گزارش هفتمین روز هفتادوپنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم کن ۲۰۲۲

تصمیم به رفتن

«تصمیم به رفتن»، یک عاشقانه ناآرام

یکی از فیلم‌های مطرح هفتمین روز جشنواره فیلم کن «تصمیم به رفتن» ساخته پارک چان‌ ووک است. هر وقت پای پارک چان‌ووک به اکران‌های تازه باز می‌شود، تقریباً مطمئنیم که قرار است قصه عجیب دیگری برایمان روایت شود.

این بار هم استثنا نیست و البته نه‌تنها با روایتی عجیب مواجهیم، بلکه این کارگردان کره‌ای در ۵۸ سالگی‌اش نشان می‌دهد تا چه اندازه می‌تواند متفاوت از آنچه از او انتظار می‌رود، عمل کند. «تصمیم به رفتن» تازه‌ترین فیلم پارک چان‌ووک در بخش رقابتی هفتاد‌وپنجمین جشنواره کن خود را بر سر زبان‌ها انداخته و صف‌های طولانی سینما را از آن خود کرده است، داستانی عاشقانه و برخلاف فیلم‌های پیشین پارک چان‌ووک ‌عاری از خشونت ولی کماکان پرتلاطم و ناآرام!

«تصمیم به رفتن» در هفتمین روز جشنواره و با چند ساعت اختلاف با فیلم «جنایت‌های آینده» اثر دیوید کراننبرگ اکران شد. دو فیلم از دو کارگردان مهم که روز هفتم جشنواره را به‌روزی قابل‌توجه تبدیل کردند.

تصمیم به رفتن
«تصمیم به رفتن» قصه یک پلیس را روایت می‌کند که درگیر پرونده قتل یک کوهنورد شده است و سپس عاشق مظنون پرونده می‌شود.

این فیلم ژانری معمایی-عاشقانه دارد که عاشقانه بودن آن وجه معمایی‌اش را به حاشیه می‌برد و از همین رو نیز برای کارگردان فیلمی متفاوت است. «تصمیم به رفتن» قصه یک پلیس را روایت می‌کند که درگیر پرونده قتل یک کوهنورد شده است و سپس عاشق مظنون پرونده می‌شود. این اثر فیلمی سراسر نشانه است و بار قسمت زیادی از روایت بر دوش تصاویر است. در این فیلم دریا و کوه دو عنصر اصلی‌اند که مدام دیده می‌شوند. پارک چان‌ووک در این رابطه گفت که ما دو کاراکتر متفاوت از هم داریم که هر دو هم با یکدیگر و هم درون خودشان متناقض‌اند. گاهی جای آن‌ها تغییر می‌کند و مظنون از پلیس سؤال می‌‌کند، پلیس گاهی حامی و مهربان می‌شود و گاهی نیز به تعقیب و گریز مظنون می‌پردازد و این دو در عین تناقض‌ها، قصه‌‌ای عاشقانه را می‌سازند و از سوی دیگر، دریا و کوه نیز اجزای طبیعت‌اند که ماهیتشان با یکدیگر فرق می‌کند و مدام نیز در حال تغییرند ولی در کنار یکدیگر داستان فیلم و شخصیت‌های آن را کامل می‌کنند.

جشنواره کن
تانگ وی، بازیگر چینی، با فیلم «تصمیم رفتن»، ساخته پارک چان ووک، به کن آمده است.

بسیاری از منتقدان، این فیلم را شبیه به فیلم سرگیجه اثر ماندگار آلفرد هیچکاک می‌دانند اما پارک چان‌ووک در واکنش به این موضوع گفت که در زمان ساخت فیلم نه از هیچکاک و نه از کارگردانان دیگر تأثیری نگرفته است.

اما ستاره این فیلم بدون شک بازیگر چینی آن یعنی «تانگ وی» است. تانگ وی که نقش مظنون پرونده را بازی می‌کند، با نقش‌آفرینی پررمزورازش به گیرایی فیلم می‌افزاید. تانگ‌وی معتقد است بازی در این فیلم بخشی از زندگی او را کامل کرده و تجربه‌ای خارق‌العاده را برای او رقم‌زده است. این بازیگر گفت تنها چالشی که در این فیلم داشت، زبان کره‌ای بود و کار با پارک چان‌ووک برای او چیزی جز لذت به همراه نداشته است.

برای بیننده‌ای که عادت دارد تصاویری خشونت‌آمیز را در فیلم‌های این کارگردان کره‌ای تماشا کند، «تصمیم به رفتن» از لطافت بی‌اندازه‌ای برخوردار است. پارک چان‌ووک گفت که نیاز به استفاده از جنسیت و خشونت در این قصه نداشت و تصمیم گرفت آن را به سبک دیگری روایت کند. پارک هائه‌ایل بازیگر نقش پلیس نیز در همین رابطه گفت این اولین بار نبود که نقش پلیس را بازی می‌کرد ولی با دیگر نقش‌های زندگی‌اش متفاوت بود و البته ایفای نقش پلیسی که خشونت در آن کمرنگ است، چالش بزرگی را برای او به همراه داشت.

تصمیم به رفتن
فیلم «تصمیم به رفتن» پارک چان ووک هرچند طبق نوشته‌های منتقدان فیلم جذابی شده اما برای منتقدان فرانسوی فیلم حیرت‌انگیزی نبوده.

موسیقی نیز از اجزای قابل‌توجه این فیلم است. در کنار ترانه‌ای ثابت که مدام در فیلم پخش می‌شود، موسیقی متن هم در بزنگاه‌های فیلم به کمک کارگردان می‌آید تا تأثیرگذاری آن را دوچندان کند. جو یئونگ‌ووک، آهنگساز این فیلم که پیش‌تر نیز در فیلم «دوست قدیمی» با پارک چان‌ووک همکاری کرده بود، بار دیگر نشان داد که تا چه اندازه می‌تواند با این کارگردان همراه شود و ذهن او را بشناسد.

«تصمیم به رفتن» چهارمین فیلم چان‌ ووک است که در کن به نمایش درآمد. کارگردانی که تاکنون یک جایزه بزرگ برای فیلم «دوست قدیمی» در کن ۲۰۰۴ دریافت کرد، در سال ۲۰۰۹ با فیلم «عطش» برنده جایزه هیئت‌داوران و در سال ۲۰۱۶ نیز با فیلم «ندیمه» برای دریافت نخل طلا وارد بخش رقابتی کن شد، فیلمی محبوب که پنج دقیقه برای آن ایستاده دست زدند اما دست‌خالی به خانه رفت. حالا باید دید که فیلم جدید این کارگردان دوباره و پس از ۶ سال می‌تواند توجه‌ها را به خود جلب کند و این بار نخل را به خانه ببرد.

«تصمیم به رفتن» تنهای فیلم کره‌ای جشنواره کن امسال نیست و فیلم دیگری نیز از کره جنوبی با نام «دلال» با کارگردان ژاپنی‌اش یعنی هیروکازو کورئیدا در بخش رقابتی این جشنواره حضور دارد، کارگردانی که پیش‌تر با فیلم «دزدان فروشگاه» برنده نخل طلای هفتادویکمین جشنواره کن شد.

تصمیم به رفتن
«جنایت‌های آینده» ساخته کارگردان بلندآوازه سینما دیوید کراننبرگ است که واقعاً هیچ شباهتی به هیچ فیلم و داستان دیگری در کن ندارد.

«جنایت‌های آینده» ساخته کارگردان بلندآوازه سینما دیوید کراننبرگ است که واقعاً هیچ شباهتی به هیچ فیلم و داستان دیگری در کن ندارد. این کارگردان کانادایی هم عادت به حضور در کن دارد. هرچند فقط یک‌بار توانسته در سال ١٩٩۶ جایزه خاص هیئت‌داوران کن را برای فیلم «تصادف» از آن خود کند.

تعریف خلاصه داستان فیلم حتی مشکل است ازبس‌که این فیلم عجیب‌وغریب است. داستان در آینده اتفاق می‌افتد که نمی‌دانیم چند سال دیگر است. آینده‌ای که انسان‌ها بدنشان تغییر می‌کند و توان ساخت عضو یا غده‌های جدید را دارد و زوجی با استفاده از این غده‌های بیرون آورده شده از شکم مرد در نمایش‌هایی زنده، به اجرای هنر و پرفورمنس می‌پردازند. در این دنیای جدید دیگر درد وجود ندارد و گروهی توانسته‌اند بدن خود را به پلاستیک خوری عادت دهند!

دیوید کراننبرگ این بار هم از دغدغه‌های فکری و ذهنی‌اش درباره تغییرات آب و هوایی و ترس از آینده در فیلمش صحبت کرده و البته در کنار این‌ها به‌شدت از هنرهای مدرن و سمت و سویی که می‌روند انتقاد کرده است. او درباره بازیگران فیلم هم می‌گوید: «بعضی از بازیگران از چنین موضوعاتی هراس دارند و برای آن‌ها داستان‌ها خیلی خاص است. برای فیلمی ازاین‌دست به بازیگری احتیاج است که به معنای واقعی کلمه مهار نشده باشد و لئا مطمئناً این ویژگی را برای کاپریس به ارمغان آورد.»

تصمیم به رفتن
جنایات آینده از برخی جهات یک کمدی سیاه حماسی و عظیم از خشم و خشونت است.

اما واکنش منتقدان به فیلم هم محافظه‌کارانه است. پیتر بردشا در گاردین نوشت: «برشت زمانی گفته بود بگذار هیچ‌چیز در عصر سردرگمی خونین طبیعی خوانده نشود. بعدازاین فیلم همه‌چیز خونین‌تر و بیش از همیشه سردرگم کننده تر به نظر می‌رسد. «جنایات آینده» فیلم جدید کراننبرگ نمایش بی‌رحم بادی‌ هارور به شیوه بالارد (نویسنده و طنزپرداز انگلیسی) است که در فیلم «تصادف»(۱۹۹۶) نیز آن را به کار گرفته بود. فیلم در آینده‌ای وهم‌آور و هولناک می‌گذرد که بدن انسان‌ها در حال تغییر است و همه آدم‌ها کم‌کم متوجه می‌شوند در آستانه عصر تکاملی پسا-انسانی قرار دارند. پیشرفت داروها و عدم احساس درد آن‌چنان باعث از بین رفتن حس فیزیکی شده که درد چیزی متعلق به گذشته است و خود بدن‌ها نیز نشان داده‌اند قادر به پرورش اندام‌های جدیدی هستند که عملکردشان هنوز روشن نیست. جنایات آینده از برخی جهات یک کمدی سیاه حماسی و عظیم از خشم و خشونت است. ولی برداشت و تفسیر کمدی از این فیلم حقیقتاً می‌تواند یک شیوه خوانش نادرست و حتی خصمانه از فیلم باشد. شاید نکته در اینجاست که جنایات آینده از مرز جدی و شوخی، یا مشمئزکننده و زیبا فراتر رفته است. کارگردان اشاره‌کرده که این فیلم بازسازی فیلم ۱۹۷۰ خودش با همین اسم نیست اما از منظر مضامینی همچون عصیان و سرپیچی، دست‌کاری بالینی جنسیت، فتیش بدن و مایعات عجیبی که از دهان افراد جوان‌ بیرون می‌آید شباهت‌هایی مشخص و بدیهی بین این دو فیلم وجود دارد. درهرصورت این فیلم سیاره‌ای خارق‌العاده و شگفت‌انگیز است که کراننبرگ ما را روی آن فرود می‌آورد و اصرار دارد قبل از این‌که کاملاً مطمئن شویم می‌توانیم هوای آن را تنفس کنیم کلاه‌های ایمنی‌مان را از سر برداریم.»

تصمیم به رفتن
داستان «جنایت‌های آینده» در آینده نزدیک رخ می‌دهد

دیوید الریش، منتقد ایندی‌وایر هم از منظر دیگر به فیلم نگاه کرده است. او نوشته «ممکن است نارس یا ناقص قیاس نادرستی برای داستانی که راجع به الزام یا نیاز به ادامه مسیر عادی طبیعت بحث می‌کند به نظر برسد اما جنایات آینده بیش از هر چیز دیگری فیلمی درباره پوچی وحشیانه تلاش برای محافظت از اندام‌ها و اعضای جدید با استفاده از اصول قدیمی است. بدن‌های ما جهانی را تفسیر می‌کنند که مغزهایمان خلق کرده‌اند تا بدن‌ها در آن ساکن شوند و هرکسی که بیش‌ازاندازه سمج و یک‌دنده باشد که چیزهایی را که آن‌ها گزارش می‌دهند بشنود به‌احتمال‌زیاد نمی‌تواند مسائلی که در سمت دیگر افق انتظار ما را می‌کشند تحمل کند و تاب بیاورد. این‌که شما بتوانید تماشای جنایات آینده را تاب بیاورید یا نه موضوع بسیار پیچیده‌تری به نظر می‌رسد. نکته‌ای که کراننبرگ از آن غفلت کرده این است که آن مخاطبان فرضی- که به‌اندازه جمعیتی که بعد از هجوم قطار برادران لومی‌یر به سمتشان با ترس و وحشت پا به فرار گذاشتند نامعقول و ناپسند هستند- در واکنش به تراژدی از سالن نمایش می‌گریزند نه به علت مشاهده خون‌ریزی. ایده بدن‌های سفارشی که نمی‌توانند درد را حس کنند صرفاً یک زمین‌بازی برای کراننبرگ است تا چندین واریاسیون از یک تم را بازگو کند. جنایات آینده زمانی بر شما مکشوف می‌شود که آن را بیش‌تر شبیه به فیلمی با حس و حال و اتمسفر سنگین ببینید تا یک فیلم جنایی راز آمیز سبک درباره آینده بشر.»

تصمیم به رفتن
این فیلم روایت مرموز دو شخصیت است که زندگی‌شان تنها در طول تاکسی‌سواری‌ شبانه‌شان در تهران تلاقی پیدا می‌کند.

فیلم «تصور» اولین ساخته بلند علی بهراد هم نخستین نمایش خود را در بخش هفته منتقدان جشنواره کن تجربه کرد. «تیم گریرسون» منتقد نشریه اسکرین در بخشی از یادداشت خود درباره «تصور» نوشت: «این فیلم روایت مرموز دو شخصیت است که زندگی‌شان تنها در طول تاکسی‌سواری‌ شبانه‌شان در تهران تلاقی پیدا می‌کند، «تصور» بیننده را تشویق می‌کند تا هوای اسرارآمیز داستان را در آغوش بگیرد و به طرز بازیگوشانه‌ای از افشای دقیق آنچه در حال روی دادن است، امتناع می‌کند.»

علی بهراد در این فیلم ما را با یک زن و یک راننده تاکسی‌ آشنا می‌کند که حتی نامشان در طول فیلم فاش نمی‌شود. او سپس شخصیت‌های فیلمش را در طول چندین تصویر دنبال می‌کند که ظاهراً هر مواجهه آن‌ها با یکدیگر به‌عنوان یک شروع مجدد بین آن‌ها عمل می‌کند.

لیلا حاتمی
علی بهراد در این فیلم ما را با یک زن و یک راننده تاکسی‌ آشنا می‌کند که حتی نامشان در طول فیلم فاش نمی‌شود.

نام فیلم اما تداعی‌گر مقصود اصلی فیلم‌ساز است. به نظر علی بهراد درصدد است مخاطب فیلم را ترغیب کند که خود معنای داستان فیلم را دریابد. مهم‌ترین نکته قابل‌توجه این فیلم این است که تماشاگران خود فرصت پر کردن فضاهای خالی فیلم را داشته باشند.

علی بهراد در این فیلم اول خود، خیلی از پرسش‌ها را بی‌پاسخ می‌گذارد. درواقع فیلم لحنی‌ رؤیا گونه دارد و بعضاً به تماشاگر این احساس دست می‌دهد که چیزی که دارد می‌بیند در عالم واقع رخ نداده است و همه یک رؤیا بوده است. علی بهراد پیش‌تر درباره معنای داستانی و روند داستانی و اتفاقاتی که در فیلم تصور رخ می‌دهد، توضیحاتی داده، اما همواره به تماشاگران توصیه کرده که به این توضیحات توجه نکنند؛ چراکه جذاب‌ترین نکته فیلم تصور، فرصت‌هایی است که برای تماشاگران در جهت پر کردن فضاهای خالی داستان فیلم ایجاد می‌شود. بدون در نظر گرفتن ماهیت آزمایشی و زمان پخش اضافی ۷۸ دقیقه‌ای فیلم، تصور چیزی بیش از یک آه ملایم است.

پوستر

نخستین فیلم بهراد درباره فضا و محیط است و ماهیت تکراری روایت، می‌تواند صبر و شکیبایی فرد را در دیدن ادامه فیلم کاهش دهد و باعث شود که او نتواند به درک چندانی از موضوع و داستان فیلم برسد یا شاید او نتواند ارتباطی منطقی میان برخی سکانس‌های فیلم برقرار کند، اما تصور به‌عنوان تلاشی برای تجسم جرقه برخوردهای تصادفی و روح ناامیدکننده ماجراجویی‌های شبانه، به‌اندازه کافی می‌تواند فیلمی لذت‌بخش برای تماشاگر باشد. این فیلم به‌مثابه یک سواری به‌یادماندنی است؛ حتی اگر بهراد در طول مسیر هیچ علامتی برای پیدا کردن جهت مسیر ارائه ندهد.

سلیس نیوز

سلیس نیوز

آیتم های مشابه

شب طلایی اوپنهایمر در اسکار ۲۰۲۴

حمیده وطنی

«اوپنهایمر» فاتح گلدن گلوب ۲۰۲۴ شد

حسین تقی پور

معرفی برگزیدگان سی‌وپنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم کودک و نوجوان اصفهان

مدیر