آرایههای ادبی و روزنامهنگاری
ما، در محیط روزنامهنگاری ایران باید به بحثهای اساسیتری توجه کنیم که بدیهیترین این بحثها، بازیافت اصالت حرفه روزنامهنگاری است؛ یعنی توجه دوباره به مفهوم مهم و سازنده خبر.
روزنامهنگاری با ادبیات قلمرو جداگانهای دارد. اولی حرفه است و مهارت و فن که آموختنی و فراگرفتنی بهحساب میآید. دومی به خلاقیت و استعداد بستگی دارد که بیشتر عوالم ذهنی را در برمیگیرد. اولی باید زیر منگنه زمان و برای هر کس که مخاطب باشد (هر چه وسیعتر، حرفهایتر) تدارک شود. دومی مهلت و فرصتبردار نیست، یکی از هفت هنر است و باید مخاطب خود را بیابد.
این بحث به این معنا نباید تلقی شود که روزنامهنگار به هنرهای نگارشی نیاز ندارد یا تسلط بر ادبیات، تأثیری بر مطلوبیت و مرغوبیت کار روزنامهنگاری ندارد. بلکه مقصود این است که در روزنامهنگاری اصل نخستین کشف و دستیابی به اطلاعات و نکتههایی است که خبر یا گزارش را میسازد. حال اگر حاصل این کشف و کوشش با زیباییهای نگارشی همراه شود، بیتردید بر مخاطب تأثیر عمیقتری میگذارد و او را بیشتر به رسانه وفادار میکند.
در این نوشتار بنابراین هدف، خردهگیری نسبت به کوششهای زیباییشناسانه نگارش در روزنامهها نیست. بلکه کوشش بر این است تا بهطور مستند در مورد یک سوءتفاهم رواج یافته در محیط رسانهای بحث شود: خبر نرم و خبر سخت.
آغاز چالش
سبک هرم وارونه ماندگارترین شیوه خبرنویسی در رسانهها ـ بهخصوص نوشتاری ـ باید بهحساب آید. در میان انواع سبکهای خبرنویسی، هیچیک بهاندازه هرم وارونه، پرتعداد به کار نرفته است. زیرا در دوران رواج این سبک، روزنامهها از دو نظر در همه تاریخ مطبوعات (حدود ۴۵۰ سال) بینظیر هستند: که تعداد عنوان و شمارگان منتشرشده. هنوز هم این سبک رواج کافی دارد.
این سبک نگارش مزایایی دارد. مهمتر از همه اینکه بهسرعت آموختنی است، وقت محدودی از خبرنگار و مخاطب میگیرد و وقتی آموخته شد، نگارش به این سبک سریع خواهد بود؛ اما این سبک کاستیهایی هم دارد. ازجمله: خشک و غیرقابل انعطاف است، خواننده را تنبل میکند و (از همه مهمتر) برای خبرنگار میدان محدودی برای هنرنمایی و نشان دادن قابلیتها، باقی میگذارد.
روزنامهنگاران فرانسوی زودتر از همکاران خود در کشورهای دیگر، در برابر این سبک طغیان کردند. به همین سبب هم در منابع روزنامهنگاری نوشتهاند: نگارش خبر دو سبک دارد: فرانسوی و آمریکایی.
سبک فرانسوی بر کلام و کرشمههای زبانی تکیه دارد و سبک آمریکایی بر عینیتها و عناصر خبر. جنگهای سال ۹۱ و ۹۲ میلادی (میان عراق و کویت و سپس متحدان غربی علیه عراق) و فروپاشی اردوگاه کمونیسم در همین سالها، این چالش را جدیتر کرد. تنوع و عمق پدیدههای خبری به حدی بود که شیوه هرم وارونه در بسیاری از موارد ناتوان و نارسا به نظر میرسید. بنابراین در بسیاری از روزنامههای غربی، خبرنگاران سبک نگارش خبر به شیوه خشک هرم وارونه را کنار گذاشتند و به شیوه پیشتر آزمایششده فرانسوی (واردکردن هنر کلامی مثل وصف، تشبیه، استعاره و…) روی آوردند.
چنانکه آمد، ویژگی و برجستگی این شیوه که یکی از انواع آن را شیوه قلاب[۱] (هوک) نامیدهاند، توجه به جذابیتهای حاشیه و متن موضوع خبر (یا گزارش) است. در اینجا باید یک توضیح لازم را به یاد آورد. بهطورمعمول متنهای خبری و گزارشی در دو بُعد ممکن است مخاطب را جذب کنند:
جنبه اطلاعرسانی
در این بُعد متنها ازنظر عناصر خبری (چه، کجا، کی، چرا و…) و با توجه به ارزشهای خبری نظر خواننده را جلب میکنند. بهطورمعمول خواننده در چنین متنهایی به هنرهای نگارشی و سبک نگارش هنرمندانه، نه نیاز دارد و نه اگر خبرنگار به این جنبهها توجه کند، برای مخاطب اهمیتی دارد. برای مثال خواننده میخواهند بداند آتشسوزی شب گذشته، کجا اتفاق افتاد، چرا اتفاق افتاد، چند تن کشته و مجروح شدند، خسارتها به چه حدی بود، گستردگی آتشسوزی چقدر بود؟ و…
جاذبهها
در برخی از متون خبری و گزارشی، نکته مهم حالتها، نمونهها، حاشیهها، حرفها، واکنشها و… است. در این متنها اصل مهم، تأثیرگذاری است و چگونگی نگارش و کاربرد قلم هنرمندانه در آن تأثیر اساسی دارد. مثل: دخترک به پهنای صورت اشک میریزد و سارا را صدا میزند. هر کس را میبیند، التماس میکند سارا را از میان شعلهها نجات دهد. میگوید: «ترو خدا بیرون بیارینش!»… آتشنشان میپرسد: «حالا سارا کی هست؟»… دخترک در میان هقهق گریه میگوید: «هدیه تولدمه! عموم جونم بهم داده…» خیلی هم فرق نمیکند که این ماجرا کی و کجا و چرا اتفاق افتاده است. یا دخترک معروف است یا گمنام. مهم حس عاطفهای است که خواننده باید در آن سهیم شود. پیداست اگر این دو بُعد تأثیرگذار، در یک متن، باهم وجود داشته باشد، نتیجه کار برجستهتر و خواندنیتر خواهد شد. گزارش معروف «رابرت فیسک»[۲] از اردوگاه شتیلا، گزارش کینگز بری اسمیت[۳] از اعدام جنایتکاران جنگی در نورنبرگ و گزارش کارول اکرلی[۴] از ماجرای یازدهم سپتامبر از این نمونهها هستند.
نظر و اطلاعات
سوءبرداشت ازآنجا ناشی میشود که خبرنگاران تصور کنند اگر متن خبری (یا گزارشی) را به یاری هنرهای کلامی یا ادبیاتی تزیین کنند، در ایجاد ارتباط با مخاطب موفقتر خواهند بود. این برداشت نادرست، دو جنبه دارد:
روزنامهنگار دچار این وهم شود که مخاطب از او بهجای اطلاعات، نکته، آمار، استناد و… توقع انشانویسی دارد. «سی.پی. اسکات»[۵] روزنامهنگار و سردبیر نامدار دهههای اول قرن بیستم انگلستان، در یک سرمقاله در تاریخ پنجم می۱۹۲۱ این موضوع را توضیح داده است: «شاید این نظر بیرحمانه و تلخ به نظر برسد؛ اما واقعیت دارد که اظهارنظر، خبر نیست؛ اما اطلاعات خبر هست. تحریریهها یک وظیفه اساسی دارند: جمعآوری خبر و اطلاعات. وسوسه اهمیت دادن به کلام، بهجای اطلاعات، در تحریریهها فساد آور است… روزنامهنگار باید به یاد داشته باشد: اظهارنظر در مورد جنبهها و محورهای خبر بدون هزینه، اما دستیابی به اطلاعات مقدس و حرفهای است.» (روزنامه منچستر گاردین).
در برخی از متون خبری و گزارشی، نکته مهم حالتها، نمونهها، حاشیهها، حرفها، واکنشها و… است. در این متنها اصل مهم، تأثیرگذاری است و چگونگی نگارش و کاربرد قلم هنرمندانه در آن تأثیر اساسی دارد.
نگارش هنرمندانه که خواننده را به خود جلب کند، مثل هر هنر دیگری، به سه عامل مهم وابسته است: استعداد، تکرار و تجربه. در کار نگارش، تجربه، به معنای بسیار خواندن و بسیار نوشتن است. به هر دلیل، جامعه ما، جامعهای نیست که مردم به خواندن عادت داشته باشند. به همین دلیل بهطورمعمول خبرنگارانی که زیاد نمیخوانند و کمتجربه میکنند قدرت نگارش چندانی ندارند. درنتیجه متنهای خبری و گزارشی آنان، نه ازنظر اطلاعات و نکته غنی است و نه خواننده را ازنظر عاطفی و حسی برمیانگیزاند. رواج کار یادداشت نویسی در سالهای اخیر به دلیل همین سوءبرداشت، نتوانسته است به افزایش مخاطبان کمکی بکند. بنابراین درست نیست اگر عادت به نظر دادن را کنار بگذاریم و بر جنبه اطلاعرسانی بیشتر تأکید کنیم؟ اغلب، این خبرنگاران «نرم خبرنویسی» را بهانه میکنند. گویا چنین تصور میکنند اگر بهجای ارائه اطلاعات، به نگارش احساس و توصیفی بپردازند، نوآوری درخور توجهی کردهاند.
کلیشه و تقلید
رویآوری به آرایش کلامی و سعی در تأثیرگذاری از طریق انشا نگاری، وقتی خبرنگار از تسلط و اقتدار کافی در حوزه ادبیات سرزمینی و جهانی تهی باشد، ناچار او را به سمت تقلید و بهرهگیری از کلیشههای پیشتر آزموده شده و پیشتر تحسینشده هدایت میکند. کلیشه، در ذات خود، دو ویژگی نامطلوب دارد که باشخصیت و روح کار حرفهای روزنامهنگاری در تضاد قرار میگیرد:
کلیشه بهطورمعمول خودکار (اتوماتیک) از قلم نویسنده، به روی کاغذ یا صفحهنمایش رایانه میآید. روزنامهنگار این واژه، این عبارت، این شیوه کاربرد فعل و این شیوه جمله نویسی را جایی خوانده یا شنیده و به نظر او مناسب آمده است. حال، هرکجا لازم بداند، بجا و نابجا، این کلیشه از بایگانی ذهن به دست و به قلم او انتقال مییابد. این فرآیند با حرفه روزنامهنگاری سخت بیگانه است.
کلیشه نیاز به فکر و جستوجو کشف ندارد. روزنامهنگار میان مفهومی که در موضوع نوشتار باید انتقال یابد و این کلیشه که در ذهن دارد، ربطی سراغ میکند و به کار میبرد. حال آنکه کشف و به دست آوردن علتها و رسیدن به عناصر مربوط به عینیت یک رویداد یا پدیده، بدیهیترین نیاز حرفهای کار روزنامهنگاری است.
عبارت معروف یا حرف وصل «که» را زمانی آقای فریدون صدیقی در گزارش غسالخانه با موفقیت اجرا کرد و ماندگار شد: «پایم را که تو گذاشتم بوی تند سدر و کافور پیچید تو دماغم…»[۶]؛ یک ورودی بینقص برای یک گزارش ماندگار. حالا هر کس، در هر موضوعی، با هر دیدگاهی میخواهد گزارش بنویسد، چنین شروع میکند: «از کرمآنکه بهطرف بردسیر بروی…»، «وارد کافه شوکا که شدم…»، «از جاده خاورآنکه به سمت شرق بروی…»
جرج اورول نویسنده معروف انگلیسی در کتاب معروف خود «شیوهنامه جبیبی اکونومیست» و در فصل سیاست و زبان انگلیسی، شش توصیه مهم به نویسندگان کرده که نخستین توصیه این است: «هرگز تشبیه، استعاره یا حالت نوشتنی را که در کتابی خواندهای، به کار نبر».[۷]
شاید بدترین پیآمد کاربرد کلیشهای برای خواننده این باشد که او عنصر «تقلید» و «تکرار» در آن، که در ذات خود با نوآوری و پویایی در تضاد هستند، بهتدریج در او ایجاد زدگی میکند.
نرم خبر یا سخت خبر؟
پس از انتشار روزنامه شرق و موفقیتی که این روزنامه در بازار نشر مطبوعات به دست آورد[۸]، بحثی در جامعه روزنامهنگاری ما در مورد «نرم و خبر»[۹] و «سخت خبر»[۱۰] درگرفته است. میگویند: «ما از اول تصمیم گرفتیم در این روزنامه «نرم خبر» کار کنیم. یا: «شیوه نرم خبر» به پسند و احساسات مردم نزدیکتر است». یا: مردم نسبت به «سخت خبر» دیگر نظر خوبی ندارند و…
این برداشت حالا به آنجا کشیده است که در صداوسیما هم برخی بخشهای خبری به گویش عامیانه و غیر جدی اجرا میشود، زیرا: «در صداوسیما تصمیم گرفتهایم، بهسوی اجرای نرم خبر برویم.» (نقل به مضمون از گفتههای یک مسئول خبر صداوسیما).
در باور برخی از روزنامهنگاران جوان این اعتقاد جا گرفته است که هرگاه ما در متن خبر (یا گزارش) زبانی وصفی، صمیمی، عاطفی یا تأثیرگذار را به کار بگیریم. خبر (یا گزارش) نرم نوشتهایم. برعکس خبر، وقتی سخت است که با زبان جدی و رسمی نوشته شود. این برداشت با اصل تقسیمبندی، دنیا از سخت خبر و نرم خبر، تفاوت دارد.
اگر چنین برداشتی در حد محیطهای خبری و روابط عمومیها و تحریریهها میماند، اشکالی نداشت. مشکل عمده این است که چنین باوری اکنون به کلاسهای درس، جزوههای دانشگاهی و حتی کتابهای این رشته هم راه یافته است. من برای آنکه از خود نظری ابراز نکنم، نخست چند نظر از نویسندگان و استادان جهان غرب را (که لابد از ما روزنامهنگارتر هستند چون این حرفه را ما از آنان آموختهایم) میآورم. این نمونهها را به ترتیب از قدیمیترین که مربوط به سال ۱۹۹۶ است تا یک نمونه امروزی عرضه میکنم و آنگاه به بحث در مورد نگارش خبرهایی که در آن هنرهای نگارشی را میتوان سراغ کرد، میپردازم.
اول:
«در طول حدود ۲۰ سال، من از همکاران روزنامهنگار، سردبیران و دانشجویان این رشته، بارها پرسیدهام «فیچر»[۱۱] چیست؟ این پرسش را من از اهالی مطبوعات در سه قاره سؤال کردهام. در پاسخ، دیدگاهها و نظرهای متفاوت و جالبی دریافت کردهام. بااینهمه کسی پاسخ قطعی و قانعکننده نداده است؛ غیر از یکی: «فیچر متن خبری «سخت»، نیست.» اما این را نمیشود تعریفی علمی در دانش روزنامهنگاری فرض کرد.»[۱۲]
دوم:
«خبر را میتوان در سه سطح در نظر گرفت: خبر آنی، فیچر خبری و فیچر خبر آنی، خبری است با اهمیت که باید در کمترین زمان گزارش شود.
فیچر خبری، خبری است که در آن اطلاعات و نکتههایی باید وارد کرد تا خبر آنی تکمیل شود. بسیاری از خبرنگاران برای نگارش فیچر خبری بهطورمعمول از یک عنصر انسانی (حسی یا عاطفی)، برای طرح موضوع (سوژه) بهره میگیرند، یا از مسیر شرح و بسط پسزمینهها، موضوع را توضیح میدهند.
فیچر، خبری است که بهقصد تأثیرگذاری تهیه میشود و بهطورمعمول شکل داستانسرایی دارد.
و…
خبر نرم نسبت به هرم وارونه انعطاف بیشتری دارد. در خبرهای نرم، (برعکس شیوه هرم وارونه) مهمترین اطلاعات در پاراگراف اول عرضه نمیشود. یعنی میتوان خواننده را برای رسیدن به اصل موضوع، در انتظار گذاشت. در این شیوه از روایت، قصهپردازی، شرح و بسط، نقلقولها، توصیف و نمونه استفاده میشود. در خبر نرم، لید (به معنای سنتی در هرم وارونه) وجود ندارد… مهم اینکه خبر سخت را نباید با ورودی تأخیری، وصفی یا روایی آغاز کرد. بههرحال شیوه نگارش، یک متن خبری را نرم یا سخت نمیکند، بلکه سختی یا نرمی باید در ذات خبر وجود داشته باشد.»[۱۳]
سوم:
«دستهبندی دیگر خبرها که بیشتر به زمان ربط مییابد، تشخیص میان سخت خبر و نرم خبر است. گروه اول را بیشتر مردم عادی، خبر میشناسند: واقعهای که در یک روز روی میدهد (دزدی در یک بانک، فروریختن یک پل یا محکومیت یک متهم به قتل) سخت خبر هستند. در این خبرها زمان (فوریت) نقشی اساسی ـ برای مخاطب ـ دارد. از این رویدادها خبر تهیه میشود، زیرا رویدادهای امروز به شمار میآیند. به همین دلیل باید بهسرعت در اختیار مخاطبان قرار گیرند.
برعکس، در نرم خبر، فوریت زمانی چندان نقش و تأثیری ندارد. خبرنگار در این خبرها بر وضعیت، حالت یا اشخاصی توجه میکند که دارای یک ویژگی مشترک هستند: جلبتوجه مخاطبان. تأثیر چنین خبرهایی بهندرت در زمان یا روز بخصوصی محدود میشود و میتوان در میان خبرها، هرگاه لازم باشد، گنجانیده شود. نمونه رایج از این خبرها، زندگی یک جفت عقاب کمیاب در باغوحش سیراکوز[۱۴] است.
عقابهای نر و ماده را برای افزایش نسل زیر مراقبت گرفتند تا اینگونه در طبیعت از بین نرود. سرانجام ماده یک تخم گذاشت. تخم را با دقت در دستگاه مخصوص گذاشتند؛ اما درست در لحظهای که جوجه، پوسته تخم را شکست تا زندگی آغاز کند، عقاب ماده مرد. کارشناسان باغوحش این واقعه را فاجعه وصف کردند؛ اما در کمال شگفتی دیدند که عقاب نر کار مراقبت از جوجه را بر عهده گرفت. عقاب پدر، جوجه را غذا میداد، تمیز میکرد و مواظب دیگران بود تا صدمهای به جوجه نزنند…
زندگی این دو، مدتها موضوع خبرهای دنبالهدار[۱۵] در مطبوعات آمریکایی بود. مردم باعلاقه و رغبت این خبرهای احساساتی را دنبال میکردند. در این نمونه، تحول در زندگی عقابها، هیچ فوریتی ندارد؛ اما دارای جذابیت است.»[۱۶]
چهارم:
«برخی صاحبنظران میان خبرهای «سخت» که در مورد پدیدههای و رویدادهای «واقعی»، «جدی» و «مهم» نوشته میشوند و بهطورمعمول بر زندگی مردم اثر میگذارند، با خبرهای «نرم» که در مورد رویدادها یا تحولهای «جزیی» که تأثیری چندان ندارند، تفاوت در نظر میگیرند. خبر نرم را خبرهایی اینچنین میدانند: «مأموران آتشنشانی بچهگربهای را که روی یک شاخه نازک درخت گیرکرده بود، نجات دادند.» شاید این تقسیمبندی از مضمون خبرها در ذات خود در روزنامهها مفید باشد؛ اما آنجا که بحث در مورد شیوههای خبری است، این تقسیمبندی راه بهجایی نمیبرد. واقعیت اینکه ازنظر شیوههای تهیه خبر نمیتوان تفاوت آشکاری میان نرم خبر و سخت خبر یافت.
درست اینکه توضیح دهیم یک شیوه رایج، همیشگی و درست برای نگارش خبر وجود دارد که در نگارش، حالتهای متفاوتی به خود میگیرد. خبرنگار یکی از این شیوهها را ـ بسته به محور و موضوع خبر یا گزارش ـ برمیگزیند. مثل شیوه توصیفی (مثل اینکه به وصف لحظههای کوشش آتشنشانان بپردازد یا چگونگی حالات مردم را در زمان تصرف «سارایهوو» وصف کند). یا بر اساس یک شیوه سنتی، شرح رویدادها ـ راـ به ترتیب زمانی[۱۷] وقوع ثبت کند…
از دیدگاه شیوههای خبری، هیچ امتیازی میان نرم خبر و سخت خبر نمیتوان در نظر گرفت. اگر چنین استدلال کنیم شاید مفیدتر باشد: یک روش سنتی و اصلی در نگارش خبر وجود دارد که حالتهای مختلفی به خود میگیرد. خبرنگار ممکن است یکی از این حالتها را برای نگارش یک متن به کار بگیرد. (مثل شیوه روایی).
نگارش خبر یا گزارش در هر حالت خبرنویسی (بیانی، توصیفی، روایی، نقلی و…) ممکن است بهصورت سخت یا نرم، صورت گیرد.»[۱۸]
پنجم:
«خبر را میتوان به دوشاخه تقسیم کرد: سخت و نرم. اکنون تفاوت این دوشاخه خبر را توضیح میدهیم:
خبر سخت، گزارش از رویدادهایی است که در ذات خود، فوریت دارند. یعنی رویدادها، برخوردها و تحولهایی که بهتازگی اتفاق افتادهاند، یا در حال رخ دادن هستند و انتشار آنها باید فوری صورت گیرد؛ اگر نه ارزش خود را از دست میدهند. مثل: حوادث، همایشها، تظاهرات، سخنرانیها، جلسههای دادگاه و… این خبرها توضیح میدهند که چه، در کجا و کی رویداده و چرا و چگونه باید بر خواننده اثر بگذارند.
خبر نرم، گزارش از رویدادهای مربوط به علاقههای انسانی و پدیدههای نوظهور، عجیب، اما جذاب است که گزارش آنها چندان فوریت ندارد. یعنی رقابتی ـ با رسانههای دیگر ـ برای انتشار آنها در میان نیست. مثل جوانی که براثر حادثهای، هفت سال پیش یکدست خود را ازدستداده و حالا هواپیمای مدل میسازد. یا تولهسگی که در محفظه خطوط تلفن شهری گیرکرده بود. یا کارایی و پیآمدهای مصرف نوعی قرص لاغری.
خبرهای نرم دو خصلت عمده دارند. اول: نمیتوان گفت کدامیک بر دیگری ارجح است. دوم: موضوع این خبرها، از مدتها پیش ممکن است جریان داشته باشد. یا زمان و فوریت جاذبه به آن بهحساب نمیآید.»[۱۹]
ششم:
«متنهای خبری را در اساس به دو شیوه «نرم خبر» و «سخت خبر» تقسیم میکنند. بهطورکلی «سخت خبر» به مفهوم رویدادهای فوری (خبرهایی که دقیقه و ساعت در آن نقش دارند) برمیگردد. یعنی رویدادهایی که باید با سرعت به مخاطب عرضه شود؛ اما نرم خبر، شامل خبرهایی است که در آن اطلاعات حاشیهای و پیشینه و مهمتر از آن توجه و علاقه عمومی، نقش برجستهتری دارند.
برای نگارش سخت خبرها یک شیوه همیشگی وجود دارد. در رسانههای نوشتاری این خبرها را به شیوه سنتی هرم وارونه مینویسند. مهمترین محور خبر، در جمله اول (لید) نوشته میشود و محورهای کماهمیتتر، به ترتیب تا انتهای خبر میآید.
خبرهای مربوط به سیاست، جنگ، اقتصاد و جرم و جنایت در دسته خبرهای سخت جای میگیرند. حال آنکه خبرهای عرصه هنر، سرگرمی (هنرنمایی) و پدیدههای مربوط به زندگی اجتماعی را نرم خبر میگویند.
اما به نحوی فزاینده این خطکشی مخدوش شده است. مثلاً میپرسند: خبری در مورد زندگی شخصی فلان سیاستمدار، خبر سیاسی است یا خبر سرگرمکننده؟ (سخت یا نرم؟). یا: گزارشی از اهمیت پسانداز پیش از بازنشستگی خبری مربوط به اقتصاد است یا مربوط به زندگی اجتماعی (سخت یا نرم؟) که البته پاسخ فوری ندارد.
یک تفاوت میان خبرهای نرم و سخت، به شیوه ارائه خبر ربط مییابد. خبر سخت به عینیتها توجه دارد: چه رویداده؟ چه کسی درگیر بوده؟ کی و کجا رویداده؟ و چرا؟ خبر نرم اما سعی دارد مخاطب را سرگرم کند، زیر تأثیر بگیرد یا راهنمایی کند. در رسانهها و مثلاً در تلویزیون، مخاطب با مطالب یا برنامههایی سروکار پیدا میکند که مدعی است: «این خبر کاربردی است». مثل گزارشهایی در مورد کشش عضلهها هنگام کار یا برای خرید کامپیوتر باید چه نکتههایی را رعایت کرد؟
شناخت این دو عرصه به خبرنگار کمک میکند تا چگونگی روی دادن واقعه خبری را به مخاطب انتقال دهد. یا کدام دسته از خبرها قابل پخش یا قابلچاپ هستند. نیز به این کار میآید تا نویسنده بخواهد مقاله مؤثری بنویسد تا مخاطب زیر تأثیر قرار گیرد.»
هفتم:
«بهطورکلی خبرها را میتوان به دودسته تقسیم کرد، خبرهای نرم یا فیچر و خبرهای سخت.
خبرهای سخت، بخش عمده از گزارشهای خبری را تشکیل میدهند و بر عناصری خبری تأکیددارند (چه کسی، چه، کی، کجا و چگونه). این خبرها شامل پدیدههای مهم و موردتوجه مردم مثل فعالیتهای دولتی، رویدادهای جهانی، شرایط اجتماعی، اقتصاد، جرائم، محیطزیست و… علوم میشوند که برای قشرهای پرتعداد مخاطبان جالب است. صفحه اول روزنامهها و مجلهها و بخشهای خبری اساسی رادیو و تلویزیونی همیشه سرشار از خبرهای سخت هستند.
برای نگارش سخت خبرها یک شیوه همیشگی وجود دارد. در رسانههای نوشتاری این خبرها را به شیوه سنتی هرم وارونه مینویسند. مهمترین محور خبر، در جمله اول (لید) نوشته میشود و محورهای کماهمیتتر، به ترتیب تا انتهای خبر میآید. برخی از روزنامهنگاران از این شیوه سنتی انتقاد میکنند. میگویند این سبک قدیمی و بدون هیجان است و خواننده میتواند از اول، بقیه متن را حدس بزند. با این هم شیوه هرم وارونه همچنان در محیط روزنامهنگاری ماندگار است. شیوه هرم وارونه در رسانههای دیداری و شنیداری قابلاجرا نیست. این رسانهها از شیوه چهارضلعی[۲۰] استفاده میکنند که اطلاعات در تمام طول خبر، یکنواخت عرضه میشود. زمان در این رسانهها چنان محدود است که نمیتوان بخشهای کماهمیت خبر را توضیح داد.
خبر نرم یا فیچر، عرصه وسیعی از خبرها را در برمیگیرد. این خبرها فوریت ندارند. یا چندان بر زندگی مخاطبان تأثیر عمیق نمیگذارند. نکته مهم و مشترک در خبرهای نرم، برانگیختن علاقههای مخاطبان است و بهطورمعمول کنجکاوی، احساسات، ترحم یا سرگرمی مخاطبان را تأمین میکند. مکانها، مردم، جانوران، کالاها یا رویدادهای کماهمیت ممکن است به این شیوه تنظیم شوند. شیوه نگارش فیچر بهاندازه موضوعهای آن متنوع است. در رسانههای نوشتاری فیچر هرگز از قالب هرم وارونه پیروی نمیکند. اغلب نکته ضربهای در فیچر در انتهای متن میآید؛ درست مثل لطیفهها که نکته خندهدار در پایان عرضه میشود. فیچر در تلویزیون بیشتر از رادیو رواج دارد…»[۲۱]
نتیجه
این هفت برداشت، در بحث نرم و سخت خبر، نکتههای مهمی را روشن میکند که اگر بهصورت فهرست درآوریم، به این نکتهها میرسیم:
سخت خبر، خبری است که در آن جنبه سرعت و فوریت اهمیت دارد و بیشتر بر اطلاعات تأکید دارد.
نرم خبر، فوریت زمانی ندارد و بیشتر بر جنبههای عاطفی، حسی و روحی مخاطب تمرکز مییابد.
انتخاب نرمی یا سختی با خبرنگار نیست. بلکه ذات خبر، نرمی یا سختی آن را روشن میکند.
خبر نرم، به دلایل گفتهشده، به سمت فیچر (گزارش خبری و غیر خبری روایی یا توصیفی) گرایش دارد.
نگارش خبر، به هر یک از این دو شیوه، امتیازی برای خبرنگار در پی نمیآورد و بهخصوص نشانه نوجویی و نوگرایی نمیتواند تلقی شود.
نرم خبر بههیچوجه، رویه و شیوه تازه کشفشدهای نیست. ازقضا میتوان گفت پیشینه خبرهای غیر فوری، عاطفی و حسی، بسیار بیشتر از پافشاری بر عناصر خبر است.
پیداست که در خبرهای نرم، امکان هنرنمایی ادبی (تشبیه، توصیف، استعاره، اشاره و…) بیشتر است، نه به این معنا که هر جا هنرهای کلامی به کار رفت، نرم خبر تولید میشود.
بهانه نرم خبر نباید راه گریزی از جستوجوگری و کشف نکتهها، پیامها، اطلاعات و استنادها لازم در کار خبر تلقی شود. روزنامهنگاری یک مفهوم قاطع اگر داشته باشد پیگیری و تلاش مستمر و خستگیناپذیر برای کشف نکتههای پنهان نگاه داشته شده است.
علیاکبر قاضیزاده
[۱]. Hook
[۲]. Fisk, Robert,”It Was Christians”, September 16/1986.
[۳]. Smith, Kingsbury, “The Execution of Nazi War Criminals,” oct.16/1946.
[۴]. Ackerly, Carol, “Hell In Big Apple”, Sep.12/2001.
[۵]. C.P.Scott
[۶]. صدیقی، فریدون، گزارش با عنوان «گفتوگو با یک مردهشور بهشتزهرا». کیهان سال ۱۳۶۵.
[۷], Orwell, George, “The Economist Pocket Style Book,Politics and the English Language, Penguin, London 1970.
[۸]. توجه به جاذبههای کلامی، ورود به حاشیه موضوع، تأثیرگذاریهای عاطفی و… در متنهای مطبوعات در سالهای و دهههای پیش هم رواج داشت.
[۹]. Soft News
[۱۰]. Hard News
[۱۱]. Feature در غرب به معنای مطالب خبری وصفی و احساساتی است؛ نوشتهای که از توضیح واقعه فراتر رود و به وصف موضوع برای جذاب کردن آن بپرداز.
[۱۲].Randal, David, Universal Journalism, Pluto Press, London, 1996, p.12
[۱۳]. Menger, Melvin, News Writing and Reporting for Today’s Meda, Columbia University Press, N.Y. 1998.
[۱۴]. Syracuse
[۱۵]. Run Event
[۱۶]. Defleur, Melvin and Dennis, Everette, Understandirg Mass Communication, Houghton Mifflin Co.Boston, 1998, Page 243
[۱۷]. Chronicle توضیح رویدادها به ترتیب وقوع. این روش هنوز در نگارش خبرهای حوادث رواج دارد.
[۱۸]. Adams, Sally and Gilbert, Harriet, Writing For Journalists, Routledge, London and New York, 1999-Page 12
[۱۹]. Reach, Carol, Wriling and Reporting News, Coachinq Method, Routledge, London, 2000, pp. 36,37
[۲۰]. Square Format در این شیوه خبرنویسی اطلاعات و نکتهها، در متن بدون رعایت اهمیت و با رعایت فشردگی تنظیم میشوند. یعنی همه جملهها و پاراگرافها تا حد زیادی ارزش یکسانی دارند؛ مثل حالت ظاهری مربع.
[۲۱]. این متن را آقای دکتر عقیلی به نویسنده لطف کردهاند که به زبان انگلیسی است.