گفت‌وگو با «جیمز کان» به مناسبت پنجاهمین سالگرد نمایش فیلم «پدرخوانده»

مارلون براندو چیزی بیشتر از یک بازیگر بود

با توجه به اینکه فیلم «پدرخوانده» «فرانسیس فورد کاپولا» پنجاهمین سالگرد خود را جشن می‌گیرد و از طرفی استودیو پارامونت هم مجموعه باورنکردنی خودش را عرضه کرده، به همین مناسبت اخیراً گفت‌وگویی با «جیمز کان» در مورد ساخت این فیلم داشتم، فرصتی که هیچ‌وقت تصور نمی‌کردم به دست بیاورم. بااینکه تجربه کافی در کار مصاحبه با افراد سرشناس دارم باید اعتراف کنم تا قبل از تماس با کان کمی مضطرب بودم. اگرچه تمام فیلم‌های او را دیده‌ام ولی متأسفانه فرصت کمی پیش ‌آمد تا بتوانم با او در مورد فیلم «پدرخوانده» که یکی از تأثیرگذارترین فیلم‌های تاریخ سینماست و فیلم موردعلاقه من هم است گفت‌وگویی داشته باشم. خوشبختانه این دیدار حاصل شد و بهتر از این هم نمی‌شد، چراکه او مسائلی را با من در میان گذاشت که تابه‌حال نشنیده بودم مثلاً اینکه چرا عاشق کار با مارلون براندو بوده، یا وقتی‌که «لنی مونتانا» بازیگر نقش لوکا براسی را متقاعد می‌کند که چطور نقشش را بازی کند و درنهایت فرانسیس فورد کاپولا چطور این فیلم را ساخت. اگر از طرفداران این فیلم هستید این گفت‌وگو را دنبال کنید.

جیمز کان

در ابتدا لازم میدانم به خاطر وقتی‌که برای این مصاحبه گذاشتید از شما تشکر کنم باید بگویم من از طرفداران بزرگ شما هستم و بسیار خوشحالم که این فرصت برای من پیش‌آمده است.

خواهش می‌کنم و متشکرم. زمانم که تمام شد به شما می‌گویم.

بله لطفاً خودتان بفرمایید.

بله حتماً.

اگر کسی تابه‌حال هیچ‌یک از فیلم‌های شمارا ندیده باشد، کدام‌ را توصیه می‌کنید که در ابتدا ببیند؟

می‌توانم بگویم تقریباً از بین همه‌ی ۱۳۰ فیلم که بازی کرده‌ام تعداد معدودی از آن‌ها موردعلاقه من هستند، من فیلم‌های «سارق» و «پدرخوانده» را دوست دارم.

قصد داشتم در ادامه گفت‌وگوی‌مان به سارق هم بپردازیم حالا که صحبت در مورد فیلم بازشده پرسشم را الآن مطرح می‌کنم، من فیلم دوست دارم و فیلم‌برداری و موسیقی آن خیلی نظرم را جلب کرد، آیا مورد خاصی در مورد فیلم‌برداری آن به نظرتان می‌آید که آن را توضیح بدهید؟

جیمز کان
خیلی خوشحالم، کاری کردم که مردم من را به خاطر سپرده‌اند.

ساعت‌های طولانی کارکردیم چون فیلم‌برداری در شب و روز باید انجام می‌شد، کاراکتر فیلم را هم دوست داشتم اما این‌طور نبود که بخواهد ذهن من را کلاً مشغول به خود بکند، میدانید منظورم چیست؟ یعنی چیزی که سرگرم‌کننده باشد نداشت، یک جوانی بود که به خاطر دزدی ۴۰ دلار به زندان افتاده بود و انگ سارق به او زده‌شده بود. یادم رفت سوا لاتان چه بود! آیا سرگرمی داشتید یا نه؟

بله سؤالم این بود که فیلم‌برداری حین ساخت فیلم سارق ساخته «مایکل مان» چطور بود؟

خب باید قبل از هر چیزی بگویم که فردی پرکار و سخت‌کوشی است و این افراد را به همکاری با کسانی که به کارشان علاقه‌ای ندارند‌ یا اصلاً به کارشان اعتقادی ندارند،‌ ترجیح می‌دهم. مایکل به کارش باور داشت و می‌دانست چه‌کار می‌خواهد بکند و بسیار هم به آن پایبند بود، متوجه هستید چه می‌گویم؟ بنابراین برای هر کاری که می‌کردیم دلیلی وجود داشت مثلاً از دوشنبه ساعت شش کار شروع می‌شد تا ساعت هفت هشت، دوباره فردای آن روز دوازده ساعت بعد با ما تماس می‌گرفت و ما باید ساعت هشت سر فیلم‌برداری حاضر می‌شدیم و ساعت نه یا ده به خانه ‌برمی‌گشتیم. در طول هفته روال کار به همین شکل بود تا روز جمعه یا شنبه چهار یا پنج بعدازظهر سر فیلم‌برداری بودیم و تمام شب کار می‌کردیم تا جایی که می‌توانست فشار می‌آورد و از هرلحظه استفاده می‌کرد و ما سخت کار می‌کردیم و همین باعث می‌شد مدام تحت‌فشار باشیم.

بله، فیلم فوق‌العاده‌ای هم هست. در سال ۱۹۸۰ فیلم Hide in Plain Sight را کارگردانی کردید، این تنها زمانی بود که به‌عنوان یک کارگردان پشت دوربین قرار گرفتید، بعدازآن فکر می‌کردم شما این کار را ادامه بدهید.

دلیل اینکه تصمیم گرفتم کارگردانی این فیلم را بر عهده بگیرم این بود که دوست داشتیم کارگردانی فیلم را یک فرد خاصی مثل «هال اشبی» بر عهده بگیرد که متأسفانه او در دسترس نبود به همین دلیل به من پیشنهاد دادند که البته من هم با شرایطی پذیرفتم. در کل فیلم را با ۱۴۹ سکانس و ۴۰۰ کات کارکردم با نماهای متعدد متفاوت توشات و فورشات و… بیشتر شبیه بازی پینگ‌پونگ بود، درواقع داشتن نماهای نزدیک برای من اهمیت داشت چون دوست داشتم وقتی یک بازیگر به موضوعی فکر می‌کند حس او هم منتقل شود پس صورتش هم باید دیده می‌شد، درواقع هر نمای نزدیک یا کلوزآپ صرفاً برای نمایش چهره نبود بلکه هرکدام معنای خاص خودش را داشت، خیلی زیبا بود و نتیجه هم داد. از طرفی نمی‌خواستم بازیگر احساسات ما را برانگیخته و کنترل کند، متوجه منظورم می‌شوی؟ مثلاً با چشمان اشک‌آلود یا موسیقی متن یا چنین چیزهایی. یک کلوزآپ از چهره بازیگر می‌گرفتم و از او می‌خواستم کاراکتری را بازی کند که در موردش صحبت می‌کنیم نه آنچه آن‌ها مدنظرشان است و بعد دوربین عقب و عقب و عقب‌تر می‌رفت تا جایی که دیگر دیالوگ‌ها شنیده نمی‌شد، از بالا مردم را می‌بینی که در حال گذر از خیابان هستند، عده‌ای به سر کار می‌روند و بی‌خیال رد می‌شوند فقط تماشاگر متوجه است که مشکلی بین آن زوج وجود دارد بدون اینکه بداند داستان چیست. متوجهی؟ تأکید روی مشکل آن‌ها بود و اینکه رهگذران چنین مشکلی ندارند.

جیمز کان
«پدرخوانده» که یکی از تأثیرگذارترین فیلم‌های تاریخ سینماست و فیلم موردعلاقه من هم است.

بله کاملاً متوجه شدم.

درواقع می‌خواستم تماشاگر هر برداشتی که خودش می‌خواهد داشته باشد، هیچ تغییری در کاراکترها و نتیجه فیلم به وجود نیامد.

ازآنجاکه پنجاهمین سالگرد ساخت فیلم «پدرخوانده» است، فیلمی ماندگار در تاریخ سینما که تقریباً همه آن را دیده‌اند، پرسش‌هایی هم در مورد این فیلم دارم، می‌خواهم برگردم به زمان قبل از ساخت فیلم. وقتی از شما خواستند در این فیلم بازی کنید آیا هرگز تصور می‌کردید با چنین اقبال جهانی روبرو شود؟

نه. شاید کمی بیشتر از بقیه این را می‌دانستم، قبلاً با فرانسیس فورد کاپولا آشنا بودم. در ۲۸ سالگی در فیلم «اهل باران» با او کارکرده بودم و با توانایی‌های وی آشنا بودم و خیلی هم او را دوست داشتم، اما وقتی شما اسم مارون براندو را می‌شنوید موضوع فرق می‌کند، به خیلی‌ها گفتم اگر در این فیلم بگویید تحت تأثیر براندو قرار نگرفته‌اید مزخرف می‌گویید، ببخشید که با این لحن در حضور خانم‌ها صحبت می‌کنم اما واقعیت این است که اگر کسی بگوید تحت تأثیر براندو قرار نگرفته چرند می‌گوید. عجیب‌تر اینکه حتی دستمزدش هم زیاد نبود، داستان فیلم مربوط به نیویورک سال ۱۹۴۵ بود با پوشش آن دوره، خب هزینه زیادی برای این کار باید صرف می‌شد، یک روز فرانسیس که در نیویورک بود با من که در کالیفرنیا بودم تماس گرفت که بروم برای تست و گفت قرار است نقش مایکل را به من بدهند.

جیمز کان
وقتی شما اسم مارون براندو را می‌شنوید موضوع فرق می‌کند!

به مارلون براندو اشاره کردید، من هم مثل بقیه علاقه‌مندان این فیلم، مشتاق هستم بدانم چه چیز او شما را شگفت‌زده کرد؟ و کار با او چگونه بود؟

اولین جلسه‌ای که با بازیگران جمع شدیم زمانی بود که فرانسیس برای همه ناهار درست کرده بود و همه خوردیم و کلی باهم شوخی کردیم و خندیدیم، او مدام از دست من می‌خندید درحالی‌که نمی‌دانستم چرا. خیلی پسر خوبی بود، موسیقی را دوست داشت، به زنان احترام می‌گذاشت و من به او به‌عنوان یک بازیگر نگاه می‌کردم ولی مطمئناً او چیزی بیشتر از یک بازیگر بود.

در زمان ساخت فیلم، سکانس یا صحنه‌ای وجود داشت که در آن واقعاً به دردسر و مشکل بربخورید؟

جیمز کان
با بازی در فیلم پدرخوانده به افتخارات من اضافه شد.

یکی از کارهایی که خیلی خوشم آمد مربوط می‌شود به سکانسی که لنی مونتانا که در نقش لوکا براسی بازی می‌کرد. صحنه‌ای که لوکا در می‌زند براندو در را باز می‌کند و به او می‌گوید دون کورلئونه امروز مفتخرم که در عروسی دخترت شرکت کنم… با همین صدای مردانه!

فرانسیس پیش من آمد و گفت: جیمی!

گفتم: بله

گفت: یه کاری بکن!

گفتم: منظورت را نمی‌فهمم! در مورد چی حرف می‌زنی؟

گفت: خیلی شق و رقه! اینو درستش کن.

کمی فکر کردم بعد یه تکه نوار سفید برداشتم و به لنی گفتم: اینو بذار زیر زبانت!

او گفت: نه کان توروخدا با من این کار رو نکن!

گفتم: باید این کارو بکنی بهت قول می‌دم خنده‌دار بشه و همه خنده‌اشون بگیره.

و همش می‌گفت با من این کارو نکن!

بالاخره مجبور شده و آن را زیر زبانش گذاشت، مارلون براندو در را باز کرد و لنی تا گفت: دو کورلئونه… همه زدند زیر خنده صدای این مرد ۳۰۰ پوندی مثل صدای یه پسربچه شده بود. براندو هم خندید.

فرانسیس گفت: خب این خوب شد فیلم‌برداری را شروع کنیم. بعدازآن خیلی سخت کارکردیم و البته من کلی لذت بردم.

جیمز کان
در فیلم پدرخوانده همه بازی‌ها فوق‌العاده بود.

چگونه است فیلمی که تقریباً تمام مردم دنیا آن را دیده‌اند و بعد از گذشت ۵۰ سال هنوز هم موردتوجه است و دوست دارند درباره‌اش حرف بزنند؟

خب این خیلی خوبه، منظورم این است خیلی خوشحالم، کاری کردم که مردم من را به خاطر سپرده‌اند، واقعاً به این موضوع افتخار می‌کنم، بسیار به فرانسیس افتخار می‌کنم، با بازی در فیلم پدرخوانده به افتخارات من اضافه شد، در این فیلم همه بازی‌ها فوق‌العاده بود، وقتی یک گروه باهم شروع به کار می‌کنند و باعلاقه کار کنند و همدیگر را دوست داشته باشند کار به‌خوبی پیش می‌رود و گروه اوقات خوبی را باهم سپری می‌کنند و به نظرم این حس به تماشاگران منتقل می‌شود آن‌ها هم می‌توانند این عشق را ببینند، پدرخوانده همین‌طور بود گروه باعلاقه کار می‌کردند و همدیگر را دوست داشتند، بنابراین اوقات خوشی را باهم گذراندیم.

آیا از آن دسته بازیگرانی هستید که دوست دارند بازی خودشان را روی پرده ببینند؟ چون با تعدادی از بازیگران که گفت‌وگو داشتم اظهار کردند که دوست ندارند بازی خودشان را تماشا کنند.

این حرف مزخرفی است، وقتی بازی خوبی نداشته باشم درواقع نمی‌توانم آن را تحمل‌کنم در این صورت از سالن نمایش هم بیرون می‌آیم، اما بازی خوب خودم را دوست دارم ببینم و به آن افتخار می‌کنم و با دیدن دوباره حتی از آن یاد هم می‌گیرم، باید این‌طور به موضوع نگاه کرد در این صورت چندین بار یک فیلم را نگاه می‌کنم.

حدس می‌زنم یکی از آن فیلم‌ها «سارق» باشد.

کان: بله خب، فیلم «قمارباز» یا Hide in Plain Sight، فیلم‌های خیلی خوبی هستند که واقعاً دوست دارم ببینمشان چون اوقات خوشی را در آن‌ها گذرانده‌ام، مثلاً بازی آلن آرکین را خیلی دوست دارم. من کاری را که دوست داشته باشم حتماً نگاه می‌کنم و اگر خیلی برایم جذاب باشد بارها تماشا می‌کنم.

هزار سؤال دیگر دارم که دوست دارم از شما بپرسم اما زمانمان تمام‌شده، واقعاً بابت وقتی‌که گذاشتید و با من گفت‌وگو کردید از صمیم قلب تشکر می‌کنم و بهترین‌ها را برایتان آرزو می‌کنم.

خیلی متشکرم.

جیمز کان

جیمز کان (James Caan)

جیمز ادموند کان بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر آمریکائی که نامزد دریافت جوایز اسکار، گلدن گلوب و جایزه امی نیز شده، متولد ۲۶ مارس ۱۹۴۰ در نیویورک است. نخست در دانشگاه میشیگان به تحصیل پرداخت ولی با ناتمام گذاشتن آن به دانشگاه هافسترا رفت و در آنجا به تحصیل در رشته تئاتر ادامه داد. بعد از فارغ‌التحصیلی به هنرستان حرفه‌ای «مدرسه تئاتر محله» رفت و زیر نظر «سنفورد مایزنر»، به فراگیری بازیگری پرداخت. با

«ایرما خوشگله» (۱۹۶۳) ساخته بیلی وایلدر بازیگری در سینما را آغاز کرد ولی عمده شهرتش به خاطر نامزدی جایزه اسکار برای نقش‌های سانی کورلئونه در فیلم «پدرخوانده ۱» و نقش پل شلدون در فیلم «میزری» است.

سلیس نیوز

درباره نویسنده
حمیده وطنی
حمیده وطنی
دبیر تحریریه

حمیده وطنی گرگری کارشناس ارشد پژوهش هنر، نویسنده و منتقد سینما، فعالیت پژوهشی خود را با نشریه علمی پژوهشی نگره به‌عنوان مدیر داخلی نشریه و فعالیت رسانه‌ای سینمایی را با ماهنامه سینما آغاز کرد مقالات او در نشریات متعددی ازجمله مهر، سینما ویدئو، روزنامه اعتماد ... چاپ‌شده است، او پیش‌تر دبیر تحریریه نشریه «دایره» بود و هم‌اکنون دبیر تحریریه رسانه رسمی فرهنگی هنری سلیس نیوز و دبیر سرویس سینمایی است.

آیتم های مشابه

ناتالی پورتمن از ناکامی‌های زندگی‌اش می‌گوید

گفتگو با کیانو ریوز به بهانه انتشار رمان «دیگرجا»

گفت‌وگو با آذردخت بهرامی، نویسنده مجموعه داستان «رقص سالسای تیمبرلیک…»

مدیر