پیام روز جهانی تئاتر ۲۰۲۳ به قلم سمیحه ایوب

تئاتر

ما هنرمندان تئاتر هستیم که به زندگی شکوه می‌بخشیم

سمیحه ایوب، بازیگر مصری متولد محله شبرا در قاهره است. او در سال ۱۹۵۳ از موسسه عالی هنرهای دراماتیک که در آن شاگرد نمایشنامه‌نویس زکی طلیمات بود فارغ‌التحصیل شد. کارنامه‌ی صحنه‌ای او در طول دوران فعالیت هنری‌اش شامل حدود ۱۷۰ نمایشنامه است. گرچه آثار تئاتری در کارهای هنری او غالب است، در سینما و تلویزیون هم همکاری‌های بسیاری داشت. او در سینما به خاطر فیلم‌های بسیاری شناخته‌شده است، ازجمله «سرزمین ریا»، «طلوع اسلام»، «با شادی»، «در میان ویرانه‌ها» و در تلویزیون آثار برجسته‌ای را ارائه کرده است که از مهم‌ترین آن‌ها «نور سرگردان»، «زمان گل‌های سرخ»، «امیره در عابدین» و «المصراویه» هستند.

آنچه در ادامه می‌خوانید پیام سمیحه ایوب است که به مناسبت روز جهانی تئاتر نوشته‌شده و اخیراً توسط مؤسسه‌ی بین‌المللی (I.T.I) منتشرشده است.

تئاتر در ذات اصیل خود، کنشی کاملاً انسانی است

دوستان تئاتری‌ام در سرتاسر جهان، این پیام را در روز جهانی تئاتر برایتان می‌نویسم و چندان‌که از شادی لبریزم که با شما صحبت می‌کنم، تمام ذرات وجودم زیر بار رنجی که همه‌ی ما -هنرمندان تئاتری و غیر تئاتری- از فشارهای خردکننده و احساسات تکان‌دهنده در بحبوحه‌ی وضع ناپایدار جهانِ امروز می‌بریم، می‌لرزد؛ ناپایداری درنتیجه‌ی مستقیم آنچه جهان ما امروز با درگیری‌ها، جنگ‌ها و بلایای طبیعی از سر می‌گذراند که نه‌تنها برجهان مادی ما، بلکه بر عالم معنوی ما و آرامش روانی ما نیز آثار مخربی داشته است.

امروز در حالی با شما حرف می‌زنم که احساس می‌کنم جهان به‌کلی همچون جزیره‌هایی جدا مانده و یا کشتی‌هایی شده است که در افقی مه‌آلود می‌گریزند، هر یک از آن‌ها بادبان‌هایش را برافراشته و بدون راهنما دریانوردی می‌کنند؛ بدون آنکه چیزی در افق ببینند که آن‌ها را رهنمون شود و بااین‌حال به دریانوردی خود ادامه می‌دهند، به این امید که به بندرگاهی امن برسند که پس از سرگردانی‌ طولانی در میان امواج خروشان دریا، آن‌ها را در خود جای دهد.

دنیای ما هرگز به‌اندازه‌ی امروز به هم نزدیک نبوده است، اما درعین‌حال هرگز به‌اندازه‌ی امروز ناهماهنگ و دور از هم نیز نبوده است. همین‌جا تناقض دراماتیکی نهفته است که جهان معاصر بر ما تحمیل می‌کند. برخلاف آنچه همه‌ی ما در خصوص همگرایی در گردش اخبار و ارتباطات مدرن شاهدیم که تمام موانع مرزهای جغرافیایی را درهم‌شکسته است، درگیری‌ها و تنش‌هایی که جهان به خود می‌بیند از محدوده‌ی درک منطقی خارج‌شده و در میان این همگرایی ظاهری، واگرایی بنیادینی را ایجاد کرده است که ما را از ذات حقیقی انسانیت در ساده‌ترین شکل آن دور می‌کند.

تئاتر در ذات اصیل خود، کنشی کاملاً انسانی است بر مبنای ذات حقیقی انسانیت که همان زندگی است. به بیان پیشگام بزرگ تئاتر، کنستانتین استانیسلاوسکی «هرگز با پاهای گِلی وارد تئاتر نشوید. گردوخاک را بیرون بگذارید. نگرانی‌های کوچک، نزاع‌های جزئی و مشکلات پیش‌پاافتاده را بالباس‌های بیرون‌تان دم در بگذارید -همه‌ی آنچه زندگی‌تان را نابود می‌کند و حواس‌تان را از هنر پرت می‌کند.»

وقتی‌که ما بر روی صحنه می‌رویم، تنها با یک جان درون‌مان برای یک انسان بر آن می‌رویم، اما این جان توانایی شگرفی در تقسیم و تکثیر دارد تا تبدیل به زندگی‌های بسیاری شود که ما در این جهان می‌گسترانیم؛ تا جان بگیرد، برگ دهد و شکوفا شود تا از عطرش در کنار دیگران سرمست شویم.

 تئاتر
تئاتر در ذات اصیل خود، کنشی کاملاً انسانی است بر مبنای ذات حقیقی انسانیت که همان زندگی است.

آنچه ما در جهان تئاتر به‌عنوان نمایشنامه‌نویس، کارگردان، بازیگر، صحنه‌پرداز، شاعر، آهنگساز، طراح رقص و تکنیسین انجام می‌دهیم، بدون استثناء، عمل خلق زندگی‌ای است که پیش از آمدن ما به صحنه وجود نداشت. این زندگی شایسته‌ی دستی دلسوز است که آن را نگاه دارد، سینه‌ای پرمحبت که آن را در آغوش بکشد، قلبی مهربان که با آن همدلی کند و ذهنی هوشیار که دلایلی را که برای ادامه و بقاء به آن نیاز دارد برایش فراهم کند.

اغراق نمی‌کنم وقتی می‌گویم که آنچه ما بر روی صحنه می‌کنیم، خود زندگی است و زادن آن از هیچ، همچون اخگری که در تاریکی می‌درخشد، تاریکی شب را روشن می‌کند و سرمایش را گرم. ما کسانی هستیم که به زندگی شکوهش را می‌بخشیم. ما کسانی هستیم که به آن تجسم می‌بخشیم. ما کسانی هستیم که آن را پرشور و پرمعنا می‌کنیم.

و ما کسانی هستیم که منطق درک آن را فراهم می‌کنیم. ما کسانی هستیم که از نور هنر استفاده می‌کنیم تا با تاریکی جهل و افراط‌گرایی روبرو شویم. ما کسانی هستیم که آیین زندگی را پذیرا می‌شویم تا زندگی در این جهان جاری شود.

به این منظور ما همه‌ی تلاش، زمان، عرق، اشک، خون و اعصاب‌مان را صرف می‌کنیم و هر چه باید انجام می‌دهیم تا این رسالت والا را محقق سازیم؛ دفاع از ارزش‌های حقیقت، نیکی، زیبایی و باور راستین به اینکه زندگی سزاوار زیستن است.

من امروز با شما صحبت می‌کنم، نه‌فقط برای آنکه صحبت کرده باشم، یا حتی «تئاتر»، پدر تمام هنرها را در روز جهانی‌اش گرامی بدارم. در عوض از شما دعوت می‌کنم تا کنار هم بایستیم، همه‌ی ما، دست در دست هم و شانه‌به‌شانه تا با صدای بلند فریاد بزنیم، چنان‌که بر روی صحنه‌های تئاترمان عادت داریم،‌ و بگذاریم تا کلمات‌مان بیرون بیایند و وجدان تمام جهان را بیدار کنند تا در درون‌تان جوهر گمشده‌ی انسان را جستجو کنند. انسان آزاد، مداراگر، مهرورز، دلسوز، مهربان و پذیرا.

تئاتر
اغراق نمی‌کنم وقتی می‌گویم که آنچه ما بر روی صحنه می‌کنیم، خود زندگی است

بیایید این تصویر نفرت‌انگیز وحشی‌گری، نژادپرستی، نزاع‌های خونین، تفکر یک‌جانبه، افراط‌گرایی و تندروی را پس بزنیم. انسان هزاران سال است که بر روی این زمین و زیر این آسمان قدم زده است و به قدم زدن ادامه خواهد داد. پس پاهایش را از منجلاب جنگ‌ها و درگیری‌های خونین بیرون بکشید و از او دعوت کنید تا آن را پشت در تئاتر باقی بگذارد. شاید انسانیت ما که شک بر آن سایه افکنده است،‌ یک‌بار دیگر یقینی قاطعانه شود که همه‌ی ما را حقیقتاً سزاوار آن کند تا افتخار کنیم که انسانیم و همگی در انسانیت خواهر و برادریم.

رسالت ما نمایشنامه‌نویسان، حاملان مشعل روشنگری، از نخستین پدیداری نخستین بازیگر بر نخستین صحنه، این است که در خط مقدم رویارویی باشیم با هر آنچه که زشت، خونین و غیرانسانی است. ما با هر آنچه که زیبا، ناب و انسانی است با آن روبرو می‌شویم. ما و نه هیچ‌کس دیگر، توانایی جاری کردن زندگی را داریم. بیایید باهم آن را برای یک جهان و یک انسانیت جاری کنیم.

ترجمه: شیرین میرزانژاد

سلیس نیوز

آیتم های مشابه

یادداشتی درباره نمایش «باغ شب‌ نمای ما» کار هادی مرزبان

مدیر

نگاهی به نمایش «من و گربه پری» کار شهره سلطانی

مدیر

نقشی از جهان در بوم‌های انتزاعی خاطره بیتا وکیلی

مدیر