دعوتی عاجزانه به سکوت
ما مدام راه میرویم و مدام حرف میزنیم؛ چنانچه برعکس نشستن و سکوت کردن، راه رفتن و حرف زدن نقض بطالت است.
برای پیمودن یک مسیر و نیل به مقصود گریزی از راه رفتن نیست. ما راه میرویم چون میدانم و میدانی و گفتهاند با یکجا نشستن چیزی درست نخواهد شد. بماند که این راه رفتن خود چه انشعابات و معانی ذیل خود دارد، اگر پرسه زدن را با راه رفتن قرینه تلقی کنیم بیش از مبدأ و مقصود، فراغت و بیسامانی در گذار و گذر به ذهن تداعی خواهد شد.
انسان راه رفتن را اختراع یا کشف نکرد. در امتداد ستون فقرات روی دو پا ایستاد و راه افتاد شاید به همین دلیل است که بازداشتنش از طی طریق مدام بهمثابه خلع او از زیست طبیعی است.
حرف زدن اگرچه بهعنوان یک مهارت به انسان الحاق شد امروزه قالبهای متعددی بروز و ظهور یافته چنانچه ما وقتی باکسی چت میکنیم درواقع در حال حرف زدن با او هستیم. ما مدام راه میرویم و حرف میزنیم، با خودمان با دیگری. پیوند و ارتباط دو مقوله راه رفتن و حرف زدن نیز نیازمند کنکاشی به عمق تاریخ است.
مکتب فلسفی مشاء (راه روندگان) که متکی بر آموزههای ارسطو است به شیوه تدریس ارسطو که مدام راه میرفت و نطق میکرد اشاره دارد. چنانچه ازنظر هایدگر جهان به معنای اگزیستانسیال مبتنی بر مناسبات و روابط انسانی است که روابطی ارجاعی را دلالتگری یا معناداری میکند جهانی برساخته از فهم و گفتار.
بدیهی است کرانههای تحلیل و تعمق در دو مفهوم راه رفتن و حرف زدن ناشناخته است اما اگر بخواهیم در پشت دیوارهای گالری عصر و مجموعه آثاری که با عنوان «راه میرویم، حرف میزنیم» این معانی را جستوجو کنیم برآیند مضامین آثار و مقصودی که زروان روح بخشان کیوریتور این مجموعه پیگیری کرده است.
کسالت و کدورتی برخاسته از این همهمه بیوقفه انسان مداوم از حرف زدن و راه رفتن است. معانی استعاری تمامی امور ما در زندگی عصر حاضر ما را با دشواری بسیار در دریافت و انتقال مفاهیم دچار کرده است، اگرچه ما در حال انجام بدویترین کنشهای انسانی هستیم، بیشمار خوانش تلویحی از موضوع به تعدد مفاهیم و ایجاد ملغمهای از دادههای ارتباطی میانجامد.
در این نمایشگاه گروهی که ۳۰ تیرماه در گالری عصر افتتاح شد و تا ۲۰ مرداد ادامه دارد آثاری از ۹ هنرمند: هما بذرافشار، رضا بهزادنیا، بهمن تندرکیا، کوشا جعفری، علی خاتمساز، محمد شمس، شهگل صفرزاده، نرگس مرندی و بهار وفایی به نمایش درآمده که شامل نقاشی روی بوم، میکسمدیا (ترکیب موارد)، عکس، چیدمان و ویدیوگرافی میشود.
تنوع آثار و مدیومهای هنری به ایجاد وسعت دید بیننده نسبت به موضوع نمایشگاه کمک میکند. اکثر آثار این مجموعه با لحنی اکسپرسیو حرف زدن را بهمثابه وراجی تقبیح میکنند و آسیمه از بیاندیشه، بی سکوت و بیوقفه راه رفتن و حرف زدن لحظاتی از زندگی روزمره را یادآور میشوند.
محمد شمس در عکسهای خود که سایهها و روشنها بیمرز در احوالاتی شاعرانه به هم آمیختهاند، جلوههایی از گذار روزمره را یادآور میشوند گویی صدها بار همان «آن» را از دریچه چشمان خود دیدهای.
شعارهای علی خاتمساز به زبان انگلیسی روی بوم، هشدارهای مکرری است که از بس دیدهایم و شنیدهایم به خاطر نمیآوریم.
نرگس مرندی در ویدیوی خود صریح و ساده، نمایی از تکرار کسالتبار رفتن و نرسیدنهای پیاپی را نشان میدهد.
پرترههای شهگل صفرزاده، صورتهایی که دهانشان مخدوش است.
در آثار رضا بهزادینیا کمینههای رفتن و ماندن و تعلیق به چشم میخورد.
سه اثر از بهمن تندرکیا؛ «همه آنچه در خاطرم میماند» کلاژ ناقصی از کاغذهای سیاه، خاکستری و قهوهای است که نوشتههای ناخوانایی لابهلای آن دیده میشود. قسمتهای پایینی کلاژ از زمینه جدا و معلق هستند. پایین این کار روی زمین یک پاکت کوچک قرار دارد و داخل آن تکههای کاغذ پارههایی شامل لکه رنگهای بیهدف و تصادفی است و جملات و کلماتی روی آنها نوشتهشده اما اغلب بارنگ پوسیدهشده و ناخواناست.
اثر دیگر او «همه آنچه از تنم باقی میماند» یک چمدان قدیمی است که در آن عکسهای متعدد رادیولوژی ریخته شده است. اثر دیگر وی «راست میگوییم، دروغ میگوییم» یک جعبه نور سیاه عمودی است که به دیوار نصبشده و درون آن لامپی قرار دارد و بالای آن همان عبارت عنوان که بر صفحه کوچکی تکرار شده دیده میشود. روی آن یک تصویر اسکن مغز قرار دارد و بنابراین جمله «راست میگوییم دروغ میگوییم» از لابهلای فرم مغز انسان دیده میشود.
مجموعه عکس «فراموششدهها» اثر کوشا جعفری شامل تعداد بسیار زیادی عکس رنگی از مردم کوچه و خیابان است که در ابعاد کوچک روی یک صفحه چوبپنبهای، کنار هم قرارگرفتهاند.
اثری از بهار وفایی، از مجموعه «روزنامهنگاری» شامل سه صفحه کوچک تقریباً ۲۰ در ۳۰ سانتیمتر است که کلاژ در هم و برهمی از نوشتههای پارهپاره روزنامه را در برابر ما قرار داده است.
در حقیقتگویی نمایشگاه «راه میرویم، حرف میزنیم» شکوایی از بلبشو و دعوتی عاجزانه به سکوت است.
سارا کریمان