متأثر از موج نوی سینمای فرانسوی
«مطمئناً باب رافلسون یکی از مهمترین سینماگران نسل ما است.»
فرانسیس فورد کاپولا
باب رافلسون، کارگردان، فیلمنامهنویس، تهیهکننده سینما و تلویزیون و موسیقی که در دهه ۱۹۷۰ یکی از چهرههای تأثیرگذار هالیوود جدید بود در ۸۹ سالگی درگذشت. او با همکاری برت اشنایدر که سال ۲۰۱۱ درگذشت، شرکت تولید فیلم «ریبرت» را تأسیس کرد و یکی از عوامل اصلی ساخت فیلمهایی مانند «ایزی رایدر» در سال ۱۹۶۹ و «آخرین نمایش تصویر» در سال ۱۹۷۱ بود.
باب رافلسون با ساخت «پنج قطعه آسان» نظر منتقدان را به خود جلب کرد و خیلی زود به یکی از چهرههای اصلی در میان نسل نوی کارگردانهایی که از سبک موج نوی فرانسوی الهام گرفته بودند بدل شد. اینگمار برگمن یکی از نامآوران سینما در تحسین از دستاوردهای سینمایی رافلسون سخن گفته است.
شهرت باب رافلسون ابتدا با گروه موسیقی پاپ و راک میمونها و مجموعه تلویزیونی با حضور ستارههای این گروه در کنار برت اشنایدر رقم خورد. او در سال ۱۹۶۷ جایزه امی بهترین سریال کمدی سال را برای تهیه سریال میمونهای مرده کمدی دریافت کرد؛ اما نسل جدید رافلسون را بیشتر به خاطر آثار و تأثیرش بر شکلگیری هالیوود جدید میشناسند. او با کارگردانی و تهیه فیلمهای مغایر با جریان رایج استودیوهای هالیوود به صداهای جوان و سرکشی زمینه بروز داد که هدفشان از فیلمسازی حمله به ساختارهای اجتماعی جامعه آمریکا در دهه ۷۰ بود. فهرست چشمگیری از استعدادهایی مانند مارتین اسکورسیزی، برایان دیپالما تا فرانسیس فورد کاپولا و استیون اسپیلبرگ.
رافلسون کارگردانی و نویسندگی «پنج قطعه آسان» (۱۹۷۰) را بر عهده داشت. داستان یک پیانیست از طبقه مرفه متوسط که بین زندگی کارگری و روشنفکری خود سرگردان است و نمیتواند برای زندگی خود تصمیم بگیرد؛ نقطه عطفی در سینمای دهه ۱۹۷۰ شد. فیلم «سلطان ماروین گاردنز»(۱۹۷۲) هم درباره یک مجری افسرده برنامه رادیویی گفتوگومحور است که در ساعات آخر شب پخش میشود؛ اواخر شب. هر دو فیلم با بازی جک نیکلسون مضمون ازدسترفتگی «رؤیای آمریکایی» را در برابر مخاطبان ناراضی قرار میداد که عصبانیت خود را در موسیقی راک، هیپیگری و گرایش به مخدرهای جدید بروز میدادند. «پنج قطعه آسان» در سال ۱۹۷۱ برای باب رافلسون، دو نامزدی اسکار را برای بهترین فیلم و فیلمنامه به ارمغان آورد. کارن بلک جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش دوم زن را برای همین فیلم گرفت. خدمتکاری که همراه نیکلسون راهی سفری تلخ به کالیفرنیا میشود.
«پنج قطعه آسان» برای کمپانی سازندهاش بیبیاس سرمایه بسیار ارزشمندی شد. باب رافلسون به خاطر میآورد: «فکر میکردم واقعاً خوششانس هستم. سراغ برگ برندهای رفته بودم (جک نیکلسون) که حتی خودش هم نمیدانست چه هنرپیشهی محشری است».
«پنج قطعه آسان» فیلمی بود شخصی، با حساسیتی اروپایی و بیشتر شخصیت محور تا داستان محور. استنلی اشنایدر مصرانه از برادرش برت خواست تا اجازه ندهد باب رافلسون که فیلم قبلیاش «سر» در گیشه شکستخورده بود فیلم را کارگردانی کند؛ اما اتفاقاً همین مسئله عزم برت را برای استخدام رافلسون جزمتر کرد. در پاییز ۱۹۶۹، باب رافلسون پیشتولید فیلم را شروع کرد…
باب رافلسون علاوه بر کارگردانی و فیلمنامهنویسی و آهنگسازی در کنار برت اشنایدر، تهیهکننده تعدادی از فیلمهای متفاوتی بودند که باعث شکلگیری سینمای مستقل آمریکا شدند. از معروفترین این گروه از فیلمها دو فیلم «ایزی رایدر» ساخته دنیس هاپر (۱۹۶۹) و «آخرین نمایش فیلم» (۱۹۷۱) ساخته پیتر باگدانوویچ از همه معروفتر است. کاپولا زمانی رافلسون را به خاطر کمک به شکلگیری هالیوود جدید «یکی از مهمترین هنرمندان سینمای عصر خود» نامید.
باب رافلسون متولد نیویورک است. برادرزاده سامسون رافلسون، فیلمنامهنویس، نمایشنامهنویس و خواننده جاز. شیفتگی به کار او باعث ورودش به عالم سینما شد. در کالج دارتموث، وقتی دانشجوی فلسفه بود، با باک هنری فیلمنامهنویس آشنا شد. در دوران خدمت سربازی به ژاپن اعزام شد. به سینمای این کشور و فیلمهای یاسوجیرو اوزو بهویژه داستان توکیو علاقه پیدا کرد.
پس از کالج، باب رافلسون با توبی کار- طراح تولید فیلمهای رافلسون – ازدواج کرد. ساخت برنامههای سرگرمکننده برای شبکههای تلویزیونی او را به شهرت رساند؛ اما «میمونها» نخستین موفقیت بزرگ او محسوب میشود. این برنامه تلویزیونی با حضور گروه موسیقی میمونها از سال ۱۹۶۶ شبکه انبیسی را به مدت ۲ سال فتح کرد. با تکیهبر موفقیت این مجموعه او در سال ۱۹۶۹ با گروه میمونها فیلم «سر» را ساخت. این نخستین همکاری رافلسون با جک نیکلسون بود؛ و همکاری این دو در ساخت ۵ فیلم ادامه داشت.
نیکلسون در سال ۲۰۱۹ در گفتوگو با مجله اسکوایر گفت: «قبلاً فکر میکردم بازیگری را با رافلسون شروع کردم، اما حالا به این نتیجه رسیدم او بازیگری را در من شروع کرد.» اوج همکاری نیکلسون و رافلسون بازسازی فیلم نوآر «پستچی همیشه دو بار زنگ میزند» در سال ۱۹۸۱ بود. فیلمی بر اساس داستان معروف جیمز.ام کین که قبل از رافلسون تای گرانت آن را با بازی لانا ترنر و جان گارفیلد ساخته بود.
باب رافلسون دو دهه پیش هالیوود را ترک کرد تا روی تربیت ۲ پسرش بعد از ازدواج با تاورک رافلسون، تمرکز کند.