فیلمی بسیار تأثیرگذار
بعد از سیلی ویل اسمیت بهصورت کریس راک، «کودا» و جایزه بهترین فیلم، دومین رویداد بزرگ و مهم اسکار ۲۰۲۲ محسوب میشود. البته موفقیت این فیلم پیشتر از جشنواره ساندنس ۲۰۲۱ شروعشده بود. «سیان هدر» کارگردان «کودا» در کمال شگفتی جایزه بهترین فیلم و فیلمنامه اقتباسی را هم از آن خود ساخت و بهاینترتیب برنده بزرگ اسکار ۲۰۲۲ لقب گرفت. «این بین تروی کوتسور»، بازیگر ناشنوای فیلم «کودا» هم اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را دریافت کرد.
«کودا» دومین فیلم بلند سیان هدر پس از «تلولا» (۲۰۱۶) اقتباسی از فیلم فرانسوی «خانواده بلیر» (۲۰۱۴) ساخته اریک لارتیگو است. نمایش فیلم کودا در جشنواره فیلم ساندنس ۲۰۲۱ با استقبال گسترده روبهرو شد و چهار جایزه ازجمله جایزه بزرگ هیئتداوران ایالاتمتحده و بهترین کارگردان در بخش نمایشی ایالاتمتحده برای سیان هدر را از آن خود کرد.
سیان هدر متولد ۲۳ ژوئن ۱۹۷۷ در ایالت ماساچوست، آمریکاست. او فعالیت هنری خود را با ایفای نقش در تئاتر و سپس تلویزیون آغاز کرد. در سال ۲۰۰۵ جزو هشت زنی بود که برای برگزاری ورک شاپ انستیتو فیلم امریکا انتخابشده بود. با اولین فیلم کوتاهش به نام «مادر» موفق شد جایزه بخش سینه فونداسیون جشنواره کن و جایزه بزرگ جشنواره فلوریدا را کسب کند. در سال ۲۰۰۸ بهعنوان یکی از چهار فیلمنامهنویس زن از سوی نانوکت کولونی انتخاب شد. هدر با ساخت فیلم «کودا» سومین زن برنده جایزه اسکار بهترین فیلم است.
«کودا» یک ملودرام اجتماعی با مایههای کمدی و بسیار تأثیرگذار است. فیلم داستان زندگی خانوادهای «روسی» است که همگی ناشنوا هستند بهجز دخترشان «روبی». پدر و مادر روبی، فرانک و جکی و برادر بزرگترش لئو همگی ناشنوا هستند. بااینهمه این خانواده نهتنها نیازمند به کسی نیست بلکه خودشان یک کسبوکار کوچک ماهیگیری هم راه انداختهاند. روبی به تجارت ماهیگیری خانوادگی کمک میکند و قصد دارد پس از پایان دبیرستان بهطور تماموقت به آنها بپیوندد. او در دبیرستان عمدتاً از سوی دیگران موردتوجه قرار نمیگیرد که حتی میتوان گفت طردشده است. بااینهمه روبی در گروه کر دبیرستان پذیرفته میشود و مورد تشویق هم قرار میگیرد.
در درون خانواده نیز ماهیگیری و نظارت مدیران محلی کار را برای فرانک و لئو، پدر و برادر روبی سخت کرده است و درنهایت فرانک دیگر ماهیگیران را فرامیخواند که بهتنهایی، تجارت ماهیگیری خود را انجام دهند و البته در این رویداد روبی نقش مترجم را نیز ایفا میکند و به انتشار این خبر کمک بسیار میکند. بااینهمه یک روز درحالیکه فرانک و لئو در حال ماهیگیری هستند، پس از پاسخ ندادن به بوق کشتی و تماسهای رادیویی توسط گارد ساحلی رهگیری میشوند. آنها به دلیل سهلانگاری جریمهشده و مجوز ماهیگیریشان باطل میشود.
درخواست تجدیدنظر فرانک با موفقیت همراه است به شرطی که همیشه یک شخص شنوا همراه خود داشته باشند. روبی به خانواده اعلام میکند که کالج را ترک میکند و بهطور تماموقت به آنها ملحق میشود. والدین او از این تصمیم حمایت میکنند، اما لئو با عصبانیت واکنش نشان میدهد و اصرار میکند که میتوانند مشکلات خود را بدون کمک روبی مدیریت کنند.
بهموازات همین رخدادها روبی برای اجرای کنسرت آماده میشود. خانواده روبی در رسیتال گروه کر او شرکت میکنند و درحالیکه نمیتوانند آواز او را بشنوند، متوجه استقبال مثبت تماشاگران اطراف خود میشوند.
خانواده، مدرسه و محل کار بهعنوان سه جامعه کوچک در کودا به نمایش درمیآید و هرکدام از اینها قرار است بهانه یا ظرفی باشد برای سنجش روابط فردی و اجتماعی. روابطی که گاه مبتنی بر زبان است و گاه مبتنی بر منافع فردی یا گروهی. در این شرایط است که جایگاه آدمها مشخص میشود و هرکدام قطعاتی از یک پازل بزرگ و جذاب را نشانمان میدهند. شاید شما بگویید جامعه امروز و واقعی ما شباهتهای کمی با جوامع نمایش دادهشده در کودا دارد اما بپذیریم که جنس مشکلات عموماً ثابت هستند و شبیه به هم. خانوادهای که پیشازاین و به گفته برادرشان، بدون روبی زندگی خوبی داشته و اصلاً حواسش به مشکلات نبوده یا از پس آنها برمیآمده حالا بیشازحد به دختر کوچکشان وابسته شده و وقتی قرار است او دنبال استعدادش برود دچار یک چالش جدی میشود.
شاید در برخی فیلمهای دیگر غرب، خانواده دیگر جایگاه گذشته را نداشته باشد اما نمیتوان منکر اصالت خانواده در گروهی دیگر از فیلمسازان شد. حالا کودا در این گروه قرار دارد. کودا نه درباره دعوای جوامع است و نه گفتوگوی جوامع. ورای یک دادوستد بین خانواده و مدرسه و محل کار است. آدم در این دادوستد با همه سختیها محور است و ظاهراً چارهای جز اتحاد برای مبارزه با مشکلات نیست. خانواده اگر کنار هم باشند میتوانند مدرسه متحدی به وجود بیاورند و احتمالاً محل کار قابلتحمل.
واکنش منتقدان نسبت به فیلم کودا اغلب مثبت است. فیلم یک قصه سرراست ندارد و این شخصیتها هستند که بار اصلی فیلم را به دوش میکشند، نه قصه. شخصیتهایی که چنان هنرمندانه پرداختشدهاند که هرکدامشان میتوانند در یک اثر جداگانه نمایشی به تصویر کشیده شوند. حالا و در این نبرد بین قصه و شخصیت، این روایت صحیح و جذاب است که حواس مخاطب را آنقدر به فیلم جمع میکند که فراموش میکند نزدیک به چهار کاراکتر اصلی و بیش از پنج کاراکتر فرعی را در طول ۹۰ دقیقه دنبال کرده است. شخصیتهایی که پیچیده نیستند اما آنقدر با جزئیات به ما ارائه میشوند که تسلط کاملی روی عادتهای رفتاری و حتی گفتاری آنها نیز پیدا میکنیم.
کودا در به تصویر کشیدن لحظههای انسانی که اوج احساس را نشان میدهد، موفق بوده و این صحنهها در فیلم کم هم نیستند؛ اما در این صحنهها قصه عامل موفقیت است یا شخصیتها؟ مثلاً درصحنهای که در آن پدر روبی بعد از اجرای زیبای او دست بر حنجره دخترش میگذارد و در این لحظه ما شاهد یک صحنه پراحساس انسانی هستیم، مقهور رابطه پدری و دختری میشویم یا خیره روایت و قصه؟
از دیگر تمایزات فیلم که در بیشتر دیده شدنش مؤثر بوده، ناشنوا بودن سه بازیگری است که نقش ناشنوا را در فیلم بازی کردهاند و این قطعاً در باورپذیری و درآمدن صحنهها بسیار تأثیر داشته است.
جدال بین وابستگی و عدم وابستگی به دختر خانواده بهعنوان رابط خانواده با دنیای بیرون هم خود باعث ایجاد صحنههای جذابی در فیلم شده که به کشش فیلم کمک کرده است، صحنههایی که برادر روبی متوجه میشود او به خاطر آنها و درکنارشان ماندن نمیتواند برای آینده و بهطور خاص ادامه مسیر خوانندگیاش تصمیم بگیرد و از روبی میخواهد به آنها فکر نکند و به دنبال آیندهاش برود. اوج دعوا در سکوت و نقشهایی که درست بازی شده، فیلم را جذابتر میکند.
درنهایت برخورد با سه جامعه خانواده، کار و تحصیل و حضور یک دختر بهعنوان تنها پل ارتباطی خانوادهاش با این جوامع و حمایت از آنها و استعداد روبی در خوانندگی در خانوادهای که سراسر سکوت هستند، تناقض زیبایی را ایجاد میکند و خروجی اثر را به یک درام پرآواز تبدیل میکند و پرداختن به ناشنوایان و تقابل سکوت و صدا که باعث ایجاد صحنههای کمدی، بغضآلود و غمناک و دلچسبی در فیلم شده و مجموع اینها در کنار هم کودا را یک اثر قابلاعتنا کرده است. مخاطب گاهی درجایی از فیلم میخندد و گاهی صورتش خیس میشود؛ اما درنهایت باانگیزه و حس خوب تیتراژ فیلم را تا پایان همراهی میکند و خود را جای روبی میگذارد و از خود سؤال میکند که چند بار در زندگی اولویتها را فهمیده و بر اساس آن زندگیاش را پایهریزی کرده است. الزاماً قرار نیست همیشه یک فرد سالم بین چند فرد غیرسالم قرار بگیرد و مجبور به تصمیمگیری شود.
گزیدهای از نوشتههای منتقدان درباره فیلم کودا را بخوانید:
منتقد واشینگتن پست (اَن هورنِدِی)
«شما هم میخندید و هم گریه خواهید کرد.» این سوتیتری است که در دنیای تئاتر و سینما تقریباً به یک کلیشه بدل شده است؛ جملهای که در نقدی تحسینآمیز، تضمینی است بر لذت تمامعیاری که تماشاگر تجربه خواهد کرد. اصلاً فیلم کودا اینجاست تا به ما یادآوری کند کلیشهها حقیقت دارند و گاهی وقتها جواب میدهند. پس به همین خاطر است که این کمدی-درام قراردادی که بلوغ شخصیت اصلیاش را دنبال میکند و یک فیلم از مد افتاده بهحساب میآید، با اینکه به اصول آشنای داستانگویی و تحریک احساسات تماشاگر چسبیده، ولی بهواسطه ترکیب برنده بازیگرانش، فضای هیجانانگیز و لحن اصیل و واقعیای که کسب کرده، به درجهای رسیده است که دوستنداشتن آن غیرممکن است. فیلم کودا برای تماشاگرانی که از مبالغههای ابرقهرمانی خسته شدهاند و حال و حوصله دیدن فیلمهای هنری و یافتن معانی و مفاهیم آنها را ندارند، راهحل و گزینه نجات است: فیلمی که بهاندازه کافی شیرین، بامزه، معنادار و دستیافتنی است.
ریچارد روپر (منتقد شیکاگو سانتایمز)
شاید کسی بگوید سروصدای خیلی زیادی برای فیلم کودا به پا شد (که به نظرم شایستگیاش را داشت) چون درنهایت یک درام خانوادگی/ نوجوانانه قابل پیشبینی است؛ اما واقعیت این است که این اثر شیرین و هوشمندانه نیز هست و با اینکه شما میتوانید داستان اصلی و تمام خرده پیرنگهایش را پیشبینی کنید اما دستآخر، نمیتوانید اسیر پویایی خانوادگی منحصربهفرد و پیچیده و توأمان بهشدت دوستداشتنی فیلم نشوید… روبی یک قهرمان زن کلاسیک است که انگار مستقیم از دل فیلمهای نوجوانانه بیرون آمده؛ نوجوانی در سال آخر دبیرستان که باهوش، بامزه، خجالتی و دوستداشتنی است… فیلم کودا عاشقانه کوچک و زیبایی هم دارد که بین روبی و پسر همکلاسی محبوب و خوشتیپی به نام مایلز جریان پیدا میکند، اما در اصل، داستانی است درباره خانواده؛ خانوادهای که با زبان اشاره با هم ارتباط برقرار میکنند ولی برای شما یادآور خانوادههایی هستند که میشناسید یا شاید بهتر از همه میشناسید.
جان اندرسون (والاستریت ژورنال)
نکتۀ غافلگیرکنندۀ فیلم این است که سیان هدر بدون متوسل شدن به کلیشههای شخصیتپردازی توانسته داستان روبی را به شکلی تأثیرگذار روایت کند.
اوئن گلیبرمن (ورایتی)
تماشای فیلم کودا، این درام سرزنده، بامزه، لطیف و هیجانآور که جشنواره ساندنس را افتتاح کرد، برای من روحانگیزترین تجربه فیلم دیدنی بوده که از زمان تعطیلی سینماها تجربه کردهام. فیلم را در خانه تماشا کردم، با لینکی که به هم داده بودند. تنهایی و آخر شب؛ اما من که از سال ۱۹۹۵ به جشنواره ساندنس رفتهام با درامی چنان دعوتکننده و روحبخش روبهرو شدم که گاهی احساس میکردم واقعاً در سالن سینمایی از ساندنس نشستهام و آن را با تماشاگران واقعاً پذیرای این رویداد تماشا میکنم؛ همان جمعی که در تمام این سالها، فیلم دیدن با آنها برای من تسلیبخش بوده است… سیان هدر که بهعنوان نویسنده و ویرایشگر داستان سریال کمدی-درام «نارنجی مُد جدید است» کارش را آغاز کرد، با فیلم کودا دومین فیلم بلندش را پس از «تلولا» ساخته ولی مشخص است که استعداد دارد؛ و صاحب همان جوهر مقدسِ چگونه سروشکل دادن و ساخت استادانه چنین درام شوقانگیزی… امیلیا جونز در نقش روبی، احساسات ناب مسحورکنندهای را به نمایش میگذارد و شخصیتش، دختری است باانگیزههای زنده و هیجانانگیز. او راه ارتباطی خانوادهاش با جامعه بیرون است ولی باید آنچه را که در ذهن خودش میگذرد هم به آنها انتقال دهد. همه آنها سخنگوهای درجهیکی هستند اما داستان فیلم درباره این است که آنها چی لازم دارند تا حرف یکدیگر را بشنوند.
برایان ترویت (یو اس تو دی)
دلیل موفقیت فیلم دوستداشتنی کودا، شکستن قالب فیلمهای تینیجری یا داستانهای امروزی نیست؛ بلکه درهم آمیختن این ایدهها و ایجاد یک خط داستانی شیرین و دلنشین است که باعث جذابیت آن شده.
جینِت کتسولیس (منتقد نیویورکتایمز)
هرچند پیرنگ فیلم کاملاً قابل پیشبینی است اما فیلم کودا از فرصت نمایش بیانگری زبان اشاره لذت میبرد. بازیگران کنار هم یکدست و بینقص عمل کردهاند و فضای ساحلی و کارگری بهدقت درک و تصویر شده است. خانواده و صمیمیت بین اعضای آن بهخوبی شکلگرفته و اگر برخی تعاملها، کلیشهای و از جنس سریالهای کمدی موقعیت (سیتکام) است، تلاشهای روبی برای به اشتراک گذاشتن استعدادش در زمینه موسیقی (بهخصوص درصحنهای دوستداشتنی با پدرش) فوقالعاده تأثیرگذارند. بیش از یک بار اتفاق میافتد که سیان هدر نویسنده و کارگردان، زاویه دید فیلم را به شخصیتهای ناشنوای خود اختصاص دهد. در کنسرت مدرسه، دوربین خانواده روبی را در میان جمعیت نشان میدهد و ناگهان صدا قطع میشود تا ما به جهان ساکت این خانواده پرتاب و از جمع جدا شویم. در چنین لحظههایی که دیالوگ کنار میرود و داستان آرام میگیرد، ما روح فیلمی بارورتر را میبینیم.
کودا (CODA)
نویسنده فیلمنامه و کارگردان: سیان هدر. موسیقی: ماریوس دوریس. فیلمبردار: پائولو اوییدوبرو. تدوینگر: ژراود بریسون. ژانر: درام. بازیگران: امیلیا جونز، اوگینو دربز، مارلی متلین، تروی کوتسور، فردیا والش پیلو، امی فورسیت، کوین چاپمن. محصول: آمریکا، فرانسه و کانادا ۲۰۲۱