکمل درصدد کشف او بربیاید، وجود ندارد و اصلاً فیلم جنایی شکل نگرفته است، درست زمانی که کارگردان میتواند از نشانههای بصری، هنگام بروز یک قتل استفاده کرده و آن را به یک اثر سینمایی تبدیل کند از آن عبور کرده و فیلم در حد یک روایت باقیمانده و جایی برای تأمل و تخیل مخاطب باقی نمیگذارد.
پرداخت شخصیت اصلی فیلم «عنکبوت» در همان ۱۵ دقیقه اول در سطح میماند و بعدازآن تکرار مکررات است، حتی هنگام ارتکاب قتل! هیچ تنش یا بحران روحی که هویت شخصیت اصلی از آن خلق شود تا ابعاد بیشتری به او بدهد اتفاق نمیافتد. انگیزه قاتل در حد تربیت و نصیحتهای مادرانه تقلیل پیداکرده است درحالیکه میتوانست با پرداختن به زوایای درونی قاتل بدل به فیلمی روانشناختی شود یا با پرداختن به وجه اجتماعی آن، علت بروز چنین جنایاتی آسیبشناسی شود، یا با نمایش واکنش جامعه به وجود به قاتل زنجیرهای در سطح شهر اثری تأثیرگذارتر ارائه دهد.
فیلمهایی که بر اساس واقعیتهای اجتماعی ساخته میشوند نیاز به پژوهش، بهویژه پژوهشهای میدانی دارند و صرفاً اکتفا به یک مستندی که در دسترس همگان است فیلم را به اثری کمعمق و بیمایه تبدیل میکند
کارگردان حتی از کنار حواشی مربوط به این پرونده در آن روزها، مثل اقرار دروغین جوان ۲۲ سالهای که خود را قاتل معرفی میکند، حضور سعید حنایی سر صحنه جرم و کمک به نیروهای پلیس یا ماجرای مژگان آخرین طعمه قاتل و دستگیری او و… سرسری و عجولانه گذشته و صرفاً به یک داستان یکخطی و تخت اکتفا کرده است درحالیکه همین اتفاقات حاشیهای پتانسیل تبدیلشدن به خرده پیرنگهای جذاب را داشت و میتوانست به فیلم مفهوم ببخشد.
بیتوجهی کارگردان به زنان قربانی که وجه پررنگ دیگر این پرونده جنایی است این شائبه را به وجود میآورد که نگاه او نیز همسو با قاتل است! حضور نیروی انتظامی بهعنوان ضلع مهم دیگر فیلمهای جنایی در حد یک سکانس آنهم رسیدگی به شکایت یک دعوای خیابانی بسیار کمرنگ است.
«عنکبوت» فاقد زیر متن است و صرفاً بازسازی یا روایتی دستدوم از یک پرونده جنایی است! موقعیت مکانی و زمانی داستان که در پرداخت یک فیلمنامه میتواند اطلاعات زیادی به مخاطب منتقل کند معلوم نیست، قطعاً منظور از موقعیت زمانی بستر تاریخی است که قصه در آن رخ میدهد و فقط نمایش روزها و ماهها روی تقویم دیواری نیست!
فیلمهایی که بر اساس واقعیتهای اجتماعی ساخته میشوند نیاز به پژوهش، بهویژه پژوهشهای میدانی دارند و صرفاً اکتفا به یک مستندی که در دسترس همگان است فیلم را به اثری کمعمق و بیمایه تبدیل میکند؛ و این انتظار میرفت که کارگردان پا را ازآنچه رسانهها منتشر کردند فراتر گذاشته و با استفاده از لایههای پنهان اثری تعمق برانگیز و تأثیرگذار خلق کند.
حمیده وطنی
حمیده وطنی گرگری کارشناس ارشد پژوهش هنر، نویسنده و منتقد سینما، فعالیت پژوهشی خود را با نشریه علمی پژوهشی نگره بهعنوان مدیر داخلی نشریه و فعالیت رسانهای سینمایی را با ماهنامه سینما آغاز کرد مقالات او در نشریات متعددی ازجمله مهر، سینما ویدئو، روزنامه اعتماد ... چاپشده است، او پیشتر دبیر تحریریه نشریه «دایره» بود و هماکنون دبیر تحریریه رسانه رسمی فرهنگی هنری سلیس نیوز و دبیر سرویس سینمایی است.