هفتادمین سالروز تولد شوالیه آواز ایران
شهرام ناظری، یکی از نامآوران موسیقی و خوانندگی در تاریخ موسیقی معاصر ایران، روز ۲۹ بهمن امسال هفتادمین سالروز تولد خود را پشت سر گذاشت[۱]. او هنرمندی است که بیتردید نامش در سپهر موسیقی آوازی ایران طنینی خوش داشته است و خواهد داشت.
اگر به تاریخ چهل و اندی سال گذشته در حیطه موسیقی آوازی ایران نظری بیفکنیم، بیتردید دو نام بیش از همه تکرار شده است: محمدرضا شجریان و شهرام ناظری؛ و نکته مهم در این تکرار و حضور پنج دههای این است که آنها در همه این سالها سعی کردهاند جوینده و پوینده باشند و در کار خود مسیر رو به جلویی را تصویر کنند و از درجا زدن و توقف بپرهیزند.
در سنت موسیقی آوازی ایران، شهرام ناظری تقریباً یک استثناء است؛ زیرا که همجنس صدای او با جنس صدای دیگر خوانندگان اختلاف اساسی و طعم و رنگ آن با آنان تفاوت دارد و هم آنکه نوع و شیوه آوازخوانیاش حاصل ابتکارها و ابداعها و جسارتهایی است که او در مسیر زندگی هنری خود تجربه کرده است.
تولد در خانوادهای اهل آواز و وجد و سماع
شهرام ناظری در خانوادهای به دنیا آمد که موسیقی و سازوآواز در آن موج میزد. کرمانشاه در آن سالها گهواره بخشی مهم از موسیقی کردی بود. طبیعی است که خانواده ناظری و حتی پدرش سهمی از خوانندگی برده بودند و در کنار آن، مادرش نیز به گفته ناظری نقشی ویژه در جلب و جذبش به سمت خوانندگی ایفا کرد. جد پدری ناظری نخستین نماینده کرمانشاه در مجلس شورای ملی بود و عموها و خویشاوندانش با موسیقی و آواز و شعر همدم و همنشین بودند. (مجله بخارا، ویژه استاد ناظری، ۲۰۵)
نخستین آواز رسمیاش را در یک برنامه رادیویی در هشتسالگی در رادیو کرمانشاه با تار- به گفته خودش- استاد درویشی در آواز ماهور خواند و مدتی بعد که به تهران و نزد عمویش آمد، در یکی از محافل آوازی خواند که سبب شد تا تلویزیون ثابت پاسال از او برای اجرای آوازی دعوت کند که به گفته آقای ناظری، «دو شب برنامه زنده تلویزیونی با همراهی یک نوازنده ویلون در آواز افشاری اجرا کردم.» (بخارا، ۲۰۹)
در خاطراتی که آقای ناظری در اینجاوآنجا بیان کرده است، از ذوق شعر سراییاش در ایام نوجوانی و جوانی سخن گفته است. همچنین، از محضر یدالله بهزاد کرمانشاهی، شاعر نامی کرمانشاهی، نیز بهره برد. منزل بهزاد کرمانشاهی محفل شاعران بزرگی چون اخوان ثالث، ابتهاج (سایه) و شفیعی کدکنی بود و حضور ناظری و اجرای آواز در این محفل توجهها بیش از گذشته به او جلب کرد.
ناظری در سالهای اولیه دهه پنجاه به تهران آمد و ابتدا نزد محمود کریمی ردیفهای آوازی را فراگرفت و در کنار آن نزد استاد عبدالله خان دوامی نیز آموزش ردیف را پی گرفت. پسازآن، با معرفی نورعلیخان برومند به رادیو آمد و در آزمون باربد سال ۱۳۵۵ نیز عنوان بهترین خواننده را در حضور رقیبانی چون علیاصغر شاهزیدی از آن خود کرد. ازاینپس بود که او با هوشنگ ابتهاج (سایه) و برنامه گلچین هفته همکاریهایی را شروع کرد و در ادامه، با پیوستن به کانون چاووش، آثار درخشانی را با محمدرضا لطفی، پرویز مشکاتیان، حسین علیزاده و دیگر هنرمندان به صحنه برد.
اثر «کاروان شهید» او (در آلبوم چاووش هشت، به آهنگسازی محمدرضا لطفی) مهمترین و بهترین تصنیف دوران جنگ نامیده شد. «کاروان شهید» تصنیفی است که آقای ناظری خاطرهای تلخ از آن دارد. شهادت باجناق و دوست صمیمیاش در روزهای آغازین جنگ یکی از دلایل الهام و ساختن این تصنیف شد، زیرا که به گفته خودش، ابیات ابتدایی این تصنیف را وقتی سرود که در حال تشییع پیکر در کرمانشاه بود.
در سال ۶۰، یکی از معروفترین آثار ناظری روانه بازار نشر شد؛ آلبوم «گل صدبرگ» که یکی از پرفروشترین آثار موسیقی سنتی بود. این آلبوم همزمان با هشتصدمین سال تولد مولانا منتشر شد و شهرتی ویژه برای ناظری و نیز جلال ذوالفنون و رضا قاسمی به ارمغان آورد.
در سالهای دهه شصت، او با گروه استادان شهناز، پایور، بهاری، موسوی و اسماعیلی همکاریهایی داشت که حاصل آن کنسرتهایی در داخل و خارج از ایران بود؛ اما یکی از قلههای کاری ناظری، اجرای کنسرت شورانگیز با گروه شیدا و عارف در تالار وحدت به سرپرستی و آهنگسازی حسین علیزاده بود. این کنسرت ازآنجهت اهمیت داشت که برای نخستین بار بعد از انقلاب اسلامی، اجرایی در این اندازه و با این عده از هنرمندان در موسیقی سنتی ایرانی بهصورت رسمی به روی صحنه میرفت. این کنسرت در سال ۶۷ در تالار وحدت به صحنه رفت و در سال ۶۸ در قالب آلبوم به بازار موسیقی عرضه شد.
بخشی دیگر از فعالیت ناظری، به همکاری چندساله او با گروه دستان مرتبط است. این اجراها به انتشار آلبومهایی انجامید که «سفر به دیگر سو»، «لولیان»، «ساز نو آواز نو» و «کنسرت ۷۷» ازجمله آنها بودند. اجرای این گروه در جشنواره فض مراکش با ناظری، یکی از بهترین اجراهای موسیقی یک گروه موسیقی خاورمیانه بهشمار میرفت که سبب شد کشورهای بسیاری از گروه دستان و ناظری برای اجرای موسیقی دعوت کنند. همین اجرا بود که پای ناظری را به اجراهایی در فرانسه باز کرد که در ادامه آن، دولت فرانسه به او جایزه شوالیه را داد و مدتی بعد نام شوالیه آواز ایران به نامش ثبت شد.
توجه ویژه به مولانا
وجهی دیگر از شخصیت هنری شهرام ناظری، به کارها و ایدههای خاصی مرتبط است که او در مسیر زندگی هنری خود پرورده و بر جای نهاده است. او خواننده صرف نیست و این را باید به گواه آثاری که او خوانده و نیز همکاریهایی که با هنرمندان داشته است، تعریف و تائید کرد. درواقع، شهرام ناظری در انتخاب شعر و نیز حتی تغییر برخی ملودیها و نغمههایی که خوانده، مؤثر بوده است و از این منظر خوانندهای است با وسواسی جمال شناسانه که مدام برای پیشبرد کیفی کار خود تلاش میکند. ازجمله این ایدهها، تمرکز روی اشعار مولانا و بعدها فردوسی و گشودن فضایی متفاوت در شعر نو خوانی با آواز است.
ناظری نخستین بار با آلبوم «موسی و شبان»، با نوازندگی جلال ذوالفنون، به شعر مولانا پرداخت. این کار در دوره خود متفاوت بود، زیرا که خواننده باید شعری نسبتاً بلند در وزنی یکسان را بهگونهای میخواند که مخاطب و شنونده احساس یکنواختی و ملال نکند. ناظری وقتی این کار را خواند، به ۲۵ سالگی هم نرسیده بود، اما کار به دلیل تنوع در ریتم و وزن و نیز استفاده از فضاهای ریتمیک آوازی در نوع خود ابتکاری ستودنی بود.
پسازآن، در سال ۶۰، با آلبوم «گل صدبرگ» و نیز در ادامه با آلبوم «بنمای رخ» و سپس «صدای سخن عشق» اشعار مولانا را موردتوجه ویژه قرار داد. این توجه بعدها در آلبومهای «شورانگیز»، «سفر به دیگر سو»، «لولیان» و دیگر آثارش تکرار شد تا ناظری مهمترین خواننده آثار مولانا شناخته شود و دولت ترکیه از او دعوت ویژه برای اجراهایی در مزار مولانا کند.
توجه به شعر نو
وجه دیگر کار ناظری، توجه به شعر نو بود. شاید این پرسش مطرح شود که خوانندگان دیگری هم در زمینه شعر نو در آواز کار کردهاند، اما تفاوت کار ناظری با دیگر خوانندگان در این بوده است که خوانندگان دیگر روی فضایی که آهنگساز برای آنها طراحی میکرد، شعر نو میخواندند، اما ناظری این ویژگی را داشت که در شعر نو فضاهایی را طراحی و اجرا کرد که ایده و ابتکار او بود یا خود ناظری در ارتقای سطح کیفی کار نقشی مؤثر داشت. آلبومهای «در گلستانه» (روی شعر سهراب سپهری، با آهنگسازی هوشنگ کامکار)، آلبوم «زمستان» با آهنگسازی محمدرضا درویشی، یا آلبوم «سِفر عسرت» فرخزاد لایق ازجمله این آثار است که از نگاه ویژه ناظری به شعر نو و ابتکاراتش در این حیطه خبر میدهد. همچنین باید از کار ویژهاش در گروه دوستی با آهنگسازی حسین علیزاده یاد کرد که ابتکارهایی متفاوت در شعر نو خوانی را در آواز بداهه به کار برد.
هرکدام از این ابتکارها خود نیازمند انرژی و کار مستمر، تمرینهای فشرده و البته نگاه حرفهای به مقوله هنر و بهخصوص آواز است و ثبت آن به نام یک هنرمند میتواند برای او کارنامهای موفق باشد که از تلاش افزونتر دست بردارد؛ اما ناظری ثابت کرد که اینگونه نیست و هنر و آواز خواندن و تجربه کردن در عرصههای نو را نه برای ثبت و ضبط و کارنامه کاری که برای نفس کار پیگیری میکند. او به تعبیری که نورعلیخان برومند در همان سالهای اول شنیدن صدایش برایش به کار برد، ذاتاً خواننده است و این امتیازی است که تقریباً کمتر خوانندهای از آن بهرهمند است. از این منظر، در هفتادمین سال، او همچنان صدایی قبراق دارد و بیتردید در اندیشه ابتکاری تازه در حوزه موسیقی آوازی است. او را باید هنرمندی نامید که از تجربه کردن نمیهراسد و مرد لحظههای سخت در موسیقی آوازی ایران است.
[۱]. توضیح درباره تاریخ دقیق تولد شهرام ناظری: در اطلاعاتی که در فضای مجازی از سال تولد آقای ناظری درجشده، تاریخ تولد او بهمن ۱۳۲۸ ذکرشده است؛ اما در ویژهنامهای که اخیراً بخارا به مناسبت هفتادمین سال تولد ایشان منتشر کرده است، از قول آقای ناظری آمده است: «به دلیل اهمیتی که آموزش و دانش برای مادرم داشت، او میخواست من زودتر به مدرسه بروم. به همین دلیل، به کمک یکی از خویشاوندان که رئیس وقت اداره اوقاف کرمانشاه بود، شناسنامه مرا با تاریخ تولد سیویک مرداد ۱۳۲۸ گرفت.» در ادامه این نوشته آمده است: «همانطور که نزدیکان و علاقهمندان او میدانند، شهرام ناظری در تاریخ ۲۹ بهمنماه ۱۳۳۰ در کوچه یخچال محله برزهدماغ کرمانشاه به دنیا آمد.» (بخارا، شماره ۱۴۸، بهمن و اسفند ۱۴۰۰، ۲۰۷)