فیلمی صرفاً سرگرمکننده
فیلم «به بالا نگاه نکن» به کارگردانی آدام مککی و با بازی لئوناردو دیکاپریو و جنیفر لارنس در ماه دسامبر از پلتفرم نتفلیکس پخش شد و نظر مثبت بسیاری از منتقدان را برانگیخت.
این فیلم، با پایانی بهشدت تراژیک، ماجرای راندال میندی و کیت دیبیاسکای، دو پژوهشگر آمریکایی را روایت میکند که در جریان مشاهدات معمول تلسکوپی، متوجه میشوند که یک سیارک بهسرعت در حال نزدیک شدن به زمین است. استاد دانشگاه و دانشجوی دکتری فوراً قضیه را به ناسا اطلاع میدهند.
در ادامه دو شخصیت محوری داستان فیلم، با توجه به جدی و نزدیک بودن خطر، به کاخ سفید هدایت میشوند و کمدی از همانجا آغاز میشود: شخصیتهای ردهبالای حکومت ایالاتمتحده، از زن و مرد، آدمهایی شارلاتان، احمق و کلاهبردار توصیف میشوند که در آستانه نابودی زمین تمام توجه خود را به واردکردن یکی قاضی متهم به بازی در فیلمهای مبتذل به دیوان عالی معطوف میکنند.
علاوه بر دولت، رسانهها و جو حاکم بر مدیای دیجیتال هم هدف نقد گزنده فیلم قرارگرفته است. یک شبکه تلویزیونی و یک روزنامه بزرگ حاضر میشوند ماجرا و تهدید را از زبان دو دانشمند نقل کنند. درحالیکه برنامه تلویزیونی با مزهپراکنیهای مجری و واکنش «پرخاشگرانه» کیت به هم میریزد و به رسوایی میانجامد.
جلسه بررسی نتایج انتشار گزارش دو دانشمند درباره نابودی قریبالوقوع کره زمین، احتمالاً صحنهای آشنا برای بسیاری از خبرنگاران و روزنامهنگاران مشغول در تحریریههای دیجیتال است. مدیران روزنامه با نشان دادن الگوریتمها و آمار و ارقام بازدید از گزارش و واکنشها در شبکههای اجتماعی به آنها میگویند: «مطلبشان زیاد کلیک نیاورده و در حد اخبار آبوهوا بیننده داشته». دانشمندان حیران از این سطح از «حماقت» میگویند ولی ماجرا بر سر بودونبود کره زمین است، اما پاسخ روسای تحریریه «نه مطلق» است.
نقد شبکههای اجتماعی و حضور پررنگ شهروندان در رسانههای نوظهور عصر دیجیتال، یکی دیگر از درونمایههای «به بالا نگاه نکن» است. شهروندان «خودآگاه پندار» با مراجعه به شبکههای اجتماعی، در باورهای غلط خود استوارتر میشوند و نادانسته و با تصور مخالفت با سیتسم، با روندی که از سوی بخشی از قدرت ایجادشده همراه میشوند. این ماجرا، بهخصوص برای آنهایی که جنبشهای آنتیواکس در اروپا و آمریکای شمالی را میشناسند، بسیار آشنا است.
در «به بالا نگاه نکن» سرنوشت کره زمین سرانجام به دست یک مولتی میلیاردر فعال در فناوریهای جدید میرسد. مدیرعامل شرکتی خیالی به نام بَش (BASH) که ترکیبی است از شخصیتهای موفق دنیای تجارت و «کارآفرینی» امروزِ؛ عصاره ایلان ماسک، جف بزوس، استیو جابز، بیل گیتس و… در شخصیت پیتر ایشرول، مدیرعامل بَش خلاصه میشود. او باعث میشود عملیات ناسا برای انهدام دنبالهدار، با توجیه مزایای اقتصادی، نیمهکاره رها شود.
بسیاری از منتقدان در هفتههای اخیر داستان «به بالا نگاه نکن» را آینهای تمامنما از جامعه امروز بشری در مقیاس جهانی توصیف میکنند. اگرچه ماجرا در ایالاتمتحده آمریکا میگذرد، اما کیش «شایستهسالاری» حاکمان، رویکرد رسانهها و مردمانی سرگردان، احتمالاً در همه جای جهان نمودهای کمابیش مشابهی دارد.
گرمایش زمین و شیوع جهانگیر ویروس کرونا، ازجمله مواردی هستند که قبول کمدی «به بالا نگاه نکن» و همذاتپنداری با شخصیتهای آن را برای مخاطب عام بهشدت آسان میکند.
انستیتو فیلم آمریکا و منتقدان نشنال بورد آو ریویو، بالا رو نگاه نکن را یکی از بهترین محصولات سال انتخاب و معرفی کردند. منتقد روتن تومیتوز نوشت مک کی توانسته داستانش را روان و جذاب تعریف کند و به هدف اصلی خود که تحت تأثیر قرار دادن انبوه مخاطبان است، برسد. منتقد سانفرانسیسکو کرونیکل هم آن را یکی از بامزهترین محصولات سال خطاب میکند که حرفهایی جدی برای بینندهاش دارد. برخی منتقدان هم به شباهتهای فیلم با کمدی سیاه ضد جنگ «دکتر استرنج لاو» استنلی کوبریک اشاره میکنند.
حمیده وطنی
حمیده وطنی گرگری کارشناس ارشد پژوهش هنر، نویسنده و منتقد سینما، فعالیت پژوهشی خود را با نشریه علمی پژوهشی نگره بهعنوان مدیر داخلی نشریه و فعالیت رسانهای سینمایی را با ماهنامه سینما آغاز کرد مقالات او در نشریات متعددی ازجمله مهر، سینما ویدئو، روزنامه اعتماد ... چاپشده است، او پیشتر دبیر تحریریه نشریه «دایره» بود و هماکنون دبیر تحریریه رسانه رسمی فرهنگی هنری سلیس نیوز و دبیر سرویس سینمایی است.