مرا هزار امید است و هر هزار تویی
سیمین بهبهانی شاعری است که از یکسو به سبب غزلهای نوآورانهاش خصوصا به خاطر نوآوریهایی که در اوزان عروضی داشت و از سوی دیگر به خاطر زیست شریف و عزیزش، نامی ماندگار است که در تاریخ معاصر فرهنگ و هنر این سرزمین میدرخشد.
چنانکه میدانیم، سیمین بهبهانی در خانوادهای اهل مطالعه و صاحب ذوق به دنیا آمد و رشد کرد و این، بیشک از خوشاقبالیهای او بود. بزرگشده بود. خودش درجاهایی روایتهایی از زندگی خود در دوران طفولیت و نوجوانی و… ارایه داده که در نوع خود جالب است. خصوصا وقتیکه میدانیم چنان تجربههای زیستشدهای بعدها چگونه در شاعری این شاعر بلندآوازه موثر افتاد و کجاها ردش را برجای گذاشت.
از ازدواج مجدد مادرش و اینکه در روز خواستگاری از مادر خود حضور داشت و بعد، عهدهدار غمخواری و تیمارداری و به یک معنا بزرگ کردن خواهر کوچکی شد که مادرش از شوهر دوم خود به دنیا آورده بود. مادری اهل قلم، روزنامهنگار و شاعر. از دیدار در نوجوانی با پروین اعتصامی تا شعرخوانی برای او و…
سیمین بهبهانی پنج کتاب شعر در سالهای قبل از انقلاب منتشر کرد که جز آخری، مابقی چندان اهمیتی در کارنامه او ندارند و بیشتر آثاری رمانتیک و گاهی ایدههای اجتماعی ساده و تک بعدی و فاقد عمق و لایههای ادبی لازماند. گرچه سخن آهنگین او وقتی با بیان مستقیم آلام اجتماعی روزگار میآمیخت، پسند عوام را در همان مجموعهها هم برمیآورد.
اهمیت سیمین بهبهانی در مقام شاعر اما با مجموعه پنجمش، حکایت «رستاخیز» آغاز میشود. کتابی که آشکارا حکایت از شعور شاعر نئوکلاسیک آوانگاردی داشت که اگرچه موزون و مقفا میسرود اما غزلش با بقیه انگار فرق داشت. سیمین بعد از انقلاب مجموعه «خطی ز سرعت و آتش» را درآورد؛ مقدمهای همراه کتاب بود حاوی توضیحاتی که از بدعتگذاریهایی در آینده شعری شاعر خبر میداد. این اولین کتاب بهبهانی بعد از انقلاب، آشکارا تأثیرات دوره جدید تاریخ معاصر ایران را در شعرهایش نشان میداد.
تحولات وزنی در آن کتاب و نیز در ادامه شاعری سیمین بهبهانی دلیل ماهیتی دارد و اساسا برآمده از نیازی درونی و جوشیده از درونمایه شعر است و نه صرفا اقدامی در راستای تزیین شعر. به عبارتی، سیمین بهبهانی دست به ابداع وزنهای تازهای میزند تا در عین شاعری وفادار به اصل شعر کلاسیک و سرودن در قالب موزون و مقفایی موسوم به اسم قدمای غزل، بتواند امکاناتِ بیانی تازهای بیافریند و در آن امکانهای تازه طبعآزمایی کند. ابتکاری که در نوع خود کاریاست و اگرچه شاعر هرگز از صرافت طبعآزمایی در قالب کلاسیک نمیافتد و همچنان غزل مینویسد اما در عین حال به چارچوبهایی از پیش تعیینشده عروض و وزنهای بارها آزمودهاش بسنده نمیکند و خود وزن ابداع میکند و …
خلاصه اینکه باید از وجه مردمی سیمین بهبهانی هم بگوییم و اینکه در تمام طول زندگی ادبی و هنری خود همواره با مردم بود و با مردم زیست و بافکر به آنها و دردها و شادیهایشان نوشت. دغدغهای که او را عمری آزاد از هر قیدوبند و بری از هر گونه وابستگی به هر قدرتی در دلهای همین مردم جاودان کرد. «رها» چنانکه خود تعبیر میکند: «چو تختهپاره بر موج».
اسماعیل ساغریساز، اعتماد
سیمین بهبهانی در یک نگاه:
سیمین بهبهانی در بیست و هشتم تیر ماه ۱۳۰۶ در تهران دیده به جهان گشود. او فرزند عباس خلیلی، شاعر، نویسنده و مدیر روزنامه اقدام بود. فخرعظما ارغون، مادر او نیز از زنان پیشرو و از شاعران موفق زمان خود بود و به عنوان معلم زبان فرانسه در آموزشوپرورش خدمت میکرد.
پدر و مادر سیمین بهبهانی در سال ۱۳۰۳ با یکدیگر ازدواج کردند و در سال ۱۳۰۹ از یکدیگر جدا شدند و مادر او با عادل خلعتبری، مدیر روزنامه آینده ایران ازدواج کرد.
سیمین بهبهانی تحصیلات ابتدایی و دبیرستان خود را در مدرسه ناموس تهران سپری کرد و برای ادامه تحصیل وارد آموزشگاه عالی مامایی شد و در سال ۱۳۲۴ از این رشته فارغالتحصیل گردید. او که از سنین کم به شعر و ادبیات علاقهمند بود به تحصیل در دانشسرای عالی پرداخت و در این بین با زبانهای فرانسه و انگلیسی آشنا شد. سپس به استخدام آموزشوپرورش درآمده و در دبیرستانها به عنوان معلم شیمی، فیزیک و ادبیات مشغول به تدریس شد.
سیمین بهبهانی با حسن بهبهانی ازدواج کرد و نام فامیلی خود را از خلیلی به بهبهانی تغییر داد. او از این ازدواج صاحب دو پسر به نامهای علی و حسین و یک دختر به نام امید شد و در سال ۱۳۴۹ پس از ۲۴ زندگی مشترک از حسن بهبهانی جدا شد و با منوچهر کوشیار، همکلاسی دانشگاه خود ازدواج کرد. کوشیار در سال ۱۳۶۳ به دلیل سکته قلبی از دنیا رفت.
سیمین بهبهانی به تشویق مادرش از همان کودکی سرودن شعر را آغاز کرد. او اولین شعر خود را در سن چهاردهسالگی با نام نوبهار سرود. در دوره دبیرستان و با آشنایی با پروین اعتصامی از او الهام گرفت و فعالیت خود را ادامه داد.
سیمین بهبهانی از شاعران غزلسرای معاصر است که اشعاری بسیاری غنی در کارنامه خود دارد. او غزل را با وزنهای بی سابقه میسرود و از اینرو به نیمای غزل شهرت یافت. مضمون اشعار او عشق به وطن، زلزله، انقلاب، جنگ، فقر، آزادی بیان و دفاع از حقوق زنان بود. سیمین بهبهانی در طول عمر خود بیش از ۶۰۰ غزل سرود و آنها را در ۲۰ کتاب منتشر کرد. از جمله آثار او میتوان به کتابهای سه تار شکسته، رستاخیز، یک دریچه آزادی و … اشاره کرد. او در سال ۱۳۴۲ از جمله معدود زنانی بود که به عضویت انجمن ادبی ایران درآمد. در سال ۱۳۴۸ به عضو شورای شعر و موسیقی درآمد و تا پیش از انقلاب برای رادیو شعر و ترانه می سرود. در سال ۱۳۵۷ نیز عضویت در کانون نویسندگان ایران را پذیرفت.
سیمین بهبهانی جوایز و افتخارات زیادی را کسب کرد که از میان آنها میتوان به مدال کارل فون اسی یتسکی و جایزه دیده بان حقوق بشر در سال ۱۳۷۸ اشاره کرد.
سیمین بهبهانی در سال ۲۸ مردادماه ۱۳۹۳ به دلیل مشکلات تنفسی و قلبی در سن ۸۷ سالگی در بیمارستان پارس تهران از دنیا رفت. پیکر این شاعر نامی در بهشتزهرا در مقبره خانوادگی ایشان به خاک سپردهشده است.
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
شروع شادی و پایان انتظار تویی
بهارها که ز عمرم گذشت و بی تو گذشت
چه بود غیر خزانها اگر بهار تویی
دلم ز هرچه به غیر از تو بود خالی ماند
در این سرا تو بمان! ای که ماندگار تویی
شهاب زودگذر لحظههای بوالهوسی است
ستاره ای که بخندد به شام تار تویی
جهانیان همه گر تشنگان خون مناند
چه باک زان همه دشمن، چو دوستدار تویی
دلم صراحی لبریز آرزومندی است
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
سیمین بهبهانی