رؤیای زیبایی و هارمونی
نشنال گالری لندن از تاریخ ۹ آوریل تا ۳۱ ژوئن میزبان مجموعه آثار رافائل نقاش بزرگ و شناختهشده ایتالیایی دوره رنسانس است. این نمایشگاه که احتمالاً قرار بود ۲ سال قبل و گویا به مناسبت پانصدمین سالگرد درگذشت رافائل برگزار شود، به دلیل شرایط کرونایی به ۲ سال بعد موکول شده است.
این نمایشگاه، نخستین نمایشگاه خارج از ایتالیای آثار رافائل است که شامل تمامی جنبههای فعالیت هنری او در طول زندگی حرفهای و کاریاش میشود، تصویر جدیدی از ماهیت چندبعدی و خلاقانه هنرش را ارائه میدهد و ترسیمکننده او بهعنوان یک هنرمند کارآفرین است. همچنین انرژی و اشتیاق خارقالعاده او برای تعامل با کلیسا، پاپها و شاهزادهها و گرفتن حمایت از آنها در مجموعه این آثار کاملاً نظر بازدیدکنندگان را به خود جلب میکند.
ترسیم ساده و ناب زیبایی در عین طبیعی بودن، وجود هماهنگی و هارمونی در طرح و رنگ، داستانسرایی او از طریق ترکیب ژستها و فیگورها و ظرفیت دائماً در حال تکامل وی برای طراحی مبتکرانه که از ویژگیهای برجسته و تحسینبرانگیز آثار و هنر اوست، به ویژگی قابلتوجه و نظرگیر این نمایشگاه بدل شده و نکته غمانگیز و حیرتآور اینجاست که رافائل سراسر این کارنامه پربار را در عمر کوتاه ۳۷سالهاش ساخته است.
در این نمایشگاه ۹۱ اثر از مجموع نقاشیها، طرحهای اولیه، کتیبه و نمونههایی از اسکیسها و ماکتهای او بهعنوان معمار در ۷ تالاری به نمایش گذاشته شدند که هرکدام از آنها دارای عنوانی برگرفته از درونمایه نقاشیها و باقی آثار وی بودند مانند کارهای اولیه، فلورانس و فراتر از آن، مدونا، هنرمند جهانی، مدرسه آتن و…
سفر در این نمایشگاه از اتاق یا تالار اول با تابلویی از جوانی خود نقاش آغاز میشود با عنوان چهره یک پسر که احتمالاً مربوط به ۱۵ – ۱۶ سالگی هنرمند است. او در این نقاشی از گچ سیاه نرم استفاده کرده تا نوری را که در چشمانش منعکسشده و سایههای ظریفی را که روی گونهها و لبهایش افتاده به تصویر بکشد و این کار را باظرافت و همانطور که در توضیحات کنار نقاشی نوشتهشده با کنترل استادانهای به انجام رسانده. بارقههایی از استعداد و توانایی رافائل که در حال جوانه زدن است.
در ادامه همین تالار تابلوهایی میبینیم با عنوانهایی مثل سن سباستین، مطالعه یا تمرین برای پرتره سنت جیمز، راهپیمایی با کالاواری، سنت جورج و…
دوره اقامت رافائل در فلورانس دوره تکامل زندگی کاری و هنری او است. آمدن بهجایی که مهد رنسانس است و ۲ هنرمند بزرگ همدوره او (داوینچی و میکلآنژ) تحولی بنیادین در دنیای هنر ایجاد کردهاند. او درمییابد که آنچه از نقاشی از استادش پروجینو در شهر محل تولدش اوربینو فراگرفته رو به کهنگی گذاشته.
تابلوی «مریم و کودک در کنار قدیس یوحنا»ی داوینچی که با زغال طراحیشده بود با استقبال زیادی مواجه میشود. قرار گرفتن رافائل در این فضا بهویژه تأثیرپذیریاش از داوینچی تغییراتی در ترکیببندیهای شبیهسازیاش از مریم یا مدونا ایجاد میکند. تابلوی باکره (مریم) و کودک در کنار یحیی تعمیددهنده (یحیی پیامبر) آغازگر سلسله نقاشیهای او تحت عنوان باکره و کودک و مدوناست و همچنین تابلوهای دیگری با سوژههایی از زنان. در این اثر که مسیح بغل مریم نشسته و نگاه مریم تداعیکننده حس لطیف مادرانه است.
اگر بخواهیم کارهای اولیه رافائل را با کارهای متأخرش مقایسه کنیم متوجه میشویم باوجود رنگهای شاد و رعایت جزئیاتی مثل انگشتان دست، نوعی ایستایی در این نقاشیها دیده میشود. بدنها روبهجلو و چهرهها بر اساس هندسهای منظم شکلگرفته. درحالیکه وقتی رافائل شروع به پیشرفت میکند چیزهایی در نقاشیهای او نیز دچار پیچیدگی میشوند. بدنها وزن خود را روی یکپا میگذارند، سرها خمشده روی شانهها به ما نگاه میکنند و انبوهی از پارچهها در باد میپیچند. حضور شخصیتها در این نقاشیها مثل حضور بازیگران است روی صحنه تئاتر؛ حضوری همراه با شور و حرکت.
از دیگر آثار شاخص این نمایشگاه نقاشیهای روی پارچه رافائل در ابعاد بزرگ بود که نشاندهنده بخش دیگری از استعداد و توانایی او در نقاشی روی پارچه است. مثل نقاشیای که ترکیبی از فرشتگان و گاوهای بالدار است.
اما نقطه عطف این نمایشگاه نقاشی دیواری مدرسه/ مکتب آتن است؛ نقاشیای که رافائل در آن بهگونهای خیالپردازانه مجموعهای از شخصیتهای برجسته یونان باستان را از میانه سدههای چهارم و ششم گرد هم آورده بود. از افلاطون و ارسطو که در مرکز تصویر ایستادهاند گرفته تا فیثاغورث در پایین گوشه چپ تصویر احاطهشده توسط شاگردانش تا هراکلیوس که به آرنجش تکیه داده (که گفته میشود اساساً این تصویر بیشتر از هر چیزی پرترهای از میکلآنژ است) و دیوژن و البته حضور خود نقاش در گوشه راست اثر- به تعبیری ایستاده در کنار زرتشت یا ابنسینا- که در نگاه اول برای افرادی که با چهره رافائل آشنایی نداشتهاند بهراحتی قابلشناسایی نیست، یک نقاشی سرشار از جزئیات در آن ابعاد بزرگ که باید زمانی بیشتر از زمان معمول را صرف تماشا و درک این جزئیات کرد.
در نقاشی خانواده مقدس با درخت نخل وارد دنیای عشق و علاقه رافائل به خانه و خانواده میشویم. تصویر این خانواده نشاندهنده دوران کودکی ازدسترفته رافائل است. او در سال ۱۴۸۳ در شهر اوربینو واقع در منطقه رجینا به دنیا آمد، در سن یازدهسالگی مادر و کمی بعدتر پدرش را که او هم یک هنرمند نقاش و شاعر بود از دست داد. تصاویر او از خانواده مقدس یا دیگر نقاشیهایش که در این حالوهوا هستند به گمان پژوهشگران آثارش از احساس فقدان او نسبت به خانواده و بهویژه مادرش نشأت میگیرد.
در ابتدای نوشته به این اشاره کردم که در این نمایشگاه ۹۱ اثر از رافائل به نمایش گذاشتهشده بود که طبعاً اشاره به تکتک این آثار و پرداختن به ویژگیهای آن در این گزارش نمیگنجد و آنچه واضح است تنها اشاره به نقاط بارز این رویداد هنری/فرهنگی است. برای تماشای کامل نمایشگاه با صرف جزئیات که کاملاً به حوصله، علاقه، هدف و کفش راحت بازدیدکننده بستگی دارد، باید زمانی حدود ۲ ساعت را به آن اختصاص داد که تنها به بخشهایی از آن در اینجا اشاره شد.
در کنار عظمت نمایشگاه، پرترههای حامیان و دوستان رافائل است که نشاندهنده روابط انسانی گرم و دوستیهای نزدیک او در طول زندگیاش و استعداد اولیه او برای به تصویر کشیدن شخصیت مدلهایش است. مثل پرتره پاپ ژولیوس دوم که خسته و بیمار روی صندلی نشسته یا خودنگاره خودش با جولیو رومانو که نشاندهنده رابطه شخصی بسیار نزدیک او با استاد شمشیربازیاش است.
بر اساس توضیحات فایل صوتی مربوط به این نقاشی، رافائل اندکی بعد از کشیدن آخرین پرترهاش دچار بیماری و تب شده این تب حدود یک هفته ادامه داشته و درحالیکه همه تصور میکردند بعد از مدتی استراحت حالش بهبود مییابد، در سن سیوهفتسالگی میمیرد و البته برخی مرگ او را نتیجه حجامتی که پزشک روی او انجام میدهد میدانند. با همه این اوصاف حداقل میشود گفت او خوشحال از دنیا رفت! و در آخر به قول منتقد روزنامه گاردین جاناتان جونز میتوان گفت: رافائل هنرمندی بود که با هر نقاشیای که میکشید زندگی را جشن میگرفت و در این نمایشگاه یکچیز را به ما نشان داد؛ رؤیای زیبایی و هارمونی را.
طناز مظفری