Image default

جاودانه‌های سینما: مونیکا ویتی

مونیکا ویتی: همیشه آرزو داشتم یک بازیگر کمدی باشم

مونیکا ویتی ستارۀ درخشان سینمای موج نوی ایتالیا که از او به‌عنوان «ملکه سینمای ایتالیا» هم نام می‌برند روز چهارشنبه ۱۳ بهمن‌ماه، پس از سال‌ها مبارزه با بیماری آلزایمر، در سن ۹۰ سالگی در رم درگذشت.

او که در زمینۀ فیلم‌نامه‌نویسی و کارگردانی نیز فعالیت داشت بیشتر به‌ خاطر نقش‌‌آفرینی‌های به‌یادماندنی در فیلم‌های میکل‌ آنجلو آنتونیونی همچون «شب»، «کسوف»، «ماجرا» و صحرای سرخ، شناخته‌شده است. مونیکا ویتی موفق به کسب جوایز بسیار ازجمله شیر طلایی جشنوارۀ ونیز برای یک‌عمر دستاورد هنری شده بود.

مونیکا ویتی
مونیکا ویتی ستارۀ درخشان سینمای موج نوی ایتالیا که از او به‌عنوان «ملکه سینمای ایتالیا» هم نام می‌برند اخیر در رم درگذشت.

مونیکا ویتی که نام اصلی‌اش ماریا لوئیزا سیارلی بود در ۳ نوامبر ۱۹۳۱ در رم دیده به جهان گشود. او از کودکی شیفته بازیگری بود و در دوران جنگ جهانی دوم، زمانی که خانواده‌اش را با نمایش‌هایی عروسکی سرگرم می‌کرد تا خستگی آن‌ها را از بین ببرد، اشتیاقش به تئاتر را کشف کرد. او سال‌ها بعد گفت: «هنگام بمباران، زمانی که مجبور می‌شدیم به پناهگاه‌ها پناه ببریم، من و برادر کوچکم به‌صورت بداهه نمایش‌های کوچکی را برای سرگرم کردن اطرافیانمان می‌ساختیم.»

زمانی که در رم به مدرسه می‌رفت، جرأت نکرد از این عشق به خانواده سنت‌گرای خود چیزی بگوید، اما برای خودش روشن بود که در آینده به هیچ کاری جز بازیگری نخواهد پرداخت.

۱۸ ساله بود که خانواده‌اش در جستجوی رؤیای آمریکایی به ایالات‌متحده مهاجرت کردند، اما او در کشور خود ماند و در تئاترهای غیرحرفه‌ای روی صحنه ‌رفت و سپس در آکادمی ملی هنرهای دراماتیک «سیلویو دَمیکو» در شهر رم در رشته بازیگری تحصیل کرد. «تمام خانواده من برای زندگی به آمریکا رفتند. آن‌ها گفتند: «چطور می‌توانی در ایتالیا تنها بمانی؟ اما از نبود آن‌ها برای بازیگر شدن استفاده کردم. این‌طوری بود که تبدیل به مونیکا ویتی شدم.»

مونیکا ویتی
آنتونیونی برای من همه‌چیز بود: همدم، دوست و حتی پدر.

در سال ۱۹۵۳، ویتی پس از فارغ‌التحصیلی از آکادمی ملی فعالیت خود را در تئاتر آغاز کرد و در آنجا به دلیل استعداد طنز خود شناخته شد. اولین حضور سینمایی او در سال ۱۹۵۵ در فیلمی به کارگردانی ادوارد آنتون با نام «خندیدن، خندیدن، خندیدن»، رقم خورد که به خاطر آن جایزۀ بهترین بازیگر زن سال را دریافت کرد.

اما سرنوشت هنری مونیکا ویتی پس از آشنایی با «میکل آنجلو آنتونیونی» کارگردان برجستۀ سینمای ایتالیا، متحول شد. او نخستین بار در سال ۱۹۵۷ هنگامی‌که برای صداپیشگی و دوبلۀ یکی از شخصیت‌های فیلم «فریاد» ساختۀ آنتونیونی رفته بود، این کارگردان را ملاقات کرد که این دیدار، نقطه عطفی در زندگی حرفه‌ای آن‌ها بود. ادامه این آشنایی باعث شد بین آن‌ دو صمیمیت و یک رابطه‌ای عاشقانۀ و هنری به وجود بیاید.

مونیکا ویتی در سال ۱۹۸۲ به تلویزیون ایتالیا گفت «به‌اندازه کافی خوش‌شانس بودم که کارم را با مردی بااستعداد عالی شروع کردم که سرشار از زندگی و اشتیاق بود.» در سال ۱۹۶۰ با بازی در فیلم «ماجرا» به کارگردانی آنتونیونی، به‌عنوان یک ستاره سینمایی شناخته و به شهرت جهانی رسید. موفقیت‌های هنری و بین‌‌المللی او نیز با همین فیلم آغاز شد؛ به‌طوری‌که وی به خاطر نقش‌آفرینی درخشان خود، نامزد جایزۀ بفتا شد و مورد تحسین بسیار منتقدان و سینما دوستان ایتالیایی قرار گرفت.

مونیکا ویتی
به‌اندازه کافی خوش‌شانس بودم که کارم را با مردی بااستعداد عالی شروع کردم که سرشار از زندگی و اشتیاق بود.

استقبال از فیلم برای مونیکا ویتی جذاب بود اما برایش دستاوردی در زمینه بازیگری نداشت. ویتی و آنتونیونی قبل از شروع فیلم‌برداری «ماجرا» زندگی مشترک خود را آغاز کرده بودند، اما آنتونیونی هیچ توضیحی در مورد نقشی که قرار بود مونیکا بازی کند، نمی‌داد! مونیکا ویتی به کنایه گفته «آنچه در مدرسه نمایش آموخته بودم، به‌اندازه صخره‌های ساحل پاناره و جزیره لیسکا بیانکا تأثیرگذار نبود! آنتونیونی با بازیگرانش مانند اشیا رفتار می‌کند و پرسش از او درباره معنای صحنه یا دیالوگ‌ها بیهوده است.»

مونیکا ویتی در فیلم «ماجرا» نقش یک زن بسیار سرد و آرام را ایفا می‌کرد که با معشوق یکی از دوستان مفقودشده‌اش رابطه عاشقانه برقرار می‌سازد. این فیلم که با مشکلات مالی فراوان ساخته‌شده بود انقلابی در زبان سینما پدید آورد و در جشنواره بین‌المللی کن جایزه بزرگ منتقدان را از آن خود ساخت. سینمای مدرن آنتونیونی بدون موهای روشن، چهره رنگ‌پریده، نگاه درخشان و صدای غمگین مونیکا ویتی، غیرقابل‌تصور است. از آن‌سو زن جوان و زیبا همه‌چیز خود را از سینماگری متفاوت و نوگرا گرفت: «او برای من همه‌چیز بود: همدم، دوست و حتی پدر».

مونیکا ویتی
 آنتونیونی با بازیگرانش مانند اشیا رفتار می‌کند و پرسش از او درباره معنای صحنه یا دیالوگ‌ها بیهوده است.

فیلم «ماجرا» با صحنه دریای توفانی شروع می‌شود. جمعی از دوستان برای پیک‌نیک به جزیره‌ای رفته‌اند. ناگاه دختری به نام آنا (با بازی لئا ماساری) ناپدید می‌شود. تلاش و تقلای دوستان در جستجوی آنا در سراسر فیلم ادامه می‌یابد، اما به نتیجه نمی‌رسد.

آنتونیونی پس از «ماجرا» سه فیلم دیگر با فضا و مضمونی مشابه ساخت؛ «شب» (۱۹۶۱)، «کسوف» (۱۹۶۲) و «صحرای سرخ» (۱۹۶۴). در «صحرای سرخ» که آخرین فیلم از مجموعه آثار مشترک مونیکا ویتی و آنتونیونی بود او نقش زنی را بر عهده دارد که تحت تأثیر تحولات صنعتی پرشتاب در جامعه دچار مشکلات روانی شده است. آنتونیونی با این فیلم‌ها سینمای مدرن ایتالیا را همچون پاسخی تأمل‌انگیز به جریان «موج نو»ی فرانسه معرفی کرد. در این فیلم‌ها آنتونیونی، به‌ویژه در نقش مونیکا ویتی، در سیمای زنی گوشه‌گیر، افسرده و تنها، زنگ احتضار و سقوط معنوی بورژوازی مرفه ایتالیا را به صدا درآورد. ثمره این همکاری در طول سی سال شش فیلم بود و سرانجام مسیر بازیگری مونیکا ویتی تغییری آشکار کرد و او پس از پایان رابطه عاشقانه با آنتونیونی تا سال ۱۹۸۰ در هیچ فیلم دیگری با وی همکاری نکرد.

«آنچه در مدرسه نمایش آموخته بودم، به‌اندازه صخره‌های ساحل پاناره و جزیره لیسکا بیانکا تأثیرگذار نبود! آنتونیونی با بازیگرانش مانند اشیا رفتار می‌کند و پرسش از او درباره معنای صحنه یا دیالوگ‌ها بیهوده است.»

اما جدایی از سینمای آنتونیونی برای مونیکا ویتی، تنها عبور از سینمای «هنری» و روشنفکرانه نبود، بلکه جایگاه و سبک بازیگری‌اش را یکسره تغییر داد. او از فضای عبوس و گرفته فیلم‌های آنتونیونی به نور و روشنی سینمای کمدی رسید که تا امروز مهم‌ترین بخش سینمای ایتالیا محسوب می‌شود.

مونیکا ویتی بلندپرواز بود و مانند هر بازیگری شیفته شهرت. او در مصاحبه‌ای گفته بود «همیشه آرزو داشتم یک بازیگر کمدی باشم» اما انتخاب‌هایش فیلم‌هایی خاص، محدود و متفاوت با سینمای رایج آن زمان بود. در سال ۱۹۶۲ پیشنهاد اگنس واردا را رد کرد چون اطمینان داشت با آنتونیونی به آرزویش خواهد رسید. «می‌خواهم به آنتونیونی وفادار بمانم، او قول داده مرا کارول لمبارد قرن کند.» اگرچه درنهایت مونیکا ویتی با آن چهره جذابش موفق شد به یک ستاره کمدی محبوب تبدیل شود اما همچنان بسیاری او را با سه‌گانه آنتونیونی به‌ویژه فیلم «صحرای سرخ» به یاد می‌آورند.

مونیکا ویتی در آن سال‌ها به ایفای نقش در فیلم‌های کمدی رو آورد که شخصیت‌های آن‌ها معمولاً تضاد شدید بین نقاط قوت و نقاط ضعف ایتالیایی‌ها را به تصویر می‌کشیدند. هرچند اکثر این فیلم‌ها در عرصه بین‌المللی موفقیت چندانی کسب نکردند ولی توانایی بازیگری مونیکا ویتی در ایتالیا مورد تحسین قرار گرفت. در سینمای ایتالیا همه هنرپیشه‌های محبوب کمدین هستند. از آلبرتو سوردی و مارچلو ماسترویانی تا ویتوریو گاسمن و نینو مانفردی؛ و زنان نیز از این قاعده برکنار نیستند: سوفیا لورن و جینالولو بریجیدا و… مونیکا ویتی هم دیر یا زود باید به این سینما می‌رسید.

نخستین بار ماریو مونیچلی بود که در سال ۱۹۵۸ استعداد مونیکا ویتی را در ایفای نقش‌های کمدی نشان داد. او در فیلم «دختری با تفنگ» مونیکا ویتی را به تعقیب و شکار مردی متجاوز فرستاد. زنی سیسیلی که هرگز نباید کوتاه بیاید و مرد متجاوز باید یا به قتل برسد یا «داماد» شود!

او در سال ۱۹۷۰ در فیلم «حسادت به سبک ایتالیایی» در برابر مارچلو ماسترویانی ظاهر شد. در سال ۱۹۷۴ به خاطر بازی در فیلم «مرد مسخره» به کارگردانی آلبرتو سوردی اولین جایزه داوید دی دوناتلو (اسکار ایتالیا) را دریافت کرد.

مونیکا ویتی
جدایی از سینمای آنتونیونی برای مونیکا ویتی، تنها عبور از سینمای «هنری» و روشنفکرانه نبود، بلکه جایگاه و سبک بازیگری‌اش را یکسره تغییر داد.

این فیلم‌ها در سراسر جهان با تحسین روبرو شدند و منجر به اولین نقش او در خارج از ایتالیا، در مقابل ترنس استمپ و درک بوگارد در کمدی جاسوسی «مادستی بلیز» شد. پس از بازگشت به ایتالیا، جایگاهش به‌عنوان یک نماد سینما تثبیت شد و در سال ۱۹۹۵ جایزه شیر طلایی را در جشنواره فیلم ونیز دریافت کرد.

مونیکا ویتی در سال‌های پایانی فعالیت هنری‌ خود در فیلم «شبح آزادی» (۱۹۷۴) ساختۀ لوئیس بونوئل، کارگردان برجسته اسپانیایی نیز حضور یافت تا علاوه ‌بر کارگردان‌های ایتالیایی با سایر فیلم‌سازان مطرح اروپایی نیز همکاری کند. اغلب منتقدان این فیلم را آخرین بازی درخشان مونیکا ویتی تلقی می‌کنند.

مونیکا ویتی در طول فعالیت‌های سینمایی خود که تا اوایل دهه هشتاد میلادی ادامه پیدا کرد پنج جایزه داوید دی دوناتلو برای بهترین بازیگر زن و هفت جایزه روبان نقره‌ای (گلدن گلوب ایتالیا) را دریافت کرد. او تا سال ۲۰۰۰ در فیلم‌های سینمایی متعددی ظاهر شد و جوایز بسیاری دریافت کرد: جشنواره بین‌المللی ونیز در سال ۱۹۸۴ جایزه «شیر نقره‌ای» را برای بهترین هنرپیشه زن به او تقدیم کرد و در سال ۱۹۹۵ با یک «شیر طلایی» از «کارنامه هنری» او تجلیل به عمل آورد.

 مونیکا ویتی
ویتی که از یک بیماری مفاصل رنج می‌برد، در سال‌های اخیر از حضور در انظار عمومی کناره‌گیری کرده بود.

مونیکا ویتی در سال ۱۹۸۹ نخستین فیلمش به نام «رسوایی مخفی» را بر اساس فیلم‌نامه‌ای از خودش کارگردانی کرد. او در این فیلم بازی هم کرد اما با استقبال روبه‌رو نشد. وی در سال ۱۹۸۰ برای آخرین بار با آنتونیونی در یک فیلم تلویزیونی به نام «اسرار اوبروالد» بر اساس نمایشنامه‌ای از ژان کوکتو همکاری کرد؛ فیلمی که نتوانست توجه منتقدان را جلب کند.

مونیکا ویتی در فاصلۀ سال‌های ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۴ عضو هیئت‌داوران در بخش رقابت‌های اصلی فیلم‌های بلند جشنوارۀ فیلم کن بود.

او در سال ۱۹۷۵ با روبرتو روسو فیلم‌بردار و کارگردان ایتالیایی آشنا شد که درنهایت به ازدواج منتهی شد. روبرتو روسو در سال ۲۰۱۱ اعلام کرد مونیکا ویتی سال‌ها است که از بیماری آلزایمر رنج می‌برد و این بیماری پس از ازدواج آن‌ها و به‌تدریج ظاهرشده است.

مونیکا ویتی
مونیکا ویتی: همیشه آرزو داشتم یک بازیگر کمدی باشم.

در دهه ۱۹۹۰، سرگذشت مونیکا ویتی با عنوان «تختی مانند گل رز» به یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌ها تبدیل شد و وارد متون درسی مدارس و دانشگاه‌ها شد. او در آن زمان گفت: «موفقیت کتاب، شگفت‌انگیزترین اتفاقی است که برای من رخ‌داده است، هزار بار بهتر از بردن یک اسکار.»

والتر ولترونی وزیر فرهنگ سابق ایتالیا، روز چهارشنبه دوم فوریه، با انتشار توییتی خبر درگذشت ویتی را اعلام کرد. او گفت که روبرتو روسو، شوهر ویتی، از او خواسته بود تا این کار را انجام دهد و از «درد، محبت و تأسف» خود صحبت کرد. ویتی که از یک بیماری مفاصل رنج می‌برد، در سال‌های اخیر از حضور در انظار عمومی کناره‌گیری کرده بود.

درباره نویسنده
حسین تقی پور
حسین تقی پور

حسین تقی پور، نویسنده و منتقد سینما و کارشناس رسانه فعالیت در مطبوعات را با نشریه سینما تئاتر آغاز کرد و مقالات او در نشریات کیهان هوایی، مهر، سینما ویدئو، هفته‌نامه سینما ورزش، روزنامه ابرار، روزنامه توسعه و... منتشرشده است. او سردبیر نشریه سینما تئاتر و نشریه «دایره» است.

آیتم های مشابه

همه آنچه باید درباره «هان کانگ»، برنده جایزه نوبل ادبیات ۲۰۲۴ بدانید!

یادداشتی درباره نمایش «باغ شب‌ نمای ما» کار هادی مرزبان

مدیر

واکاوی فیلم «راننده ‌تاکسی» ساخته مارتین اسکورسیزی

مدیر