هیپهاپ، یکی از سبکهای مطرح موسیقی است و امسال پنجاهمین سالگرد آن جشن گرفته میشود.
پنج دهه پس از ظهور هیپهاپ از شهر نیویورک، این سبک در سراسر آمریکا و جهان گسترشیافته است و در هر مرحله تغییر کرده انطباق یافته است، چراکه صداهایی جدید و متفاوتی توانستهاند به آن بپیوندند و این سبک را از آن خود کنند.
هیپهاپ در جوامع و گروههای سیاهپوست پا گرفت و برای اولین بار شناخته شد، اما اکنون چنان گسترشیافته است که حالا هیچ گوشهای از جهان وجود ندارد که پایش به آنجا نرسیده باشد.
هیپهاپ بر همهچیز تأثیر گذاشت: هنر، فرهنگ، مد، جامعه، عدالت اجتماعی، سیاست، ورزش و تجارت. رپ در کنار «آر اند بی» بخش بزرگی از دنیای موسیقی را تسخیر کرده است.
هیپهاپ دههها پیش در لحظهای از وقفه متولد شد… لحظهای که آواز یک آهنگ به زمزمه تبدیل شد، نوای سازها آرام گرفت و ضرباهنگ صحنه را از آن خود کرد. پسازآن بود که هیپهاپ پا به جهان گذاشت و لحظه را گرفت و دوباره آن را اختراع کرد؛ چیزی جدید که از دل چیزی آشنا زاده شد.
آن لحظه وقفه در دست دیجیهایی که آلبومها را پخش میکردند، به چیز دیگری تبدیل شد: یک آهنگسازی بهخودیخود که در یک حلقه بیپایان تکرار میشد. امسیها[۱]، استادان به شور آوردن جمعیت، وارد صحنه شدند و با بازی با کلمات، قافیههای هوشمندانهشان را به آن افزودند.
وقتی هنرمندان گرافیتی هیپهاپ را به خیابانها و ایستگاههای مترو نیویورک آوردند، سبک بصریاش را هم پیدا کرد. البته در همانجا متوقف نشد؛ یک فرم موسیقی، یک فرهنگ با میل اختراع مجدد که در دیانای آن حکشده بود، هرگز نمیتوانست متوقف شود.
هیپهاپ از مهمانیها تا پارکها و از طریق محلات نیویورک در سراسر آمریکا و جهان گسترش یافت.
کسانی که به دنبال نقطه شروع هیپهاپ بودند، روی یک نقطه به اجماع رسیدند و امسال جشن تولد ۵۰ سالگی این سبک را در همین روزها اعلام کردند؛ ۱۱ اوت ۱۹۷۳: زمانی که کلایو کمپبل جوان، معروف به دیجی کول هرک، در برانکس برای خواهر کوچکترش یک مهمانی بازگشت به مدرسه در سالن اجتماعات یک آپارتمان در خیابان سدویک برگزار کرد.
کمپبل که قبل از نقلمکان خانوادهاش به برانکس در جامائیکا به دنیا آمده و سالهای کودکیاش را آنجا گذرانده بود، آن زمان هنوز یک نوجوان بود و تنها ۱۸ سال داشت اما نوآوری در موسیقی برای ایجاد یک سبک متفاوت را که مجال رقصی متفاوت میداد، از همان زمان آغاز کرد.
او برای بیان حرفهایش به ضرباهنگ روی آورد که یادآور سبک toasting در جامائیکا بود. طولی نکشید که این سبک در سراسر شهر شنیده شد و در متروهای نیویورک رشد کرد.
گای اوبراین «مستر جی» میگوید: «اگر نمیتوانستی آواز بخوانی یا نمیتوانستی ساز بزنی، میتوانستی شعر دکلمه کنی و نظرت را ابراز کنی و بهاینترتیب برای همه قابلدسترس شد.»
این «همه» البته زنان را هم در برمیگرفت. صداهای زنانه از شانس به وجود آمده پشت میکروفون و زمینهای دنس هم استفاده کردند؛ مانند روکسان شانته، ساکن محله کوئینز نیویورک که در سال ۱۹۸۴ تنها ۱۴ سال سن داشت.
او همان سال به یکی از اولین امسیهای زن تبدیل شد؛ آنهایی که با ضرباهنگها قافیه ردیف میکردند تا مخاطب بیشتری جلب کنند. با آهنگ «جنگ رکسان» او احتمالاً بخشی از اولین نمونه شناختهشده رپرها شد که از آهنگهایشان برای کلکلهای صوتی با دیگر رپرها استفاده کردند.
شانته میگوید: «وقتی به رپرهای زن امروز نگاه میکنم، امید و الهام میبینم. وقتی امروز به برخی از رپرهای زن نگاه میکنید و کسبوکارهایی را میبینید که صاحبشاند و موانعی که توانستهاند پشت سر بگذارند، برای من شگفتانگیز است و برای من افتخاری است که بخشی از آغاز آن باشم.»
هیپهاپ دههها پیش در لحظهای از وقفه متولد شد… لحظهای که آواز یک آهنگ به زمزمه تبدیل شد، نوای سازها آرام گرفت و ضرباهنگ صحنه را از آن خود کرد. پسازآن بود که هیپهاپ پا به جهان گذاشت و لحظه را گرفت و دوباره آن را اختراع کرد؛ چیزی جدید که از دل چیزی آشنا زاده شد
بسیاری از زنان دیگر در طول این دههها به او پیوستند، از کوئین لطیفه گرفته تا لیل کیم، نیکی میناژ، مگان تی استالیون و دیگران که در مورد تجربیاتشان بهعنوان زن در هیپهاپ و دنیای بزرگتر صحبت میکنند. این حتی بهپای فهرست زنان رپر اهل دیگر کشورها نمیرسد.
هیپهاپ در طول این سالها بهعنوان یک رسانه، تقریباً برای همهچیز استفاده شد از جمله موسیقی اعتراض. هرچند افکار عمومی و جریان اصلی آمریکا همیشه برای آن آماده نبود.
محتوای برخی از ترانههای سبک هیپهاپ بسیار زننده و غیراخلاقی بودند ازجمله آلبوم «به همان بدی که میخواهند» (۱۹۸۹) از گروه Miami’s 2 Live Crew. آلبوم بعدی با نام «ممنوع در ایالاتمتحده»، اولین آلبومی بود که یک برچسب رسمی صنعت در مورد محتوای بدون پردهپوشی را دریافت کرد.
برخی ترانههای هیپهاپ به هیچ حد و مرزی مقید نبودند و از این فرم هنری و فرهنگ بهعنوان روشی برای نشان دادن مشکلات زندگی استفاده میکردند. اغلب این پیامها با ترس یا تحقیر جریان اصلی مواجه شدهاند. در سال ۱۹۸۸ وقتی Straight Outta Compton از N.W.A. با داستانهایی رسا و جسورانه از سوءاستفاده پلیس و زندگی در دارو دستههای خلافکار منتشر شد، ایستگاههای رادیویی با پخش آن مخالفت کردند.
هیپهاپ (عمدتاً آنچه هنرمندان سیاهپوست انجام میدهند) و مجریان قانون در طول سالها رابطهای مناقشه برانگیز داشتهاند و هر یک به دیگری با سوءظن نگاه میکنند. البته برای بخشی از این بدگمانی دلایلی هم وجود دارد.
در برخی از انواع هیپهاپ، روابط بین رپرها و چهرههای جنایتکار واقعی بود و خشونت در مواردی بهشدت بالا گرفت، مانند مرگ چهرههای مطرحی مانند توپاک شکور در سال ۱۹۹۶ و The Notorious B.I.G در سال ۱۹۹۷ که اوضاع را بسیار خونین کرد.
این موسیقی در آمریکا پا گرفت و هنوز هم بهشدت تحت تأثیر اتفاقهایی است که در این کشور رخ میدهد اما در سرتاسر کره زمین هم پایگاه پیداکرده است و مردم از هر جای جهان به آن رجوع میکنند تا آنچه را که برایشان مهم است، بیان کنند.
پی. خلیل ساسیر که درباره گسترش هیپهاپ در کشورهای آفریقایی مطالعه کرده است، میگوید: «زمانی که هیپهاپ برای اولین بار در خارج از ایالاتمتحده اجرا شد، اغلب تقلیدی از شیوهها و پیامهای آمریکایی بود اما این روزها چنین نیست. هیپهاپ بومیشده را میتوان در همهجا یافت. نمونه بارز تمایل این ژانر برای مرتبط ماندن و حیاتی ماندن، اختراع مجدد آن به دست افرادی است که آن را اجرا میکنند.»
این تأثیر فقط در یکجهت نبوده و این تنها هیپهاپ نیست که تغییر کرده، بلکه خود تغییر را نیز ایجاد کرده است. به فضاهای دیگر رفته و آنها را تغییر داده است.
به جهان مد رفته و سبکش در لباس خیابانی را خلق و حتی شرکتها را احیا کرده است. کافی است از تیمبرلند بپرسید فروشش تا قبل از اینکه نیم چکمههای مخصوص کارش به بخشی از لباسهای هیپهاپ تبدیل شوند، چگونه بود.
[۱]. MC یا Master of Ceremonies