یادداشتی درباره نمایشنامه «دوستان کمُدی» نوشته گابور راسوو

دوستان کمُدی

سقوط اخلاقی انسان معاصر

گرچه از دیرباز تا امروز غالب اجراهای تئاتر در کشور ما را نمایشنامه‌های ایرانی و متون نمایشی کلاسیک و شناخته‌شده جهان ازجمله آثار ویلیام شکسپیر و هارولد پینتر انگلیسی، ساموئل بکت ایرلندی، برتولت برشت آلمانی، آنتوان چخوف روسی و آرتور میلر آمریکایی تشکیل داده‌اند و حتی در دوره مشخصی، اجرای نمایشنامه‌های «همه دزدها که دزد نیستند» و «مرگ تصادفی یک آنارشیست» اثر «داریو فو» و اغلب متون «ماتئی ویسنی‌یک» رومانیایی شدت گرفت اما طی ۲ دهه گذشته، برخی کارگردانان تئاتر به‌سوی نمایشنامه‌های اروپایی و به‌طور مشخص ایتالیا و فرانسه، گرایش داشته‌اند.

هرچند پیش‌ازاین متن‌های مشهوری نظیر «کرگدن» و «کلفت‌ها» به قلم «اوژن یونسکو» و «ژان ‌ژنه» مورد‌توجه و اقبال هنرمندان تئاتر بوده، ولی از اواخر دهه ۸۰ خورشیدی، آثار نمایشنامه‌نویسانی مانند «الکساندر دولاپتولیر» و «ماتیو دولاپورت» (خالق متن‌های «اسم» و «شام خداحافظی») و «فلوریان زِلِر» با نمایشنامه‌های سه‌گانه «پدر»، «پسر» و «مادر» نیز موردتوجه قرار گرفتند و روی صحنه رفتند.

اینک نام دیگری به جمع نویسندگان فرانسوی افزوده‌شده؛ «گابور راسوو» که چند سالی‌ است نمایشنامه «دوستان کمُدی» به قلم او چاپ‌شده و پس از چند اجرای محدود دانشجویی، اخیراً در تماشاخانه شهرزاد اجرای حرفه‌‌ای خود را به کارگردانی بابک توسلی پشت سر گذاشت. راسوو، نمایشنامه‌نویس، فیلم‌نامه‌نویس و بازیگر فرانسوی است که کارش را با شرکت L’asile آغاز کرد و ابتدا در چند فیلم به نویسندگی «فیلیپ سوپو» بازی داشت. سال ۱۹۸۵ او ۲ فیلم کوتاه را کارگردانی کرد و از سال ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۰ به تجربه دستیاری کارگردانی پرداخت.

دوستان کمُدی
نمایشنامه «دوستان کمُدی»، باوجود درون‌مایه تراژیک و تلخی که دارد، متن حائز اهمیت و درعین‌حال دل‌نشینی ا‌ست.

«دوستان کمُدی» برخلاف باور اشتباهی که از آن شکل‌گرفته، اثری کمدی نیست. اتفاقاً متنی دراماتیک است درباره سقوط اخلاقی انسان معاصر و استفاده نادرست از طبقه اجتماعی و رفاه مالی علیه انسان‌های فرودست. نویسنده در متن خود، راوی نوعی برده‌داری مدرن است که شاید همیشه و در همه‌جا – گیرم به‌صورت پنهان و غیرمستقیم – وجود داشته اما کمتر کسی به آن توجه کرده یا به مخالفت با آن برخاسته.

در متن «دوستان کمُدی»، ۲ شخصیت اصلی، زوجی با نام‌های ژَک و اودیل، به دلیل عدم مهارت در روابط اجتماعی یا به تعبیر خودشان «روابط انسانی»، دچار کلافگی شده‌اند و پس از ۲۰ سال زندگی مشترک در آستانه جدایی قرار دارند ولی برخورد اتفاقی اودیل با یک آگهی مطبوعاتی مبنی بر فروش «دوست»، همه‌چیز را تغییر می‌دهد. نخستین دیالوگ‌های نمایشنامه به این مسئله اشاره دارد:
ژک: ما در عنفوان جدایی بودیم و وقتی می‌گیم جدایی، یعنی دستمزد وکیل، رفت‌وآمد و تقسیم مال و اموال رو هم باید در نظر بگیریم. درست در همون موقع بود که اودیل یه آگهی توی روزنامه دید. شرکتی که با قیمت‌های خیلی عالی دوست می‌فروخت.
اودیل: اولش تعجب کردم، نمی‌دونستم می‌شه دوست خرید. فکر می‌کردم باید با بقیه دوست شد! زود یه فکری به سرم زد…
و فکر بکر اودیل چیزی نیست جز خرید یک جفت دوست برای رفع روند تکراری زندگی‌شان. به نظر می‌رسد با خرید و ورود دوستان تازه به زندگی آن‌ها، شرایط باید بهتر بشود و شاید برای مدت محدودی این‌گونه باشد اما مشکلات به‌مرور ظاهر می‌شوند، چون «گای» و «ژولیت» به‌عنوان دوستان خریداری‌شده مجبورند مدام و به هر نحوی در خدمت صاحبانشان باشند و رضایت آن‌ها را، حتی با چاپلوسی، جلب بکنند، وگرنه عاقبت خوشی در انتظارشان نخواهد بود.

دوستان کمُدی

بااین‌حال، ازنظر گای و ژولیت، خوابیدن در کمد خیلی بهتر از خوابیدن گوشه خیابان است ولی آن‌ها ماشین و برده نیستند. انسان‌اند و زمانی که یک انسان زنده با عواطف و احساسات بیدار، برای مدت مشخصی مجبور باشد صداقتش را کنار بگذارد و در نقش رفیق به تملق دیگران بپردازد، بالاخره لحظه‌ای فرامی‌رسد که خسته می‌شود و به فکر راه نجات خود از آن وضعیت طاقت‌فرسا می‌افتد.
گابور راسوو در مقام نویسنده فکر همه‌جا را کرده؛ اینکه اساساً چرا ۲ انسان مجبور می‌شوند خودشان را به‌عنوان دوست در معرض فروش بگذارند یا چه رفتار و گفتاری از سوی خریداران، آن‌ها را به سمتی سوق می‌دهد که نقشه شومی برای رهایی از بند بردگی بکشند.

البته شاید خواننده متن یا بیننده اجرا، پایانی خوش را برای دوستان ساکن کمد متصور باشد اما اگر فقط کمی منطقی به روند ماجراها و جهان پیرامون بنگرد، آن پایان غیرمنتظره برای او مورد‌قبول و باورپذیر خواهد بود. واقعاً چه انتظاری باید داشت از کسانی که شرایط زندگی راحت و غرق در نعمتی دارند و آدم‌ها را تنها برای سرگرم‌ شدن خریداری می‌کنند و آن‌ها را در کمد جا می‌دهند؟! هرچند که شاید تنها مقصر این وضعیت، آن بورژواهای نوکیسه نباشند. وضعیت سیاسی یک کشور یا در شکل گسترده‌اش جهان، چنین موقعیت مضحک و ظالمانه‌ای را برای دارندگان و ندارندگان رقم می‌زند.
کارگردان «دوستان کمُدی» در اجرای این نمایشنامه، بیشترین وفاداری را به متن داشته. تفاوت‌های متن و اجرا بسیار جزئی و در حد تغییر دیالوگ‌ها مبنی بر فرهنگ زیستی ۲ کشور ایران و فرانسه است که البته لطمه‌ای هم به متن اصلی نزده و اجرا همچنان برای تماشاگر ایرانی قابل‌درک و ملموس است.

دوستان کمُدی
«دوستان کمُدی» برخلاف باور اشتباهی که از آن شکل‌گرفته، اثری کمدی نیست.

حتی باید به خلاقیت کارگردان تبریک گفت که برخی صحنه‌ها مانند صدای تبلیغات پرورش دوست را حذف و به اشاره مختصری در گفت‌وگوی زوجین اکتفا کرده یا برخی دیالوگ‌ها مثل «بازی لطیف» بین دوستان، متناسب با فرهنگ تماشاگر معادل‌سازی شده تا هم منظور نویسنده را رسانده باشد و هم طنز تلخی در اجرا شکل بگیرد یا نمونه دیگر، صدای پلی‌بک گای و ژولیت حین بررسی نقشه نهایی در کمد است که با حذف بازیگران روی صحنه، تمرکز مخاطب را بر دیالوگ‌ها بالابرده و بر ریتم، جذابیت و تنوع نمایش افزوده است.
نمایشنامه «دوستان کمُدی»، باوجود درون‌مایه تراژیک و تلخی که دارد، متن حائز اهمیت و درعین‌حال دل‌نشینی ا‌ست که هم می‌توان از خوانش آن لذت برد و هم از تماشای اجرای آن.

احمدرضا حجارزاده

سلیس نیوز

آیتم های مشابه

یادداشتی درباره نمایش «باغ شب‌ نمای ما» کار هادی مرزبان

مدیر

نگاهی به نمایش «من و گربه پری» کار شهره سلطانی

مدیر

نقد نمایش «نبرد رستم و سهراب» کار حسین پارسایی

مدیر