در ستایش از شهامت و تیزهوشی واقعگرایانه
«بعدها به چند تن از مردانِ زندگیام گفتم: «وقتی داشتم دوازدهساله میشدم، پدرم میخواست مادرم را بکشد.» میل به گفتنِ این جمله معنایش این بود که من خیلی عاشقِ آن افراد بودهام. همهشان با شنیدنِ آن سکوت میکردند. میفهمیدم که اشتباه کردهام، چون نمیتوانستند آن اتفاق را درک کنند. اولین بار است که این صحنه را مینویسم. تا امروز انجامش برایم ناممکن بود. حتی اگر میخواستم در دفترِ خاطراتم بنویسمش، برایم مثل گناهی بود که قرار است مجازاتی به دنبال داشته باشد. شاید آن مجازات این بود که دیگر قدرتِ نوشتنِ چیزهای بعدازآن اتفاق را نداشته باشم». (بخشی از کتاب شرم نوشته آنی ارنو)
آنی ارنو، نویسنده ۸۲ ساله فرانسوی روز پنجشنبه ۱۴ مهر موفق شد نوبل ادبیات سال ۲۰۲۲ را از آن خود سازد. او شانزدهمین چهره فرانسوی و هفدهمین زنی است که این جایزه ارزشمند را به دست آورده است. پیش از او، نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۴ نصیب پاتریک مودیانو، نویسنده فرانسوی شده بود.
آکادمی سوئد در بیانیهاش نوشت که خانم ارنو برای «شهامت و تیزهوشی واقعگرایانه» که به او امکان میدهد در آثارش «ریشهها، بیگانگیها و محدودیتهای جمعی حافظه شخصی را کشف کند»، شایسته دریافت این جایزه است. کمیته اعطای جایزه نوبل گفته که این جایزه را بهپاس چهل سال تلاش «سازشناپذیر» آنی ارنو به او داده که در کارهایش «زندگی با اختلافات بزرگ در زمینه جنسیت، زبان و طبقه اجتماعی نشان دادهشده است». پروفسور کارل هنریک هلدین، رئیس کمیته اعطای جایزه نوبل ادبیات، میگوید: «آنی ارنو آشکارا به نیروی رهاییبخش نوشتن اعتقاد دارد. آثار او سازشناپذیر است و به زبانی ساده و پاکیزه نوشتهشده است.»
اما آنی ارنو که در آشپزخانهاش مشغول تهیه غذا بود از طریق رادیو کوچکش خبر برنده شدنش را شنید و برای مدت کوتاهی از خانه خود در حومه پاریس بیرون آمد و پشت به خبرنگاران با تلفن صحبت کرد؛ او قبل از اینکه به داخل برود، خندهای شاد و متمایز سر داد. آرنو در گفتوگوی کوتاهی که پس از اعلام نامش با خبرنگاران داشت، گفت: «از وضعیت خودم بهعنوان یک زن صحبت میکنم. به نظر نمیرسد که ما زنان در آزادی و قدرت برابر باشیم.» او همچنین گفت: «دریافت جایزه نوبل برای من مسئولیت افزونتری به همراه آورد تا مسیرم را ادامه دهم و نهتنها در برابر مشکلاتی که ذکر کردم، بلکه به مسیر پیش روی جهان و آرزوی صلحی بپردازم که همیشه به گشودگی آن فکر کردهام و میکنم.»
آنی ارنو در ایران چندان ناشناخته نیست و تاکنون چندین کتاب از او با عنوان «شرم»، «یک زن» و «جایگاه» به فارسی منتشرشده است. ستون اصلی آثار آنی ارنو خاطراتش از سالهای نوجوانی و جوانی است؛ اما او بهموازات روایت دقیق رویدادهای زندگی شخصی، دگرگونیهای جامعۀ فرانسوی را در سالهای بعد از جنگ دوم نیز حکایت میکند. این شاید وجه مشترک او با برندۀ قبلی نوبل در عرصۀ ادبیات فرانسه باشد: پاتریک مودیانو نیز در تمامی آثارش خاطرات شخصی خود از پاریس دوران جنگ را بر زمینۀ تحولات مهم تاریخی حکایت کرده است.
دکتر الیز هاگنی لژه، استاد ادبیات فرانسه دانشگاه سنت اندروز درباره جذابیت آثار آنی ارنو میگوید: «ارنو مجموعهای از آثار اصیل در قالب خودزندگینامه پدید آورده که در آنها خصوصیترین تجربهها ریشه در بافت تاریخیشان دارند. برای مثال «اتفاق» را در نظر بگیرید. ارنو در این کتاب تجربه سقطجنین خود در سال ۱۹۶۴ را با جزئیات بازگو میکند، اما تنها به بازسازی این تجربه جسمی اکتفا نمیکند. بلکه او همچنین به مجموعهای از باورهای حاکم برکنشها و واکنشهای مردم در آن برهه میپردازد. اگر ارنوی جوان از خانوادهای ثروتمند بود، احتمالاً میتوانست در یک کلینیک خصوصی در خارج از فرانسه این کار را انجام دهد. او در این کتاب ریاکاری جامعهای را تقبیح میکند که در آن صاحبان قدرت، ازجمله پزشکان، با محکوم کردن سقطجنین، آسیبپذیرترین افراد را بهسوی گزینههایی سوق میدهند که جانشان را به خطر میاندازد. من فکر میکنم که نگاه جامعهشناختی دقیق و تزلزلناپذیر او به مسائل چیزی است که آثار او را برای بسیاری جذاب کرده و درعینحال همین ویژگی انتقاداتی را به کارش وارد کرده است؛ اما من مطمئن نیستم که بتوان نوشتههای او را نوستالژیک دانست. به دلیل نگاه قوم شناسانه و سبک بی آرایه او، به نظر میآید که نوشتار او در برابر نوستالژی مقاومت میکند. بااینحال، گاهی در کتابهای او (برای مثال در «سالها») میبینیم که ارنو درباره اشتیاق جمعی نسبت به گذشته و این احساس که «قبلاً همهچیز بهتر بود» مینویسد.»
آنی ارنو متولد ۱۹۴۰ در نرماندی فرانسه است. والدینش صاحب یک کافه و مغازه خواربارفروشی بودند و آنطور که خودش گفته هنگامیکه با دخترانی از طبقه متوسط روبرو شد، «برای اولین بار از والدین و محیط کارگری زندگی خود شرمنده شد». این احساس بعداً به رمانهای آنی ارنو راه یافت.
آنی ارنو به تحصیل در رشته ادبیات ادامه داد و مدتی بهعنوان پرستار بچه در خانهای در لندن کار کرد، ازدواج کرد و دارای دو فرزند شد. او بعد از سالها تدریس در دبیرستانهای فرانسوی، سرانجام نخستین کتابش را در سال ۱۹۷۴، با عنوان «پاکشده» منتشر کرد. از اوایل دهۀ ۱۹۸۰ شهرتی نسبی کسب کرد و بالاخره در بیست سال اخیر، در محیط ادبی فرانسه بهعنوان یکی از نویسندگان «نامآور» جایگاه رفیعی به دست آورد.
از همان نخستین اثر، آنی ارنو بر تضاد میان فقیر و غنی، بیسواد و باسواد تأکید دارد. در «پاکشده» خواننده در یکسو شاهد بیفرهنگی و مشکلات معیشتی خانواده و یا مشتریانی است که در دوران کودکی نویسنده به کافۀ کوچک پدر و مادرش رفتوآمد داشتند و در مصرف الکل بیحدواندازۀ ناشی از فقر غرق میشدند. در سوی دیگر، دختران زیبا و درسخواندۀ خانوادههای «بورژوا» همیشه در تقابل با آن محیط سرد و نومیدکننده خودنمایی میکنند. آنی ارنو بدون تعارف و با توصیف جزییاتی بسیار کوچک از زندگی آن سالها، عقدههای خود را بهعنوان یک دختر جوان و حساس اما محروم تشریح میکند.
آنی ارنو میگوید: «وقتی به زندگیام فکر میکنم، داستانم را از کودکی تا امروز میبینم، اما نمیتوانم آن را از دنیایی جدا کنم که در آن زیستهام؛ داستان من با داستانهای نسل من و رویدادهایی آمیختهشده که برای ما رخداده است. در سنت زندگینامه نویسی، ما از خودمان صحبت میکنیم و رویدادها در پسزمینه هستند. من این روال را برعکس کردهام. این داستان رویدادها و جریان رویدادها و هر چیزی است که طی شصت سال زندگی یک فرد تغییر کرده اما از طریق «ما» و «آنها» روایت میشود. رویدادهای کتاب من متعلق به همه است، متعلق به تاریخ و جامعهشناسی است.»
نکتهای که در آثار آنی ارنو به چشم میآید و برخی از روشنفکران فرانسوی نیز بر آن تأکیددارند توجه او به درد و رنجهای طبقه فرودست و بازتاب آن در آثارش است که سبب شده در فعالیتها و نوشتههایش، حمایت از طبقات کارگر و بهخصوص جنبش جلیقه زردها بهکرات نشان داده شود. دیدیه اریبون، فیلسوف و جامعهشناس فرانسوی، دراینباره میگوید: «من نه بهصرف اینکه ارنو نویسنده است، بلکه بیشتر به دلیل اشتهارش به حمایت از جنبشهای اجتماعی او را تحسین میکنم. ارنو مرتباً از کارگرانی که اعتصاب میکردند، حمایت و وضعیت اسفناک آنها را در کتابهایش برجسته میکرد و با این رویکرد خود، برای دیگران هم بستری فراهم میآورد تا از این مشکلات، خشونتها و آسیبهای طبقاتی بگویند.»
با پختگی تدریجی و بعد از خالی کردن «عقدههای نوجوانی»، آنی ارنو مضمون دیگری را به آثار خود میافزاید: توجه دوباره به والدینی که در سالهای قبل فقط خشم و تحقیر او را برمیانگیختند. او بهویژه در کتاب «یک زن» که در سال ۱۹۸۸ منتشر شد، بهطور غیرمستقیم از «خیانت» به پدر و مادر ابراز پشیمانی میکند. گویا جدا شدن از محیط خانوادگی و ورود به دنیای درسخواندهها و روشنفکرهای مرفه برای آنی ارنو با عذاب وجدان و احساس وانهادن پدر و مادر همراه بوده است.
اثر بزرگ آنی ارنو به اسم «سالها» (۲۰۰۸) را میتوان جامعی از تمام مضامین قبلی دانست. این کتاب مهم که بارها موضوع پایاننامههای دانشگاهی قرارگرفته، از قالب رمان دور شده و تقریباً شکل یک زندگینامۀ صریح و بدون دغدغۀ تزیینات ادبی را به خود گرفته است؛ اما افزون بر زندگی نویسنده، کتاب «سالها» شرححال نسلی است که در دوران کودکی تجربۀ جنگ را داشت و سپس در حال و هوای «اگزیستانسیالیسم» رشد کرد. آنی ارنو خود گفته است: «بیش از آنکه خود را یک فرد خاص بدانم، فکر میکنم مجموعه یا حاصلی باشم از تجربهها و شرایط اجتماعی، تاریخی، جنسی، زبانی و…»
رمان «سالها» در سال ۲۰۰۸ برنده جایزه رنودو در فرانسه و در سال ۲۰۱۶ برنده جایزه پرمیو اتسرگا در ایتالیا شد و یک سال بعد هم جایزه مارگریت یورسنار را برای مجموع کارهایش دریافت کرد. این رمان در سال ۲۰۱۹، در فهرست نهایی جایزه بینالمللی من بوکر قرار گرفت که داوران آن را «نوآوری در این ژانر» نامیدند. بوکر در آن زمان گفت که «زندگینامه نویسی شکل جدیدی میگیرد، یعنی همزمان ذهنی و غیرشخصی، خصوصی و جمعی میشود».
منتقد نیویورکتایمز در بررسی آثار آنی ارنو نوشته «او نویسندهای است که به عریان سازی درون خود میپردازد و با تیزبینی و ظرافتی تحسینبرانگیز، فهرستی دقیق از درونیات خود را با مخاطب در میان میگذارد، بیآنکه دچار خودسانسوری شود. رمان «شرم» بهنوعی زندگینامه او است که نویسنده در آن، خصوصیترین، تحقیرآمیزترین و رسواترین لحظات زندگی خود را هم با دقت و ظرافتی روانشناسانه به رشته تحریر درآورده است. خود در آن زمان گفته بود که درباره زندگیاش یک مطالعه بومشناختی انجام خواهد داد.»
در میان آثار آنی ارنو، رمان «حادثه» با اقبال فیلمسازان هم مواجه شد و «حادثه» یک فیلم درام فرانسوی محصول سال ۲۰۲۱ به کارگردانی آدری دیوان و بر اساس فیلمنامهای از دیوان و مارسیا رومانو است که بر اساس رمانی به همین نام اثر آنی ارنو در سال ۲۰۰۰، ساخته شد. بازیگران این فیلم آناماریا وارتولومی و لوانا باجرامیاند. این اثر جایزه شیر طلایی ونیز را برای فیلمساز به ارمغان آورد. داستان «حادثه» درباره دختری ۲۳ ساله است که در سالهای ۱۹۶۰ زندگی میکند و به شکلی اتفاقی باردار میشود و میخواهد سقطجنین کند. داستان این سقطجنین محور اصلی داستان را شکل میدهد. زمان رخداد کتاب سال ۱۹۶۳ است که آنی ارنو جوانی ۲۳ ساله بود و در کالج درس میخواند و به نظر میرسد کارگردان هم با همین ذهنیت، فضاسازی کار را انتخاب کرده است.
دکتر الیز هاگنی لژه درباره شیوههای نگارش آنی ارنو میگوید: «ارنو از استراتژیهای متنی متعددی در سبک منحصربهفرد نوشتارش بهره میبرد. اولاً حتی اگر پیوستگیای در تمامی آثار اتوبیوگرافیک او وجود داشته باشد، نگارش هر کتاب او متفاوت از دیگری است و هر متنی شکل روایی خاص خود را دارد. سه کتاب اول او رمانهای اتوبیوگرافیک مبسوط و چندصدایی بودند که از زبان محاورهای استفاده میکردند. این رمانها بیانکننده حس خشم بودند؛ اما بعدتر، در دهه ۱۹۸۰، ارنو سبک خوددارتری را برگزید و اگرچه باز از روایت اولشخص استفاده میکرد، اما بر افراد دیگری غیر از خود و سیر زندگی آنها تمرکز داشت. به بیان دقیقتر او در دو کتاب «جایگاه» و «یک زن» درباره والدینش نوشت. بعضی از متنهای او در قالب خاطرات نوشتهشدهاند که بعضیشان بسیار شخصی هستند و بعضی دیگر متشکل از صحنههایی روزمره هستند که در فضاهای عمومی میگذرند. در بسیاری از آثار او عکسها نقش پررنگی دارند، اگرچه در بیشتر موارد خود عکسها مستقیماً در کتاب استفادهنشدهاند بلکه توصیفشدهاند. عکسها در کار او از اهمیت زیادی برخوردارند چراکه مدرکی هستند برای «آنچه زمانی بوده». آنها به ما سرنخهایی درباره مد و کالاهای مصرفی، اشیا، مکانها، لباسها و ژستها میدهند و اینها مواردی هستند که افراد را در جامعه و یک برهه تاریخی قرار میدهند. عکسها همچنین نشان میدهند که زیستن دوباره در لحظاتی از گذشته تا چه حد برای نویسنده دشوار است.»
کتاب «از شب خود بیدار نشدم» که ترجمه آن به انگلیسی و زبانهای دیگر پر خواننده بوده است، روایت خانم ارنو از روند بیماری آلزایمر مادرش است.
آنی ارنو درباره توصیه به جوانان برای نوشتن میگوید: «فکر میکنم وقتی مینویسیم، چیزی که بسیار اهمیت دارد این است که باید بسیار مطالعه کنیم. گاهی اوقات افراد جوان میگویند، «وای نه، من مطالعه نمیکنم…من مینویسم!». نه. این ممکن نیست. باید بسیار مطالعه کنید؛ و پیام دومم به آنها این است که برای خوب نوشتن تلاش نکنند بلکه تلاش کنند صادقانه بنویسند. این دو با یکدیگر تفاوت دارند.»
حسین تقی پور
حسین تقی پور، نویسنده و منتقد سینما و کارشناس رسانه فعالیت در مطبوعات را با نشریه سینما تئاتر آغاز کرد و مقالات او در نشریات کیهان هوایی، مهر، سینما ویدئو، هفتهنامه سینما ورزش، روزنامه ابرار، روزنامه توسعه و... منتشرشده است. او سردبیر نشریه سینما تئاتر و نشریه «دایره» است.