روایتی از یک اتفاق تلخ
خانم وکیلی پرونده دختر نوجوان بیخانمانی را به دست میگیرد که مورد بهرهکشی قرارگرفته و رحمش را در قبال پول اجاره میدهد، در جریان پیگیری پرونده، با متخصص زنان و زایمان مواجه میشود.
پنجمین فیلم بلند «رضا درمیشیان» با عنوان «مجبوریم» علیرغم تصور عدهای که معتقد بودند فیلم به دلیل به تصویر کشیدن بدبختی طبقه خاصی از جامعه اکران نخواهد شد، اردیبهشت امسال به روی پرده نمایش رفت. (اگرچه نسخهای از فیلم قبل از نمایش عمومی در فضای مجازی منتشرشده بود)
فیلم «مجبوریم» با چند نمای مستند گونه سیاهوسفید از کارتنخوابهای تهران آغاز میشود، حس سرد و بیروح حاکم بر فضا که ناشی از حذف رنگ و سیاهوسفید بودن فیلم است، فضایی مونوکروماتیک به وجود آورده است. این فضای تیره و مغموم که از همان ابتدا روی آن تأکید شده و ادامه پیدا میکند، در طول فیلم با بازی بیحس و حال و خنثی بازیگران، دوچندان میشود و گاه با نمای نزدیک از چهره کاراکترها تشدید هم میشود.
این بیحس و حالی به متن فیلمنامه نیز سرایت کرده بهطوریکه هیچکدام از اتفاقات و کشمکشهای فیلمی که از یک تریلر قضایی انتظار میرود تا با ایجاد تعلیق باعث بروز تنش و هیجان شود، درست پرداختنشده است.
در هیچیک از سکانسهای مربوط به خردهپیرنگهای مختلف فیلم تماشاگر مضطرب یا هیجانزده نمیشود و عموماً ماجراهایی سطحی و گذرا هستند که از یک ماجرا به ماجرای بعدی میپرند، زنی که بچهاش را گمکرده، مرد میانسالی که برای بچهدار شدن اقدام کرده و ناکام مانده، رابطه عاطفی وکیل و پزشک، جست جوی والدین گلبهار، ماجرای مهاجرت متخصص زنان. اگرچه وجود هر یک از این ماجراها و کاراکترها در جهت معرفی شخصیت و موقعیتهای مختلف خلقشدهاند اما رها کردن آنها به بهانه پرداختن به موضوع اصلی، انسجام داستان را از بین برده و لطمه بزرگی به فیلم زده است.
استفاده از نشانههای بصری سینمایی بهقدری سطحی و رو هستند که تماشاگر نیازی به درک و سواد بصری قوی ندارد به همین دلیل گذرا بوده و او را به فکر فرونمیبرد و صرفاً بدل به شعاری نخنما شدهاند، از چاقویی که در ابتدای فیلم پیازی را به دونیم میکند و در سکانس آخر مجدد نمایان میشود، کتاب حقوق بشری که روی میز وکیل قرار دارد در کنار پوشش شناختهشده این کاراکتر تا تداعیکننده نمونه واقعی آن شود و… همه تلاشی ناموفق برای سینمایی کردن فیلم است.
این شعار دادن به اینجا ختم نمیشود استفاده از دیالوگهای شعاری در سکانسهای مختلف، فیلم را تبدیل به یک اثر تصنعی کرده که به درد هیچ طبقهای از مخاطبین ایرانی نمیخورد بهطوریکه حتی نمیتوان باشخصیتهای آن همذات پنداری کرد.
چیدمان بازیگران چهره و قدر سینما، آنهم بهعنوان بازیگران فرعی که هر یک بهخودیخود پتانسیل بالایی برای پیشبرد قصه در یک فیلم رادارند هیچکدام در خدمت درام نبوده و ظاهراً حضورشان در فیلم صرفاً برای جذب مخاطب و اعتبار بخشیدن به آن است.
فیلم مجبوریم علیرغم اهتمامی که برای به فکر فروبردن مخاطب خود دارد بهویژه در نماهای نزدیکی که از چهره کاراکترها به این منظور گرفتهشده، ناموفق بوده و صرفاً روایتی است از یک اتفاق تلخ که بیشتر به یک گزارش میماند و بس.
حمیده وطنی
حمیده وطنی گرگری کارشناس ارشد پژوهش هنر، نویسنده و منتقد سینما، فعالیت پژوهشی خود را با نشریه علمی پژوهشی نگره بهعنوان مدیر داخلی نشریه و فعالیت رسانهای سینمایی را با ماهنامه سینما آغاز کرد مقالات او در نشریات متعددی ازجمله مهر، سینما ویدئو، روزنامه اعتماد ... چاپشده است، او پیشتر دبیر تحریریه نشریه «دایره» بود و هماکنون دبیر تحریریه رسانه رسمی فرهنگی هنری سلیس نیوز و دبیر سرویس سینمایی است.