درباره سریال «آخرین بازمانده از ما»

آخرین بازمانده از ما

بهترین اقتباس از یک بازی ویدیویی

سریال «آخرین بازمانده از ما» ساخته جرمی وب و کریگ مازین که بر اساس بازی پرفروش پلی‌استیشن ساخته‌شده، «بهترین اقتباس از یک بازی ویدیویی تاکنون» توصیف‌شده است.

بیست سال پس از نابودی تمدن انسانی، جوئل که بازمانده سرسختی است استخدام می‌شود تا دختر ۱۴ ساله‌ای به نام اِلی را به‌صورت مخفیانه از یک منطقه قرنطینه ظالمانه بیرون بیاورد. آن دو مسیر طاقت‌فرسایی را باهم آغاز می‌کنند و باید برای زنده ماندن به یکدیگر تکیه کنند.

اغلب منتقدان این اقتباسِ تلویزیونی از بازی پرفروش ویدیویی را ستایش کرده‌اند. آن‌ها در توصیف این سریال گفته‌اند که «آخرین بازمانده از ما بهترین اقتباس از یک بازی ویدیویی است که تاکنون ساخته‌شده» و توانسته‌ است «طلسم‌شکن» تبدیل بازی‌ها به برنامه‌های تلویزیونی باشد.

داستان سریال شخصیت جوئل و الی را دنبال می‌کند که بیست سال پس از غلبه یک همه‌گیری جهانی (که برخلاف کووید هیچ واکسنی ندارد) باهم سفر می‌کنند؛ اما فاصله‌گذاری اجتماعی در سریال برجسته است، عمدتاً به این خاطر که با زامبی‌ها سروکار دارند تا ویروس کرونا.

آخرین بازمانده از ما
اغلب منتقدان این اقتباسِ تلویزیونی از بازی پرفروش ویدیویی را ستایش کرده‌اند.

استفن کلی، روزنامه‌نگار می‌نویسد این سریال تلویزیونی تازه با بازی پدرو پاسکال و بلا رمزی دستاوردی چشمگیر است.

بازی‌های ویدیویی اکشن زنده به‌ندرت شهرتی به‌عنوان کار جدی هنری دارند. در بهترین حالت، در دهه گذشته یک نمایش خانوادگی خوش‌ساخت مثل سونیک خارپشت و کارآگاه پیکاچو ساخته‌شده است؛ در بدترین موارد، این ژانر را یک رشته میان‌مایگی تمسخر آلود و شکست‌هایی که ارزش تماشا ندارند تعریف کرده است.

مشکل دو جنبه دارد. خود بازی‌های ویدیویی – در عین اینکه در فضای خودشان قادرند داستانی قانع‌کننده را روایت کنند – به‌طور طبیعی به فیلم یا سریال تلویزیونی قابل ترجمه نیستند و کسانی هم که متصدی تأمین مالی یا تولید این فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی هستند نشان داده‌اند که احترام چندانی برای ارزش اقتباس پذیری آن‌ها در درجه اول قائل نیستند.

هیچ‌کدام از این موارد درباره اقتباس ۹ قسمتی اچ بی او «آخرین بازمانده از ما» که عموماً یکی از بهترین داستان‌های بازی‌های ویدیویی تلقی می‌شود، صادق نیست.

«آخرین بازمانده ما» که ابتدا در سال ۲۰۱۳ منتشر شد در بحبوحه ویرانی‌های آمریکای پساآخرالزمانی می‌گذرد که ۲۰ سال پیش از آن قارچی موسوم به کوردیسپس بیشتر مردم را تبدیل به هیولاهایی بی‌مغز کرده است.

این داستان قاچاقچی جان‌سختی به نام جوئل را دنبال می‌کند که نقشش را در این سریال پدرو پاسکال بازی می‌کند که کارش محافظت از الی (بلا رمزی) دختری نوجوان در جریان سفرشان در آمریکا است و این دختر ظاهراً مصونیت نادری در برابر این بیماری دارد.

آخرین بازمانده از ما
«آخرین بازمانده ما» که ابتدا در سال ۲۰۱۳ منتشر شد در بحبوحه ویرانی‌های آمریکای پساآخرالزمانی می‌گذرد.

نیل دروکمان خالق آن در مصاحبه‌ای با نیویورکر می‌گوید که چطور در سال ۲۰۱۴، اقتباس به‌صورت فیلم از این بازی مقبول نیفتاد چون مدیران اجرایی می‌خواستند مثل فیلم «جنگ جهانی زد» برد پیت، آن را بزرگ‌تر و «جذاب‌تر» کنند؛ اما این بازی، داستانی صمیمانه‌تر دارد.

بازی مطالعه شخصیتی است با عمقی حیرت‌آور که حدود ۱۵ ساعت بازی را در خود دارد. فضای آن تاریک، خشن و کند است؛ جوی آکنده از اندوه و ترس بر آن غلبه دارد. به‌شدت زیر نفوذ زیبایی‌شناسی‌های تلویزیون و سینمای با پرستیژ است. خودِ دروکمان از فیلم «جایی برای پیرمردها نیست» برادران کوئن به‌عنوان نقطه ارجاعش یادکرده است.

این مضمون در این اقتباس سریالی این بازی ویدیویی با کار دروکمان و مدیر دیگر برنامه کریگ مازین – نویسنده درام تاریک و اثرگذار چرنوبیل ساخته سال ۲۰۱۹ اچ بی او – با چیره‌دستی روایت‌شده است.

نیل دروکمان خالق آن در مصاحبه‌ای با نیویورکر می‌گوید که چطور در سال ۲۰۱۴، اقتباس به‌صورت فیلم از این بازی مقبول نیفتاد چون مدیران اجرایی می‌خواستند مثل فیلم «جنگ جهانی زد» برد پیت، آن را بزرگ‌تر و «جذاب‌تر» کنند؛ اما این بازی، داستانی صمیمانه‌تر دارد.

این سریال اقتباسی وفادارانه از همه‌چیز بازی از ظاهر گرفته تا امتیاز و تا حس آن است و به‌ویژه در قسمت‌های اولیه‌اش لحظه‌به‌لحظه با ضرباهنگ بازی همراه است. در روز شیوع بیماری، جوئل را به‌عنوان پدری پرمهر می‌بینیم که با استیصال می‌کوشد دخترش سارا (نیکو پارکر) را در میان تگزاس پر هرج‌ومرج و در حال فروپاشی امن نگه دارد.

افراد آلوده ابتدا سریع و هارند ولی ۲۰ سال بعد کوردیسپس از مغز به سرتاسر بدن سرایت کرده است و انواع هیولاها را به وجود آورده است. وحشتناک‌ترین آن‌ها کلیکرها هستند که چشم‌های پوشیده از قارچشان حاکی از حس شنوایی به‌شدت قوی و حساس آن‌ها دارد. نحوه جیغ کشیدن‌ها و حرکات سریعشان و جوری که آِدمی را وادار می‌کند میخکوب بماند، صحنه‌ای هولناک است.

بلا رمزی که بیشتر شهرتش به خاطر نقش لیانا مورمونت در بازی تخت و تاج است در تمام صحنه‌هایی که در آن حضور دارد ستاره غالب است.

در همین حول‌وحوش است که با جوئل پیرتر با موهای جوگندمی دوباره برخورد می‌کنیم که اوضاعی که از سر گذرانده او را دگرگون کرده.

او در منطقه‌ای قرنطینه‌ای در بوستون قاچاقچی (غذا، مهمات و دارو) است. در اینجا زندگی سخت است و منابع کمیاب و بازمانده‌های دولت با مشتی آهنین حکومت می‌کنند و حالا تحت اداره فدرا (سازمان رسیدگی به حوادث فدرال)‌ هستند که شباهت بسیاری زیادی به سازمان دولتی واقعی فیما (سازمان مدیریت شرایط اضطراری فدرال) در آمریکا دارد.

آخرین بازمانده از ما
این بازی ویدیویی که به چهارفصل سال تقسیم‌شده است ماهیتی چندقسمتی دارد که بیشتر مکان‌های آن مضامین فرعی‌اش به‌صورت نامه‌ها و یادبودهایی هستند که بازیکن پیدا می‌کند.

پاسکال به‌اندازه شخصیتش در بازی ویدیویی در کسوت جوئل خیلی خشن نیست ولی اجرایش زمخت و ترس‌خورده است. او مردی است که سوگواری او را میان‌تهی کرده است و بشریت و شادی‌اش را زیر خروارها بدبینی و خشونت مدفون ساخته است؛ اما پاسکال بازیگری حساس و پرشور نیز هست و تماشای نرم شدن جوئل و آب شدن یخ‌های او در سراسر این سریال یکی از لذت‌های عظیم این سریال است.

دلیل این تغییر الی است که جوئل باید او را به گروهی موسوم به کرم‌های شب‌تاب تحویل دهد به امید اینکه بتوانند از مصونیت او برای تولید یک واکسن استفاده کنند. این گروه، شبه‌نظامیانی انقلابی هستند که می‌کوشند فدرا را به‌زانو دربیاورند و دموکراسی را احیا کنند.

این سریال اساساً حول شکل‌گیری شخصیت الی جان می‌گیرد و جان می‌بازد. الی دختری بازیگوش، بددهان و به طرزی دوست‌داشتنی آزاردهنده است. خوشبختانه بلا رمزی که به خاطر نقش کوتاهش به‌عنوان لیانا مورمونت در بازی تخت و تاج مشهور است، هر صحنه‌ای را که در آن حضور دارد به تصرف خود درمی‌آورد.

الیِ او شخصیتی است شرور و دوست‌داشتنی، سرشار از کاریزما و دلیری که رواقی گری پاسکال را با چیرگی در هم می‌شکند. گرما و هوشمندی راستینی نیز در متن فیلم هست: الی به‌تدریج سپر دفاعی جوئل را با کتاب محبوب کلمات قصار بد خود از میان برمی‌دارد. در میان تاریکی وقتی‌که هر دو می‌کوشند در دل جنگل بخوابند، زمزمه می‌کند: «می‌شود سؤالی جدی بپرسم؟ چرا مترسک جایزه می‌گیرد؟»

در دنیای تیره و خشنی که در آن قدم برمی‌دارند که در آن مردم به‌اندازه افراد آلوده خطرناک‌اند، این حس طنز بسیار ضروری است.

این بازی ویدیویی که به چهارفصل سال تقسیم‌شده است ماهیتی چندقسمتی دارد که بیشتر مکان‌های آن مضامین فرعی‌اش به‌صورت نامه‌ها و یادبودهایی هستند که بازیکن پیدا می‌کند.

سریال بر مبنای این نامه‌ها شکل می‌گیرد و از دل آن‌ها داستان‌هایی کامل را بیرون می‌آورد و اینجاست که دروکمان و مازین بیشترین جسارت را در آزادی خلاقانه‌شان دارند که «آخرین بازمانده از ما» را به کسوتی تلویزیونی درمی‌آورد.

آنچه در ادامه می‌آید اجرای کاوشی است زیبا و درخشان از مضمون محوری «آخرین بازمانده از ما»: که خاکستر این جهان کفایت می‌کند اگر فقط کسی وجود داشته باشد که در میانش زندگی کند.

این حس و حال در قسمت‌های چهار و پنج واژگونه می‌شود. این قسمت‌ها پیگیر جوئل و الی پس از قیامی خونین علیه شاخه‌ای بسیار فاشیست از فدرا در کانزاس سیتی است.

آخرین بازمانده از ما
این سریال چکیده‌ای است از جان و روح بازی – شخصیت‌هایی پرشور، طراحی‌های پاکیزه، مضامین بالغانه عشق و حرمان.

ملانی لینسکی به‌عنوان رهبر به‌شدت خشن و انتقام‌جوی انقلاب بازی درخشانی ارائه می‌کند. او خواهان اعدام همه همدستان با دشمن است با تأکید ویژه‌بر مردی به نام هنری که برادر ملانی را به قتل رسانده است. این قسمت‌ها شامل بهترین صحنه‌های اکشن سریال نیز هستند ازجمله صحنه‌ای بزرگ و پیچیده با حضور آلودگان که به‌اندازه هر بازی‌ای خشن و گیراست.

این سریال اقتباسی تمام‌عیار نیست. اوایل سریال صحنه‌هایی هستند که خیلی بازی گونه به نظر می‌رسند تا تلویزیونی (ازجمله مواردی که جوئل و الی مخفیانه اطراف یک موزه می‌چرخند) ولی نیمه دوم سریال این حس را می‌دهد که نیازمند یک قسمت دیگر نیز هست تا ضرباهنگ آن را متوازن کند (صحنه‌هایی شامل حضور افراد آلوده از قسمت پنج به بعد دیگر به طرز غریبی نادر هستند).

این واقعیت را نیز باید در نظر داشت که اقتباس «آخرین بازمانده از ما» روی پرده نمایش هرگز به‌طور کامل چیزی را که مضمون آن را این‌قدر جالب می‌کند به نمایش درنمی‌آورد: غوطه‌ور شدن در آن دنیا، تمتع از فضاهایی که هول خالی بودن در آن‌ها غلبه دارد که هرلحظه کلیکری ممکن است آدمی را زنده ببلعد.

درعین‌حال، به هیچ رو سخنی جنجالی نیست اگر این سریال را بهترین اقتباس از یک بازی ویدیویی بنامیم که تاکنون ساخته‌شده است. برای بسیاری از هواداران این بازی، این سریال اقتباسی است بسیار ماهرانه و محترمانه که بازهم می‌تواند مردم را غافلگیر کند؛ برای آدم‌هایی که هیچ‌وقت این بازی را انجام نداده‌اند، این سریال چکیده‌ای است از جان و روح بازی – شخصیت‌هایی پرشور، طراحی‌های پاکیزه، مضامین بالغانه عشق و حرمان. اگر بخواهیم لطیفه‌ الی را تمام کنیم، این سریال «درزمینه خودش چشمگیر» است.

سلیس نیوز

آیتم های مشابه

همه آنچه باید درباره «هان کانگ»، برنده جایزه نوبل ادبیات ۲۰۲۴ بدانید!

یادداشتی درباره نمایش «باغ شب‌ نمای ما» کار هادی مرزبان

مدیر

چرا خبرنگاران باید تیترهای ساده و صریح بنویسند؟

مدیر