نگاهی به آثار اردشیر میرمنگره در نمایشگاه «سوم شخص»

اردشیر میرمنگره

نقاب‌افکنی‌ در برابر مفهوم اصالت

اردشیر میرمنگره در نمایشگاه سوم شخص در گالری طراحان آزاد چنان اسلوب و خط‌مشی واحدی را در بیانگری برگزیده است که بیننده را متوجه اشتراکات یا تکرارهایی می‌کند که ‌مابا‌زای بیرونی دارد.

نقاشی‌‌های او کل پوشان و اکسپرسیو است. اگرچه سطوح بستر رنگ‌ها تداعی‌گر انواع بافت دیوارهای شهری و دیوارنویسی‌هایی است که مخدوش شده‌اند؛ هنرمند با ابزار هنری خود تصمیم گرفته است این ترکیب‌بندی را ایجاد کند چنانچه خاکستری‌هایی را با کاردک نسبتاً بزرگ روی لایه زیرین که شبیه نوشتار است بی‌محابا پوشانده است.

اصطلاح «سوم شخص» بیشتر در ادبیات برای توصیف نوعی زاویه دید در روایت به کار می‌رود، جایی که راوی بیرون از داستان است و ماجرا را از فاصله توصیف می‌کند. اگر این مجموعه هنری شامل روایت یا بازنمایی یک داستان یا احساس باشد، هنرمند ممکن است خواسته باشد نشان دهد که ناظر یا راوی خودش را وارد اثر نکرده، بلکه از بیرون به موضوع نگاه کرده.

اردشیر میرمنگره
نقاشی‌‌های اردشیر میرمنگره کل پوشان و اکسپرسیو است

چنانچه مضامین هنری اغلب حاصل نگاه متفاوت هنرمند به پیرامون و تجربه زیسته خود است که سایرین با بیگانگی و بی‌تعمق از کنار آن عبور می‌کنند اما هنرمند این توانایی را دارد در جایی که احساسش جریحه‌دار شد، مشاهده خود را به‌مثابه خوراکی برای خلق به کار ببندد.

در برخی موارد، «سوم شخص» می‌تواند نشانه‌ای از بازی زبانی یا فلسفی با مفاهیم «من»، «تو» و «او» باشد. شاید هنرمند می‌خواهد مرز میان این ضمایر را از بین ببرد.
این مجموعه برای بازدید‌کننده می‌تواند بازنمایی تصویری دیوارنوشته‌ها و متن‌هایی باشد که از دل فضای جامعه شهری -دیوارهای تهران- سر برآورده و در ادامه، فرآیند پاک‌سازی یا مخدوش‌سازی با اسپری را تجربه کرده‌اند. میرمنگره این نوشته‌ها را نظیر بافتی جداشده از کالبد اصلی، با مداخله هنری خود، به یک هویت جدید در بوم نقاشی تبدیل کرده است.
بنیامین در مقاله مشهورش «اثر هنر در عصر بازتولید مکانیکی» استدلال می‌کند که هنر در عصر مدرن، آورا  (aura)  یا هاله اصالتش را به سبب فرآیند بازتولیدها از دست می‌دهد. در این زمینه، دیوارنوشته‌های تهران، محصولی غیررسمی و پرجنب‌وجوش از خیابان‌اند.

اردشیر میرمنگره
اصطلاح «سوم شخص» بیشتر در ادبیات برای توصیف نوعی زاویه دید در روایت به کار می‌رود

وقتی میرمنگره این کاردها را «بازتولید» و «مصوّر» می‌کند، از یک‌سو از تقدس ناب خیابان می‌کاهد، ولی از سوی دیگر آن را وارد حوزه‌ای رسمی و قابل‌نمایش در گالری می‌سازد. از دیدگاه بنیامین، این جابه‌جایی موقعیتی، پیامدهایی دوگانه دارد: از سویی مخاطب جدیدی (یا همان مخاطب گالری) را درگیر می‌کند و از سوی دیگر «هاله خیابانی» قاب‌ها (یا کادرها) را به‌واسطه قرار داشتن در محیطِ امن و کنترل‌شده گالری تضعیف می‌کند.
بااین‌حال، میرمنگره عمداً بر این اختلاف ایستاده و نقاب‌افکنی‌ای در برابر مفهوم اصالت شکل می‌دهد: دیوارنوشته‌ها پاک‌شده یا با اسپری مخدوش‌شده، همچنان اقتدار بیانگری شهری یا شهروندی را منتقل می‌کنند، اما در فضایی صیقل‌خورده و نمایشگاهی. این تقابل نشان می‌دهد که هاله هنر، در ترکیب کردنِ ناآرامی خیابانی با فضای رسمی گالری، طعنه‌ای اجتماعی بر بنیانی در هنر مدرن است.
دریدا، در بیانیه‌های هنری خود به ساختارزدایی، بر اهمیت «غیاب» و «لایه‌های پنهان» تأکید می‌کند. در این نمایشگاه، بسیاری از متن‌های اولیه توسط اسپری مخدوش یا حذف شدند. این «حذف» دقیقاً همان نوع غیاب است که دریدا مصداقش را در متون و زبان مطرح می‌کند: معنا تنها در حضور آشکار نیست، بلکه در رابطه با غیاب، حذف یا فاصله‌ها نیز شکل می‌گیرد.

اردشیر میرمنگره
هنرِ اردشیر میرمنگره، پاره‌پاره کردن معنای اصیل و سپس نمایش آن پاره‌هاست

هنرِ میرمنگره، پاره‌پاره کردن معنای اصیل و سپس نمایش آن پاره‌هاست. به عبارتی، دیداری متن به معنای یک گفتار حضور قطعی نیست، بلکه گفتاری است از نشانه‌های پر از خلأ. این اشکالِ مخدوش، خود پیامی هستند که به ما می‌فهمانند: «وقتی بخشی از بیان شهری را می‌گیرند، معنای کلی‌اش را نیز محو نمی‌کنند، بلکه شکل تغییر می‌کند.»

این دقیقاً همان چیزی است که دریدا درباره تأخیر، ردپا و نقشِ غیاب در تولید معنا بازگو کرده است.
در بستر نقد اجتماعی، این اثر را می‌توان گونه‌ای هنر شخصی‌سازی امری عامه دانست. میرمنگره‌، حتی بدون افزودن متن یا تصویر جدید، با بازنمایی مستقیم دیوار‌نوشته‌هایی که حذف‌شده‌اند، نقبی زده به دسترسی مجدد به آن‌ها برای کسانی که در گالری هستند.

درنهایت، آنچه از این مجموعه به ذهن متبادر می‌شود، ثبتِ آسیب و حذفِ مخدوشی دیوارنویسی‌ها که نوعی سانسور است و بازپدیدآفرینی ورود به گالری، بازتولید فضایی و معناست. متن‌ها حتی پس از حذف، هویتی نو می‌گیرند؛ گویی خودِ «پاک شدن» به نمادی هنری تبدیل می‌شود.

اردشیر میرمنگره
اردشیر میرمنگره در نمایشگاه سوم شخص در گالری طراحان آزاد چنان اسلوب و خط‌مشی واحدی را در بیانگری برگزیده است

تقابل قدرت و مقاومت در گالری هم‌نشین هنر ِخیابانی است؛ بدون دخالت مستقیم، این تزاحم نمایش داده می‌شود و برای آثار اردشیر میرمنگره در عین سادگی ظاهری، یک نبرد نظری میان واقعیت شهری و سیستم‌های رسمی هنر برقرار می‌کند.

اگر از نگاه بنیامین، متن خیابانی اصالت خیابان را ازدست‌داده، اما در عوض دسترسی بیشتری یافته؛ اگر بنا به بودریار، معنای‌شان ابربیانگر شده، ولی در این ابربیانگری، اهمیت مقاومت موج می‌زند؛ اگر از دریچه دریدا، غیاب ارزشمندتر از حضور است.
این اثر، نمونه‌ای است از هنر بحران‌زا که به‌واسطه برجسته‌سازی تضاد و تخاصم اجتماعی، معنا و شناخت را در رفت‌وآمد میان قدرت و سوژه‌های اجتماعی می‌سازد. میرمنگره به ما می‌آموزد: گاهی «پاک ‌کردن» پیام، بیشترین تأثیر را دارد؛ زیرا نه انکار، بلکه نمایان‌سازی مخفیانه پیام است که هنر را واجد نیروی انگیزشی و نقدی می‌کند.

سارا کریمان

اردشیر میرمنگره

آیتم های مشابه

نگاه عاشقانه امیرحسن چهل‌تن به «سینما شهر قصه»

مدیر

«دشمنی: کاپوتی در برابر قوها»؛ سقوط یک نویسنده میان عشق، خیانت و آواز قوها

مدیر

فرانکشتاین دل‌تورو: احیای افسانه با چاقوی جراحی تاریکی

ناصر سهرابی