حجت اشرف زاده: سعی خواهم کرد موسیقی ایران جاودان بماند
همه منتظرند که صدای یک نفر توسط مخاطبان شنیده شود و وقتی کارش موردتوجه قرار گرفت، حامی آن هنرمند شوند.
«تو ماهی و من ماهی این برکه کاشی…» آغازگر تصنیفی است که احتمالاً خیلی از ایرانیها، آن را شنیدهاند بیآنکه نام خوانندهاش را بدانند. «ماه و ماهی» نام آلبومی است که بسیار شنیده شد و خوانندهاش چه از سمت مخاطبان عام موسیقی و چه از سوی استادان و اهلفن مورد تحسین قرار گرفت. این آلبوم که آهنگسازیاش را برادران بیات انجام داده بودند دو شعرش را علیرضا بدیع سروده بود، اولین کار حجت اشرف زاده خواننده خوشصدای موسیقی ایرانی درزمینه پاپ بود که همان زمان در جشنواره موسیقی فجر در بخش تلفیقی بهعنوان آلبوم برتر انتخاب شد. در این میان برخی با اشاره به دیده شدن اشرف زاده با کار «ماه و ماهی» این ماجرا را یک اتفاق قلمداد کردند و عدهای دیگر از تغییر ژانر اشرف زاده از موسیقی ایرانی به ژانر تلفیقی بهعنوان یک حرکت هوشمندانه در جهت موفقیت این خواننده توانمند نام بردند. با تمام نظرات متفاوت و گاهی متعارض درباره «ماه و ماهی» و خوانندگی اشرف زاده در این کار او به مهری از موسیقی ایرانی که تا همیشه به پیشانیاش خورده شده، اشاره میکند و معتقد است هرچند با این کار عملاً بهعنوان یک خواننده نوظهور پاپ به جامعه معرفی شد اما تا همیشه یک خواننده آواز ایرانی است.
با این توضیح که آلبوم ماه و ماهی چند سال قبل باعث شنیده شدن نام حجت اشرف زاده در میان عموم شد، برخی اعتقاد داشتند این اتفاق یک تصادف بود درحالیکه بسیاری از منتقدین موسیقی دیده نشدن او در طول سالها فعالیتش را اتفاق میدانند…
البته من دیده نشدن خودم را تصادف نمیدانم چون متأسفانه در ایران سازوکار مناسبی برای کشف استعدادها وجود ندارد. در ابتدا باید بگویم خیلی متأسفم که پرویز مشکاتیان را از دست دادیم. چون او همیشه کاشف صداهای نو بود. متأسفم که دیگر استادان این جرئت را به خودشان نمیدهند و فقط به دنبال کارهای پرفروش هستند. آیا تا قبل از استاد مشکاتیان کسی صدای مرا نشنیده بود؟ چرا؛ اما هیچکس از من نخواست که در ارکسترش بخوانم. تا من دلم خوش باشد و بدانم که میتوانم مسیر موسیقاییام را در یک راه درست ادامه دهم.
نظرتان در مورد شیوهای که برخی استادان موسیقی در حوزه این هنر اتخاذ کردهاند و البته نبود سازوکارهایی برای معرفی صداهای گمنام چیست؟
به نظر من اقدام ما در مقدس کردن برخی استادان کار اشتباهی است. واقعیت این است که ما صداهای ناب زیادی در شهرستانها داریم. در تهران و شهرستان بچههای زیادی هستند که از من حجت اشرف زاده آواز بهتری میخوانند اما باز کسانی که در کنسرت و آواز گیشه فروش خوبی دارند، موردتوجه هستند.
البته آقای لطفی هم در گروه بازسازی به چهرههای جوان توجه نشان دادند.
بله. خدا استاد لطفی را رحمت کند. به هر صورت آدم توقع دارد صداهای مختلف با رنگهای گوناگون بشنود. حضور تکراری رنگهای مشخص میتواند تأثیرات بدی داشته باشد و به بدنه موسیقی کشور آسیب بزند. البته این مشکل به بحث تهیهکنندگی در ایران نیز بازمیگردد. به عقیده من، ما در ایران تهیهکننده ویژهای نداریم و درست برخلاف استانداردهای جهانی همه منتظرند که صدای یک نفر توسط مخاطبان شنیده شود و وقتی کارش موردتوجه قرار گرفت، حامی آن هنرمند شوند.
بنابراین احتمالاً شما معتقدید که راه انتخابشده از سوی بسیاری از جوانان خوشصدای موسیقی ایرانی صرفاً به دلیل خواست و میل خودشان برگزیده نشده است؟
بالاخره باید به این نکته هم توجه کرد که محیط بر شما اثر میگذارد؛ که این مسیر بهدلخواه هنرمند انتخاب نمیشود و راهی است که رودخانه با خودش شما را خواهد برد و امکان شنا خلاف جهت مسیر وجود ندارد.
بگذارید درباره فضای موسیقی الکترونیک در اولین آلبومتان در فضای پاپ هم بپردازیم که در برخی گفتوگوهایتان به آن اشارهکرده بودید. شما گفتید اگر امکانات مالی فراهم بود شاید تا این حد مخاطب شاهد فضای الکترونیک در کار «ماه و ماهی» نبود؛ بنابراین میشود اینطور نتیجه گرفت که سلیقه شما استفاده از موسیقی الکترونیک نیست؟
راستش من در موسیقی الکترونیک سلیقه آریا عظیمی نژاد را خیلی دوست دارم. واقعاً آریا در استفاده از این نوع موسیقی بینظیر است چون ترکیبهای جالبی با موسیقی ایرانی را اجرا میکند. من همیشه کارهای آریا را دوست داشتم و دنبال کردهام.
البته آقای عظیمی نژاد بهصورت تخصصی موسیقی الکترونیک در موسیقی نواحی را کار میکند.
بله. خوب او در این زمینه متخصص است اما ترکیبهایی که در موسیقی الکترونیک و حتی موسیقی نواحی استفاده میکند واقعاً خوب است. من دوست داشتم اگر جنسی از موسیقی الکترونیک قرار است در کار ما باشد با موسیقی ایرانی همراه شود و سعی کردیم در کنسرتمان به این سمت برویم و در اجرای زنده یک کوارتت زهی با پیانو داشتیم و در کنارش از عود و کمانچه و سهتار نیز استفاده کردیم. من سعی کردم در این مسیر حرکت کنم اما این را که تا چه اندازه موفق بودیم، منتقدان باید تعیین کنند. در ادامه کارهایم نیز سعی کردم این مسیر را پی بگیرم. نمیدانم تا چه اندازه لیاقت این کار را داشته باشم و چه قدر بتوانم آواز ایرانی را وارد گوشهای مردم کنم. من سعی خودم را خواهم کرد تا این میراث دوستداشتنی جاودان بماند. البته بچههای توانمند با صداهای خوش زیادند که این هنر را جاودان نگه خواهند داشت اما من به سهم خودم در این مسیر گام خواهم برداشت.
پیشتر درباره سؤالی که میخواهم بپرسم، توضیح دادهاید اما چون در این گفتوگو روی آلبوم ماه و ماهی تمرکز کردهایم، ناگزیر باید دوباره این سؤال را پاسخ بدهید؛ شما و همکارانتان در این آلبوم، برای رسیدن به ترکیب موسیقایی و ملودیک موردنظر چطور به نتیجهای واحد رسیدید؟
ما در همه مراحل در کنار هم بودیم و درباره ملودیها و تنظیم آنها نظر میدادیم. حتی در مواردی سلیقه علیرضا بدیع را هم میپرسیدیم اما نکته مهم برای من این بود که دوستانم فارغ ازآنچه تا قبل از آن شنیده بودند به سراغ تنظیم ماه و ماهی بروند. بچهها در این کار سنگ تمام گذاشتند و کار را به بهترین نحو انجام دادند. در بخش میکس و مسترینگ هم آقای حمید شاه میرزایی تمام زحمت خودش را کشید. هرچند در بخش زیادی از کار از سمپل استفاده کردیم اما حمید (بیات) تنظیم بسیار خوبی را انجام داد. ناگفته نماند که بعداً برای ۴ قطعه ویلن و ویلنسل را ضبط کردیم. سعی ما در میکس و مستر این بود که رنگ از سمپل به سمت آکوستیک برود. تمام بخشها و المانهایی که ما موردبررسی قرار دادیم و البته سلیقه شخصی من در سالهای اخیر در ترکیب پیانو و ویلنسل باعث شد در کار محوریت داشته باشد. دوستان من هم سعی کردند بازی بین پیانو و ویلنسل در لابهلای سازها حرکت منظم و خوبی باشد و انصافاً از پسش برآمدند. یکی از نقدهایی که به آلبوم ما میشود مربوط به بخش تنظیم است و برخی قطعات در ساز بندی باهم شباهت دارد.
به نظرتان تا چه حد میشود در مورد این نقد تأمل کرد؟
این امکان وجود داشت که ما رنگآمیزی سازی متفاوتتری را در آلبوم مورداستفاده قرار دهیم. البته این مسئله در علم موسیقی بهعنوان ایراد و نقص نیست چون بسیاری از آثار موسیقی ایرانی هستند که با یک ترکیبسازی اجرا میشوند و لذت زیادی نیز برای مخاطبشان ایجاد میکنند.
البته ممکن است نظر دیگری هم وجود داشته باشد و برخی بگویند این آلبوم یک کل بههمپیوسته است و ترکیب یکسانسازی میتواند به هماهنگی و کلیت کار کمک کند.
شخصاً همینطور فکر میکنم اما برخی از منتقدان اینگونه فکر نمیکنند و اعتقاد دارند باید کار به لحاظ ساز بندی رنگارنگتر میبود. این گروه معتقدند حالا که ما وارد موسیقی الکترونیک شدهایم، فضا وجود داشت که از رنگهای دیگر هم استفاده کنیم. ممکن است این صحبت پیش بیاید که اگر سازهای ما آکوستیک بود میتوانستیم از اتحاد و انسجام کلی صحبت کنیم اما حالا که از آن عبور کردیم، میتوانستیم رنگبندی بیشتری را در کار داشته باشیم. به نظر من این نقد میتواند درست باشد و امکان این اتفاق هم وجود داشت. ساز بندی آلبوم سلیقه شخصی ما بود و به هر شکل اتفاق افتاد.
رضا نامجو