لطفاً دست از تاختوتاز بر کیانوش عیاری بردارید!
وقتی کارگردانهای بزرگ و صاحبنام سینما مانند کلینت ایستوود ۹۳ ساله و یا وودی آلن ۸۸ ساله برای تولید فیلمهایشان با مشکل مالی روبهرو هستند و برای متقاعد کردن مدیران استودیوهای بزرگ هالیوودی محدودیتهای بسیاری را میپذیرند از کیانوش عیاری چه انتظاری میتوان داشت تا در این شرایط نامطلوب تولید فیلم مانند گذشته در مسیر خاص فیلمسازی خودش گام بردارد و جامعه نویسندگان، منتقدان و بخشهای دیگر سینما را راضی از سالن سینما بیرون بفرستد.
کارگردان برای حیات فیلمسازی و تولید آثار تأثیرگذار و منحصربهفردش مجبور به پذیرفتن موارد بسیاری است. کیانوش عیاری نیز از این امر مهم مستثنی نیست. بعد از توقیف فیلم «کاناپه» و سریالاش ناچار شده برای ادامه مسیر کاریاش آثاری چون «ویلای ساحلی» را هم برای کارگردانی بپذیرد.
دوستان گرامی و همکاران سینمایی لطفاً دست از تاختوتاز بر کیانوش عیاری بردارید. وقتی فیلمسازی خودش اذعان میکند این اثر را صرفاً برای مسائل مالی پذیرفته، خب تکلیف روشن است.
فراموش نکنیم عیاری همان فیلمسازی است که در کارنامه هنریاش آثاری مانند «شبح کژدم»، «آبادانیها» و «خانه پدری» وجود دارد و یکی از بهترین تولیدات تلویزیونی چند سال اخیر با عنوان «دکتر قریب» را ساخته است.
او بدون شک یکی از بهترین و حرفهایترین کارگردانهای پس از انقلاب اسلامی به شمار میرود. عیاری را بهواسطه همکاری در فیلم «خانه پدری» بهخوبی میشناسم. فیلمسازی کار بلد و فوقالعاده هوشمند است و در هدایت بازیگران درصحنه بسیار توانمند.
کارش را خوب بلد است و بدون فکر وارد پروژهای نمیشود. اینکه فیلم «ویلای ساحلی» به مذاق برخی خوش نیامده و آن را معمولی و ضعیف ارزیابی کردهاند خود جای بحث دارد که در این یادداشت نمیگنجد.
کیانوش عیاری چندی پیش در گفتوگویی بیان کرده بود که برای ساخت آثارش همیشه از مشکلات مالی رنجبرده و این فیلم را صرفاً به خاطر دستمزد پذیرفته تا بتواند فیلمهای خوبش را بسازد.
در تاریخ سینما از این موارد بسیار دیده میشود. اورسن ولز یگانه در فیلمهای رده پایین بازی میکرد تا پروژههای بزرگ و هنری خود را خلق کند. لارنس اولیویه بدون تکرار با دستمزدهای خیلی بالا در فیلمهای نازل تجاری بازی میکرد تا با آسودگی و خیال راحت آثار شکسپیریاش را بسازد.
در کشور خودمان هم بودند هنرمندان گرانقدری که در سریالهای تلویزیونی یا فیلمهای تجاری حضور مییافتند تا با اندوخته حاصل از آن به کار در تئاتر و کارهای موردعلاقه خودشان بپردازند. زندهیاد آتیلا پسیانی یکی از این هنرمندان بود.
امروزه همه پذیرفتهاند سینما علاوه بر وجه هنری، صنعت هم هست و به همین دلیل مقتضیات خودش را هم دارد. باید درون این سیستم کار کرده باشید تا به عمق حرفهای من پی ببرید. این نوع نگاه و عملکرد برای فیلمسازان بخش خصوصی و مستقل که بدون حمایت نهادها و ارگانهای دولتی به کارشان ادامه میدهند نهتنها نقطهضعف تلقی نمیشود بلکه بسیار هم ضروری است.
«ویلای ساحلی» یک کمدی جذاب، سرراست و کلاسیک همراه با نگاه تیزبین و اجتماعی کیانوش عیاری است. فیلمی بدون زیادهگویی، شریف، مفرح و بهدوراز ابتذال.
او یک قصه بسیار تکراری را که نمونههای مشابه آن در سینمای ایران کم نیست محور کارش قرار داده و با استفاده از دو چهره صاحبنام و پولساز سالهای اخیر فیلمی بدون ادعا و شریف ساخته که بتوان با حضور همه اعضای خانواده به دیدنش نشست و پسازآن شرمنده و خجالتزده نشد!
استقبال خوب تماشاگران هم مهر تأییدی بر فیلم است و اینکه درست و در جای خودش است. بد نیست این روزها که سینمای ایران دوباره بهروزهای اوج گذشته بازگشته و شاهد حضور پرتعداد تماشاگران و استقبال از فیلمهای ایرانی هستیم بدبینانه قضاوت نکنیم.
باید برای سرپا ماندن سینمایی که همه عاشقانه دوستش داریم و ستایشش میکنیم تلاش مضاعف کنیم. فراموش نکنیم سینما برای بقا به حضور تماشاگران نیاز دارد و فیلم ساختن در شرایط فعلی سخت و سختتر شده است.
سازمان سینمایی فارغ از هر نوع نگاه سیاسی با مدیریت صحیح و همهجانبه محمد خزایی در این دو سال اخیر تمام تلاش خود را به کار گرفته تا سینمای ایران را پس از رکود بیسابقهاش در دوران کرونا به جایگاه اصلیاش بازگرداند.
«ویلای ساحلی» به تهیهکنندگی رضا رخشان و کارگردانی کیانوش عیاری فیلمی دیدنی و ارزشمند است، از دست ندهید!
ناصر سهرابی
نویسنده، بازیگر و کارشناس سینما. فعالیت در مطبوعات را از سال ۱۳۷۵ با ماهنامه فیلم و هنر... آغاز کرده و مقالات او در نشریات سینما ویدئو، فیلم و سینما، هفت نگاه، سینما تئاتر، فیلم و سینما، همشهری، اعتماد ملی، مردمسالاری و... منتشرشده است.