جدال جنسیتی در عرصه هنر

ورتیسیسم

راز مفقود شدن اثر معروف هلن ساندرز

هلن ساندرز، نقاش آوانگارد و یکی از مهم‌ترین اعضای جنبش ورتیسیسم بود اما هدف کینه‌توزی ویندهام لوئیس، عضو برجسته دیگر قرار گرفت. لوئیس روی شاهکار ساندرز، آتلانتیک سیتی، یک نقاشی دیگر کشید؛ شاهکاری که مدت‌ها گفته می‌شد «گم‌شده» و حالا به لطف فناوری لیزر پیداشده است.

دو دانشجوی هنر در حال بررسی «پراکسیتلا»، اثر ویندهام لوئیس، مشهور به «پدر» ورتیسیسم بودند. تابلوی لوئیس که پرتره‌ای از اریس باری، منتقد فیلم آمریکایی بود، بافت ناهمواری داشت و ترک‌هایی روی رنگ آن افتاده بود که از زیرشان رنگ سرخ روشنی بیرون می‌زد. می‌شد حدس زد که مثل نمونه‌های متعدد دیگری، این اثر هم روی اثر دیگری کشیده شده است؛ اما هیچ‌کس فکر نمی‌کرد که آن اثر دیگر، شبح شاهکاری گم‌شده باشد: «آتلانتیک سیتی»، اثر هلن ساندرز.

هلن ساندرز، نقاش بریتانیایی، یکی از اعضای مهم جنبش ورتیسیسم (دوران‌گری)[۱] بود. ورتیسیست‌ها از کوبیسم و فوتوریسم الهام گرفتند و زیبایی‌شناسی‌شان مبتنی بر هنری کاملاً انتزاعی و هندسی بود و رنگ‌هایی که به کار می‌بردند،‌ جسورانه و تند.

ورتیسیسم
لوئیس روی شاهکار ساندرز، آتلانتیک سیتی، یک نقاشی دیگر کشید.

ازرا پاوند، شاعر و منتقد ادبی آمریکایی و کسانی که بعدتر به ایماژیست مشهور شدند، به آن‌ها نزدیک بودند. فیلیپو مارینتی، بنیان‌گذار فوتوریسم هم هم‌زمان با شکل‌گیری ورتیسیسم در لندن حضور داشت.

در اوایل ۱۹۱۴ پاوند مفهوم «ورتکس»[۲] (دَوَران) را منطقه‌ای در «درون آشوب موجود» تعریف می‌کرد که «الگویی از زاویه‌ها و خطوط هندسی» را شکل می‌دهند. ویندهام لوئیس بر اساس همین مفهوم مانیفست «ورتیسیسم» را نوشت. او آن زمان همراه با دیگر اعضای جنبش، «مرکز هنر شورشی» در لندن را به راه انداخته بود.

ویندهام لوئیس، همچون دیگر «پدران» بنیان‌گذار جنبش‌های هنری آوانگارد مدرنیستی نیمه اول قرن بیستم، به‌عنوان مرد هنرمند نابغه‌ و مغز متفکر اصلی ورتیسیست‌ها، تاریخ‌نگاری شده است. منتقدان بسیاری در نیمه دوم قرن بیستم به همین مردسالاری نهفته در تاریخ‌نگاری هنر و ادبیات تاختند تا نشان دهند چگونه زنان به شکل ساختاری ـ و نیز در عرصه روابط شخصی ـ محذوف ماندند؛ اما دو زن در میان ورتسیست‌ها حضور داشتند: هلن ساندرز و جسیکا دیسمور؛ و دست بر قضا، آن‌ها نقشی بسیار مهم در میان دوران‌گرها ایفا کردند.

بارنابی رایت، متخصص هنر قرن بیستم در گفت‌وگویی با «گاردین» درباره ساندرز و نیز دیسمور گفت: «ساندرز در سال‌های پیش از جنگ جهانی اول یکی از رادیکال‌ترین نقاشان و طراحان موجود بود. تنها چند تن در اروپا ازاین‌دست نقاشی‌ها و طراحی‌های انتزاعی با لبه‌های سخت و هندسی تولید می‌کردند… ساندرز فیگور واقعاً جذابی بود اما زیر سایه مردان هم‌عصر خود قرار گرفت. ساندرز و جسیکا دیسمور ستون فقرات گروه [ورتسیست‌ها] بودند.»

ورتیسیسم
هلن ساندرز، نقاش بریتانیایی، یکی از اعضای مهم جنبش ورتیسیسم (دوران‌گری) بود.

ورتیسست‌ها پیشروان گرافیک مدرن بودند، به‌ویژه آثار ساندرز؛ و یکی از شاهکارهای ساندرز همین «آتلانتیک سیتی» بود. آتلانتیک سیتی تصویری قطعه‌قطعه از یک کلان‌شهر مدرن است و فرم انتزاعی و هندسی بسیار رادیکالی دارد. علت جذب شدن هنرمندان نیمه نخست قرن بیستم به فرم انتزاعی هندسی، این تصور بود که چنین فرمی نماینده یک «زبان جهان‌شمول» است؛ زبانی که همه می‌فهمند و درک می‌کنند و می‌تواند از مرز‌های دولت‌ـ‌ملت‌ها بگذرد. (نقدهای بسیاری بر این ایده واردشده اما این یادداشت مجال نقد این ایده مدرنیستی نیست.)

ورتیسیست‌ها نشریه بسیار تأثیرگذاری داشتند به نام «بلست»[۳] که تصویری سیاه‌سفید از «آتلانتیک سیتی» را کمی پیش از آغاز جنگ جهانی اول منتشر کرد؛ تنها تصویری که از آن در دست است. برای بیش از یک قرن تصور می‌شد که این شاهکار هنری گم‌شده است.

ویندهام لوئیس به خاطر کینه‌توزی شخصی نسبت به ساندرز، روی شاهکار او پرتره‌ی خودش از اریس باری را کشیده است

اما حالا،‌ فرضیه اصلی این است که ویندهام لوئیس به خاطر کینه‌توزی شخصی نسبت به ساندرز، روی شاهکار او پرتره‌ی خودش از اریس باری را کشیده است. رایت می‌گوید: «ساندرز دوست بسیار نزدیک ویندهام لوئیس شد،‌ آن‌ها به لحاظ عاطفی بسیار به یکدیگر نزدیک بودند؛ اما پس از جنگ،‌ لوئیس به ساندرز پشت کرد… یک فرضیه این است که لوئیس از سر «دلخوری و آزردگی» روی اثر ساندرز کارش را کشیده است.»

به‌عبارت‌دیگر،‌ به دلیل آنچه امروز «مردانگی مسموم» می‌خوانیم، شاهکار ساندرز را ریکا چیپکین و هلن کوهن، دو دانشجوی هنر، تنها با استفاده از اشعه ایکس در پس پراکسیتلای لوئیس یافتند.

این اتفاق عجیبی نیست. همان‌طور که لیندا ناکلین منتقد هنری فمینیست می‌گوید‌ «فرضیه‌های جنسیتی طبیعی انگاشته می‌شدند و از همین رو «با چراغ خاموش» به بزرگ‌ترین آثار هنری قرن بیستم و مغز سازندگان این آثار راه یافتند. مردسالاری ساختاری در هنر اغلب اوقات در زندگی شخصی هنرمندان مرد نیز دیده می‌شود.»

ورتیسیسم
ورتیسیست‌ها از کوبیسم و فوتوریسم الهام گرفتند و زیبایی‌شناسی‌شان مبتنی بر هنری کاملاً انتزاعی و هندسی بود.

نمونه‌ی مشابه با این حذف زن هنرمند از سوی مرد هنرمند معشوق را می‌توان جاهای دیگری نیز دید. شاید از همه معروف‌تر، پابلو پیکاسو باشد. وقتی فرانسواز ژیلو، نقاش و نویسنده فرانسوی از پیکاسو جدا شد، آقای نقاش به گالری‌ها گفت که از نمایش آثار ژیلو سر باز بزنند.

تاکنون تصور می‌شد تقریباً‌ تمام نقاشی‌های ورتیسیستی هلن ساندرز گم‌شده‌اند و تنها طراحی‌های آن باقی مانده‌اند؛ اما کشف اثر او پس اثر لوئیس شاید نشانه‌ای باشد برای یافتن دیگر آثار او.

[۱]. دَوَران‌گری یا ورتیسیسم (Vorticism) یک جنبش هنری کوتاه‌مدت بود که در اوایل قرن بیستم در بریتانیا و تحت تأثیر حجم‌گرایی و آینده‌گری به وجود آمد. نام «ورتیسیسم» را ازرا پاوند در سال ۱۹۱۳ به این جنبش داد، اما مهم‌ترین هنرمند این جنبش ویندهم لوئیس بود که از یک سال قبل نیز به این سبک نقاشی می‌کرد. اگرچه دوران‌گری از درون حجم‌گری درمی‌آمد، اما به پویایی و دیگر ملاک‌های آینده‌گری نزدیک‌تر بود. تفاوت اصلی دوران‌گری با آینده‌گری در شیوه نشان دادن حرکات است. در دوران‌گری زندگی مدرن به‌وسیله یک سری خط ضخیم نشان داده می‌شود که چشم را به مرکز تابلو هدایت می‌کنند. دیگر مشخصه‌های این سبک استفاده از کمان‌ها و زاویه‌های چندگانه بر سطحی تخت، به‌منظور پدیدآوردن تجسمی از دَوَران یا اِلقای چرخش و التهابی گرداب مانند است.

[۲]. vortex

[۳]. Blast

سلیس نیوز

خاتون

آیتم های مشابه

نگاهی به نمایشگاه آنتونی گورملی در گالری «وایت کیوب»

مدیر

خطوط گسل؛ یادداشتی درباره نمایشگاه انفرادی فرنیاز ذاکر

مدیر

نگاهی به نمایشگاه پته‌دوزی‌های سارا سلیمانی قشقایی

مدیر